با ما همراه باشید

بلاکتوپیا

خلاصه کتاب قوی سیاه (The Black Swan)

در این کتاب منظور از قوی سفید هر رویداد عادی است که در اطراف ما اتفاق می افتد و قوی سیاه همان رویدادهایی هستند که ما انتظار اتفاق افتادنشان را نداریم. نسیم طالب با کتاب “قوی سیاه” می خواهد به مردم کمک کند تا درباره‌ ناشناخته ها فکر کنند، به ویژه درباره آن دسته از رویدادها که نمی توانیم تصور کنیم اتفاق می افتند، اما اتفاق افتادن آن‎ ها می تواند هزینه بسیار زیادی برایمان داشته باشد؛ رویدادهایی نادر، اما با تأثیری عظیم.

منتشر شده

در

خلاصه کتاب قوی سیاه (The Black Swan)

کتاب قوی سیاه؛ اندیشه ورزی پیرامون ریسک اثر نسیم نیکولاس طالب به تأثیر رویدادهایی که وقوع شان را محال می پنداشته ایم می پردازد. موضوع محوری کتاب قوی سیاه پیش گیری از پیش بینی و مقاوم شدن در برابر شکست و رویدادهای منفی است. این کتاب برای ۳۶ هفته در فهرست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز قرار داشت.

کتاب قوی سیاه با مقدمه‌ جالبی آغاز می شود. نسیم نیکولاس طالب داستان جالبی را از مشاهده‌ اولین قوی سیاه در استرالیا تعریف می کند. بعد توضیح می دهد که مشاهده‌ تنها یک قوی سیاه این حقیقت را آشکار کرد یک مصداق می تواند باوری را بی اعتبار کند. باوری که حاصل هزاران سال مشاهدات تأییدی میلیون ها قوی سفید بوده است. در حقیقت نظریه‌ قوی سیاه به بررسی اثرات شدید ناشی از برخی از رویدادهای بسیار غیرقابل پیش بینی و نادر و همچنین تمایل انسان به یافتن توضیحاتی ساده و دم دستی برای این رویدادها می پردازد.

نسیم نیکولاس طالب در کتاب قوی سیاه، تأثیر رویدادهایی که وقوعشان را محال می پنداشته‌ایم، پا را از این مسئله منطقی-فلسفی فراتر نهاده و وارد واقعیتی تجربی شده است. واقعیتی که می تواند قوی سیاه دنیای تفکرات ما باشد. رویدادی خارج از چهارچوب زندگی که تاثیری فوقٰ العاده می گذارد و ما را وا می دارد تا بعد از وقوعش به دنبال توضیحی برای علت آن باشیم.

نسیم نیکولاس طالب در این کتاب روشنگرانه که نقطه عطفی در تفکر مدرن محسوب می شود با نثری شیوا نشان می دهد که این رویدادهای قوی سیاه تقریبا همه مسایل مربوط به دنیای ما را توضیح می دهند؛ با این حال ما و به ویژه متخصصان نسبت به آن ها نابیناییم. نویسنده با پرداختن به موضوع شکنندگی و مقاوم بودن در برابر قوهای سیاه، کمک می کند بهترین رویدادها را بشناسیم و از آن ها به نفع خودمان بهره برداری کنیم.

این کتاب برای علاقه مندان به تئوری های احتمال و تحلیلگران بازارهای مالی و  ریسک جذاب خواهد بود.

درباره نویسنده

نسیم نیکولاس طالب (Nassim Nicholas Taleb) نویسنده، دانشور، آماردان و تحلیل گر ریسک لبنانی–آمریکایی است که آثارش بر مسائل تصادفی بودن و احتمال و عدم قطعیت متمرکز است. او در لبنان متولد شده و رشد یافته است و توانست میراث ارزشمند خانواده خود را بیاموزد. مدتی بعد هم به دلیل شروع جنگ های داخلی لبنان کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد. با حضور در فرانسه به مطالعه و تحقیق پرداخت و توانست که با ابعاد جدیدی از فلسفه و اصل شک گرایی آشنا شود.

نسیم نیکولاس طالب مدرک علوم مدیریت خود را از دانشگاه دوفین پاریس گرفته است. علاوه بر این به زبان های انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط است و می تواند به ایتالیایی و اسپانیایی صحبت کند. توانایی او در از بر خواندن متون کلاسیک به یونانی، لاتین، آرامی و عبری باستان و کنعانی ستودنی است. همین موضوع عاملی شد تا او کتابی با عنوان “قوی سیاه” (The Black Swan) را به نگارش درآورد. این کتاب توانست نظر بسیاری از فیلسوفان و تحلیلگران را به خود جلب کند.

خلاصه کتاب قوی سیاه (The Black Swan)

قدیم ها توی فرهنگ‌ غربی، همیشه قوی سفید نماد خوبی بود است. آن ها هیچ اطلاعی از وجود پرنده ای به اسم قوی سیاه نداشتند؛ چون هنوز استرالیا کشف نشده بود! مردم اون موقع باور داشتن که تمام قوها سفید هستند و از اونجایی که مشاهدات هزاران ساله هم این موضوع رو تایید می‌کردند، دیگه جای هیچ بحثی نبود. از نظر مردم، قوی سفید نماد خوبی ها و همه‌ چیزهای خوشایند بود.

بعد از اینکه قاره‌ استرالیا کشف شد و جانورشناس ها وارد این قاره‌ پهناور شدن، چیز خیلی عجیبی رو دیدند. آن ها برای اولین بار در طول تاریخ، پرنده‌ سیاهی را دیدند که ظاهرش به قو شباهت داشت! بله اشتباه نمی کردند و واقعا قوی سیاه رو دیده بودند. بعدها توی فرهنگ غربی قوی سیاه حتی نماد شیطان شد؛ ولی به طور کلی این پرنده نماد تمام چیزهای بد و ناخوشایند بود.

البته اینها همه‌ خرافاته؛ ولی مسئله‌ قوی سیاه و سفید یه چیز خیلی مهم رو در مورد ما آدم ها بیان می کند و اونم شکنندگی باورهای ما هست. فرقی نمی کند که مشاهدات هزار ساله هم این باورها رو تایید کنند یا نه، آن چیزی که اهمیت دارد این است که بالاخره یه روزی شاید دیوار باورهای ما فرو بریزد. کشف قوی سیاه برای مردمی که به مدت هزاران سال باور داشتند که توی دنیا فقط قوی سفید وجود دارد، یه اتفاق مهم بود که تمام باورها را زیر سوال برد. کشف قوی سیاه یه اتفاق تصادفی بود که برای غربی ها پیامدهای زیادی از نظر فرهنگی داشت.

نسیم نیکلاس طالب توی کتاب “قوی سیاه” می خواهد ماهیت هر چیزی رو که ما به عنوان رویداد تصادفی در نظر می گیریم بررسی کند. از طرفی هم می خواهد ببینم کدوم دام های منطقی باعث می شوند ما از دیدن تصویر بزرگتر غافل شویم. به نظر این رویدادهای به ظاهر تصادفی می توانند پیامدهای خیلی عمیقی برای هرکسی یا هر جامعه ای داشته باشند. نسیم نیکلاس طالب با الهام گرفتن از کشف قوی سیاه، اسم این رویدادهای تصادفی رو هم قوی سیاه گذاشت؛ چون به نظر اسم خیلی قشنگ و با مفهومی می آمد.

توی این کتاب متوجه می شویم موقع پیش بینی‌، چه کم و کاستی هایی داریم. از طرفی هم این کتاب کمک می کند تا بتوانیم تشخیص بدیم که چه زمانی قدرت قضاوتمان تحت‌ تاثیر تمایلات ذاتی برای کشف تناسب اطلاعات توی روایت های ساده و قابل فهم قرار گرفته است. با خواندن این کتاب یاد می گیریم که دیگه هیاهوی جمعی رو با حقیقت علمی اشتباه نگیریم و از نا آگاهی خودمان بهترین استفاده را کنیم.

قوهای سیاه رویدادهایی هستند که فکر می کنیم محاله رخ بدهند؛ ولی به هرحال اتفاق میافتند!

ما همه انسان هستیم و توی تبدیل تمام محرک های محیطی به اطلاعات معنادار، توانایی خارق العاده ای داریم. این یک استعداد خیلی خوبه که به ما اجازه میدهد بتوانیم روش علمی رو ایجاد کنیم، درباره‌ ماهیت هستی و فلسفه، چیزهای زیادی را یاد بگیریم و البته مدل های فوق العاده پیچیده‌ ریاضی رو ایجاد کنیم.

درسته که ما می توانیم در مورد دنیای اطرافمان فکر کنیم و نظم بدیم؛ ولی معنی اش این نیست که توی این کار اصلا اشتباهی ازمون سر نخواهد زد.

ما یه باگ داریم و اونم اینه که درمورد باورهای خودمون نسبت به جهان خیلی متعصبیم. خدا نکنه که یه ایده درمورد نحوه‌ عملکرد جهان داشته باشیم، دیگه هیچ جوره ولش نمی کنیم و فقط به اون می چسبیم و خیلی سخت می تونیم باورهای مختلف دیگه رو قبول کنیم.

از اونجایی که دانش بشری مدام درحال رشد و تکامله، این تعصب یا رویکرد جزمی، اصلا معنایی ندارد. بذار برات یه مثال بزنم. تا همین ۲۰۰ سال پیش، دانشمندها و دکترها خیلی از دانش خودشان مطمئن بودند؛ ولی الان که نگاه می کنیم، می بینیم که چقدر اعتماد به نفس آن ها خنده دار بوده است. فکر کن به خاطر سرماخوردگی بری دکتر و اون هم بهت گوشت مار و زالو و این چیزها بده تا خوب بشی! دانش دکترهای ۲۰۰ سال پیش در همین حد بود.

این تعصب یا همون جزم گرایی، ما رو نسبت به مفاهیمی که خارج از دانش فعلی ما هستند کور می کند. برای مثال اگه تو از وجود میکروب ها آگاه نباشی، نمی توانی پزشکی رو درک کنی. شاید یه توضیح معقول برای مریضی ها داشته باشی؛ ولی به هرحال کمبود اطلاعات حیاتی باعث می شود که توضیح دقیقی نداشته باشی و همیشه یک جای کار لنگ میزند.

تعصب همیشه باعث می شود شگفت زده شویم. بعضی وقتا از یه سری رویدادها غافل گیر می شویم؛ ولی دلیل غافل گیری تو تصادفی بودن اون رویدادها نیست، دلیلش اینه که دید آدم ها خیلی محدوده و چیزهای زیادی هستند که باعث شدن دید ما محدود بشود و از خیلی چیزها غافل باشیم. به این رویدادهای غافل گیر کننده، “قوی سیاه” گفته می شود و اینها می توانند کاری کنند که جهان بینی خودمان را تغییر بدهیم و به باورهای مسخره نچسبیم.

همانطوری که گفته شد، قبل از اینکه مردم اولین قوی سیاه رو توی قاره‌ استرالیا ببینند، فکر می کردند که همه‌ قوها سفید هستند. به‌ خاطر همین نیز تحت هر شرایطی یه قو رو به‌ رنگ سفید تصور می کردند و باور داشتند که سفید بودن، وجه ضروری قو بودن هست! برای همین وقتی‌ اولین قوی سیاه توی استرالیا دیده شد، درک کلی مردم از قو تغییر کرد و تمام باورهای اونا یک شبه فرو ریخت.

حالا شاید دانستن اینکه همه‌ قوها سفید نیستند بی اهمیته؛ ولی وقتی‌ بحث باورهای ما وسط میآید، خیلی مهم می شود. قوی سیاه، نماد تمام چیزاهایی هست که قراره رخ بدهند، ولی ما از اون ها غافل هستیم. توی داستان ما قوی سیاه می تواند به اندازه‌ از‌ دست دادن همه چیز اهمیت داشته باشد.

رویدادهای قوی سیاه می توانند برای کسانی که از آن غافل شدند عواقب خیلی سنگینی داشته باشند

به اتفاق هایی که یکدفعه رخ می دهند و می توانند زندگی‌ را تحت تاثیر قرار بدهند و ما هم ازشون بی خبر هستیم “قوی سیاه” گفته می شود. پس هر وقت از قوی سیاه نام برده شد منظور همین اتفاق هایی هستند که به یکباره روی می دهند.

تاثیر قوی سیاه برای همه‌ آدم ها یکسان نیست. بعضی ها هستند که به شدت تحت تاثیر آن ها قرار می گیرند؛ ولی برای بعضی دیگر اهمیت زیادی ندارند. میزان دانش ما نسبت به قوی سیاه تعیین می کند که چقدر افسون شویم. هرچی نسبت به قوی سیاه اطلاعات بیشتری داشته باشیم، احتمال اینکه ازش ضربه بخوریم خیلی کمتر می شود و هر چی نسبت به اون اطلاعات کمتری داشته باشیم، قطعا آسیب بیشتری خواهیم دید.

به عنوان مثال تصور کن تماشاچی یه مسابقه‌ اسب دوانی هستیم و روی یه اسب به اسم «راکت» شرط بندی کردیم. به خاطر فیزیک بدنی راکت، سابقه‌ خیلی خوبش توی مسابقات و همینطور رقبای ضعیف، باور داریم که شرط بندی روی اون یه کار عاقلانه بوده و به این ترتیب هرچی که داریم و نداریم رو روی اون اسب شرط بندی می کنیم.

حالا تصور کن وقتی‌ تپانچه شلیک می شود و دروازه ها باز می شوند، راکت تصمیم بگیره که از گیت بیرون نیاد و همونجا روی پیست دراز بکشه. چقدر تعجب خواهیم کرد؟

به این اتفاق قوی سیاه گفته می شود.

با توجه‌ به اطلاعاتی که به دست آورده بودیم، برنده شدن راکت یه احتمال خیلی قوی بود؛ ولی با وجود این، هنوز که مسابقه شروع نشده، تمام دار و ندارمون را که روی اون شرط بسته بودیم از دست داده ایم.

تأثیر این رویداد برای همه یکسان نیست. برای مثال صاحب راکت با این شرط بندی ها پول زیادی رو به جیب زد. او برخلاف ما به اطلاعات تکمیلی دسترسی داشت؛ چون می دانست راکت قراره در اعتراض به حیوان آزاری اعتصاب کند و روی زمین دراز بکشد. فقط همین یه ذره اطلاعاتی که بیشتر از ما داشته است، توانست اون رو از عواقب رویداد قوی سیاه نجات بده!

تأثیر قوهای سیاه می تواند مقیاس های مختلفی داشته باشد. بعضی اوقات یه قوی سیاه می تواند به‌ جای افراد، روی یه جامعه تاثیر بذاره و تمام جامعه را تحت تاثیر عواقب خودش قرار دهد. وقتی‌ این اتفاق می افته، یه قوی سیاه می تواند نحوه‌ عملکرد جهان را تغییر بده و روی خیلی از بخش های جامعه مثل فلسفه، الهیات، فیزیک و سیاست اثرگذار باشد؛ مثلا وقتی‌ کوپرنیک گفت که زمین مرکز جهان نیست، پیامد اون‌ خیلی زیاد بود؛ چون کشف کوپرنیک هم اقتدار کاتولیک های حاکم و هم اقتدار تاریخی خود کتاب مقدس رو به چالش می کشید.

درنهایت این قوی سیاه خیلی خاص به شروع یه عصر جدید توی سراسر اروپا کمک کرد.

ما حتی با ابتدایی ترین مغالطه های منطقی هم خیلی راحت گول می خوریم

شاید ما آدم ها باهوش ترین موجودات روی زمین باشیم؛ ولی هنوز خیلی مانده تا بتوانیم عادت های بد خودمان را ترک کنیم.

یکی از این عادت های بد، ایجاد روایت های جدید بر اساس چیزهایی هست که از گذشته مان می دانیم. درسته که ما دوست داریم باور کنیم که گذشته ها می توانند نشانه خوبی از آینده باشند؛ ولی بیشتر اوقات این دیدگاه کاملا اشتباه است. این دیدگاه می تواند ما را هم به اشتباه بکشاند؛ چون تو دنیا عوامل ناشناخته‌ خیلی زیادی وجود دارند که می توانند برخلاف روایت های ما باشند.

به طور مثال تصور می کنیم یه بوقلمون هستیم و تو یه مزرعه زندگی می کنیم. در طول این سال ها کشاورز بهمان غذا داده، این امکان را داده که توی مزرعه کاملا آزادانه پرسه بزنیم و یه جایی برای زندگی داشته باشیم. اگه از گذشته‌ خودمان به عنوان یه راهنما استفاده کنیم، دلیلی نمی بینیم که نگران فردا باشیم و باور خواهیم داشت همه چی مثل گذشته قرار است عالی پیش برود!

متاسفانه ما خبر نداریم که فردا روز شکرگزاریه و قراره سرمان را ببرند، شکممان را خالی کنند و فلفل توی شکممان بگذارند، ادویه های مختلف بمالند توی فِر بگذارند و آخرِ کار هم همان کسی که این همه سال به ما غذا و جای خواب داده بود ما را بخورد.

این مثال خیلی دقیق نشان می دهد که اگه باور داشته باشیم بر اساس گذشته می توانیم آینده را پیش بینی کنیم، با عواقب خیلی سختی مواجه می شویم.

یه مغالطه‌ دیگه به اسم “سوگیری تاییدی” وجود دارد که می تواند ما را وارد باتلاق کند. سوگیری تاییدی چیست؟ بر اساس این ایده، ما آدم ها فقط برای آن دسته از باورهایی که از قبل شکل داده ایم دنبال شواهد و مدارک می گردیم و این سوگیری در حدی وخیمه که هر مدرکی که با اون باورها متضاد باشد را نادیده می گیریم

وقتی‌ ما با اطلاعاتی رو به رو می شویم که با چیزهایی که از قبل به آن ها باور داشته ایم در تضاد است، خیلی بعید است که آن را بپذیریم و در مورد آن تحقیق کنیم. به جای اینکار به دنبال مدرکی می گردیم تا این اطلاعات جدید را تضعیف و باور خودمان را تقویت کنیم.

برای مثال اگه باور داشته باشیم که “تغییرات اقلیمی” یه تئوری توطئه ست، وقتی‌ یه مستند در مورد تغییرات اقلیمی ببینیم و با مدارک غیر قابل انکار رو به رو شویم، به شدت عصبی و ناراحت خواهیم شد.

بعد از دیدن این مستند به احتمال زیاد تو اینترنت و به جای اینکه “شواهد موافق و مخالف تغییرات اقلیمی” رو سرچ کنیم، عبارت “دروغ بودن تغییرات اقلیمی” را سرچ خواهیم کرد. ما دنبال اطلاعاتی می گردیم که با باور خودمان هم سو باشند و آن مستند رو نقض کنند.

این مغالطه ها کلاً ضد علم هستند و به نظر می رسد که نمی شود کار خاصی برای جلوگیری از این استدلال ها انجام داد. اونا بخشی از ماهیت ما هستند و تغییرشان خیلی سخت است و نیاز به خودشناسی بسیار زیادی دارد.

مغز با روش خاصی اطلاعات را دسته بندی می کند و همین می تواند پیش بینی دقیق را سخت کند

در طول تکامل، مغز انسان، راه های خاصی رو برای طبقه بندی اطلاعات ایجاد کرد. درسته که این راه ها به ما کمک کردند هزاران سال توی طبیعت وحشی زنده بمانیم؛ ولی نکته همین است که این روش ها فقط به درد وقتی می خوردند که به یادگیری و سازگاری سریع با محیط وحشی نیاز داشتیم و توی دنیای امروزی به شدت ناکارآمد هستند.

برای مثال، یکی از راه هایی که مغز به کمک اون اطلاعات رو دسته بندی می کند اسمش “حافظه‌ روایی” هست. حافظه‌ روایی وضعیتی هست که توی اون ما روایت های خطی خاصی برای توصیف وضعیت فعلی خودمون ایجاد می کنیم. دلیل اینکار هم این هست که ما روزانه با موج عظیمی از اطلاعات رو به رو هستیم. برای درک همه این اطلاعات، مغز ما فقط اطلاعاتی که به نظر مهم هستند را انتخاب می کند؛ مثلا یادت هست که امروز صبح چی خوردی؛ ولی عمرا رنگ کفش آدم های توی مترو یادت مونده باشه.

مغز برای اینکه بتواند این تیکه های اطلاعاتی غیر مرتبط را به اطلاعات واحد معنادار تبدیل کند، یه روایت منسجم می سازد. برای مثال وقتی‌ می خواهید به زندگی خودتان فکر کنید، احتمالا فقط روی رویدادهای خاصی برچسب “اطلاعات معنادار” می زنید و اونها را توی روایتی قرار میدهید که بتواند توضیح دهد تو چطوری به اینی که هستی تبدیل شده ای. فرض کنید شما باور داریید دلیل اینکه الان عاشق موسیقی هستید، اینه که وقتی بچه بودید پدرتان برایتان آهنگ های متالیکا را گذاشته است.

با این‌ حال، ساختن این روایت ها یه راه فوق العاده ضعیف برای به دست آوردن درک معنادار از جهان پیرامون ما هست. دلیلش هم این هست که این فرآیند صرفا با نگاه‌ کردن به گذشته کار می کند و نمی تواند برای هر رویداد ممکنی، بی نهایت توضیح ممکن را در نظر بگیرد

واقعیت اینه که بعضی رویدادهای کوچک و ظاهراً بی اهمیت می توانند پیامدهای بزرگ و غیرقابل پیش بینی ای داشته باشند. برای مثال تصور کنید که یک پروانه توی هند بال بزند و باعث وقوع یک طوفان خیلی بزرگ تو نیویورک بشود. اگه شما بتوانید توی این فرآیند مرحله های علت و معلول را خیلی دقیق فهرست بندی کنید، می توانید یه رابطه‌ علّی واضح را بین رویدادها ببینید؛ ولی از اونجایی که شما فقط نتیجه را می بینید (مثل طوفان)، تنها کاری که می توانید انجام بدهید این است که حدس بزنید کدام یک از رویدادهایی که به طور همزمان رخ داده اند می توانند واقعا روی نتیجه تاثیر بگذارند.

ما بین اطلاعات مقیاس پذیر و مقیاس ناپذیر فرقی نمی گذاریم

همانطور که گفته شد، ما آدم ها روش های مختلفی رو برای دسته بندی کردن اطلاعات و معنا بخشیدن به آن ها ایجاد کردیم. با این حال متاسفانه ما نمی توانیم بین انواع مختلف اطلاعات فرقی بگذاریم و مهم تر از همه اینکه نمی توانیم بین اطلاعات مقیاس پذیر و مقیاس ناپذیر تفاوتی قائل شویم.

مسئله اینه که تفاوت بین اطلاعات مقیاس پذیر و مقیاس ناپذیر خیلی اساسی هست و نادیده گرفتن این تفاوت می تواند کار دست ما دهد.

اطلاعات مقیاس ناپذیر یعنی چی؟ این اطلاعات، حد بالا و پایین دارند و می شود آن ها را با اعداد و آمار مشخص کرد، مثل چی؟ مثل وزن و قد.

چرا وزن بدن یه اطلاعات مقیاس ناپذیر هست؟ چون بدن هر آدمی یک سری محدودیت های فیزیکی دارد. مثلا شاید یک نفر ۱۵۰ کیلو باشد؛ ولی غیر ممکنه است کسی را پیدا کنیم که ۱۰۰۰ کیلو باشد. از آنجایی که ویژگی های اطلاعات مقیاس ناپذیر خیلی محدود است، شما می توانید پیش بینی های معناداری را درباره‌ میانگین ها انجام بدهید.

از طرف دیگر چیزهای غیرفیزیکی یا انتزاعی، مثل فروش آلبوم یا توزیع ثروت، مقیاس‌ پذیر هستند. برای مثال اگه شما یک خواننده باشید و آلبوم موسیقی خودتان را به صورت دیجیتال از طریق iTunes بفروشید، هیچ محدودیتی برای تعداد فروش وجود ندارد؛ چون محدودیت های توزیع نسخه‌ فیزیکی وجود ندارد. جدای از این موضوع، در خصوص فروش نسخه‌ دیجیتال از پول فیزیکی هم استفاده نمی شود و در این صورت شما می توانید حتی یک تریلیون دلار فروش داشته باشید و محدودیت پول نیز همراه با آن وجود ندارد.

اگه می خواهید تصویر دقیقی از جهان داشته باشید، باید تفاوت بین اطلاعات مقیاس پذیر و مقیاس ناپذیر را درک کنید. شما باید یاد بگیرید قوانینی که می توانید روی اطلاعات مقیاس پذیر اعمال کنید، الزاما روی اطلاعات مقیاس ناپذیر هم اجرا نمی شوند.

فرض کنید که می خواهید ثروت جمعیت بریتانیا رو بسنجید. ساده ترین راه این است که ثروت سرانه‌ آن ها را از طریق جمع کردن درآمد کل و تقسیم اون روی تعداد شهروندها محاسبه کنید. این یعنی اعمال قانون اطلاعات مقیاس ناپذیر روی اطلاعات مقیاس پذیر.

با اینحال ثروت، یه ماهیت مقیاس پذیر دارد؛ یعنی این امکان وجود دارد که درصد کمی از جمعیت، درصد زیادی از ثروت را در اختیار داشته باشند. شما با جمع آوری داده های مربوط به درآمد سرانه با یه نمایش سطحی از توزیع درآمد مواجه می شوید که واقعیت موجود توی جمعیت بریتانیا رو منعکس نمی کند. این یعنی شما نمی توانید قوانین اطلاعات مقیاس ناپذیر را روی اطلاعات مقیاس پذیر اعمال کنید.

ما آدم ها از چیزاهای که فکر می کنیم می دانیم، خیلی مطمئن هستیم

همه‌ ما دوست داریم که خودمان را از آسیب و دردسر دور کنیم و یکی از راه های انجام این کار هم ارزیابی و مدیریت احتمال خطر است. به‌ همین دلیل هم هست که چیزهایی مثل بیمه‌ حوادث داریم و سعی می کنیم که همه‌ دار و ندارمان را روی یک چیز به خصوص سرمایه گذاری نکنیم.

خیلی از ما آدم ها سعی می کنیم که احتمال وقوع خطر را تا جایی که ممکنه دقیق اندازه گیری کنیم تا مطمئن شویم فرصت ها را از دست نمی دهیم. از طرفی هم مطمئن می شویم که کاری را انجام بدیم که بعدا از انجامش پشیمان نشویم.

برای رسیدن به این هدف ها ما باید خطرات احتمالی را ارزیابی کنیم و بعد احتمال وقوع این خطر را اندازه‌ بگیریم.

برای مثال تصور کنید که می خواهید خودتان را بیمه کنید. شما می خواهید بیمه ای داشته باشید که بتواند از شما در برابر بدترین سناریوها هم محافظت کند و از طرفی هم طوری نباشد که حس کنید پولتان را دور ریخته اید. در این مورد، شما باید خطر بیماری یا حوادث را با عواقبی که دارند اندازه گیری کنید و بعد به صورت آگاهانه تصمیم بگیرید. اینطوری بعدا پشیمان نمی شوید.

متاسفانه ما خیلی از خودمان مطمئن هستیم و فکر می کنیم تمام خطرات احتمالی را که باید در برابرشان از خودمان محافظت کنیم می شناسیم. به این پدیده “مغالطه لودیک” می گویند و بر اساس آن، ما دوست داریم خطرات مختلف را مثل یک بازی ببینیم؛ بازی ای که مجموعه ای از قواعد را دارد و ما فکر می کنیم که می توانیم آن ها را مدیریت کنیم.

با اینحال اگر با ریسک‌، مثل یه بازی برخورد کنیم، وارد مسیر خیلی خطرناکی می شویم. برای مثال کازینوها دوست دارند تا جایی که امکان دارد پول به جیب بزنند و به‌ همین دلیل سیستم های امنیتی فوق العاده پیچیده ای دارند و آن دسته از بازیکنایی را که خیلی برنده می شوند، زیر نظر می گیرند و حتی اخراج می کنند.

این یه رویکرد مسخره‌ است که بر اساس مغالطه لودیک شکل گرفته است. قماربازها یا دزدهای خوش شانس نمی توانند برای یه کازینو تهدید محسوب شوند. تهدید واقعی برای یه کازینو می تواند یک آدم ربا باشد که بچه‌ مدیر کازینو را گروگان می گیرد یا کارمندی باشد که درآمد واقعی کازینو را به اداره‌ مالیات می دهد. همیشه بزرگترین تهدیدها برای یه کازینو، غیرقابل پیش بینی هستند.

همانطوری که این مثال نشان داد، مهم نیست که شما چقدر تلاش می کنید؛ چون هیچوقت نمی توانید تمام خطرات را در نظر بگیرید و امکان وقوع آن ها را خیلی دقیق بسنجید.

یه فهرست از چیزهایی که نمی دانید تهیه کنید تا بهتان کمک کند خطرات را بهتر ارزیابی کنید

همه‌ ما جمله‌ “دانش قدرته” را شنیدیم. با این حال، بعضی وقت ها همین چیزهایی که می دانیم می توانند ما رو محدود نگه دارند و تو این مواقع، تشخیص چیزهایی که نمی دانید می تواند برایتان مفیدتر باشد.

در واقع شما اگر فقط روی چیزهایی که می دانید تمرکز کنید، درک خودتان را از تمام نتایج ممکن یک رویداد مشخص، محدود می کنید و زمینه را برای وقوع رویدادهای قوی سیاه به وجود می آورید که این می تواند به شدت دردسرساز شود.

برای مثال فرض کند می خواهید سهام یه شرکت را بخرید؛ ولی دانش شما از آمار به دوره‌ ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۸ (یعنی یه سال قبل از بزرگترین سقوط سهام توی تاریخ ایالات متحده) محدود شده است. در این صورت شاید یه نمودار سینوسی را ببینید؛ ولی ارزیابی کلی شما این است که همه چیز یک روند صعودی دارد و خوب پیش می رود. به این ترتیب شما تصور می کنید که همه چیر قرار است این طور پیش رود و تصمیم می گیرید تمام پس انداز زندگیتان را صرف خرید سهام کنید. متاسفانه روز بعد بازار بهم می ریزد و شما تمام هست و نیست خودتان را از دست می دهید.

اگر یکم بیشتر وقت می گذاشتید و بازار سهام را مطالعه می کردید، می توانستید رکود و صعود را در طول تاریخ ببینید. وقتی‌ فقط روی چیزهایی که می دانید تمرکز کنید، خودتان را در معرض خطرات خیلی بزرگ و غیر قابل اندازه گیری قرار می دهید.

از طرف دیگر اگر بتوانید فقط یکم از چیزی که نمی دانید را مشخص کنید، می توانید ریسک را تا حد زیادی کم کنید تا وقتی‌ با خطر رو به رو می شوید کمتر شوکه شوید. کسانی که پوکر بازهای قهاری هستند این اصل را خیلی خوب درک می کنند؛ چون همین اصل می تواند برد و باختشان را توی بازی تعیین کند.

پوکر بازها قوانین بازی را خیلی خوب می دانند و از طرفی هم می دانند که شاید حریفشان کارت های بهتری نسبت به آن ها در دست داشته باشند. آن ها می دانند که اطلاعات قطعی و مرتبطی هم وجود دارد که ازشون اطلاعی ندارند، مثل استراتژی حریف و میزان تحمل باخت.

آن ها از ناشناخته ها آگاه هستند و همین به آن ها کمک می کند تا یک استراتژی مخصوص داشته باشند که فقط روی کارت خودشان متمرکز نباشد. به این ترتیب این استراتژی بهشان کمک می کند تا ارزیابی آگاهانه تری از خطر داشته باشند.

باید درک کنید که به عنوان یه انسان محدودیت هایی دارید و این موضوع می تواند کمک کند انتخاب های بهتری داشته باشید

تا اینجای کار با تله های شناختی زیادی آشنا شدید و شاید بهترین راه برای اینکه توی آن ها نیافتید این باشد که درک درستی از ابزارهای پیش بینی و محدودیت های آن ها داشته باشید. اگه تو از محدودیت های خودتان آگاهی داشته باشید باز هم نمی توانید از تمام تله ها دوری کنید و مرتکب اشتباه نشوید. درک این محدودیت ها می تواند به ما کمک کند که میزان تصمیم گیری های بد را به حداقل برسانیم.

برای مثال اگه بدانیم مثل بقیه‌ آدم ها در معرض خطر سوگیری شناختی (Bias) قرار داریم، می توانیم خیلی راحت بفهمیم که دنبال چه نوع اطلاعاتی می گردیم. این یعنی می توانیم بفهمیم اطلاعاتی که به دنبالشان هستیم واقعا قراره به ما کمک کنند یا صرفا چیزهایی را که از قبل بهشان باور داشتیم تایید می کنند.

به همین ترتیب اگه بدانیم که به عنوان یک انسان دوست داریم همه چیز را تو روایت های علّی و منظم سازمان دهی کنیم و این رویکردها صرفا درک جهان پیچیده را ساده تر می کند، احتمال بیشتری وجود دارد که برای به دست آوردن دید بهتری از جهان به دنبال اطلاعات بیشتر برویم. بدین صورت می توانیم تصویر کامل را ببینیم و مثل بقیه‌ آدم ها خودمان را محدود نمی کنیم.

به این روش “تحلیل انتقادیِ خود” می گویند و حتی یک مقدار خیلی کم هم می تواند به ما کمک کند که نسبت به بقیه توی هر کاری جلوتر باشیم.

همیشه خوب است که از کمبودهای خود آگاه باشیم؛ مثلا اگر بدانیم یه فرصت سرمایه گذاری خیلی خوب پیش رویمان قرار گرفته است؛ ولی همیشه توی بهترین فرصت ها هم ریسک های غیر قابل پیش بینی وجود دارند، دیگر تمام دار و ندارمان را برای سرمایه گذاری صرف نمی کنیم. اینطوری فقط بخش کمی از پول مان را که ریسک از دست دادنشان را می دانیم سرمایه گذاری می کنیم؛ چون می دانیم که کمبودهایی داریم و موارد ناشناخته ای هستند که از آن ها آگاه نیستیم و ممکن است که باعث ایجاد یک رویداد قوی سیاه شوند.

ما نمی توانیم ظرفیت محدود خودمان برای درک جهان پیچیده و گسترده را شکست بدهیم و روی موارد تصادفی تسلط کامل داشته باشیم؛ ولی حداقل می توانیم آسیب های ناشی از کمبود اطلاعات خودمان را کاهش دهیم. اینطوری موقع مواجه شدن با یه پدیده قوی سیاه، زیاد شگفت زده نمی شویم.

در انتها

نسیم نیکلاس طالب در کتاب “قوی سیاه” می خواهد بگوید که:

“درست است که ما مدام در مورد آینده پیش بینی هایی را انجام می دهیم؛ ولی واقعا توی اینکار افتضاح هستیم. ما بیش از حد از دانش خودمان مطمئن هستیم و اعتماد به نفس بالایی هم داریم و اینچوری که نادانی خودمان را دستکم می گیریم. وقتیکه ما روی روش هایی که به نظر منطقی هستند تکیه می کنیم، ناتوانی اساسی خودمان را تو درک و تعریف تصادفی بودن نادیده می گیریم و حتی نسبت به ذات خودمان نا آگاه هستیم، مستقیما به سمت تصمیم گیری های بد حرکت و به قوهای سیاه کمک می کنیم. قوهای سیاه رویدادهایی هستند که فکر می کنیم هیچوقت قرار نیست رخ بدهند؛ ولی واقعا رخ می دهند. ما باید این عادت های بد را کنار بگذاریم تا بتوانیم درک بهتری از جهان داشته باشیم و تصویر کامل رو ببینیم.

توصیه می کنم که همیشه به کلمه “چون” مشکوک باشید.

چرا می گویم همیشه به کلمه‌ “چون” مشکوک باشید؟ این کلمه واسطه‌ بین دوتا چیز مختلف هست. مثلا می گویید: “من روی زمین افتادم چون کفشم نامناسب بود”. اینجا شما بین افتادن و خراب بودن کفشتان با استفاده از کلمه‌ “چون” ارتباط برقرار کردید. این یعنی شما به میل ذاتی خودتان برای پیدا کردن رابطه‌ علت و معلولی توجه کردید و این یک اشتباه بزرگ و خطرناک است و نمی تواند به شما کمکی کند.

ما ذاتا دوست داریم بین چیزهای مختلف ارتباط برقرار کنیم و روابط خطی علت و معلولی را بین اون ها ببینیم و دلیل این کارمان هم این است که از این طریق سعی می کنیم جهان پیچیده را درک کنیم؛ ولی واقعیت این است که ما هم توی پیش بینی آینده و هم توی ایجاد علت، عملکرد فوق العاده افتضاحی داریم. به جای اینکه توی چیزهای مختلف به دنبال پیدا‌ کردن روابط علت و معلولی باشید، بهتر است که بعضی از احتمالات را به صورت فردی بررسی کنید. سعی کنید از چیزهایی که آگاهی ندارید آگاه باشید!

دوست دارید پیش بینی های معنا داری در مورد آینده داشته باشید؟ وقتی‌ می خواهید خودتان را بیمه کنید، روی چیز خاصی سرمایه گذاری کنید، دانشگاهی را برای تحصیل انتخاب کنید، روی چیز خاصی تحقیق کنید یا حتی مثل یه آدم عادی زندگی کنید، سعی می کنید در مورد آینده پیش بینی کنید. پیش بینی نمی تواند به تنهایی کافی باشد. باید درک کنید که یک سری چیزهای ناشناخته هم وجود دارند که روح شما هم از ان ها  خبر ندارد. وقتی‌ احتمال وجود ناشناخته ها را هم در نظر بگیرید، می توانید یه درک جزئی از خطرات مربوط به پیش بینی های خودتان داشته باشید. شما باید به صورت آگاهانه از چیزهایی که نمی دانید هم باخبر باشید. این طوری وقتی می خواهید روی چیزی کار کنید، اطلاعات خودتان را محدود نمی کنید و به سراغ اطلاعات بیشتری می روید؛ چون می دانید چیزهای خیلی زیادی هستند که از آن ها خبر ندارید و می توانند به شما کمک کنند.

بلاکتوپیا

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

اگر پیش از این مهارت‌های انضباط شخصی مان را توسعه نداده‌ایم، نمی‌توانیم ناگهان تصمیم بگیریم که منظم‌تر و کنترل شده عمل کنیم و انتظار موفقیت داشته باشیم. هنگامی که انتخاب‌های سالمی می‌کنید، انضباط شخصی تقویت می‌شود. از سوی دیگر، انتخاب‌های ناسالم باعث کاهش انضباط شخصی می‌شود.

منتشر شده

در

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

شاید برایتان پیش آمده باشد که با فردی برخورد کنید که در ظاهر درآمد متوسطی دارد، اما نه تنها بدهی ندارد، بلکه به‌راحتی برای آینده‌اش سرمایه‌گذاری می‌کند، از پس هزینه‌های غیرمنتظره برمی‌آید و آرامشی در نگاهش موج می‌زند. آنچه این افراد را متمایز می‌کند، نه شانس مالی و نه حقوق نجومی است؛ بلکه ترکیبی از عادت‌های ساده اما پیوسته است که به مرور زمان، ستون فقرات ثبات مالی‌شان را ساخته است.

انضباط مالی، مفهومی است که اغلب با محدودیت اشتباه گرفته می‌شود؛ درحالی‌که در واقع، شکلی از آزادی است؛ آزادی برای تصمیم‌گیری بدون ترس از فردا. این مطلب نگاهی دارد به مهمترین عادت‌هایی که افراد با انضباط مالی در زندگی روزمره خود به کار می‌گیرند؛ عادت‌هایی که نه‌تنها پایه‌گذار امنیت اقتصادی هستند، بلکه ذهنیت و رفتار مالی ما را نیز متحول می‌سازند.

“بدون نظم و انضباط زندگی یک جریان آشفته بی‌هدف است که بی‌سرانجام می‌ماند.”

۱. اهداف مالی شفاف، اولین گام انضباط مالی

موفقیت مالی به هیچ وجه اتفاقی نیست. دقیقاً مانند یک سفر طولانی که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و نقشه‌برداری از مسیر است، دستیابی به اهداف مالی نیز مستلزم داشتن مقاصدی روشن و شفاف است.

افراد باانضباط می‌دانند که تنها داشتن رویاهای بزرگ کافی نیست؛ آنها برای هر هدف، معیارهای مشخصی در نظر می‌گیرند که واضح، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌بندی‌شده باشد. این شیوه به آنها کمک می‌کند تا از سرگردانی و بی‌هدف حرکت کردن دوری کنند و همواره با اعتمادبه‌نفس و انگیزه، مسیرشان را ادامه دهند.

اهداف کوتاه‌مدت نقطه آغاز این مسیر شفاف هستند. این اهداف می‌توانند شامل کنار گذاشتن مقداری پول برای تعطیلات آینده یا ایجاد یک صندوق اضطراری باشند. اهدافی که به ظاهر کوچک به نظر می‌رسند، اما در عمل انگیزه اولیه‌ای برای برداشتن گام‌های بزرگ‌تر و جدی‌تر ایجاد می‌کنند. دستیابی به این اهداف کوچک، همان حس موفقیت و انگیزه‌ای را به شما هدیه می‌دهد که برای ادامه مسیر به آن نیاز دارید.

“پیگیری اهداف نیازمند برنامه‌ریزی و پیگیری و هماهنگی است و بدون نظم، نظم شخصی، اهداف ما در حد یک رویا باقی می‌مانند.”

با حرکت به سمت اهداف میان‌مدت، مسیر انضباط مالی جذاب‌تر و در عین حال چالش‌برانگیزتر می‌شود. پرداخت کامل وام‌های دانشجویی، پس‌انداز برای خرید خانه، یا تأمین بودجه شروع یک کسب‌وکار جدید، نمونه‌هایی از این اهداف هستند. در این مرحله، داشتن اهداف مشخص به شما قدرتی می‌دهد که تصمیمات مالی خود را آگاهانه‌تر بگیرید و همواره انگیزه خود را برای ادامه دادن و تلاش مضاعف حفظ کنید.

اهداف بلندمدت در نهایت تصویر کامل آینده مالی شما را ترسیم می‌کنند. بازنشستگی آسوده، سرمایه‌گذاری برای تحصیل فرزندان، یا حتی ایجاد میراثی ماندگار برای نسل‌های بعد، بخشی از این اهداف بلندپروازانه‌اند. تعریف واضح این اهداف به شما این امکان را می‌دهد که هر تصمیم مالی را با دیدی بلندمدت بررسی کنید و مطمئن باشید که هر گامی که امروز برمی‌دارید، در راستای تحقق رؤیاهای آینده شماست. به یاد داشته باشید که انعطاف‌پذیری و مرور مستمر اهداف نیز بخشی از مسیر است؛ چراکه زندگی همیشه غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود و شما باید بتوانید خود را با تغییرات آن هماهنگ کنید.

۲. بودجه‌بندی: نقشه راه مدیریت پول

در دل هر موفقیت مالی ماندگار، یک برنامه‌ریزی دقیق پنهان است؛ و قلب این برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی است. بودجه صرفاً جدولی از اعداد نیست، بلکه ابزاری است که به شما اجازه می‌دهد جریان ورودی و خروجی پول خود را شفاف ببینید، تصمیمات مالی‌تان را هدفمند بگیرید و از غافلگیر شدن در پایان ماه جلوگیری کنید.

“یکی از روش‌های محبوب بودجه‌بندی، قانون ۵۰/۳۰/۲۰ است: ۵۰ درصد درآمد به نیازهای ضروری اختصاص می‌یابد، ۳۰ درصد به خواسته‌ها و سبک زندگی، و ۲۰ درصد صرف پس‌انداز و بازپرداخت بدهی می‌شود. روش دیگری نیز به نام بودجه‌بندی مبتنی بر صفر وجود دارد که در آن، هر ریال از درآمدتان مأموریتی مشخص دارد؛ به‌گونه‌ای که هیچ مبلغی بی‌هدف باقی نمی‌ماند.”

آنچه بودجه‌بندی را از یک ابزار ساده به یک سبک زندگی مؤثر تبدیل می‌کند، تداوم و انعطاف‌پذیری است. شرایط زندگی تغییر می‌کند و بودجه نیز باید با آن سازگار شود. بررسی منظم بودجه، شناسایی هزینه‌های اضافی و اصلاح آن‌ها، به شما امکان می‌دهد که از منابع مالی‌تان حداکثر بهره را ببرید.

با گذشت زمان و تمرین، بودجه‌بندی به عادتی طبیعی تبدیل می‌شود. استفاده از ابزارهایی مانند اپلیکیشن‌های مدیریت مالی، فایل‌های اکسل یا حتی دفترچه‌های ساده می‌تواند فرآیند بودجه‌نویسی را تسهیل کند. بودجه‌بندی نه فقط ابزار کنترل، بلکه نماد مسئولیت‌پذیری مالی است؛ یعنی همان چیزی که افراد باانضباط را از دیگران متمایز می‌سازد.

۳. پس‌انداز به‌عنوان یک اولویت، نه انتخاب

یکی از بزرگترین تفاوت‌های میان افرادی که ثبات مالی دارند و کسانی که مدام دچار بحران‌های مالی می‌شوند، رویکرد آن‌ها به «پس‌انداز» است. افراد با انضباط، پس انداز را نه به چشم باقی‌مانده پول در پایان ماه، بلکه به‌عنوان نخستین قدم در برنامه مالی خود می‌بینند؛ آن‌ها پیش از هر هزینه‌ای، سهمی از درآمدشان را به آینده خود اختصاص می‌دهند.

برای اینکه عادت پس‌انداز را در خود تقویت کنید، بهتر است از روش‌های اتوماتیک استفاده کنید. انتقال خودکار مبلغی مشخص به حساب پس‌انداز، بلافاصله پس از دریافت حقوق، مانع از وسوسه خرج کردن بی‌رویه می‌شود. حتی می‌توانید از روش درصدی استفاده کنید؛ بدین ترتیب، هر بار که درآمدتان افزایش می‌یابد، سهم پس‌اندازتان نیز به صورت متناسب رشد خواهد کرد.

“شما تنها کسی هستید که می‌توانید زندگی خودتان را تغییر دهید، هیچکس نمی‌تواند این کار را برای شما انجام دهد.”

البته ممکن است در مسیر پس‌انداز کردن، با چالش‌ها و وسوسه های متعددی مواجه شوید. در چنین شرایطی، باید خلاقیت و تعهد به خرج دهید. می‌توانید هزینه‌های غیرضروری را شناسایی و کاهش دهید، یا به دنبال روش‌هایی برای افزایش درآمد جانبی باشید. گاهی کافی است اندکی تغییر در سبک زندگی خود ایجاد کنید تا میزان پس‌اندازتان را به شکل قابل‌توجهی افزایش دهید.

تأثیر بلندمدت پس‌انداز، به‌ویژه به لطف معجزه بهره مرکب، بسیار بیشتر از آن است که در ابتدا تصور می‌کنید. حتی مبالغ کوچک هم وقتی به‌طور پیوسته و مداوم پس‌انداز شوند، در بلندمدت به ارقامی چشمگیر تبدیل می‌شوند. در نهایت، پس‌انداز کردن فقط یک رفتار مالی نیست، بلکه نوعی احترام به آینده خود و آرامشی است که از مسئولیت‌پذیری مالی ناشی می‌شود.

۴. کنترل بدهی، آغاز تسلط بر زندگی مالی

بدهی، مانند باری است که هرچه بیشتر آن را حمل کنید، سنگین‌تر و فرساینده‌تر می‌شود. اگرچه برخی بدهی‌ها ممکن است در شرایط خاص اجتناب‌ناپذیر باشند، اما افراد با انضباط مالی اجازه نمی‌دهند این بدهی‌ها کنترل زندگی‌شان را در دست بگیرند. آن‌ها با نگاهی استراتژیک و اراده‌ای جدی به سراغ تسویه بدهی‌ها می‌روند، به‌ویژه بدهی‌های با بهره بالا که در بلندمدت بیشترین آسیب را به سلامت مالی وارد می‌کنند.

“برای مدیریت مؤثر بدهی‌ها، دو استراتژی محبوب وجود دارد: روش گلوله برفی و روش بهمن. در روش گلوله برفی، شما بدهی‌های کوچک‌تر را اول تسویه می‌کنید تا با موفقیت‌های کوچک اما مستمر، انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر پیدا کنید. در مقابل، روش بهمن، تمرکز را بر روی بدهی‌هایی با نرخ بهره بالاتر می‌گذارد تا کل هزینه پرداختی کاهش یابد و سریع‌تر از فشار مالی خلاص شوید.”

اما صرف بازپرداخت بدهی‌های فعلی کافی نیست؛ یک قدم مهم‌تر، جلوگیری از ایجاد بدهی‌های جدید است. شاید لازم باشد برای مدتی سبک زندگی‌تان را بهینه کنید، هزینه‌های اضافی را کاهش دهید و یا حتی به دنبال درآمدهای جانبی باشید تا نیازتان به وام و کارت‌های اعتباری جدید کمتر شود. حفظ نظم مالی و اجتناب از بدهی تازه، کلید موفقیت بلندمدت است.

در نهایت، رسیدن به وضعیت مالی بدون بدهی، حسی از آزادی و آرامش بی‌نظیری به همراه دارد. شاید در مسیر رسیدن به این هدف، لازم باشد چند تصمیم سخت بگیرید و چند لذت کوتاه‌مدت را فدا کنید، اما دستاورد آن، ارزش تمام تلاش‌هایتان را دارد. آزادی از بدهی، فقط رهایی مالی نیست، بلکه فرصتی دوباره برای ساختن آینده‌ای پایدار و بدون نگرانی است.

۵. صندوق اضطراری؛ سنگر امن در برابر بحران‌ها

زندگی همواره سرشار از رویدادهای پیش‌بینی‌ناپذیر است؛ خرابی ناگهانی خودرو، بیماری‌ها، از دست دادن شغل یا حوادثی که بدون اطلاع قبلی در خانه‌تان را می‌زنند. در چنین شرایطی، صندوق اضطراری نقش ضربه‌گیر مالی را ایفا می‌کند و مانند یک محافظ، از دارایی‌ها و برنامه‌های بلندمدت شما در برابر آسیب‌های جدی محافظت می‌کند.

بیشتر کارشناسان مالی توصیه می‌کنند مبلغی معادل سه تا شش ماه هزینه‌های ضروری خود را در حسابی جداگانه و قابل دسترس نگه دارید. البته ایجاد این صندوق در ابتدا ممکن است دشوار به نظر برسد؛ بنابراین بهتر است قدم‌های کوچک بردارید. ابتدا هدفی مشخص مثل یک میلیون تومان را در نظر بگیرید و با رسیدن به آن، هدف خود را گام به گام افزایش دهید تا به میزان مطلوب برسید.

“هنگامی که به طور مداوم تمرین کنید، اراده و انضباط شخصیتان بهبود می‌یابد و نتایج ماندگاری را تجربه خواهید کرد. همه مهارت‌ها بر اساس یک اصل عمل می‌کنند: هرچه بیشتر تمرین کنید، در آن بهتر خواهید شد.”

مهم‌ترین نکته برای موفقیت در ساخت صندوق اضطراری، نگاه به این پس‌انداز به عنوان هزینه‌ای ضروری است. درست مانند پرداخت قبض‌ها یا اجاره‌بها، مبلغی که به این صندوق واریز می‌کنید نباید قابل مذاکره یا حذف از بودجه ماهانه شما باشد. این رویکرد کمک می‌کند تا ساختن این سرمایه حیاتی به عادت تبدیل شود.

وجود یک صندوق اضطراری نه تنها شما را از نیاز به استفاده از کارت‌های اعتباری با بهره بالا یا گرفتن وام‌های پرهزینه نجات می‌دهد، بلکه آرامش روانی ارزشمندی به همراه دارد. دانستن اینکه در برابر ناملایمات مالی آمادگی دارید، به شما اجازه می‌دهد با اطمینان بیشتری زندگی و سرمایه‌گذاری کنید و این، یکی از پایه‌های مهم پایداری مالی است.

۶. هزینه‌کرد آگاهانه؛ تفکیک خواسته‌ها از نیازها

پشت هر ثبات مالی بلند مدت، انتخاب‌های روزانه‌ای نهفته است که با آگاهی کامل صورت گرفته‌اند. افراد با انضباط مالی به‌خوبی تفاوت میان «نیاز» و «خواست» را درک می‌کنند. آن‌ها پیش از آن‌که دست به خرید بزنند، از خود می‌پرسند: آیا این خرج واقعاً ضروری است؟ آیا با اهداف بلندمدت من هم‌راستا است؟ این سبک تفکر، آن‌ها را از خریدهای احساسی و پرهزینه بازمی‌دارد.

“یکی از روش‌های مؤثر برای پرورش این عادت، ایجاد «دوره انتظار» قبل از خریدهای غیرضروری است. به‌جای آنکه بلافاصله به خرید وسوسه‌انگیز پاسخ دهید، به خودتان ۲۴ تا ۴۸ ساعت فرصت بدهید. در این فاصله، احساسات اولیه فروکش می‌کند و ذهن شما با منطق بیشتری تصمیم خواهد گرفت که آیا این خرید واقعاً ارزشمند است یا صرفاً یک هیجان زودگذر.”

استفاده از پول نقد برای خریدهای اختیاری نیز می‌تواند به درک بهتر ارزش پول کمک کند. لمس اسکناس و دیدن کاهش فیزیکی آن، تجربه‌ای است که کارت‌های بانکی و پرداخت‌های دیجیتال از ما گرفته‌اند. این تماس فیزیکی با پول، ذهن را نسبت به پیامدهای مالی هر خرید حساس‌تر می‌کند.

بازنگری منظم الگوهای خرج‌کرد، یکی دیگر از ابزارهای کلیدی در مدیریت هزینه‌هاست. گاهی با تحلیل ساده صورت‌حساب‌ها و ردیابی مخارج ماهانه، می‌توان زمینه‌هایی را برای صرفه‌جویی شناسایی کرد که بدون لطمه زدن به کیفیت زندگی، منابع مالی قابل‌توجهی آزاد می‌کنند. هزینه‌کرد آگاهانه، هنر زندگی هوشمندانه است و پایه‌ای ضروری برای پیشرفت مالی پایدار.

۷. سازگاری مالی با تغییرات زندگی

زندگی هرگز خطی و قابل‌پیش‌بینی نیست. از ازدواج و فرزندآوری گرفته تا تغییر شغل یا حتی بیکاری، همه این رویدادها می‌توانند به‌طور ناگهانی معادلات مالی ما را تغییر دهند. افرادی که به انضباط مالی پایبندند، نه تنها این تغییرات را به رسمیت می‌شناسند، بلکه برنامه‌های مالی‌شان را طوری طراحی می‌کنند که در برابر نوسانات زندگی، انعطاف‌پذیر و مقاوم باقی بماند.

“بررسی منظم وضعیت مالی، راهی هوشمندانه برای پیشگیری از بحران است. حداقل سالی یکبار، یا در مواجهه با هر اتفاق مهم زندگی، بودجه، اهداف و استراتژی مالی‌تان را بازبینی کنید. این بازنگری‌ها کمک می‌کنند تا هماهنگی میان شرایط فعلی و برنامه‌های بلندمدت شما حفظ شود و از مسیر موفقیت منحرف نشوید.”

انعطاف‌پذیری مالی به‌معنای کنار گذاشتن اهداف نیست، بلکه به‌معنای تغییر مسیر برای رسیدن به همان مقصد است. ممکن است مجبور شوید زمان‌بندی‌ها را تغییر دهید، اولویت‌ها را جابه‌جا کنید یا منابع مالی را به شکل متفاوتی تخصیص دهید، اما هدف اصلی پابرجاست.

در نهایت، آن‌چه در دل انضباط مالی نهفته است، توانایی تصمیم‌گیری آگاهانه در شرایط متغیر است. زندگی ممکن است غیرمنتظره باشد، اما با ذهنیت تطبیق‌پذیر و برنامه‌ریزی مالی منعطف، می‌توانید با اطمینان بیشتری به آینده نگاه کنید و از چالش‌ها فرصتی برای رشد بسازید.

۸. پایش پیشرفت و پاداش به خود

هیچ مسیر موفقیتی بدون اندازه‌گیری و بازخورد پیش نمی‌رود. افراد با انضباط مالی به‌طور منظم وضعیت مالی خود را بررسی می‌کنند تا هم انگیزه‌شان حفظ شود و هم بتوانند نقاط قوت و ضعف را به‌درستی تشخیص دهند. یکی از ابزارهای کلیدی در این مسیر، محاسبه «خالص دارایی» یا همان تفاوت بین دارایی‌ها و بدهی‌هاست؛ عددی که تصویری جامع از سلامت مالی شما ارائه می‌دهد.

برای رسیدن به اهداف بزرگ، لازم است مسیر را به ایستگاه‌های کوچکتر تقسیم کنید. تعیین نقاط عطف و جشن گرفتن رسیدن به آن‌ها، حتی با ساده‌ترین روش‌ها، به تقویت رفتارهای مثبت مالی کمک می‌کند. این جشن‌ها لازم نیست پرهزینه باشند؛ یک شام خانگی، یک پیاده‌روی خاص یا حتی یک یادداشت تحسین‌آمیز برای خود، می‌تواند اثری ماندگار داشته باشد.

“موفقیت‌هایتان را جشن بگیرید. هرچه بیشتر برنده شوید، بیشتر خودتان را به عنوان فردی برنده خواهید دید. داشته باشید در رسیدن به هر هدفی، تمرکز شما روی هر چیزی که باشد، ما را جذب خواهید کرد. تا زمانی که به طور مداوم اقدام به عمل می‌کنید و به خودتان ایمان داشته باشید، به هدفتان می‌رسید.”

موانع و ناکامی‌ها نیز بخشی طبیعی از این مسیر هستند. مهم این است که به‌جای سرزنش خود، آن‌ها را به‌عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و اصلاح استراتژی نگاه کنید. بررسی دقیق اینکه چه چیزی درست پیش نرفته، شما را برای مواجهه با شرایط مشابه در آینده توانمندتر می‌سازد.

پیشرفت مالی لزوماً سریع یا چشمگیر نیست؛ اما پیوستگی در مسیر، حتی با گام‌های کوچک، نتایجی شگرف در بلندمدت به همراه خواهد داشت. پایش پیشرفت و قدردانی از تلاش‌ها، نه‌تنها به انضباط مالی عمق می‌بخشد، بلکه آن را به تجربه‌ای انسانی، لذت‌بخش و الهام‌بخش تبدیل می‌کند.

۹. آموزش مستمر؛ کلید تصمیم‌های مالی هوشمندانه

دنیای مالی هیچ‌گاه در سکون نمی‌ماند. قوانین تغییر می‌کنند، ابزارهای نوظهور معرفی می‌شوند و روندهای اقتصادی، گاهی به‌سرعت جهت می‌گیرند. در چنین محیطی، دانشی که دیروز کافی بود، امروز ممکن است دیگر کارآمد نباشد. افراد باانضباط مالی این حقیقت را به‌خوبی درک می‌کنند و به آموزش مستمر به‌عنوان یک ضرورت نگاه می‌کنند، نه یک انتخاب لوکس.

مطالعه کتاب‌های تخصصی در زمینه مدیریت مالی شخصی، گوش دادن به پادکست‌های آموزشی، شرکت در دوره‌های آنلاین یا پیگیری منابع معتبر مانند وب‌سایت‌های تخصصی، بخشی از روتین یادگیری آن‌هاست. تمرکز بر حوزه‌هایی مانند سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی مالیاتی، استراتژی‌های بازنشستگی و مدیریت ریسک، به آن‌ها امکان می‌دهد تصمیم‌هایی دقیق‌تر، آگاهانه‌تر و در جهت منافع بلندمدت خود اتخاذ کنند.

“محبوب‌ترین کالای روی میز فردی ثروتمند، کتاب است. رهبران، اهل کتاب خواندن هستند. اگر می‌خواهید درآمد خود را افزایش دهید، باید روی آموزش خودتان سرمایه‌گذاری کنید.”

در کنار یادگیری مفاهیم پایه، دنبال کردن اخبار مالی و تحلیل‌های اقتصادی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. این اطلاعات به شما کمک می‌کند تا تغییرات بزرگ بازار یا تصمیمات سیاست‌گذاری را پیش‌بینی کرده و به‌موقع واکنش نشان دهید. بی‌اطلاعی از این روندها می‌تواند منجر به اشتباهاتی پرهزینه شود؛ از انتخاب سرمایه‌گذاری‌های نامناسب گرفته تا قربانی شدن در دام کلاهبرداری‌های مالی.

در نهایت، آموزش مالی نه‌تنها شما را به معامله‌گر یا سرمایه‌گذار بهتری تبدیل می‌کند، بلکه اعتمادبه‌نفسی ایجاد می‌کند که در برخورد با پیچیدگی‌های اقتصادی، شما را یک قدم جلوتر نگه می‌دارد. دانش مالی سرمایه‌ای است که نه تورم آن را کاهش می‌دهد و نه بحران‌ها از ارزشش می‌کاهند؛ بلکه هرچه بیشتر در آن سرمایه‌گذاری کنید، بازدهی‌اش بیشتر خواهد بود.

در انتها

عادت‌های مالی قدرتمند، یک شبه شکل نمی‌گیرند؛ بلکه حاصل تکرار تصمیم‌های کوچک و هوشمندانه‌ای هستند که در طول زمان، بنیان یک زندگی مالی پایدار و هدفمند را می‌سازند. انضباط مالی یعنی داشتن دید بلندمدت، اولویت‌بندی آینده بر وسوسه‌های زودگذر، و تبدیل مدیریت پول به یک سبک زندگی آگاهانه و سازنده.

اگر به‌دنبال تغییر واقعی در وضعیت مالی خود هستید، نیازی نیست همه عادت‌ها را یک‌باره پیاده‌سازی کنید. با یکی از آن‌ها شروع کنید؛ مثلاً پس‌انداز خودکار یا بودجه‌بندی دقیق و اجازه دهید این تغییرات کوچک، تحولی بزرگ رقم بزنند. با استمرار، یادگیری و بازنگری، شما هم می‌توانید همان مسیر افرادی را طی کنید که با انضباط، آزادی مالی و آرامش ذهنی را برای خود ساخته‌اند.

“هسته انضباط شخصی، انجام کاریست که باید انجام دهید، چه بخواهید، چه نخواهید.”

ادامه مطلب

اخبار

کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبت‌نام کرد

وب‌سایت اداره ثبت شرکت‌های ایالت دلاور نشان می‌دهد صندوق «Canary Staked INJ ETF»، در روز دوشنبه تأسیس شده است. این گام اولیه کاناری کپیتال، می‌تواند مقدمه‌ای برای عرضه ETF بر پایه توکن استیک‌شده INJ باشد.

منتشر شده

در

به‌زودی صندوق ETF توکن بومی بلاکچین اینجکتیو (Injective)، با نماد INJ، در ایالات متحده راه‌اندازی شود. شرکت کاناری کپیتال (Canary Capital)، صندوق خود برای ارائه این محصول جدید را در ایالت دلاور ثبت کرده و به‌نظر می‌رسد قرار است امکان بهره‌برداری از سود استیکینگ این توکن را نیز فراهم کند.

وب‌سایت اداره ثبت شرکت‌های ایالت دلاور نشان می‌دهد صندوق «Canary Staked INJ ETF»، در روز دوشنبه تأسیس شده است. این گام اولیه کاناری کپیتال، می‌تواند مقدمه‌ای برای عرضه ETF بر پایه توکن استیک‌شده INJ باشد.

ثبت نام در ایالت دلاور، گام نخست ETFهای کریپتویی

ثبت نام در ایالت دلاور، معمولاً نخستین گامی است که صادرکنندگان ETF پیش از ارائه درخواست رسمی به کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) برای راه‌اندازی یک ETF برمی‌دارند.

البته این ثبت نام، الزاماً به این معنا نیست که شرکت مدیریت دارایی مربوطه حتماً ETF موردنظر را عرضه خواهد کرد. با این حال، صندوق‌های متعددی که عملکرد بازار کریپتو را دنبال می‌کردند، کار خود را از تشکیل یک صندوق مستقر در ایالت دلاور آغاز کردند.

A regulatory entry showing Canary Capital’s staked INJ ETF trust. Source: Delaware Division of Corporations
A regulatory entry showing Canary Capital’s staked INJ ETF trust. Source: Delaware Division of Corporations

در حال حاضر، اطلاعاتی درباره ETF برنامه‌ریزی‌شده INJ از سوی کاناری کپیتال منتشر نشده است، اما این شرکت در ماه آوریل (فروردین) نیز برای عرضه ETF بر پایه توکن بومی بلاکچین ترون (Tron) با نماد TRX، اقدام کرده بود. در آن صندوق نیز قرار بود بخشی از توکن‌ها استیک شوند تا بازدهی لازم ایجاد شود و برخی از آن‌ها برای پشتیبانی از شبکه قفل شوند تا در ازای آن پاداش دریافت شود.

شرکت مدیریت دارایی ۲۱ شرز (21Shares)، در ماه جولای (تیر ۱۴۰۳)، یک محصول ETF برای توکن INJ در اروپا عرضه کرده بود که عملکرد این توکن را دنبال و بازدهی ناشی از استیکینگ آن را برای سرمایه‌گذاری مجدد جمع‌آوری می‌کرد.

هم‌زمان با انتشار خبر ثبت نام کاناری کپیتال در ایالت دلاور،قیمت توکن (INJ) نزدیک به ۵٪ رشد مواجه شده است و در محدوده ۱۳.۵۹ دلار معامله می‌شود. حساب رسمی بلاکچین اینجکتیو در شبکه اجتماعی X، روز دوشنبه این خبر را منتشر کرد. قیمت INJ در طول هفته اخیر نیز بیش از ۸.۵٪ افزایش یافته است. داده‌های دپ رادار (DappRadar) نشان می‌دهند که در همین مدت، تعداد تراکنش‌ها و کاربران این بلاکچین (Blockchain) اندکی افزایش یافته است.

شبکه اینجکتیو، خود را به‌عنوان یک بلاکچین لایه‌ یک (Layer 1) معرفی می‌کند که تمرکز آن بر ایجنت‌های هوش مصنوعی و توکنیزاسیون دارایی‌های دنیای واقعی (RWA) و سهام است؛ روایت‌هایی که در حال حاضر از جمله حوزه‌های پرطرفدار در صنعت کریپتو به‌شمار می‌روند.

نگرانی کمیسیون SEC درباره ETFهای استیکینگ

در دوران دولت ترامپ، برخی شرکت‌ها برای عرضه ETFهای جدید مرتبط با کریپتو اقدام کردند؛ دولتی که وعده داده بود مقررات مربوط به ارزهای دیجیتال را تسهیل می‌کند. با این حال، کمیسیون SEC نگرانی‌هایی را درباره قانونی‌ بودن ETF های مبتنی بر استیکینگ ارزهای دیجیتال مطرح کرده است.

ماه گذشته، کارکنان این نهاد به شرکت‌های رکس فایننشال (REX Financial) و آزپری فاندز (Osprey Funds) که قصد دارند صندوق‌هایی برای دنبال کردن قیمت خرید اتریوم و سولانا، همراه با قابلیت استیکینگ راه‌اندازی کنند، اعلام کردند که ساختار کنونی این صندوق‌ها ممکن است با تعریف قانونی شرکت‌های سرمایه‌گذاری مطابقت نداشته باشد؛ تعریفی که برای عرضه عمومی و معامله در بازار ضروری است.

با این وجود، تحلیلگران نسبت به حل این مشکل خوش‌بین هستند. اریک بالکوناس (Eric Balchunas)، تحلیلگر حوزه ETF‌ها در خبرگزاری بلومبرگ (Bloomberg)، در تاریخ ۳۱ می (۱۰ خرداد) در شبکه اجتماعی X نوشت:

“وکلای REX Financial معتقدند که می‌توانند این مسئله را حل‌ و فصل کنند.”

ادامه مطلب
تبلیغات
۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند
بلاکتوپیا4 روز پیش

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

اخبار4 روز پیش

کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبت‌نام کرد

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو
اخبار4 روز پیش

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا
بلاکتوپیا2 هفته پیش

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
آموزش2 هفته پیش

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد
اخبار2 هفته پیش

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!
اخبار2 هفته پیش

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23
اخبار2 هفته پیش

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین
بروزرسانی ها2 هفته پیش

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)
بروزرسانی ها2 هفته پیش

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک
بروزرسانی ها2 هفته پیش

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تست‌نت BNB Chain فعال شد
بروزرسانی ها2 هفته پیش

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تست‌نت BNB Chain فعال شد

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
آموزش2 هفته پیش

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

بلاکتوپیا4 هفته پیش

آیا بیت کوین به‌عنوان پوشش تورم در سال ۲۰۲۵ مناسب است؟

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد
اخبار2 هفته پیش

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند
بلاکتوپیا4 روز پیش

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا
بلاکتوپیا2 هفته پیش

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!
اخبار2 هفته پیش

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین
بروزرسانی ها2 هفته پیش

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک
بروزرسانی ها2 هفته پیش

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

بلاکتوپیا2 هفته پیش

همکاری‌ هلیوم (Helium) با غول‌های مخابراتی

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23
اخبار2 هفته پیش

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23

بلاکتوپیا2 هفته پیش

هایپرلیکوئید؛ صعود چشمگیر یک صرافی غیرمتمرکز در قلب بازار کریپتو

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)
بروزرسانی ها2 هفته پیش

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)

برترین ها