با ما همراه باشید

آموزش

نرخ بهره (Interest Rate) چیست و چرا نرخ بهره مهم است؟

نرخ بهره (Interest Rate) یک عنوان عام برای هر نوع نرخ وام ستانی است که سود بانکی نیز می تواند شامل آن باشد. با این حال، عموما هنگامی که در ادبیات بانک داری مرکزی صحبت از نرخ بهره می شود، منظور نرخ بهره تامین مالی بانک های تجاری است. در واقع نرخ بهره هزینه وام گرفتن پول است که معمولا به صورت درصد سالانه بیان می شود.

منتشر شده

در

نرخ بهره (Interest Rate) چیست و چرا نرخ بهره مهم است؟

نرخ بهره (Interest Rate) هزینه وام گرفتن پول است که معمولا به صورت درصد سالانه بیان می شود.

 اگر شما وام ۱۰۰ دلاری با نرخ ۱۰ درصد دریافت کنید، در انتهای سال ۱۱۰ دلار بدهکار خواهید شد. اگر تمام بدهی ایالات متحده که توسط شرکت های غیرمالی، مصرف کنندگان و نهادهای دولتی دریافت شده اند را جمع کنید، به رقم ۴۶.۳ تریلیون دلار می رسد که تمامی آن ها مشمول نرخ بهره می شوند و باید بهره بدهند. (به نرخ بهره، در آمریکا نرخ وجوه فدرال نیر می گویند بنابراین در این مقاله منظور از هر دو عبارت، نرخ بهره است.)

دلایل متفاوتی برای تغییر نرخ بهره وجود دارد که تمام آن ها اقتصادی نیست. در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

  • دلایل کوتاه مدت سیاسی

 کاهش نرخ بهره در کوتاه مدت می تواند اقتصاد را تقویت کند. در شرایط عادی اقتصاددانان بر این باورند که کاهش نرخ بهره تنها در کوتاه مدت موثر است و در ادامه با تورم جبران می شود. کاهش سریع نرخ بهره می تواند بر انتخابات تاثیر بگذارد چرا که منجر به رشد سریع اقتصاد می شود. به همین خاطر اقتصاددانان جریان اصلی به دنبال استقلال بانک مرکزی هستند تا تاثیر سیاست بر نرخ بهره محدود شود.

  • تعویق مصرف

 زمانی که فردی پولی قرض می دهد، به این معنی است که وام دهنده، خرج کردن پول را به تعویق می اندازد. هنگامی که نرخ بهره به اندازه مناسبی بالا باشد، مصرف به تعویق افتاده و افراد ترجیح می دهند به جای مصرف، پول خود را قرض بدهند.

  • انتظارات تورمی

 اکثر اقتصاد ها تورم دارند. به این معنی که کالاها به مرور زمان گرانتر می شوند. با این حال هنگامی که نرخ تورم به طور فزاینده ای در حال افزایش است، ممکن تورم در بلند مدت نیز بالا بماند.

به عنوان مثال اگر فردی انتظار داشته باشد سال بعد تورم ۱۰ درصد باشد، از امروز برای خرید مواد اولیه بیشتر اقدام می کند، این مساله به خودی خود منجر به افزایش قیمت مواد اولیه حتی پیش از بروز تورم می شود.

  • سرمایه گذاری های جایگزین

نرخ بهره، نرخ سرمایه گذاری بدون ریسک است و ریسک های دیگر در اقتصاد همزمان با ریسک سرمایه گذاری در بانک محاسبه می شود. بنابراین سود یک سرمایه گذاری باید حداقل به اندازه نرخ سود بانکی باشد در غیر این صورت آن سرمایه گذاری معقول نیست.

  • ریسک های سرمایه گذاری

گفتیم نرخ بهره بانکی برابر است با سود بدون ریسک. سرمایه گذاری های دیگر همواره ریسک هایی در خود دارند، از نکول و ورشکستگی، تا خشکسالی و تغییرات ژئوپولیتیک. در این مواقع، سرمایه گذاران به ازای ریسکی که متحمل می شوند تقاضای پرمیوم می کنند.

  • مالیات

 گاهی دولت ها بر سپرده های بانکی مالیات می گیرند. این مساله می تواند منجر به افزایش نرخ بهره شود.

  • بانک های تجاری

 بانک ها نیز می توانند نرخ بهره را بسته به تقاضای وام تغییر دهند.

  • اقتصاد

 به طور کلی اقتصاد مهمترین محرک نرخ بهره است. هنگامی که اقتصاد در رونق است، نرخ بهره افزایش می یابد و هنگامی که اقتصاد ضعیف است، نرخ بهره کاهش می یابد.

نرخ بهره یک عنوان عام برای هر نوع نرخ وام ستانی است که سود بانکی نیز می تواند شامل آن باشد. با این حال، عموما هنگامی که در ادبیات بانک داری مرکزی صحبت از نرخ بهره می شود، منظور نرخ بهره تامین مالی بانک های تجاری است.

به عنوان مثال هنگامی که فدرال رزرو (FOMC) نرخ وجوه فدرال را دو درصد تعیین می کند، منظور این است که فدرال رزرو، بانک های تجاری را با نرخ سالانه ۲ درصد تامین مالی می کند.

در طرف دیگر، سود بانکی معمولا به سود سپرده گذاری در بانک اطلاق می شود. هنگامی که یک فرد وارد بانک شده و قصد سپرده گذاری دارد، بانک های تجاری مختلف با توجه به وضعیت اقتصادی، نرخ بهره بانک مرکزی و سایر فاکتورها به این فرد نرخ بهره ای پیشنهاد می کنند که معمولا به آن سود بانکی گفته می شود.

با این حال، همانطور که گفته شد، نرخ بهره یک کلمه عام برای توصیف هر نوع وام ستانی است. وام های مسکن، وام های دانشجویی، بدهی های دولت، بدهی های شهرداری ها، بدهی های شرکتی و به طور خلاصه هر روند وام ستانی در خود نوعی نرخ بهره دارند که البته به نام های مختلف از جمله نرخ بازده، سود سپرده و… شناخته می شوند.

loan

فرآیندهای وام ستانی به این صورت است که وام گیرنده اصل پول را دریافت می کند و به عنوان هزینه آن به صورت دوره ای (ماهانه، سه ماهه، شش ماهه و…) بنا به توافق سودی معادل نرخ بهره را به وام دهنده پرداخت می کند. همچنین در پایان زمان قرارداد معمولا اصل پول به وام دهنده باز گردانده می شود.

اگر چه برخی روش های وام ستانی هست که در طول دوره باز پرداخت وام، اصل پول مستهلک شده و در پایان دوره باز پرداخت، وام گیرنده تمام پول را پرداخت نمی کند.

نرخ بهره به روش های مختلفی محاسبه می شود که در ادامه چند نمونه از معروف ترین آن ها آورده می شود.

  • نرخ بهره ساده (Simple interest rate)

در این روش، نرخ بهره تنها بر روی اصل پول لحاظ می شود. به عنوان مثال اگر شما ۱۰۰۰ دلار سرمایه را با نرخ بهره ۵ درصد به مدت دو سال با نرخ بهره ساده وام بدهید بعد از دو سال سودی که نصیب شما می شود برابر با ۱۰ درصد یا ۱۰۰ دلار است.

فرمول محاسبه نرخ بهره ساده برابر است با:

نرخ بهره ساده = زمان * نرخ بهره * اصل سرمایه

  • نرخ بهره مرکب (compound interest rate)

در اینجا، سود تنها بر اصل پول لحاظ نمی شود، بلکه پس از گذشته هر دوره، علاوه بر اصل پول بر روی سود پول نیز سود تعلق می گیرد.

مثال قبل را در نظر بگیرید. فرض کنید پس از گذشت یک سال، ۵ درصد سود بر سرمایه شما اضافه شده است. در پایان سال اول شما ۱۰۵۰ دلار سرمایه خواهید داشت. اگر سود پول را دریافت نکنید و نرخ بهره نیز به صورت مرکب لحاظ شود، در پایان سال دوم ۵ درصد سود بر سرمایه ۱۰۵۰ دلاری شما لحاظ خواهد شد که یعنی سود کلی شما پس از دو سال برابر با ۱۰۲.۵ دلار خواهد بود.

فرمول محاسبه نرخ بهره مرکب برابر است با:

نرخ بهره مرکب = اصل سرمایه* [(۱+ نرخ بهره)^ تعداد دوره -۱]

  • نرخ بهره موثر (Effective interest rate)

نرخ بهره موثر یا Effective interest rate که به صورت مخفف EIR نیز خوانده می شود (همچنین در برخی منابع نرخ بهره معادل سالانه یا annual equivalent rate نیز آمده است) نرخ بهره ای است که به صورت دوره ای مرکب می شود اما در پایان سال پرداخت می شود.

به عنوان مثال، فرض کنید بانک نرخ بهره ۲ درصد به صورت ماه شمار برای شما لحاظ کند. در این صورت هر ماه ۲ درصد به اصل و فرع پول شما سود تعلق می گیرد. اخیرا سودها به صورت ماهانه، هفتگی، روزانه، ساعتی و حتی لحظه ای محاسبه می شوند. مزیت چنین کاری آن است که شما می توانید هر زمان که نیاز داشتید، میزانی از پول خود را بردارید بدون اینکه نگران سود خود باشید.

فرض کنید یک حساب بانکی باز کرده اید که به صورت سال شمار بر روی کمترین میزان سپرده شما سود پرداخت می کند. در این صورت اگر شما حتی یک روز مانده به پایان سال مالی مبلغی از پول خود را از بانک بردارید، هیچ سودی به آن مبلغ برداشته شده، تعلق نمی گیرد، اگر چه تقریبا تمام سال، پول شما نزد بانک بوده است.

در مدل ماه شمار نیز اوضاع به همین صورت است، اگر هر زمانی از ماه مقداری از پول خود را از بانک بردارید، به آن مبلغ هیچ سودی تعلق نمی گیرد اما در روش پرداخت سود به صورت لحظه ای هر لحظه که پول خود را بردارید، تنها در همان لحظه پرداخت سود متوقف می شود و افراد بیشترین سود بانکی را از آن خود می کنند.

نرخ بهره موثر به روش زیر محاسبه می شود.

Effective Interest Rate Formula
Effective Interest Rate Formula

در این معادله، r نرخ بهره موثر سالانه است، i نرخ بهره سالانه است  و n  تعداد دوره ای است که سود مرکب می شود. به عنوان مثال، اگر سود به صورت ماهانه مرکب شود، n برابر با ۱۲ خواهد بود و اگر به صورت هفتگی مرکب شود،  n حدودا ۵۲ خواهد بود.

  • جریان نقدی تنزیل شده (Discounted Cash Flow)

جریان نقدی تنزیل شده یا Discounted Cash Flow (DCF) یک روش برای محاسبه ارزش روز جریان های نقدی است. در این روش، جریان های نقد آتی توسط نرخ بهره تنزیل می شوند تا ارزش کل جریان های نقدی به دست آید.

به عنوان مثال فرض کنید یک سرمایه گذاری به مدت ۱۰ سال، سالانه ۱۰۰۰ دلار سود به شما ارائه می دهد. روش جریان نقدی تنزیل شده، تمام ۱۰۰۰ دلارهایی را که از این سرمایه گذاری دریافت می شود را جمع آوری کرده و با نرخ بهره به قیمت امروز تنزیل می کند تا ارزش امروزی سرمایه گذاری به دست آید.

جریان نقدی تنزیل شده به روش زیر محاسبه می شود.

Discounted Cash Flow formula

در این فرمول، CF ها جریان های نقدی برای هر دوره است، n عدد دوره است و r نرخ بهره موثر است. نرخ بهره موثر می تواند هزینه سرمایه‌ و سایر هزینه های مرتبط با ریسک سرمایه گذاری را نیز در بر بگیرد.

تصور کنید در مثال سرمایه گذاری ای که گفته شد، نرخ بهره موثر ۵ درصد باشد، در این صورت، با محاسبه جریان نقدی تنزیل شده به عدد ۷۷۲۱ دلار می رسیم. یعنی ارزش این سرمایه گذاری برابر با ۷۷۲۱ دلار است و در صورتی که هزینه سرمایه بیشتر از این عدد باشد، صرفه اقتصادی برای این سرمایه گذاری وجود ندارد.

نرخ بهره اسمی، همان نرخ بهره ای است که سرمایه گذار به صورت ظاهری دریافت می کند به عنوان مثال، فرض کنید شخصی به مدت یک سال ۱۰۰ دلار سرمایه خود را با نرخ بهره ۱۰ درصد در سپرده گذاری می کند. پس از پایان یک سال آن فرد ۱۱۰ دلار به صورت ناخالص (پیش از کسر مالیات) خواهد داشت. در این حالت می گوییم فرد ۱۰ درصد سود اسمی دریافت کرده است.

نرخ بهره واقعی، ارزش واقعی سود را با احتساب تورم اندازه گیری می کند. برای اندازه گیری نرخ بهره واقعی از معادله فیشر استفاده می شود.

Real interest rate formula
Real interest rate formula

در این معادله r نرخ بهره واقعی، i نرخ بهره اسمی و p نرخ تورم سالانه است. در مثال بالا در صورتی که نرخ بهره اسمی ۱۰ درصد و نرخ تورم نیز ۱۰ درصد باشد، نرخ بهره واقعی برابر است با صفر. در واقع در چنین شرایطی، فردی که با نرخ بهره ۱۰ درصد سرمایه گذاری کند، هیچ بازده واقعی به دست نخواهد آورد.

معمولا معادله فیشر را با تقریب خطی به این صورت بیان می کنند.

نرخ بهره واقعی = نرخ بهره اسمی – تورم

اگر چه این تقریب در اقتصادهایی با نرخ تورم پایین به خوبی کار می کند، اما در کشورهایی مانند ایران که معمولا نرخ تورم بالا است، می تواند تفاوت بسیار زیادی ایجاد کند.

به عنوان مثال، فرض کنید در سال ۱۴۰۰، نرخ سود بانکی ۲۰ درصد و نرخ تورم ۴۰ درصد باشد، در این صورت طبق معادله فیشر، نرخ بازده واقعی برابر با ۱۴.۵- درصد خواهد بود در حالی که اگر با استفاده از معادله خطی شده محاسبات را انجام دهیم، به بازده واقعی ۲۰- درصد می رسیم. بنابراین هنگامی که قصد دارید این معادله را در مورد کشورهایی که نرخ تورم بالا دارند، به کار ببرید از فرمول اصلی فیشر استفاده کنید.

بانک های مرکزی و سایر بانک های تجاری در بازار جهانی در حال وام دهی به یکدیگر هستند. بدین منظور نرخ بهره ای بین یکدیگر ایجاد می کنند. نرخ پیشنهادی بین بانکی لندن یا به صورت اختصار LIBOR میانگین نرخ بهره بانک های بزرگ در لندن را محاسبه می کند.

این نرخ بهره به این صورت محاسبه می شود که هر بانک تخمین می زند در صورت وام گرفتن از سایر بانک ها چه میزان بهره باید بپردازد، میانگین نرخ های تخمین زده شده LIBOR خوانده می شود. این نرخ همچنین به نام ICE LIBOR یا (Intercontinental Exchange Libor) نیز شناخته می شود چرا که مسئولیت مدیریت آن برعهده صرافی بین قاره ای است. پیش از آن مدیریت این نرخ بر عهده انجمن بانکداران بریتانیا بود و به اختصار bba libor خوانده میشد. این نرخ در کنار نرخ Euribor به عنوان معیار وام دهی کوتاه مدت در سراسر جهان استفاده میشد تا اینکه در پایان سال ۲۰۲۱ نرخ LIBOR حذف شد.

Intercontinental Exchange Libor

در ژوئن سال ۲۰۱۷، کمیته نرخ های مرجع جایگزین یا ARRC یک نرخ گسترده تامین ذخیره خزانه داری یا به اختصار SOFR را جایگزین نرخ USD LIBOR کرد و برای توجیه این کار گفت که دامنه پوشش این نرخ نمایانگر خوبی از شرایط کلی تامین مالی یک شبه بازار خزانه داری است و می تواند به خوبی هزینه های استقراض را منعکس کند.

همچنین بورس مالی ایالات متحده نرخ بهره Ameribor را ایجاد کرد تا هزینه استقراض برای بانک های کوچک، متوسط و محلی در آمریکا را نشان دهد. این نرخ از سال ۲۰۱۵ که به راه افتاد، بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار معامله ایجاد کرده است.

نرخ بهره تنها توسط بانک مرکزی تعیین نمی شود. چیزی که بانک های مرکزی تعیین می کنند، تنها نرخ بهره کوتاه مدت است که بر روی سایر نرخ ها از جمله بازده اوراق قرضه (Bonds)، بازده بازار سهام، بازار ارز، نرخ وام دهی بانک های تجاری و… تاثیر می گذارد.

نرخ بازده در مورد هر سرمایه گذاری منعکس کننده موارد زیر است.

  • هزینه سرمایه گذاری بدون ریسک

هزینه سرمایه گذاری بدون ریسک، همان نرخ بهره ای است که بانک ها و اوراق قرضه دولتی بدون هیچ ریسک و به صورت ثابت پرداخت می کنند.

  • تورم مورد انتظار

انتظارات تورمی میزان تورمی است که وام گیرندگان و وام دهندگان از آینده اقتصاد انتظار دارند. وام دهندگان معمولا به دنبال ارائه وام هایی هستند که نرخ بهره واقعی بالایی داشته باشد. محاسبات نرخ بهره واقعی پیشتر ارائه شده است.

  • هزینه صرف ریسک

ریسک های متعددی در بازار وجود دارد که هر کدام به شیوه خود بر نرخ بهره بازار تاثیر می گذارد. از جمله این ریسک ها می توان به ریسک نقدینگی، ریسک قیمت گذاری مجدد، ریسک منحنی بازده و… اشاره کرد.

  • هزینه تراکنش

هزینه تراکنش میزان هزینه ای است که بانک ها و یا به طور کلی ارائه دهنده وام دریافت می کند. به این هزینه، هزینه اسپرد نرخ بهره نیز گفته می شود. این هزینه تفاوت میان نرخ سود سپرده گذاری و نرخ سود وام دهی را مشخص می کند. اگر نرخ سود سپرده بالاتر از نرخ سود وام دهی باشد، اسپرد منفی خواهد بود. به این معنی که بانک یا وام دهنده وام های خود را با ضرر ارائه می کند.

نرخ بهره آنی، نقدشونده ترین و رایج ترین نرخ موجود در بازار است. وام ستانی با این ارز تنها طی ۲ روز کاری، تحویل فیزیکی ارز را انجام می دهد. اگر مدت زمان تسویه حساب بیشتر از ۲ روز باشد، آن را به عنوان نرخ بهره آتی در نظر می گیرند. هنگامی که بخواهید نرخ بهره آتی را محاسبه کنید، باید امتیازات آتی را به نرخ بهره آنی اضافه یا کم کنید. این امتیازات برای هر ارز طی دوره ای که تسویه حساب صورت می گیرد، محاسبه می شود.

نرخ های آتی به طور فعال توسط معامله گران نرخ های آتی معامله می شود. بسیاری از میزهای معاملاتی که نرخ های آتی را معامله می کنند، تا سر رسید ۲ ساله نیز در معاملات خود دارند. معامله گران اوراق قرضه نیز نرخ های آتی را ارزیابی می کنند. نرخ های آتی می توانند همان نرخ بین سر رسید‌ها باشند.

برای محاسبه نرخ آتی از تفاوت نسبی بین نرخ بهره دولتی دو ارز نیز استفاده می شود. فرمول به این صورت است که نرخ آنی را در فرمول (۱+ نرخ بهره ۱) / (۱ + نرخ بهره ۲) ضرب می کنیم. به همین ترتیب می توانید نرخ سوآپ (Swap) دو ارز را برای بلند مدت حساب کنید.

به عنوان مثال فرض کنید نرخ لحظه ای USD/CAD برابر است با ۱.۰۶۵۰، یعنی یک دلار آمریکا برابر است با ۱.۰۵۶۰ دلار کانادا. همچنین فرض می کنیم نرخ آتی دلار کانادا ۳.۶۴ درصد و نرخ آتی دلار آمریکا ۳.۱۵ درصد باشد. با قرار دادن این اعداد در فرمول بالا نرخ آتی USD/CAD مساوی با ۱.۰۷۰۰ خواهد بود.

Spot vs forward rate
Spot vs forward rate

در دوره های زمانی طولانی، تفاوت بازده بین نرخ بهره دو کشور که از نظر توسعه یافتگی مشابه هستند، با حرکت جفت ارزهای آن ها مرتبط است. به مشاهده نمودار تفاوت بازده ۱۰ ساله ژاپن و ایالات متحده می توانید این مساله را به خوبی مشاهده کنید. البته این بدن معنا نیست که حرکت ارز کاملا وابسته به حرکت بازده اوراق بهادار است، اما نشان از همبستگی و تاثیر نرخ بهره بر روی بازار ارز دارد.

همبستگی بین نرخ بهره و نرخ بازار فارکس مانند سایر همبستگی ها در دوره هایی شدت و ضعف دارد. به عنوان مثال، در تصویری که نشان داده شده است، همبستگی از ۱۰۰ درصد تا ۷۵- درصد تغییر می کند، اما به طور کلی همبستگی بین این دو دارایی مثبت است.

  • توازن پوشش داده شده نرخ بهره

نرخ های بهره آتی و نرخ ارز باید با یکدیگر کاملا پوشش داده شوند. در غیر این صورت فرصت آربیتراژ وجود خواهد داشت. به عنوان مثال اگر نرخ بهره در یک نقطه از دنیا بالاتر از نقطه دیگر باشد و این تفاوت در نرخ برابری ارز لحاظ نشود، سرمایه گذاران می توانند از این تفاوت استفاده کرده و سود کسب کنند.

به عنوان مثال فرض کنید در کشور الف نرخ بهره کمتر از کشور ب است و این تفاوت در نرخ بهره در نرخ ارز لحاظ نشده باشد. یک سرمایه گذار می تواند در کشور الف مقداری پول قرض بگیرد، به کشور ب رفته و آن پول قرض گرفته شده را به پولی با نرخ بهره بالاتر تبدیل کرده و سپس آن را سرمایه گذاری کند. در صورتی که تفاوت میان سود وام ستانی و سرمایه گذاری بیشتر از ریسک های سرمایه گذاری باشد، شما یک سرمایه گذاری سود آور و بی زحمت خواهید داشت.

اجازه بدهید با یک مثال بیشتر توضیح دهیم. تصور کنید نرخ بهره استقراض یک ساله برای کشور الف ۳ درصد و نرخ سپرده گذاری یک ساله در کشور ب ۵ درصد است. همچنین ارزهای دو کشور در بازار فارکس با نرخ برابر معامله می شوند.

سرمایه گذار ابتدا یک وام با نرخ ۳ درصد از بانک کشور الف می گیرد. مبلغ وام گرفته شده را به نرخ ارز ب تبدیل کرده و سپس آن را در بانک کشور ب با نرخ سالانه ۵ درصد سرمایه گذاری می کند. در این حالت سرمایه گذار ۲ درصد به صورت سالانه کسب می کند. در حالی که اگر نرخ ارز با توجه به نرخ بهره آتی (یعنی نرخ بهره ۳ درصد برای کشور الف و پنج درصد برای کشور ب) تعدیل شود، با توجه به فرمولی که پیشتر گفته شد، هر یک واحد از ارز کشور الف باید ۱.۰۱۹۴ واحد از ارز کشور ب می بود. در این صورت فرصت آربیتراژ وجود نداشت.

  • توازن پوشش داده نشده نرخ بهره

همانطور که گفته شد، از نظر تئوری انتظار داریم که اگر نرخ بهره کشوری ۳ درصد نسبت به کشور دیگر پایین تر بود، ارزش آن ارز در برابر ارز دیگر ۳ درصد افزایش یابد تا فرصت آربیتراژ از بین برود. با این حال در واقعیت اوضاع متفاوت است. از زمان معرفی نرخ های ارز شناور، در اوایل دهه ۱۹۷۰، ارزهای کشورهای با نرخ بهره بالا به جای کاهش افزایش یافته اند. این معمای معروف به معمای پرمیوم نرخ بهره آتی است و موضوع چندین مقاله دانشگاهی بوده است.

این اتفاق را تا حدی می توان با معامله حملی توضیح داد که به موجب آن سفته بازان ارز با بهره کم را وام گرفته و با استفاده از آن در ارز با بهره بالا سرمایه گذاری می کنند. در اینجا، جریان سرمایه از ارز با بهره پایین به سمت ارز با بهره بالا حرکت می کند و منجر به تضعیف بیشتر ارز با بهره پایین شده و ارز با بهره بالا را تقویت می کند.

از ابتدای سال ۲۰۰۵ تا اواسط سال ۲۰۰۷، ین ژاپن (JPY) در برابر دلار آمریکا (USD) تقریبا ۲۱ درصد کاهش یافت. نرخ بهره بانک ژاپن در آن دوره بین ۰ تا ۰.۵ درصد بود.

رابطه بین دو کشور آمریکا و کانادا به عنوان بزرگترین شرکای تجاری جهان برای بررسی موضوعی که گفته شد به خوبی موضوع را روشن می کند. دلار کانادا از سال ۲۰۰۰ به شدت نوسان داشته است. این ارز پس از رسیدن به پایین ترین سطح خود در ۰.۶۱۷۹ دلار آمریکا در ژانویه ۲۰۰۲، در سال های بعد با ۸۰ درصد افزایش، در سال ۲۰۰۷ به سطح  ۱.۱ دلار آمریکا رسید.

USD/CAD

به نگاهی به چرخه های بلند مدت، دلار کانادا از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، در برابر دلار آمریکا کاهش یافت، از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ در برابر دلار آمریکا افزایش یافت، سپس در سال ۱۹۹۲ یک کاهش طولانی مدت را آغاز کرد و در ژانویه ۲۰۰۲ به پایین ترین سطح تاریخ خود رسید. پس از آن به طور پیوسته به مدت بیش از پنج سال در برابر دلار آمریکا افزایش یافت.

حال بیایید نوسانات دلار کانادا در برابر دلار آمریکا را بر اساس تفاوت های نرخ بهره آتی بسنجیم. در بین سال های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳، یعنی زمانی که دلار کانادا در برابر دلار آمریکا افزایش پیدا کرد، نرخ بهره کانادا از ایالات متحده بالاتر بود. همچنین در بین‌ سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ یعنی زمانی که دلار کانادا در برابر دلار آمریکا ۱۵ درصد کاهش یافت، نرخ بهره کانادا از ایالات متحده پایین تر بود.

مشاهده می کنید که چگونه تفاوت در نرخ بهره بر خلاف آنچه که پیش بینی می شود در تغییرات نرخ ارز تاثیر دارد.

بانک مرکزی هر کشور، یک نهاد مستقل است که وظیفه کنترل تورم را برعهده دارد. یکی از راه هایی که بانک های مرکزی به کمک آن بر روی تورم تاثیر می گذارد، تعیین نرخ بهره است.

موسسات بانکی با استفاده از نرخ یک شبه، تامین مالی عملیات روزانه خود را انجام می دهند. نرخ بهره بانک مرکزی می تواند مستقیما با تغییر این نرخ وام یک شبه بر روی وام های کوتاه مدت تاثیر بگذارد. در ایالات متحده، فدرال رزرو می تواند با خرید و فروش اوراق خزانه داری و سایر اوراق بهادار، بر سایر نرخ های بازار نیز تاثیر بگذارد.

به عنوان مثال، هنگامی که یک بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی را خریداری می کند، پول نقد را به بازار تزریق می کند که این پول می تواند برای وام استفاده شود. در این صورت بانک ها نقدینگی بیشتری برای ارائه وام دارند بنابراین نرخ های وام دهی کاهش پیدا می کند.

بانک مرکزی به این جهت چنین اقدامی را انجام می دهد که نرخ بهره کوتاه مدت به صفر (و حتی زیر صفر) رسیده است، بنابراین بانک مرکزی دیگر نمی تواند با کاهش نرخ بهره یک شبه اقتصاد را تحریک کند. در نتیجه مجبور است از ابزارهای تسهیلی دیگر مانند برنامه سیاست تسهیل کمی (QE) یا کنترل منحنی بازده (Yield Cureve) استفاده کند.

در ایالات متحده نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟

فدرال رزرو نقش زیادی در تعیین نرخ های کوتاه مدت و میان مدت دارد. کمیته بازار آزاد فدرال (Federal Open Market Committee یا FOMC)، از هفت نفر که جزو هیئت مدیره هستند و پنج نفر از روسای ۱۲ بانک منطقه ای فدرال رزرو تشکیل می شود. این کمیته در سال چندین جلسه تشکیل داده و هدف نرخ بهره فدرال را تعیین می کنند. بانک ها ذخایر خود را با این نرخ به یکدیگر وام می دهند. نرخ وجوه فدرال (Federal Funds Rate) مبنای نرخ های بهره دیگر مانند نرخ وام های رهنی، بدهی کارت های اعتباری و خطوط اعتباری وثیقه شده با مسکن و… است.

برای نرخ های وام بلند مدت، بازار اوراق قرضه را داریم. معامله گرانی که اوراق خزانه داری (Treasury bonds) را خرید و فروش می کنند، بازده اوراق (Yield) را بر اساس انتظاراتی مانند تورم و رشد اقتصادی، بالا و پایین می برند. وقتی بازده این اوراق افزایش می یابد، نرخ‌ وام های رهنی ۳۰ ساله و سایر وام های مرتبط با بازدهی اوراق خزانه بلند مدت و همچنین نرخ های مربوط به دیگر اوراق قرضه منتشر شده توسط دولت های ایالتی، محلی و شرکت ها افزایش می یابند. سقوط بازده اوراق خزانه داری دقیقا عکس این اتفاق را سبب می شود.

آیا بازده اوراق خزانه همیشه با افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو افزایش می یابد؟

خیر. بازده کوتاه مدت و میان مدت نرخ وجوه فدرال رزرو را دنبال می کنند. اما بازده اوراق بلند مدت خزانه داری نسبت به انتظارات تورمی و همچنین پیش بینی نرخ وجوه فدرال واکنش بیشتری نشان می دهد. کالین مارتین (Collin Martin)، یک متخصص در موسسه شواب (Schwab) می گوید:

“هنگامی که فدرال رزرو نرخ ها را افزایش می دهد ضرورتا بازدهی اوراق طولانی مدت افزایش پیدا نمی کنند.”

نرخ بهره معمولا به بهره سالانه‌ بدهی های ایجاد شده با پرداخت وام‌ یا سپرده پس انداز، مانند حساب های بازار پول (MMA: یک نوع حساب بانکی) یا گواهی سپرده اشاره دارد. اوراق قرضه معمولا تا زمان سر رسید، بهره میان دوره ای ثابتی را پرداخت می کند که به آن کوپن (Coupon) می گویند.

وقتی یک شرکت اوراق قرضه منتشر می کند، نرخ کوپن و بازده با هم مطابقت دارند، اما این شرایط همین طور باقی نمی ماند چرا که اوراق قرضه معامله می شوند و قیمت آن ها نوسان می کند. به عنوان مثال، یک اوراق قرضه با ارزش اسمی (Face Value) ۱۰۰۰ دلار با نرخ سود ۱۰ درصد، ۱۰۰ دلار در سال پرداخت می کند و ۱۰ درصد سود می دهد اما اگر قیمت اوراق به ۹۰۰ دلار کاهش یابد، با خرید آن، بازده ۱۱.۱ درصد بدست خواهید آورد و اگر قیمت آن به ۱۱۰۰ دلار افزایش یابد بازده به ۹.۱ درصد می رسد. (ارزش اسمی یک ورق بهادار به ارزش آن در زمان سر رسید گفته می شود که معادل ارزش اسمی آن ورق، دلار دریافت می شود.)

چه عواملی تعیین می کنند که قیمت اوراق بهادار در برابر تغییرات نرخ بهره چه واکنشی نشان ‌دهد؟

هر چه زمان سر رسید اوراق قرضه بیشتر باشد، حساسیت آن نسبت به تغییرات نرخ بهره بیشتر است. به عنوان مثال اگر اوراق قرضه خزانه داری ۳۰ ساله با کوپن ۷ درصد به فروش برسد، قیمت اوراق خزانه داری ۳۰ ساله با کوپن ۵ درصد به شدت کاهش پیدا می کند. چرا که تفاوت ۲ درصد پس از ۳۰ سال تفاوت قابل توجهی ایجاد می کند. اما اوراق قرضه پنج ساله با کوپن مثلا دو درصد، درآمد آنچنانی را در طول عمر خود ایجاد نمی کند. به علاوه اوراق قرضه کوتاه مدت سریع تر به سر رسید می رسند در نتیجه سرمایه گذاران قادرند با سرعت بالاتری، دوباره در بازارهای با بازده بیشتر سرمایه گذاری کنند.

بهترین راه برای بررسی حساسیت یک اوراق قرضه به نرخ بهره، بررسی مدت زمان مانده تا سررسید آن است.

ارزش یک اوراق قرضه با دوره سر رسید پنج سال، در صورت افزایش یک درصدی نرخ بهره، به اندازه ۵ درصد کاهش می یابد. اوراق خزانه‌ ۱۰ ساله ای  که فرضا در یک سال گذشته ۲.۴ درصد بازدهی داشته است و اکنون ۹ سال تا زمان سر رسید آن باقی مانده، اگر نرخ بهره یک درصد رشد کند حالا ۴ سال زمان می برد تا مقدار سود دریافتی از این اوراق به حدی برسد که کاهش ایجاد شده در قیمت اوراق به سبب افزایش نرخ بهره را جبران کند.

با کاهش نرخ‌ بهره، فعالیت های اقتصادی با ارزان تر شدن وا‌م ستانی، تحریک می شوند و مصرف کنندگان و مشاغل به افزایش هزینه ها و سرمایه گذاری تشویق خواهند شد. نرخ‌ بهره بالا برعکس عمل می کند.

نرخ بهره بالا با افزایش هزینه وام ستانی برای بانک ها، مشاغل و مصرف کنندگان، فعالیت های اقتصادی را محدود می کند. فدرال رزرو با تنظیم نرخ های کوتاه مدت، سرعت اقتصاد را در سطحی پایدار حفظ می کند تا تورم بسیار بالا یا بسیار پایین رخ ندهد. اما بانک های مرکزی همیشه موفق نیستند. در بحران مالی (Great Recession) سال ۲۰۰۸ فدرال رزرو نرخ بهره را به نزدیک صفر کاهش داد اما نتوانست جلوی رکود را بگیرد. همچنین بهبودی پس از رکود نیز به کندی رخ داد.

  • چه رابطه ای بین تورم و نرخ بهره وجود دارد؟

با ظهور علائم تورم، نرخ بهره (و بازده اوراق قرضه) افزایش می یابند. اگر بانک فدرال متوجه شود که اقتصاد بر افروخته (Overheating) شده است، بانکداران در بانک های مرکزی، نرخ بهره را برای کاهش فعالیت اقتصادی و مهار افزایش قیمت ها، افزایش می دهند. هنگامی که تورم کاهش پیدا می کند، اگر بانک مرکزی احساس کند که این کاهش تورم منجر به رکود می شود (Recession)، نرخ ها را کاهش می دهند.

فدرال نمی خواهد تورم خیلی پایین باشد چراکه این امر باعث کاهش هزینه ها و فعالیت اقتصادی می شود. معمولا بانک های مرکزی سطح تورم دو درصدی را به عنوان نرخ بهینه تورم در نظر می گیرند. در مجموع هدف از بالا و پایین کردن نرخ بهره، دستیابی به تورم پایدار و پایین، رشد اقتصادی پایدار و حداکثر اشتغال است.

نرخ بهره چه تاثیری بر بازار سهام دارد؟

در صورت کاهش نرخ بهره، شرکت ها می توانند هزینه وام ستانی خود را کاهش دهند. این موضوع منجر به افزایش سرمایه گذاری و هزینه ها شده و در نتیجه درآمد و سود نیز افزایش پیدا می کنند. با افزایش نرخ بهره، تقاضا برای کالا و خدمات کاهش می یابد و سود شرکت ها تحت تاثیر قرار می گیرد و قیمت سهام کاهش پیدا می کند.

نرخ‌ بهره همچنین می تواند با تاثیر بر بازده اوراق، بازده بورس را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی نرخ‌ بهره و بازده اوراق قرضه افزایش پیدا کنند، سرمایه گذاران ممکن است بازده بالاتر در بازار درآمد ثابت را جذاب تر از سرمایه گذاری سهام بدانند. بیشترین آسیب پذیری از نرخ بهره و بازده اوراق قرضه در سهام ارزشی مبتنی بر سود تقسیمی مانند شرکت های تلفن و خدمات عمومی (Utilities) به عنوان نمایندگان اوراق قرضه شناخته می شوند. همچنین اگر سرمایه گذاران به این نتیجه برسند که افزایش هزینه استقراض منجر به تضعیف اقتصاد می شود، نرخ های بالا می تواند منجر به سقوط بازار سهام شود.

رابطه بین بازده اوراق 10 ساله خزانه داری آمریکا و نرخ وجوه فدرال
رابطه بین بازده اوراق ۱۰ ساله خزانه داری آمریکا و نرخ وجوه فدرال

در صورت افزایش نرخ ها، استراتژی سرمایه گذاری باید چگونه باشد؟

جفری گوندلاچ (Jeffrey Gundlach)، مدیر عامل شرکت DoubleLine Investment Management معتقد است که باید به اوراق قرضه که سر رسید نسبتا کوتاهی دارند پای بند بود. وی می گوید نرخ بهره وام در صورت افزایش نرخ کوتاه مدت بازار به سمت بالا تعدیل می شود. گوندلاچ (Gundlach) همچنین بخش هایی از بازار بورس را که می توانند از نرخ بهره و تورم بالاتر بهره مند شوند، توصیه می کند. وی می گوید، سهام بانک ها، شرکت های صنعتی و تولید کنندگان مواد پایه مانند مس و سیمان، در این سناریو خوب عمل می کنند.

در بازار فارکس (Forex)، جریان سرمایه (Capital Flow) یکی از اصول فاندامنتال است. به طور خلاصه جریان سرمایه، به جهت حرکت وجوه نقد از یک کشور به کشور دیگر گفته می شود.

به عنوان مثال اگر سرمایه گذاران به سمت سرمایه گذاری در یک کشور خاص علاقه مند شوند، قاعدتا برای سرمایه گذاری مجبور به خرید ارز آن کشور هستند و این امر جریانی از سرمایه به سمت آن ارز ایجاد می کند. به عنوان مثال هنگامی که سرمایه گذاران خارجی بخواهند در سهام S&P 500 سرمایه گذاری کنند، باید دلار خریداری کنند. این بدین معنی است که جریان سرمایه از ارز آن کشور وارد دلار می شود.

Why Interest Rates Matter

عوامل زیادی در ایجاد جریان سرمایه دخیل هستند اما یکی از مهمترین آن ها، نرخ بهره است. درست مثل سرمایه گذاران، سفته بازان (Speculators) و معامله گران همواره به دنبال حداکثر کردن بازده سرمایه گذاری خود هستند، کشورهایی که بالاترین نرخ بهره واقعی (نرخ بهره اسمی منهای تورم) را در کنار داده های اقتصادی قوی دارند، بیشترین جذابیت را برای آن ها دارد.

  • نرخ بهره چگونه ارزش ارزها را تغییر می دهد؟

در نمودار زیر، یک مثال عالی از جریان سرمایه در جفت ارز NZD/USD مشاهده می شود. در ساعت ۲۱:۰۰ به وقت گرینویچ (۱۲:۳۰ به وقت ایران) در روز چهارشنبه، بانک مرکزی نیوزلند (RBNZ)، تصمیم خود را برای افزایش نرخ بهره ( افزایش ۰.۲۵%) منتشر کرد. در آن زمان نرخ هدف بانک مرکزی به ۳.۲۵ درصد رسید و بلافاصله پس از آن قیمت دلار نیوزلند رشد چشمگیری پیدا کرد.

چرا این اتفاق رخ داد؟ وقتی بانک مرکزی نیوزلند نرخ ها را افزایش داد، اختلاف نرخ بهره میان دلار آمریکا و نیوزلند، به ۳ درصد افزایش یافت. معامله گران و سرمایه گذارانی که می خواستند از این اختلاف نرخ بهره سود کنند، دلار آمریکا را فروخته و دلار نیوزلند را خریداری کردند. در نتیجه پول به سرعت از دلار آمریکا خارج و به دلار نیوزلند وارد شد که در نتیجه باعث حرکت زیر در نمودار مذکور شد.

نمودار 1 ساعته جفت ارز NZD/USD
نمودار ۱ ساعته جفت ارز NZD/USD
  • تاثیر افزایش نرخ بهره فدرال رزرو بر روی طلا

تصور عموم بر این است که افزایش نرخ بهره فدرال رزرو بر روی طلا تاثیر نزولی می گذارد، اما با نگاه به داده های تاریخی نمی توان چنین اظهار نظری داشت. چرا که همبستگی محکمی بین نرخ بهره و قیمت طلا وجود ندارد به طوری که در برهه هایی حتی افزایش نرخ بهره منجر به صعود طلا شده است. از سال ۱۹۷۰ تا به امروز هبستگی بین نرخ بهره و قیمت طلا تنها حدود ۲۸ درصد بوده است.

به عنوان مثال در بازار صعودی دهه ۱۹۷۰، نرخ بهره بالا بود اما قیمت طلا نیز به سرعت در حال افزایش بود. در سال ۱۹۷۱، نرخ بهره به ۳.۵ درصد رسید و تا سال ۱۹۸۱ نرخ بهره بیش از چهار برابر افزایش یافت و به ۱۶ درصد رسید اما قیمت طلا از زیر ۵۰ دلار به رقم باور نکردنی ۸۵۰ دلار در هر اونس رسید.

همچنین در دهه ۱۹۸۰، زمانی که نرخ بهره به تدریج در حال کاهش بود، قیمت طلا نیز بازار نزولی طولانی مدت خود را شروع کرد. در طولا بازار صعودی طلا در دهه ۲۰۰۰، با افزایش قیمت طلا، نرخ بهره به طور کلی کاهش یافت، با این حال، چنین رخدادی نمی تواند شاهدی مبنی بر رابطه مستقیم میان قیمت طلا و نرخ بهره باشد.

How Interest Rate Hikes Affect Gold's Price

زمانی که نرخ بهره نزدیک به صفر نگه داشته شد، قیمت طلا به سمت پایین اصلاح کرد در حالی که اگر این دو معیار با یکدیگر رابطه عکس داشته باشند [افزایش نرخ بهره = کاهش قیمت طلا] نباید چنین رخدادی اتفاق می افتاد. در طرف دیگر حتی زمانی که بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶، نرخ بهره فدرال رزرو از یک درصد به ۵ درصد افزایش یافت، طلا به رشد خود ادامه داده و ارزش آن نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یافت.

تحلیل برابری نرخ ارز، دنیایی از دانش نیاز دارد که نرخ بهره و نرخ تورم یکی از آن ها است. معامله گر بنیادی باید به طور کامل تفاوت های نرخ بهره و تاثیر آن ها بر تغییرات نرخ ارز را دنبال کرده و از آن ها برای ایجاد معامله های سودآور استفاده کند.

با این حال، گاهی ممکن است حرکت ارز برخلاف تئوری های رایج اقتصاد باشد و تحلیل خطا داشته باشد. در این نقطه تحلیلگر باید با مطالعه دلایل این اشتباه، از آن ها درس گرفته و سیستم جدیدی ایجاد کند. بدون چنین رویکردی معامله بر اساس عوامل بنیادین هرگز میسر نخواهد شد.

آموزش

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

تحلیل‌های بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان می‌دهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصت‌های کوتاه‌مدت استفاده می‌شوند، اما موفقیت آن‌ها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینه‌های تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.

منتشر شده

در

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

تحلیل تکنیکال، روشی برای پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها از طریق بررسی داده‌های تاریخی مانند قیمت و حجم معاملات، به یکی از ابزارهای اصلی معامله‌گران در بازارهای مالی، به‌ویژه بازار رمز ارزها، تبدیل شده است. بازار رمز ارزها با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود، مانند معاملات ۲۴ ساعته، نوسانات شدید قیمت و تأثیرپذیری از اخبار و رویدادهای جهانی، محیطی چالش‌برانگیز اما پر از فرصت برای معامله‌گران ایجاد کرده است.

در این بازار، تحلیل تکنیکال به سبک‌های مختلف یا با ابزارهای اندیکاتوری مانند نمودارهای کندلی، میانگین‌های متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI) و باندهای بولینگر به معامله‌گران کمک می‌کند تا الگوهای قیمتی را شناسایی کرده و تصمیمات معاملاتی آگاهانه‌تری بگیرند.

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار ارزهای دیجیتال سودآور است؟

با توجه به تکامل مداوم بازار ارزهای دیجیتال و ظهور فناوری‌های جدید، پرسش از سودآوری تحلیل تکنیکال به‌تنهایی بیش از پیش اهمیت یافته است. آیا این روش، که صرفاً بر داده‌های قیمتی و حجمی متکی است، می‌تواند در بازاری پرنوسان و غیرقابل‌پیش‌بینی مانند رمز ارزها سودآوری پایداری ارائه دهد؟ این مقاله با هدف پاسخ به این پرسش، به بررسی چارچوب‌های نظری، شواهد تجربی، شرایط بازار، چالش‌ها و محدودیت‌های تحلیل تکنیکال و ارائه توصیه‌هایی برای معامله‌گران می‌پردازد. برای این منظور، از منابع معتبر و به‌روز مانند گزارش‌های بازار، مطالعات علمی و تحلیل‌های عملی استفاده خواهد شد.

بازار ارزهای دیجیتال همچنان یکی از پویاترین بخش‌های مالی جهان است. انتظار می‌رود این بازار از سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ با نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) ۱۶.۷ درصد به ارزش ۳۹.۷۵ میلیارد دلار برسد. بااین‌حال، نوسانات شدید، تأثیرات نظارتی و رویدادهای غیرمنتظره همچنان معامله‌گران را به چالش می‌کشند. این مقاله با بررسی دقیق این عوامل، به دنبال ارائه دیدگاهی جامع در مورد کارایی تحلیل تکنیکال در چنین محیطی است.

“مسلما جواب قطعی برای سوال بالا وجود ندارد، ولی ترکیب تحلیل‌های مختلف باعث می‌شود دیدگاه جامع تر و انتخاب بهتری برای خرید یا فروش رمزارزها داشته باشیم.”

درک تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال بر سه اصل بنیادین استوار است که پایه و اساس این روش را تشکیل می‌دهند:

  • بازار همه‌چیز را در قیمت منعکس می‌کند

این اصل فرض می‌کند که تمام اطلاعات موجود، از اخبار و رویدادها گرفته تا احساسات بازار، در قیمت یک دارایی منعکس شده است. بنابراین، معامله‌گران نیازی به بررسی عوامل خارجی ندارند و تنها با تحلیل قیمت می‌توانند تصمیم‌گیری کنند.

  • قیمت‌ها در قالب روندها حرکت می‌کنند

تحلیل تکنیکال بر این باور است که قیمت‌ها تمایل دارند در جهت‌های مشخصی (صعودی، نزولی یا خنثی) حرکت کنند و این روندها تا زمانی که شواهد قوی برای تغییر آن‌ها ظاهر نشود، ادامه می‌یابند.

  • تاریخ تکرار می‌شود

الگوهای قیمتی و رفتاری در بازارها تمایل به تکرار دارند، زیرا روان‌شناسی معامله‌گران و سرمایه‌گذاران در طول زمان تغییر چندانی نمی‌کند.

این اصول در بازار ارزهای دیجیتال از طریق ابزارها و شاخص‌های متعددی اعمال می‌شوند که به معامله‌گران کمک می‌کنند تا روندها (Trends) و نقاط کلیدی بازار را شناسایی کنند.

ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

این نمودارها اطلاعات دقیقی در مورد حرکت قیمت در بازه‌های زمانی مختلف ارائه می‌دهند و الگوهایی مانند “چکش” یا “ستاره دنباله‌دار” می‌توانند سیگنال‌های خرید یا فروش باشند.

میانگین‌های متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA) برای شناسایی روندهای بلندمدت و کوتاه‌مدت استفاده می‌شوند. به‌عنوان مثال، “تقاطع طلایی” (زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه عبور می‌کند) به‌عنوان سیگنال صعودی شناخته می‌شود.

این اسیلاتور بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند و برای شناسایی شرایط بیش‌خرید (بالای ۷۰) یا بیش‌فروش (زیر ۳۰) استفاده می‌شود.

این ابزار شامل سه خط (میانگین متحرک و دو باند بالا و پایین) است که برای شناسایی نوسانات بازار و نقاط بازگشت احتمالی به کار می‌رود.

حجم بالا معمولاً تأییدکننده قدرت یک روند است، درحالی‌که حجم پایین می‌تواند نشان‌دهنده ضعف آن باشد.

این ابزارها به دلیل سادگی و قابلیت استفاده در بازارهای پرنوسان مانند ارزهای دیجیتال بسیار محبوب هستند. بااین‌حال، وابستگی صرف به این ابزارها ممکن است معامله‌گران را در برابر عوامل غیرقابل‌پیش‌بینی آسیب‌پذیر کند.

  • سبک پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال (Price Action) 

پرایس اکشن یکی از محبوب‌ترین سبک‌های تحلیل تکنیکال است که بر مطالعه حرکت خام قیمت‌ها بدون وابستگی به شاخص‌های پیچیده تمرکز دارد. این روش در بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات بالا و نقدینگی متغیر بسیار مورد توجه است. در پرایس اکشن، معامله‌گران از نمودارهای شمعی، سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و الگوهای قیمتی مانند مثلث‌ها، سر و شانه و پرچم برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده می‌کنند.

مقایسه تحلیل تکنیکال با سایر روش‌های تحلیلی

تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روش‌ها در بازارهای مالی است، اما برای درک بهتر جایگاه آن باید آن را با سایر روش‌های رایج مانند تحلیل بنیادی (Fundamental)، تحلیل آن‌چین (OnChain) و تحلیل احساسات بازار مقایسه کرد.

۱- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال بر حرکت قیمت و الگوهای نموداری تمرکز دارد و اغلب توسط معامله‌گران کوتاه‌مدت استفاده می‌شود. در مقابل، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی (Fundamental analysis) به بررسی ارزش ذاتی دارایی می‌پردازد و عوامل اقتصادی، تیم توسعه، و پذیرش پروژه را بررسی می‌کند. به‌طور خلاصه، تکنیکال برای شکار نوسان‌ها مناسب است، اما بنیادی دیدگاه بلندمدت‌تری ارائه می‌دهد.

۲- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل آن‌چین

در تحلیل آن‌چین (On Chain)، داده‌های مستقیم از بلاکچین مانند تعداد آدرس‌های فعال، حجم تراکنش‌ها و جریان توکن‌ها در صرافی‌ها بررسی می‌شود. این نوع تحلیل بیشتر برای بررسی سلامت شبکه و رفتار سرمایه‌گذاران بلندمدت به‌کار می‌رود. در حالی که تحلیل تکنیکال سیگنال‌های معاملاتی کوتاه‌مدت می‌دهد، آن‌چین تمرکز بیشتری بر رفتار کلان بازار دارد.

۳- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل احساسات بازار

تحلیل احساسات بازار بر اساس داده‌هایی مانند ترندهای شبکه‌های اجتماعی، حجم جستجوی گوگل، یا شاخص ترس و طمع عمل می‌کند. در حالی که تحلیل تکنیکال مبتنی بر داده‌های عینی قیمت است، تحلیل احساسات گاهی به داده‌های غیرقابل‌پیش‌بینی و حتی هیجانی وابسته است. ترکیب این دو می‌تواند برای شناسایی نقاط برگشت بسیار مفید باشد.

۴- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل رفتاری

تحلیل رفتاری تلاش می‌کند تصمیمات معامله‌گران را با بررسی سوگیری‌های ذهنی مانند ترس، طمع یا فومو (FOMO) توضیح دهد. تحلیل تکنیکال تا حدی با این روش هم‌پوشانی دارد، چون برخی الگوها مانند کندل استیک دوجی یا الگوهای برگشتی، حاصل احساسات بازار هستند. اما تحلیل رفتاری بیشتر به ریشه‌های روان‌شناختی رفتار بازار می‌پردازد تا صرف نمودارها.

معیار مقایسهتحلیل تکنیکالتحلیل بنیادی (فاندامنتال)تحلیل آن‌چینتحلیل احساسات
سادگی و سرعتساده و سریع، با ابزارهایی مانند نمودار شمعی و RSI برای تصمیم‌گیری فوری.پیچیده و زمان‌بر، نیازمند بررسی فناوری و تیم توسعه.دقیق اما نیاز به ابزارهای تخصصی برای تحلیل داده‌های بلاکچین.سریع اما غیرقابل‌اعتماد، مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی.
افق زمانیمناسب برای روندهای کوتاه‌مدت و نقاط ورود/خروج، مانند پرایس اکشن.ایده‌آل برای سرمایه‌گذاری بلندمدت، مانند ارزیابی پتانسیل در دیفای (DeFi).تأیید روندهای بلندمدت با داده‌هایی مانند آدرس‌های فعال.مناسب برای حرکات کوتاه‌مدت ناشی از اخبار یا شایعات.
تمرکز تحلیلروان‌شناسی بازار از طریق الگوهای قیمتی مانند سر و شانه.ارزش ذاتی پروژه بر اساس فناوری و کاربردها.سلامت شبکه با معیارهایی مانند حجم تراکنش‌ها.روان‌شناسی بازار از واکنش‌های اجتماعی، اما گمراه‌کننده.
حساسیت به عوامل خارجیحساس به اخبار و مقررات، بدون توانایی پیش‌بینی آن‌ها.دید بلندمدت با ارزیابی مقررات و عوامل خارجی.تحت تأثیر اخبار، اما داده‌های بلاکچین عینی‌تر هستند.بسیار حساس به اخبار و شایعات، با سیگنال‌های کاذب.
دسترسی‌پذیری داده‌هاداده‌های قیمتی به‌راحتی در TradingView در دسترس.نیاز به تحقیق گسترده درباره پروژه‌ها، زمان‌بر.نیاز به ابزارهایی مانند Glassnode یا CryptoQuant.داده‌های اجتماعی در دسترس اما پراکنده و غیرساختاریافته.

آیا سودآوری تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال قطعی است؟

مقایسه‌ای میان واقعیت بازار، داده‌های آماری و روش‌های تحلیلی و بررسی نتایج علمی در مورد اثربخشی تحلیل تکنیکال:

مطالعه منتشرشده در سال ۲۰۲۲ نشان داد که تحلیل تکنیکال تنها برای برخی رمزارزها مانند اتریوم (Ethereum)، ریپل (Ripple) و لایت‌کوین (Litecoin) در دوره‌های حبابی عملکرد بهتری نسبت به استراتژی خرید و نگهداری داشته است. با این حال، برای بیت‌کوین (Bitcoin) و بیت‌کوین‌کش (BitcoinCash) این روش نتوانست بازده قابل‌توجهی تولید کند.

  • نقش هزینه تراکنش‌ها و شرایط حبابی

هزینه‌های تراکنش در برخی موارد سود تحلیل‌ها را کاهش داد، در حالی که در سناریوهای خاصی حتی باعث افزایش بازده شد. در دوره‌های حبابی، تحلیل تکنیکال برای برخی ارزها اثربخشی بیشتری داشته، اما نمی‌توان آن را به‌عنوان یک روش همه‌جانبه در نظر گرفت.

  • بازار در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵؛ تصویری از چالش‌های تحلیل‌گران تکنیکال

گزارش کوین‌جکو (CoinGecko) از وضعیت بازار در ابتدای سال ۲۰۲۵، تصویر یک بازار پرنوسان را نشان می‌دهد. کاهش چشمگیر قیمت‌ها و حجم معاملات، چالش‌های بزرگی برای تحلیل‌گران تکنیکال ایجاد کرده‌اند. در چنین شرایطی، تحلیل تکنیکال به‌تنهایی پاسخگو نیست.

  • مطالعات موردی: عملکرد تحلیل تکنیکال در رمزارزهای مختلف

در بررسی‌های موردی، تحلیل تکنیکال توانست در برخی موقعیت‌ها نقاط ورود و خروج مناسب ارائه دهد. مثلاً در مورد سولانا (Solana) الگوهای تکنیکال سودآور بودند، اما بیت‌کوین با وجود حمایت تکنیکال، تحت تأثیر اخبار نظارتی سقوط کرد.

  • محدودیت‌های تحلیل تکنیکال در بازار واقعی

نوسانات شدید قیمتی، کاهش حجم معاملات، تغییرات دامیننس (Dominance) بیت‌کوین و تأثیرات غیرقابل‌پیش‌بینی ناشی از رویدادهای خبری و نظارتی، باعث می‌شوند سیگنال‌های تحلیل تکنیکال گاهی بی‌اثر یا حتی گمراه‌کننده باشند.

  • تحلیل تکنیکال ابزاری مفید اما نه کافی

با اینکه تحلیل تکنیکال می‌تواند در شناسایی روندهای کوتاه‌مدت مؤثر باشد، اما بدون در نظر گرفتن عوامل بیرونی، مدیریت ریسک و درک عمیق از ساختار بازار، نمی‌توان آن را به‌عنوان یک روش تضمینی تلقی کرد.

چالش‌ها و محدودیت‌های تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال

با وجود محبوبیت گسترده، تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال با محدودیت‌هایی روبه‌روست که می‌تواند دقت و سودآوری آن را کاهش دهد.

  • دستکاری بازار و نوسانات مصنوعی

به دلیل نبود نظارت کافی و نقدینگی پایین برخی توکن‌ها، بازار کریپتو مستعد دستکاری است. پدیده‌هایی مانند «پامپ و دامپ» یا ورود و خروج ناگهانی نهنگ‌ها (دارندگان حجم زیاد ارز) می‌توانند سیگنال‌های اشتباه ایجاد کنند. برای مثال، در اوایل ۲۰۲۵، افزایش ساختگی قیمت یک توکن کمتر شناخته‌شده باعث ورود معامله‌گران تکنیکال و سپس سقوط ناگهانی آن شد.

  • تأثیر اخبار و رویدادهای ناگهانی

تحلیل تکنیکال بر داده‌های گذشته استوار است و نمی‌تواند واکنش بازار به اخبار را پیش‌بینی کند. رخدادهایی مانند شایعات تأیید ETF بیت‌کوین یا اعمال محدودیت بر صرافی‌ها در کشورهایی مانند چین در سال ۲۰۲۵، موجب نوسانات شدید شدند که از دید تحلیل تکنیکال خارج بود.

  • نقدینگی پایین و نوسانات غیرعادی

توکن‌های کوچک‌تر اغلب نقدینگی کمی دارند که باعث حرکات قیمتی ناگهانی و غیرقابل‌پیش‌بینی می‌شود. در این شرایط، تحلیل تکنیکال نمی‌تواند سیگنال‌های دقیقی ارائه دهد.

  • روان‌شناسی بازار و تغییرات سریع احساسات

الگوهای تکنیکال بر رفتار جمعی معامله‌گران بنا شده‌اند، اما در بازار کریپتو، احساسات تحت‌تأثیر اخبار یا شایعات به‌سرعت تغییر می‌کنند و الگوهای قیمتی را بی‌اعتبار می‌سازند.

  • نیاز به تحلیل ترکیبی

به‌دلیل همین محدودیت‌ها، استفاده صرف از تحلیل تکنیکال کافی نیست. ترکیب آن با سایر روش‌ها می‌تواند دقت تصمیم‌گیری را افزایش دهد:

  1. تحلیل بنیادی: بررسی فناوری، تیم، و کاربرد پروژه برای تشخیص پتانسیل بلندمدت.
  2. تحلیل آن‌چین: تحلیل داده‌های بلاک‌چین مانند تعداد آدرس‌های فعال یا حجم تراکنش‌ها.
  3. تحلیل احساسات: بررسی واکنش کاربران در شبکه‌های اجتماعی برای درک روندهای کوتاه‌مدت.

با تلفیق این روش‌ها، می‌توان به درک بهتری از جهت کلی بازار دست یافت و از محدودیت‌های تحلیل صرفاً تکنیکال عبور کرد.

مزایا و معایب استفاده تنها از تحلیل تکنیکال در بازار رمز ارزها

مزایا

  • سادگی: ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند نمودارهای شمعی، اندیکاتور RSI و MACD برای افراد مبتدی قابل‌فهم هستند و به‌سادگی در پلتفرم‌هایی مانند TradingView قابل‌استفاده‌اند.
  • انطباق‌پذیری: تحلیل تکنیکال در بازه‌های زمانی مختلف مانند دقیقه‌ای، ساعتی یا بلندمدت قابل استفاده است و با سبک‌های معاملاتی متنوع سازگاری دارد.
  • سرعت تصمیم‌گیری: تحلیل تکنیکال بر داده‌های قیمتی و حجم تمرکز دارد، بنابراین امکان واکنش سریع به نوسانات شدید بازار کریپتو را فراهم می‌کند.
  • کارایی در روندهای قوی: در بازارهای پر روند مانند بازار گاوی (Bull Market)، تحلیل تکنیکال می‌تواند سودآوری بالایی داشته باشد؛ مثلاً در زمان رشد شدید اتریوم یا بیت‌کوین.
مزایا و معایب استفاده تنها از تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال

معایب

  • ناتوانی پیش‌بینی عوامل خارجی: تحلیل تکنیکال نمی‌تواند اخبار ناگهانی، تصمیمات نظارتی یا اتفاقات اقتصادی جهانی را پیش‌بینی کند که تأثیر زیادی بر قیمت‌ها دارند.
  • حساسیت به دستکاری: طرح‌های پامپ و دامپ یا حرکات نهنگ‌ها می‌توانند سیگنال‌های تکنیکال جعلی تولید کنند و باعث فریب معامله‌گران شوند.
  • وابستگی به تاریخ: تحلیل تکنیکال فرض می‌کند که الگوهای گذشته تکرار می‌شوند، در حالی‌که بازار ارز دیجیتال دائماً در حال تغییر و تحول است.
  • هزینه‌های تراکنش: معاملات پرتکرار بر اساس تحلیل تکنیکال می‌تواند منجر به پرداخت کارمزد بالا شود که سود نهایی معامله را کاهش می‌دهد، مخصوصاً در توکن‌هایی مثل ریپل.
  • تفسیر ذهنی: تحلیل نمودار نیاز به تجربه دارد و مبتدیان ممکن است الگوها را اشتباه تشخیص دهند و تصمیمات نادرست بگیرند.
  • نادیده‌گرفتن ارزش ذاتی: تحلیل تکنیکال توجهی به فناوری، تیم یا کاربرد واقعی پروژه‌ها ندارد و ممکن است افراد را به خرید توکن‌های بی‌ارزش ترغیب کند.

استفاده تنها از تحلیل تکنیکال برای تشخیص روندهای کلی بازار یا توکن

تحلیل تکنیکال می‌تواند برای شناسایی روندهای کلی بازار یا یک توکن خاص، بدون تمرکز بر معاملات کوتاه‌مدت، بسیار مؤثر باشد. این رویکرد معمولاً شامل بررسی شاخص‌های کلان، جفت‌های معاملاتی و داده‌های تاریخی برای درک جهت‌گیری کلی بازار یا رفتار یک توکن نسبت به سایر دارایی‌ها است. در سال ۲۰۲۵، با توجه به نوسانات بازار (کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار به ۲.۸ تریلیون دلار طبق گزارش CoinGecko)، این روش برای سرمایه‌گذاران بلندمدت و استراتژیک ارزشمند است.

شاخص‌های کلیدی برای تشخیص روند

  • شاخص تسلط یا دامیننس بیت‌کوین (Bitcoin Dominance)

تسلط بیت‌کوین، که در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵ به ۵۹.۱ درصد رسید، نشان‌دهنده قدرت نسبی بیت‌کوین در برابر آلت‌کوین‌ها (Altcoins) است. با استفاده از تحلیل تکنیکال، می‌توان روندهای این شاخص را بررسی کرد. برای مثال، یک تقاطع طلایی (Golden Cross) در نمودار تسلط بیت‌کوین می‌تواند نشان‌دهنده کاهش جذابیت آلت‌کوین‌ها باشد، که به معنای تمرکز بازار بر بیت‌کوین است.
معامله‌گران می‌توانند از الگوهای تکنیکال مانند سطوح حمایت و مقاومت در نمودار تسلط برای پیش‌بینی دوره‌های “آلت سیزن یا فصل آلت‌کوین‌ها” (Altseason) استفاده کنند، زمانی که آلت‌کوین‌ها عملکرد بهتری نسبت به بیت‌کوین دارند.

  • جفت‌های معاملاتی (مانند ETH/BTC)

جفت‌های معاملاتی مانند ETH/BTC نشان‌دهنده قدرت نسبی اتریوم در برابر بیت‌کوین هستند. با تحلیل تکنیکال این جفت، می‌توان روندهای کلی اتریوم را تشخیص داد. برای مثال، اگر ETH/BTC در یک کانال نزولی باشد، ممکن است نشان‌دهنده ضعف اتریوم نسبت به بیت‌کوین باشد، حتی اگر قیمت اتریوم در دلار افزایش یابد.

در سال ۲۰۲۵، نمودار ETH/BTC نشان داد که اتریوم پس از افت ۴۵.۳ درصدی قیمت دلاری، در برابر بیت‌کوین نیز ضعیف‌تر عمل کرد. معامله‌گران با شناسایی سطح حمایت ۰.۰۲ در این جفت، روند نزولی اتریوم را پیش‌بینی کردند.

  • شاخص کل بازار (TOTAL)

نمودار TOTAL در پلتفرم‌هایی مانند TradingView ارزش کل بازار رمز ارزها را نشان می‌دهد. تحلیل تکنیکال این نمودار می‌تواند روند کلی بازار را مشخص کند. برای مثال، شکست یک سطح مقاومت در TOTAL می‌تواند نشان‌دهنده شروع یک بازار صعودی باشد.

در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵، TOTAL پس از افت به ۲.۸ تریلیون دلار، در یک الگوی مثلث متقارن (Symmetrical triangle) قرار گرفت که نشان‌دهنده بلاتکلیفی بازار بود. تحلیلگران تکنیکال این الگو را برای پیش‌بینی حرکت بعدی بازار بررسی کردند.

  • داده‌های آن‌چین در کنار تحلیل تکنیکال

داده‌های آن‌چین، مانند حجم تراکنش‌ها یا تعداد آدرس‌های فعال، می‌توانند به‌عنوان تأییدکننده روندهای تکنیکال عمل کنند. برای مثال، افزایش آدرس‌های فعال سولانا در کنار شکست یک سطح مقاومت در نمودار SOL/USDT می‌تواند نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی باشد.

پلتفرم‌هایی مانند Glassnode و CryptoQuant داده‌هایی ارائه می‌دهند که می‌توان آن‌ها را با ابزارهای تکنیکال مانند RSI یا باندهای بولینگر ترکیب کرد تا روندهای کلی شناسایی شوند.

چگونه روند کلی را تشخیص دهیم؟

  • بازه‌های زمانی بالاتر: استفاده از نمودارهای هفتگی یا ماهانه به‌جای نمودارهای ساعتی می‌تواند نویزهای کوتاه‌مدت را حذف کند و روندهای اصلی را نشان دهد. برای مثال، نمودار هفتگی بیت‌کوین در سال ۲۰۲۵ نشان‌دهنده حمایت قوی در ۸۰,۰۰۰ دلار بود.
  • الگوهای کلان: الگوهایی مانند کانال‌های صعودی/نزولی یا مثلث‌های بزرگ در بازه‌های زمانی بالا می‌توانند جهت‌گیری بازار را مشخص کنند.
  • مقایسه با شاخص‌های دیگر: بررسی هم‌زمان تسلط بیت‌کوین، TOTAL و جفت‌های معاملاتی می‌تواند دید جامعی از بازار ارائه دهد. برای مثال، اگر TOTAL صعودی باشد اما تسلط بیت‌کوین کاهش یابد، احتمالاً آلت‌کوین‌ ها در حال رشد هستند.

مثال عملی: در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵، تحلیلگران با بررسی نمودار TOTAL و تسلط بیت‌کوین پیش‌بینی کردند که بازار به دلیل افت حجم معاملات (۲۷.۳ درصد کاهش) و ارزش کل قفل‌شده (TVL) (۲۷.۵ درصد کاهش) در حالت تثبیت قرار دارد. در همین زمان، جفت SOL/BTC نشان‌دهنده قدرت نسبی سولانا بود، که با داده‌های آن‌چین (افزایش ۳۵.۳ درصدی سهم DEX سولانا) تأیید شد. این تحلیل به سرمایه‌گذاران کمک کرد تا روی سولانا تمرکز کنند، درحالی‌که از اتریوم که در برابر بیت‌کوین ضعیف بود، اجتناب کردند.

توصیه‌ها

  • از ابزارهای چندگانه مانند TradingView برای مقایسه شاخص‌ها استفاده کنید.
  • داده‌های آن‌چین را به‌عنوان مکمل تحلیل تکنیکال به کار ببرید تا از سیگنال‌های کاذب جلوگیری شود.
  • به‌جای تمرکز بر یک توکن، روندهای کلان بازار را بررسی کنید تا تصمیمات استراتژیک‌تری بگیرید.

آیا در آینده می‌توان صرفاً از تحلیل تکنیکال برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کرد؟

با توجه به تحولات بازار ارزهای دیجیتال و پیشرفت‌های فناوری تا سال ۲۰۲۵، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال برای ترید به دلایل زیر بعید به نظر می‌رسد.

چالش‌های کنونی

  • نوسانات و عوامل خارجی: گزارش CoinGecko نشان می‌دهد که بازار در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵ با کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم مواجه شد، که عمدتاً به دلیل اخبار نظارتی و تغییرات اقتصاد کلان بود. تحلیل تکنیکال نمی‌تواند این عوامل را پیش‌بینی کند.
  • دستکاری بازار: فعالیت نهنگ‌ها و طرح‌های پامپ و دامپ همچنان سیگنال‌های تکنیکال را مخدوش می‌کنند.
  • پیچیدگی بازار: افزایش تعداد توکن‌ها (بیش از ۲۰,۰۰۰ ارز دیجیتال در سال ۲۰۲۵) و تنوع اکوسیستم‌ها (مانند DeFi، NFT و Metaverse) تحلیل صرفاً قیمتی را دشوار می‌کند.

نقش فناوری‌های جدید

  • هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی: در سال ۲۰۲۵، پلتفرم‌هایی مانند TradeSanta و 3Commas از الگوریتم‌های هوش مصنوعی برای ترکیب تحلیل تکنیکال با داده‌های آن‌چین و احساسات بازار استفاده می‌کنند. این ابزارها می‌توانند الگوهای پیچیده‌تری را شناسایی کنند که تحلیل تکنیکال سنتی از آن‌ها عاجز است.
  • تحلیل آن‌چین پیشرفته: ابزارهایی مانند Glassnode داده‌های بلاکچین را با شاخص‌های تکنیکال ادغام می‌کنند، که دقت پیش‌بینی‌ها را افزایش می‌دهد.
  • اتوماسیون معاملات: ربات‌های معاملاتی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، در حال تکامل هستند، اما همچنان به ورودی‌های بنیادی و خبری برای جلوگیری از ضررهای ناگهانی نیاز دارند.

مزایا و محدودیت‌های آینده

  • مزایا: تحلیل تکنیکال به دلیل سادگی و انطباق‌پذیری همچنان نقش مهمی در ترید خواهد داشت، به‌ویژه برای معاملات کوتاه‌مدت و شناسایی روندهای موقت.
  • محدودیت‌ها: با افزایش پیچیدگی بازار و تأثیر عوامل غیرقیمتی (مانند پذیرش فناوری یا مقررات)، تحلیل تکنیکال به‌تنهایی نمی‌تواند دید جامعی ارائه دهد.
  • چشم‌انداز آینده

در آینده، تحلیل تکنیکال احتمالاً به‌عنوان بخشی از یک سیستم ترکیبی استفاده خواهد شد که شامل هوش مصنوعی، داده‌های آن‌چین و تحلیل احساسات است. برای مثال، یک معامله‌گر ممکن است از الگوهای پرایس اکشن برای شناسایی نقاط ورود استفاده کند، اما تصمیم نهایی خود را بر اساس داده‌های آن‌چین (مانند افزایش آدرس‌های فعال) و اخبار (مانند تأیید ETF) تأیید کند. وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال ممکن است برای معامله‌گران مبتدی یا بازارهای کمتر توسعه‌یافته امکان‌پذیر باشد، اما برای حرفه‌ای‌ها در بازار پویای کریپتو ناکافی خواهد بود.

توصیه‌ها

  • معامله‌گران باید مهارت‌های خود را در تحلیل‌های ترکیبی تقویت کنند.
  • سرمایه‌گذاری در ابزارهای هوش مصنوعی و پلتفرم‌های داده‌محور می‌تواند مزیت رقابتی ایجاد کند.
  • پیگیری مداوم تحولات بازار و فناوری برای انطباق با شرایط جدید ضروری است.

در انتها

بر اساس شواهد بررسی‌شده، تحلیل تکنیکال می‌تواند در بازار ارزهای دیجیتال سودآور باشد، اما این سودآوری به شرایط خاص و ارزهای مشخص محدود است. مطالعه ScienceDirect در سال ۲۰۲۲ نشان داد که این روش برای اتریوم، ریپل و لایت‌کوین، به‌ویژه در دوره‌های حباب، مؤثر است، اما برای بیت‌کوین و بیت‌کوین کش نتایج کمتری داشته است. تحلیل‌های بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان می‌دهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصت‌های کوتاه‌مدت استفاده می‌شوند، اما موفقیت آن‌ها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینه‌های تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.

بااین‌حال، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال در بازار پرنوسان و غیرقابل‌پیش‌بینی ارزهای دیجیتال ریسک بالایی دارد. عواملی مانند دستکاری بازار، تغییرات نظارتی، رویدادهای خبری ناگهانی و نقدینگی پایین می‌توانند سیگنال‌های تکنیکال را بی‌اثر کنند. گزارش CoinGecko در سه‌ماهه اول ۲۰۲۵، با نشان‌دادن کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم، بر این چالش‌ها تأکید می‌کند.

در آینده، پیشرفت‌های فناوری، مانند استفاده از هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی در تحلیل تکنیکال، می‌تواند دقت پیش‌بینی‌ها را بهبود بخشد. این فناوری‌ها می‌توانند الگوهای پیچیده‌تری را شناسایی کرده و داده‌های بیشتری را در تحلیل خود لحاظ کنند، که ممکن است برخی از محدودیت‌های کنونی را برطرف کند.

به‌طور خلاصه، تحلیل تکنیکال ابزار قدرتمندی در بازار ارزهای دیجیتال است، اما به‌تنهایی برای سودآوری پایدار کافی نیست. معامله‌گرانی که این روش را با سایر ابزارها و استراتژی‌ها ترکیب کنند و رویکردی منضبط به مدیریت ریسک داشته باشند، شانس بیشتری برای موفقیت در بازار پویای خواهند داشت.

هشدار ریسک و سلب مسئولیت

این مطلب به هیچ عنوان توصیه به خرید یا فروش نیست

بازارهای مالی از ریسک بالایی برخوردارند و امکان از دست رفتن بخش یا تمام حساب معاملاتی شما وجود دارد. تا زمانی که دانش کافی در مورد بازارها به دست نیاورده اید یا امکان قرار دادن سرمایه خود در ریسک محتمل را ندارید در این بازارها سرمایه گذاری نکنید.

ادامه مطلب

آموزش

اصطلاحات پایه فارکس که هر معامله گر باید بداند

این اصطلاحات، زبان مشترک معامله‌گران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آن‌ها، به شما کمک می‌کند تا تحلیل‌ها را بهتر بفهمید، استراتژی‌های معاملاتی را درک کنید.

منتشر شده

در

اصطلاحات پایه فارکس که هر معامله گر باید بداند

بازار فارکس (Forex)، به عنوان بزرگترین بازار مالی جهان، فرصت‌های بی‌نظیری را برای کسب سود در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد. این بازار ۲۴ ساعته و پویا، با نوسانات قیمتی مداوم، جذابیت خاصی برای سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر دارد. اما ورود به این بازار، بدون داشتن دانش و آگاهی کافی، می‌تواند به همان اندازه که سودآور است، زیان‌بار نیز باشد. درک اصطلاحات پایه فارکس، نخستین گام برای ورود به این بازار است.

همانطور که برای یادگیری هر زبان جدیدی، ابتدا باید الفبا و واژگان پایه آن را فراگرفت، در بازار فارکس نیز تسلط بر اصطلاحات رایج و کلیدی، پیش‌نیاز این بازار است. این اصطلاحات، زبان مشترک معامله‌گران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آن‌ها، به شما کمک می‌کند تا تحلیل‌ها را بهتر بفهمید، استراتژی‌های معاملاتی را درک کنید و در نهایت، تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرید. بدون دانستن این اصطلاحات، شما مانند یک غریبه در سرزمینی ناشناخته خواهید بود که نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و راه خود را پیدا کند. در ادامه با اینوستورنت همراه باشید.

۱- فارکس (Forex) چیست؟

فارکس (Forex) که گاهی به اختصار FX نیز نامیده می‌شود، کوتاه‌شده عبارت Foreign Exchange به معنای “تبادل ارز خارجی” است.

فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است که در آن ارزهای مختلف کشورها در برابر یکدیگر معامله می‌شوند. این بازار به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته (دوشنبه تا جمعه) فعال است و حجم معاملات روزانه آن به تریلیون‌ها دلار می‌رسد. برخلاف بازار سهام که در مکان فیزیکی خاصی (بورس) متمرکز است، فارکس یک بازار غیرمتمرکز (Over-the-Counter یا OTC) است و معاملات از طریق شبکه‌های کامپیوتری بین معامله‌گران در سراسر جهان انجام می‌شود.

۲- جفت ارز (Currency Pair) چیست؟

در بازار فارکس، ارزها همیشه به صورت جفت معامله می‌شوند. به این معنی که ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر سنجیده می‌شود. به این جفت ارزها، “Currency Pair” گفته می‌شود. هر جفت ارز از دو ارز تشکیل شده است.

  • ارز پایه (Base Currency): ارزی که در سمت چپ قرار دارد و ارزش آن مبنای مقایسه است.
  • ارز متقابل (Quote Currency یا Counter Currency): ارزی که در سمت راست قرار دارد و ارزش آن نسبت به ارز پایه سنجیده می‌شود.

برای مثال، در جفت ارز EURUSD (یورودلار آمریکا)، یورو ارز پایه و دلار آمریکا ارز متقابل است. این جفت ارز نشان می‌دهد که برای خرید ۱ یورو، چند دلار آمریکا باید پرداخت کرد.

جفت ارزها به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند: جفت ارزهای اصلی (Major Pairs)، فرعی (Minor Pairs) یا کراس (Cross Pairs) و اگزاتیک یا غیرمتعارف (Exotic Pairs)

۳- نماد اختصاری ارزها (Currency Symbols)

در بازار فارکس، هر ارز با یک نماد اختصاری سه حرفی شناخته می‌شود. دو حرف اول معمولاً نشان‌دهنده نام کشور و حرف سوم نشان‌دهنده نام واحد پول آن کشور است. در جدول زیر، نمادهای اختصاری رایج‌ترین ارزها آورده شده است.

نماد اختصارینام کامل ارزکشور
USDUnited States Dollar (دلار آمریکا)ایالات متحده
EUREuro (یورو)منطقه یورو
JPYJapanese Yen (ین ژاپن)ژاپن
GBPGreat Britain Pound (پوند انگلیس)بریتانیا
CHFSwiss Franc (فرانک سوئیس)سوئیس
CADCanadian Dollar (دلار کانادا)کانادا
AUDAustralian Dollar (دلار استرالیا)استرالیا
NZDNew Zealand Dollar (دلار نیوزیلند)نیوزیلند

۴- سشن معاملاتی چیست؟

سشن معاملاتی (Trading Session) به بازه زمانی مشخصی در طول شبانه‌روز گفته می‌شود که در آن، بازار فارکس در یک منطقه جغرافیایی خاص فعال است. از آنجا که بازار فارکس یک بازار ۲۴ ساعته است، این بازار در مناطق مختلف جهان به نوبت باز و بسته می‌شود. هر سشن معاملاتی، ویژگی‌های خاص خود را از نظر حجم معاملات، نوسانات و جفت ارزهای فعال دارد.

Times to trade forex market
Times to trade forex market

۵- پوزیشن معاملاتی چیست؟

پوزیشن معاملاتی (Position) به معنای داشتن یک دارایی (جفت ارز) با انتظار افزایش یا کاهش آن است.

  • پوزیشن لانگ (Long) یا خرید (Buy): زمانی که شما یک جفت ارز را می‌خرید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه (ارز سمت چپ) در برابر ارز متقابل (ارز سمت راست) افزایش یابد.
    • مثال: اگر EURUSD را بخرید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا افزایش یابد.
  • پوزیشن شورت (Short) یا فروش (Sell): زمانی که شما یک جفت ارز را می‌فروشید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه در برابر ارز متقابل کاهش یابد.
    • مثال: اگر EURUSD را بفروشید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا کاهش یابد.

۶- بروکر فارکس (Brokers) چیست؟

بروکر (Broker) یا کارگزار، یک شرکت یا موسسه مالی است که به عنوان واسطه بین معامله‌گران و بازار فارکس عمل می‌کند.

بروکرها به معامله‌گران امکان دسترسی به پلتفرم معاملاتی را می‌دهند که از طریق آن می‌توانند سفارشات خرید و فروش ارزها را ثبت کنند. در واقع، بدون وجود بروکر، معامله‌گران خرد نمی‌توانند به طور مستقیم در بازار بین بانکی فارکس معامله کنند.

۷- حساب معاملاتی چیست؟

حساب معاملاتی (Trading Account) حسابی است که شما نزد یک بروکر (کارگزار) فارکس افتتاح می‌کنید تا از طریق آن بتوانید به خرید و فروش جفت ارزها و سایر ابزارهای مالی بپردازید. این حساب، پل ارتباطی شما با بازار فارکس است و تمام معاملات شما از طریق این حساب انجام می‌شود.

انواع حساب معاملاتی

  • حساب آزمایشی (Demo Account)

یک حساب مجازی است که به شما امکان می‌دهد بدون ریسک از دست دادن پول واقعی، با شرایط بازار فارکس آشنا شوید و استراتژی‌ معاملاتی (Trading Strategy) خود را تمرین کنید. در حساب دمو، از پول مجازی استفاده می‌شود، اما قیمت‌ها و شرایط بازار واقعی هستند.

  • حساب واقعی (Real Account)

حسابی است که با پول واقعی شارژ می‌شود و معاملات واقعی در آن انجام می‌گیرد. سود و زیان در این حساب واقعی است.

۸- پیپ (Pip) چیست؟

  • پیپ (Pip)

مخفف عبارت “Percentage in Point” یا “Price Interest Point” است و به کوچکترین واحد تغییر قیمت در یک جفت ارز گفته می‌شود. در اکثر جفت ارزها، پیپ معادل ۰.۰۰۰۱ (یک ده هزارم) واحد ارز متقابل است.

به عنوان مثال اگر قیمت EURUSD از ۱.۱۰۵۰ به ۱.۱۰۵۱ افزایش یابد، می‌گوییم قیمت به اندازه ۱ پیپ افزایش یافته است.

Pips
  • پیپت (Pipette)

در برخی از بروکرها (کارگزاران)، قیمت‌ها با دقت بیشتری (تا یک رقم اعشار بیشتر) نمایش داده می‌شوند. به این رقم اضافی، پیپت گفته می‌شود که معادل یک دهم پیپ است. به طور مثال اگر قیمت EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰۵ باشد، رقم پنجم اعشار (۵) نشان‌دهنده پیپت است.

Pipette

۹- اسپرد (Spread) چیست؟

اسپرد (Spread) به اختلاف بین قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask) یک جفت ارز گفته می‌شود. این اختلاف، هزینه‌ای است که شما برای انجام معامله به بروکر پرداخت می‌کنید.

به عنوان مثال اگر قیمت خرید EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰ و قیمت فروش آن ۱.۱۰۵۳ باشد، اسپرد این جفت ارز ۳ پیپ است.

انواع اسپرد

  • اسپرد ثابت (Fixed Spread)

در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش همواره ثابت است و با نوسانات بازار تغییر نمی‌کند.

  • اسپرد متغیر (Variable Spread)

در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش بسته به شرایط بازار (حجم معاملات) تغییر می‌کند. اسپرد متغیر معمولاً در زمان انتشار اخبار مهم اقتصادی یا در زمان‌هایی که نقدینگی بازار کم است، افزایش می‌یابد.

۱۰- قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask)

  • قیمت خرید (Bid)

قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را از شما بخرد (یعنی قیمتی که شما می‌توانید جفت ارز را به بروکر بفروشید).

  • قیمت فروش (Ask)

قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را به شما بفروشد (یعنی قیمتی که شما می‌توانید جفت ارز را از بروکر بخرید).

Forex Bid Ask spread

همیشه قیمت خرید Ask بالاتر از قیمت فروش Bid است و اختلاف این دو، همان اسپرد است که پیش‌تر توضیح داده شد.

۱۱- لات (Lot) چیست؟

لات (Lot) یک واحد استاندارد برای اندازه‌گیری حجم معامله در فارکس است. هر لات نشان‌دهنده تعداد مشخصی از واحدهای ارز پایه است.

انواع لات

  • لات استاندارد (Standard Lot): معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است.
  • مینی لات (Mini Lot): معادل ۱۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک دهم لات استاندارد)
  • میکرو لات (Micro Lot): معادل ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک صدم لات استاندارد)
  • نانو لات (Nano Lot): معادل ۱۰۰ واحد ارز پایه است. (یک هزارم لات استاندارد)

۱۲- لوریج (Leverage) چیست؟

لوریج (Leverage) یا اهرم، ابزاری است که به شما امکان می‌دهد با سرمایه‌ای بیشتر از موجودی واقعی حساب خود معامله کنید. به عبارت دیگر، لوریج به شما اجازه می‌دهد تا با قرض گرفتن از بروکر، حجم معاملات خود را چند برابر کنید.

به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد، به این معنی است که به ازای هر ۱ دلار از سرمایه خود، می‌توانید تا ۱۰۰ دلار معامله کنید. بنابراین، با ۱۰۰۰ دلار سرمایه، می‌توانید تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار (معادل ۱ لات استاندارد) معامله کنید.

۱۳- مارجین (Margin) چیست؟

مارجین (Margin) مقدار پولی است که به عنوان تضمین برای باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (با استفاده از لوریج) نزد بروکر سپرده‌گذاری می‌شود. در واقع، مارجین بخشی از سرمایه شماست که توسط بروکر “قفل” می‌شود تا اطمینان حاصل شود که می‌توانید زیان‌های احتمالی معامله را پوشش دهید.

به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد و بخواهید ۱ لات استاندارد EURUSD (معادل ۱۰۰,۰۰۰ یورو) معامله کنید، مارجین مورد نیاز ۱۰۰۰ یورو خواهد بود (%۱ از حجم معامله).

  • کال مارجین (Margin Call)

اگر زیان معامله شما به حدی برسد که موجودی حساب شما (پس از کسر زیان) از مارجین مورد نیاز کمتر شود، بروکر به شما هشدار می‌دهد که یا حساب خود را شارژ کنید یا پوزیشن‌های خود را ببندید. به این هشدار، کال مارجین گفته می‌شود. اگر به کال مارجین توجه نکنید، بروکر ممکن است به طور خودکار پوزیشن‌های شما را ببندد تا از زیان بیشتر جلوگیری کند.

۱۳- سواپ (Swap) یا بهره شبانه چیست؟

سواپ (Swap) یا بهره شبانه، هزینه‌ای است که به دلیل باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (خرید یا فروش) برای بیش از یک روز، به حساب شما تعلق می‌گیرد (یا از آن کسر می‌شود). این هزینه بر اساس تفاوت نرخ بهره (Interest Rate) بین دو ارز موجود در جفت ارز محاسبه می‌شود.

۱۴- سفارش (Order) چیست؟

سفارش (Order) دستوری است که شما به بروکر خود می‌دهید تا یک معامله را در قیمت مشخصی (یا در بهترین قیمت موجود) برای شما انجام دهد. سفارش‌ها به شما امکان می‌دهند تا کنترل بیشتری بر روی معاملات خود داشته باشید و نیازی به نظارت مداوم بر بازار نداشته باشید.

انواع سفارشات

  • سفارش بازار (Market Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش فوری یک جفت ارز در بهترین قیمت فعلی بازار. این نوع سفارش زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهید سریعاً وارد معامله شوید و قیمت دقیق برای شما اهمیت کمتری دارد. سفارشات بازار معمولاً بلافاصله اجرا می‌شوند، اما ممکن است در شرایط نوسانات شدید بازار، قیمت اجرا شده کمی با قیمتی که در لحظه سفارش مشاهده کرده‌اید، متفاوت باشد (اسلیپیج).
  • سفارش محدود (Limit Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش یک جفت ارز در یک قیمت مشخص یا بهتر از آن.
  • سفارش خرید محدود (Buy Limit)؛ برای خرید در قیمتی پایین‌تر از قیمت فعلی بازار استفاده می‌شود.
  • سفارش فروش محدود (Sell Limit)؛ برای فروش در قیمتی بالاتر از قیمت فعلی بازار استفاده می‌شود. این نوع سفارش زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهید در قیمت دلخواه خود وارد معامله شوید و منتظر رسیدن قیمت به آن سطح هستید.
  • سفارش حد ضرر (Stop Loss Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور جلوگیری از زیان بیشتر.
  • سفارش توقف ضرر خرید (Buy Stop Loss)؛ برای بستن معامله فروش در قیمتی بالاتر از قیمت ورود استفاده می‌شود.
  • سفارش توقف ضرر فروش (Sell Stop Loss)؛ برای بستن معامله خرید در قیمتی پایین تر از قیمت ورود استفاده می شود. این نوع سفارش به عنوان یک ابزار مدیریت ریسک ضروری در نظر گرفته می‌شود.
  • سفارش حد سود (Take Profit Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور ذخیره سود. این نوع سفارش زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهید پس از رسیدن قیمت به سطح سود مورد نظر، معامله به طور خودکار بسته شود.
  • سفارش حد ضرر متحرک (Trailing Stop)؛ نوعی سفارش حد ضرر است که به طور خودکار با حرکت قیمت به نفع شما، جابجا می‌شود. اگر یک پوزیشن خرید باز کرده اید و قیمت در حال افزایش است با فعال کردن این دستور ، حد ضرر فرضی شما به همراه قیمت افزایش پیدا می کند. این نوع سفارش به شما کمک می‌کند تا سود خود را در معاملات دنباله‌دار حفظ کنید و در عین حال، از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.

۱۵- اسلیپیج چیست؟

اسلیپیج (Slippage) به اختلاف بین قیمتی که شما انتظار دارید سفارش شما در آن اجرا شود و قیمتی که سفارش واقعاً در آن اجرا می‌شود، گفته می‌شود. اسلیپیج می‌تواند مثبت یا منفی باشد.

  • اسلیپیج مثبت: زمانی رخ می‌دهد که سفارش شما در قیمتی بهتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.
  • اسلیپیج منفی: زمانی رخ می‌دهد که سفارش شما در قیمتی بدتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.

اسلیپیج معمولاً در شرایط نوسانات شدید بازار یا زمانی که حجم معاملات کم است، رخ می‌دهد.

۱۶- ریکوت چیست؟

ریکوت (Requote) زمانی اتفاق می‌افتد که بروکر به دلیل تغییر سریع قیمت‌ها، نمی‌تواند سفارش شما را در قیمتی که درخواست داده‌اید، اجرا کند. در این حالت، بروکر به شما یک قیمت جدید پیشنهاد می‌دهد و از شما می‌پرسد که آیا مایل به اجرای سفارش در قیمت جدید هستید یا خیر.

ریکوت بیشتر در بازارهای پرنوسان و در بروکرهایی که از نوع Dealing Desk (Market Maker) هستند، رخ می‌دهد.

۱۷- شاخص (Index)

شاخص (Index) معیاری است که عملکرد گروهی از دارایی‌ها را نشان می‌دهد. در بازار فارکس، شاخص‌های ارزی وجود دارند که عملکرد یک ارز را در برابر سبدی از ارزهای دیگر اندازه‌گیری می‌کنند.

به عنوان مثال شاخص دلار آمریکا (DXY) عملکرد دلار آمریکا را در برابر سبدی از شش ارز دیگر (یورو، ین ژاپن، پوند انگلیس، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس) اندازه‌گیری می‌کند. معامله گران از Index برای سنجش قدرت یک ارز استفاده می کنند.

در انتها

اکنون که با اصطلاحات پایه فارکس آشنا شدید، می‌توانید گام‌های بعدی را در مسیر یادگیری این بازار بردارید. به خاطر داشته باشید که این اصطلاحات، تنها نقطه شروع هستند و دنیای فارکس بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر از این مفاهیم اولیه است. با این حال، تسلط بر همین اصطلاحات پایه، به شما کمک می‌کند تا درک بهتری از تحلیل‌ها، اخبار و آموزش‌های مربوط به فارکس داشته باشید و با اعتماد به نفس بیشتری وارد این بازار شوید.

فراموش نکنید که یادگیری فارکس یک فرآیند مستمر است و نیاز به تمرین، مطالعه و صبر دارد. توصیه می‌کنیم که پیش از شروع معاملات واقعی، حتماً با یک حساب آزمایشی تمرین کنید و استراتژی‌های معاملاتی خود را بیازمایید. همچنین، همواره به دنبال یادگیری و به‌روزرسانی دانش خود باشید. با تلاش و پشتکار، می‌توانید به یک معامله‌گر موفق در بازار فارکس تبدیل شوید.

ادامه مطلب
تبلیغات
۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند
بلاکتوپیا4 روز پیش

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

اخبار4 روز پیش

کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبت‌نام کرد

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو
اخبار4 روز پیش

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا
بلاکتوپیا2 هفته پیش

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
آموزش2 هفته پیش

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد
اخبار2 هفته پیش

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!
اخبار2 هفته پیش

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23
اخبار2 هفته پیش

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین
بروزرسانی ها2 هفته پیش

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)
بروزرسانی ها2 هفته پیش

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک
بروزرسانی ها2 هفته پیش

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تست‌نت BNB Chain فعال شد
بروزرسانی ها2 هفته پیش

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تست‌نت BNB Chain فعال شد

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
آموزش2 هفته پیش

آیا تحلیل تکنیکال به‌تنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

بلاکتوپیا4 هفته پیش

آیا بیت کوین به‌عنوان پوشش تورم در سال ۲۰۲۵ مناسب است؟

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد
اخبار2 هفته پیش

کوین‌بیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند
بلاکتوپیا4 روز پیش

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی می‌رساند

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا
بلاکتوپیا2 هفته پیش

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!
اخبار2 هفته پیش

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژه‌ها ناپدید شده‌اند!

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین
بروزرسانی ها2 هفته پیش

راه‌اندازی شبکه LitVM لایت کوین

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک
بروزرسانی ها2 هفته پیش

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

بلاکتوپیا2 هفته پیش

همکاری‌ هلیوم (Helium) با غول‌های مخابراتی

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23
اخبار2 هفته پیش

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انت‌ماینر S23

بلاکتوپیا2 هفته پیش

هایپرلیکوئید؛ صعود چشمگیر یک صرافی غیرمتمرکز در قلب بازار کریپتو

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)
بروزرسانی ها2 هفته پیش

ابزار S-Two استارک‌ور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواه‌های دانش صفر (ZKP)

برترین ها