با ما همراه باشید

آموزش

ارزیابی نظریه های اصلی بازارهای مالی

هدف اصلی سرمایه گذاران افزایش ارزش دارایی ها و بیشینه سازی ثروت است و بدین منظور از روش های مختلفی استفاده می کنند که آن ها را در رسیدن به این مهم یاری کند. انواع مختلف تئوری ها و استراتژی های معاملاتی بازار وجود دارند که می توان برای رسیدن به این هدف آن ها را بررسی و اجرا کرد و از بهترین روش ها برای بهبود عملکرد مالی استفاده نمود. از مشهورترین آن ها می توان به تئوری داو و امواج الیوت اشاره کرد که سالیان زیادی در بازارهای مالی نقش داشته اند.

منتشر شده

در

ارزیابی نظریه های اصلی بازارهای مالی

بسیاری از معامله‌ گران و سرمایه ‌گذاران به دنبال آن هستند که هرچه بیشتر در مورد انواع مختلف تئوری ها و استراتژی های معاملاتی بازار بدانند و از آن ها برای دستیابی و ایجاد یک مزیت معاملاتی و رسیدن به سود در معاملات خود استفاده کنند. در این مقاله ما قصد داریم هفت نظریه اصلی و فلسفه پشت آن ها به طور خلاصه را مرور کنیم. با اینوستورنت همراه باشید.

نظریه بازار کارآمد (Efficient Market Theory)

نظریه بازار کارآمد (Efficient Market Theory) یا EMH، فرض می کند که تمام اطلاعات موجود و شناخته شده در مورد یک ابزار مالی خاص قبلا در قیمت آن دارایی محاسبه شده است. در نتیجه، قیمت آن دارایی در آینده هیچ تغییری نمی کند و کسانی پیشتر تغییرات لازم را در قیمت لحاظ کرده اند. این نظریه می گوید اگر فردی بتواند بازدهی بیشتر از بازده میانگین بازار داشته باشد، به عنوان یک رویداد استثنایی قلمداد می شود و نباید آن را مد نظر قرار داد.

به عبارت دیگر هیچکس نمی تواند بیشتر از میانگین حرکت قیمت در بازار سودآوری کند چرا که هر اتفاقی در بازار قبلا توسط خود بازار قیمت گذاری شده است و افرادی که موفق به چنین کاری می شوند آنقدر کم هستند که می توان از آن ها صرف نظر کرد و یا آن ها را استثنایی در نظر گرفت.

(در نتیجه مزیت معاملاتی (Edge) قابل تشخیصی در تلاش برای پیش بینی قیمت آینده یک دارایی وجود ندارد و کسانی که این کار را انجام می دهند متوجه می شوند این کار در اکثر مواقع بیهوده است. نظریه EMH عنوان می کند افراد تنها خوش شانس بوده اند که توانستند بازدهی بیشتر از بازده میانگین بازار به دست آورند. به همین دلیل این افراد را استثنا یا خارج از محدوده در نظر می گیرد.)

در تئوری بازار کارآمد سه شکل وجود دارد. فرم ضعیف (Weak)، فرم نیمه قوی (Semi Strong) و فرم قوی (Strong).

فرم ضعیف بازار کارآمد می گوید که تحلیل اقتصادی یا بنیادی (Fundamental) ممکن است برای یک معامله‌ گر یا سرمایه ‌گذار کوتاه مدت مزیتی ایجاد کند تا بتواند از متوسط بازار فراتر رود، اما این مزیت جزئی نمی تواند در بلند مدت به این فرد کمک کند.

فرم نیمه قوی بازار کارآمد می گوید که نه تحلیل بنیادی و نه تکنیکال (Technical) نمی توانند مزیت خاصی را برای سرمایه گذاری ایجاد کند. چراکه تمام اطلاعات موجود در بازار بلافاصله توسط قیمت جذب می شود.

فرم قوی نیز می گوید که صرف نظر از خصوصی یا عمومی بودن اطلاعات، این اطلاعات مزیتی برای سرمایه‌ گذار یا معامله ‌گر در بلند مدت ایجاد نمی کند.

کسانی که از فلسفه بازار کارآمد حمایت می کنند، معتقد هستند که بهترین راه برای سرمایه گذاری در بازارها این نیست که به دنبال تئوری ها، زمان بندی بازار و مدل های مختلف برای سرمایه‌ گذاری باشند، بلکه این است که مکانیزمی طراحی کنند که بتوانند به واسطه‌ آن در کل بازار سرمایه گذاری کنند. به همین خاطر آن ها سرمایه ‌گذاری در صندوق سرمایه ‌گذاری مبتنی بر شاخص (Index Fund) یا ETF ها (صندوق های قابل معامله) را پیشنهاد می کنند.

این دو نوع سرمایه گذاری که ذکر شد، نوعی انفعالی از سرمایه گذاری است که به سرمایه ‌گذار اجازه می دهد تا بر روی طبقه خاصی از دارایی ها مانند سهام (Equities)، اوراق قرضه (Bonds) یا کامودیتی ها (Commodities) سرمایه گذاری کنند. نظریه بازار کارآمد به نظریه بازار تصادفی (Random Walk) که بیان می کند حرکت های دارایی های مالی دارای یک ویژگی تصادفی و غیرقابل پیش بینی است گره خورده است.

نظریه آشوب در بازار (Chaos Market Theory)

نظریه آشوب (Chaos Theory) توسط ادوارد لورنز (Edward Lorenz)، هواشناسی که سیستم های پیچیده هواشناسی را مطالعه می کرد، ساخته شد. بعدا از تئوری وی برای توضیح حرکت قیمت در بازارهای مالی استفاده شد. نظریه آشوب این ایده را مطرح می کند که حتی جزئی ترین تغییرات در یک سیستم پیچیده نیز می تواند منجر به یک تغییر بزرگ در سیستم شود.

نظریه آشوب، یک حد فاصل میان طرفداران نظریه بازار کارآمد و کسانی که معتقد هستند حرکت قیمت در بازارها قابل پیش بینی هستند، ایجاد می کند. این نظریه نشان می دهد بازارها همزمان هم تصادفی و هم دارای الگوهای ذاتی پیچیده ای هستند که می توانند قابل پیش بینی باشند.

البته این گفته ممکن است متناقض به نظر برسد، با این حال، نظریه آشوب توضیح می دهد که تعدادی متغیر مختلف وجود دارد که پیچیدگی و پیش بینی سیستم های پیچیده مانند بازارهای مالی را تعیین می کند.

همچنین می توان با استفاده از تئوری آشوب علت ایجاد شیدایی و حباب و همچنین علت وحشت و سقوط در بازار را توضیح داد. در این نظریه توضیح داده می شود که در دوره های شیدایی سطح مشخصی از خوش بینی می تواند مشابه یک حلقه عمل کند و بازخوردهای مثبت، همدیگر را تشدید می کنند و این خوش بینی تا جایی ادامه پیدا کند که قیمت از نقطه تعادل فاصله بگیرد؛ و برعکس، سطح معینی از بدبینی در بازار می تواند به عنوان یک حلقه بازخورد منفی عمل کند و قیمت را آنقدر کاهش دهد که از نقطه تعادل فاصله بگیرد.

به عبارت دیگر، به دلیل «حلقه بازخورد» که از احساسات مثبت یا منفی معامله ‌گران یا سرمایه ‌گذاران ایجاد شده است، حرکت قیمت در بازار می تواند برای طولانی مدت در هر دو جهت ادامه داشته باشد.

نظریه آشوب همچنین با تئوری بازار فراکتال (Fractal) ارتباط نزدیک دارد. این تئوری می گوید بازارها مانند اشکال خاصی در طبیعت، دارای یک ویژگی فراکتال یا مشابه خود هستند که در درجات مختلف تکرار می شوند. به عبارت دیگر، حرکت های قیمت در بازار دارای الگو یا ردپای مشخصی است که از بزرگترین تایم فریم تا کوچکترین آن ها قابل مشاهده است.

نظریه چشم انداز (Prospect Theory)

نظریه چشم انداز (Prospect Theory) توسط دنیل کانمن (Daniel Kahneman) و آمو تورسکی (Amos Tversky) ارائه شد. آن ها تصمیم گرفتند واکنش ها و رفتارهای سرمایه ‌گذاران را در شرایط مختلف بررسی کنند. اگرچه فعالان بازار علاقه دارند این باور را داشته باشند که تمام اعمال آن ها در سرمایه گذاری و سفته ‌بازی (Speculation) مطابق با میل خودشان انجام می شود، اما نظریه چشم انداز می گوید که اینگونه نیست.

این تئوری به ما می گوید که سرمایه‌ گذاران وقتی در موقعیت تحقق ضرر یا سود احتمالی قرار بگیرند، واکنش های بسیار متفاوتی نشان خواهند داد.

به طور خاص، سرمایه گذاران هنگامی که احتمال ضرر وجود دارد، تمایل دارند سطح بالاتری از ریسک را بپذیرند. به عبارت دیگر آن ها تمایل به گریز از ضرر دارند، از این روی در مواقعی که در معرض ضرر قرار می گیرند سطح ریسک خود را با ماندن در معامله زیانده یا با دور کردن حد ضرر خود بالا می برند تا ضرر آن ها شناسایی نشود، اما این رویکرد بطور کلی خلاف منافع سرمایه گذاران است و صرفا یک واکنش احساسی و رفتاری است.

از طرف دیگر سرمایه گذاران هنگامی که احتمال کسب سود بیشتر است، در مقابل ریسک، رفتار واکنشی نشان می دهند و هرلحظه احتمال دارد اقدام به شناسایی سود حتی در شرایطی که احتمال کسب سود بیشتر وجود دارد کنند.

بیایید یک سناریو را بر اساس مفروضات موجود در تئوری چشم انداز بررسی کنیم.

فرض کنید قیمت سهام اپل در حال حاضر ۳۰۰ دلار معامله می شود و شما امروز ۱۰۰ سهم از این سهام را به ارزش ۳۰ هزار دلار خریداری کرده اید. دو ماه بعد قیمت اپل به ۲۷۵ دلار می رسد.

در اینجا ارزش سهام اپل شما ۲۵ دلار در هر سهم کاهش یافته که در مجموع به معنای زیان ۲۵۰۰ دلاری است. تئوری چشم انداز توضیح می دهد که شما احتمالا این معامله را باز نگه می دارید و در نتیجه ریسک بیشتری متحمل می شوید تا ضرر احتمالی را دفع کنید. یعنی احتمال متحمل شدن ضرر باعث شده شما ریسک بیشتری را قبول کنید.

حال همین مفروضات را حفظ کرده و تصور کنید دو ماه بعد قیمت سهام شما به ۳۲۵ دلار رسیده باشد. در این سناریو قیمت هر سهم ۲۵ دلار افزایش یافته و شما در مجموع ۲۵۰۰ دلار سود کرده اید. تئوری چشم انداز به ما می گوید احتمال این که در این موقعیت سهام خود را بفروشید تا این که معامله خود را حفظ کرده و سودهای بیشتری کسب کنید، بسیار بیشتر است.

اگر به مثالی که زده شد با دقت نگاه کنید، متوجه می شوید که تئوری چشم انداز ماهیت واقعی گرایش سرمایه ‌گذاران به معاملات را نشان می دهد و مهم تر از همه، چیزی که ما از این تئوری متوجه می شویم در تناقض مستقیم با دستیابی به سود مداوم در بازار است.

تئوری چشم انداز توضیح می دهد که معامله ‌گران و سرمایه ‌گذاران تمایل دارند سودهای خود را کوتاه کرده ولی به معامله های ضررده خود اجازه ادامه می دهند که در بلند مدت منجر به افزایش زیان نسبت به سود می شود.

نظریه حراج یا مزایده (Auction Market Theory)

تئوری حراج یا نظریه مزایده (Auction Market Theory) به توضیح حرکات قیمت یک ابزار مالی (به نمادهای قابل معامله، ابزار مالی می گویند) که به صورت آزاد معامله شده است، کمک می کند. این تئوری بر این فرض استوار است که همه حرکات بازارها (صعودی، نزولی، خنثی) به دنبال پیدا کردن یک ارزش منصفانه یا تعادل قیمتی هستند.

نیروهای موجود در پشت حرکت قیمت بر اساس پویایی عرضه و تقاضا استوار هستند که این پویایی همواره در حال تغییر است. هر اطلاعات جدیدی که بر قیمت تاثیر بگذارد منجر به ایجاد یک سطح جدید از توازن در عرضه و تقاضا می شود تا تاثیر متغیر تازه معرفی شده را لحاظ کند.

تئوری حراج فرض می کند که بازارها همواره در حال حرکت به سمت ارزش منصفانه هستند، اما ناکارآمدی همچنان وجود دارد که این ناکارآمدی توسط معامله‌ گران آگاه قابل مشاهده هستند. معامله‌ گران نظریه حراج معمولا از مطالعه مشخصات بازار برای یافتن ناکارآمدی و الگوهای عرضه و تقاضا استفاده می کنند. این معامله گران به شدت به حجم‌ معاملات (Volume) برای یافتن فرصت های معاملاتی متکی هستند.

بر اساس تئوری بازار حراج، گفته می شود که یک بازار زمانی متعادل است که عرضه از طریق فعالیت فروش با تقاضا از طریق فعالیت خرید متعادل شود. تحلیلگران تکنیکال سنتی این فعالیت ها در بازار را به صورت یک دوره تثبیت یا روند رنج (Consolidation) می نامند.

در این نظریه گفته می شود هنگامی که بازار به یکی از دو جهت صعودی یا نزولی حرکت قابل توجهی می کند، هنوز نامتعادل است. بازارها معمولا در چرخه ای از دوره های تعادل به دوره های نامتعادل در گردش هستند. تحلیل گران تکنیکال این پدیده را به عنوان یک بریک اوت (Breakout) از ناحیه اصلاح که بعد از آن، یک روند ایجاد می‌شود می شناسند.

طی روند صعودی، قیمت به سمت بالا حرکت می کند و‌ در تلاش است تا فروشنده بیشتری پیدا کند و تقاضای بالای خریداران متعادل شود. برعکس در طی یک روند نزولی، قیمت در تلاش است تا خریدار بیشتری پیدا کند و عرضه بالای فروشندگان متعادل شود. به عبارت ساده تر بازارها همواره به دنبال ارزش منصفانه و رسیدن به تعادل بین عرضه و تقاضا هستند.

نظریه داو (Dow Theory)

تئوری داو (Dow Theory) یکی از قدیمی ترین نظریات بازارهای مالی است. این تئوری توسط چارلز داو (Charles H Dow) توسعه یافته که میانگین صنعتی داوجونز (Dow Jones) نیز به نام او ثبت شده است.

تئوری داو که در اصل یک نظریه برای بازار سهام بود، معتقد است که بازارها تمام اطلاعات موجود را که در دسترس عموم قرار دارد، از قبل در قیمت بازار لحاظ کرده است. از این نظر، تئوری داو با تئوری بازار کارآمد همسو است. با این وجود، نظریه داو این امکان را در نظر می گیرد که فعالان بازار می توانند با مطالعه حرکت تکنیکال قیمت ها یا پرایس اکشن (Price Action) از تحلیل بازار بهره مند شوند.

تئوری داو معتقد است که سه نوع روند (Trend) در بازار وجود دارد. بزرگترین روند که روند اصلی (Primary Trend) نامیده می شوند می تواند یک روند یک ساله یا چند ساله باشد.

روند‌های اصلی در سه مرحله عمده توسعه پیدا می کنند. در روند صعودی سه حرکت رو به بالا و دو حرکت رو به پایین (خلاف جهت) رخ می دهد و در روند نزولی سه حرکت رو به پایین و دو حرکت رو به بالا رخ می دهد.

در داخل روند اصلی، روند ثانویه (Secondary) وجود دارد که برای چند ماه ادامه دارد و اغلب بر خلاف روند اصلی بزرگتر حرکت می کند. در نهایت نیز یک روند جزئی (Minor) وجود دارد که از نظر مقیاس کوچکترین روند در تئوری داو است. این روند برای چند هفته حرکت کرده و کمتر از دو روند دیگر قابل پیش بینی است.

حجم معاملات یک مولفه مهم در تئوری داو است. تئوری داو بیان  ی‌کند که یک روند سالم روندی است که در آن با افزایش قیمت ها در جهت روند، حجم افزایش یابد و در هنگام حرکت بر خلاف روند، حجم کاهش پیدا کند. سرمایه گذاران نسبت به روند اصلی که برای مدتی ادامه داشته با احتیاط عمل می کنند و زودتر از موعد وارد معامله نمی شوند.

نظریه امواج الیوت (Elliott Wave Theory)

تئوری امواج الیوت (Elliott Wave Theory) در دهه ۱۹۳۰ توسط رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) مطرح شد. الیوت برای معرفی نظریه خود نمودارهای تاریخی قیمت را در بازار سهام مطالعه کرد. طبق این تئوری، حرکت قیمت ها به صورت موج هایی هستند که الگوهای بسیار خاصی را تشکیل می دهند. این الگوها از بزرگترین روند تا کوچکترین روند قابل مشاهده است.

بعلاوه اصول امواج الیوت به ما می گوید که بازارها توسط انبوه احساسات انسانی هدایت می شوند و این احساسات در پرایس اکشن بارها و بارها تکرار می شوند.

ساختار اولیه بازار مبتنی بر امواج الیوت، یک ساختار پنج موجی انگیزشی (Impulse) است و به دنبال آن یک ساختار اصلاحی (Corrective) سه موجی رخ می دهد. ساختار ایمپالس (موج انگیزشی یا بطور کلی یک موج را ایمپالس می گویند) در جهت روند عمده حرکت می کند و ساختار اصلاحی منجر به حرکت قیمت در خلاف جهت روند می شود.

در یک روند صعودی، پنج موج ایمپالس ایجاد می شود که در آن امواج ۱، ۳ و ۵ صعودی (در جهت روند اصلی) هستند، در حالی که امواج ۲ و ۴ نزولی و خلاف جهت اصلی حرکت می کنند. در یک روند نزولی نیز امواج ۱، ۳ و ۵ نزولی بوده و امواج ۲ و ۴ صعودی هستند.

این نظریه نیز شباهت هایی با نظریه بازار فراکتال دارد، به این معنی که حرکت ها در مقیاس های زمانی بزرگ و کوچک مشابه یکدیگر هستند و الگویی که در نمودارهای یک دقیقه ای قابل مشاهده است، در نمودارهای روزانه و ماهانه نیز مشاهده می شود.

بسیاری عقیده دارند این ساختار ۵ موج صعودی ۳ موج نزولی الگوی اساسی رشد در بسیاری از سیستم های پیچیده است و بیانگر کارآمدترین مسیر برای پیشرفت در دنیای طبیعی است. تصمیماتی که سرمایه گذاران و معامله گران در بازار سهام و دیگر بازارها اتخاذ می کنند بیانگر همین الگوی رشدی است.

ساختار ریاضی نظریه امواج الیوت بر اساس توالی فیبوناچی (Fibonacci) است. توالی فیبوناچی دارای ویژگی های قدرتمندی است که در سراسر جهان قابل مشاهده است. در تئوری امواج الیوت می توان بر اساس روابط خاص فیبوناچی در میان ساختارهای مختلف امواج، حرکت قیمت را پیش بینی کرد.

فرضیه بازار انطباقی (Adaptive Market Hypothesis)

فرضیه بازار انطباقی (Adaptive) یک تئوری مالی نسبتا جدیدی است که توسط اندرو لو (Andrew Lo)، استاد انستیتو فناوری ماساچوست (Massachusetts Institute of Technology یا MIT) ارائه شده است.

طبق این فرضیه، حاضرین بازار در فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاری در اکثر مواقع منطقی هستند اما در زمان سرخوشی بازار یا وحشت یا شرایط دیگر که منجر به افزایش نوسانات (Volatility) می شود تحت تاثیر این رویدادها قرار گرفته و به سمت تصمیم گیری های افراطی سوق پیدا می کنند.

بنابراین معامله ‌گران هنگامی که شرایط عادی است منطقی و مطابق با منافع شخصی خود عمل می کنند اما زمانی که بازار به هم می ریزد بی منطق شده و احساسی برخورد می کنند.

از طرف دیگر فرضیه بازار انطباقی این ایده را مطرح می کند که سرمایه گذاران می توانند به مرور محاسبات اشتباه خود را بیشتر درک کند و از آن ها در جهت جلوگیری از پیشروی یا تکرار اشتباهات مشابه استفاده کنند.

یکی از مولفه های مهم فرضیه بازار انطباقی، رشته نوظهور مالی رفتاری (Behavioral Finance) است. به همین خاطر اگرچه در زمینه «مالی رفتاری» پیشرفت زیادی حاصل شده است اما این رشته هنوز در مراحل اولیه خود است و با گذشت زمان این فرضیه می تواند پخته تر و کارآمدتر شده و بین سرمایه گذاران جایگاه بهتری پیدا کند.

در انتها

قبل از اینکه درگیر هر نوع کاری شوید باید وقت گذاشته و اصول و مبانی آن را فرا بگیرید. این مساله در مورد سرمایه گذاری و معامله گری نیز صادق است. مهم است که با مطالعه انواع مختلف تئوری های بازار دیدگاه روشنی نسبت به روش معاملاتی خود پیدا کنید. به این ترتیب، درک انواع مختلف نظریه های بازار بسیار مهم است تا بتوانید دیدگاه های خود را در مورد بازار به شیوه ای منطقی ایجاد کنید.

ما در این جا برخی از مشهورترین نظریه های بازار را ذکر کردیم. اما این متن تنها باید نقطه شروع برای شما باشد تا مطالب بیشتری مطالعه کرده و روشی را انتخاب کنید که با سبک سرمایه گذاری شما مطابقت داشته باشد. اما این فقط باید به عنوان یک نقطه شروع برای شما باشد. پس از انجام مطالعه مورد نیاز در این زمینه، متوجه خواهید شد که آیا سبک سرمایه گذاری فعال یا غیرفعال به بهترین وجه با نیازهای شما مطابقت دارد.

این به شما امکان می دهد به روشی درگیر شوید که با دیدگاه شما نسبت به بازارهای مالی مطابقت داشته باشد.

آموزش

نقشه گرمایی لیکوئیدیشن بیت کوین چیست؟

نقشه حرارتی یا هیت مپ بیت کوین (BTC Heatmap) یک نمایش گرافیکی از پوزیشن‌های اهرم‌دار در بازار است و نشان می‌دهد در صورت رسیدن قیمت به یک سطح مشخص، چه تعداد پوزیشن احتمالا لیکویید می‌شوند.

منتشر شده

در

نقشه گرمایی لیکوئیدیشن بیت کوین چیست؟

هیت مپ یا نقشه گرمایی یک نمایش بصری دو بعدی از داده‌هاست که با استفاده از رنگ‌ها اطلاعات به‌ساده‌ترین شکل به‌تصویر کشیده می‌شوند. هیت مپ لیکوئیدیتی (Liquidation Heatmap) یا نقشه گرمایی لیکوئیدیشن بیت کوین (Bitcoin) ابزاری برای آگاهی از وضعیت پوزیش‌های اهرمی تریدرها است. در این مطلب می‌خواهیم ببینیم هیت مپ لیکوئیدتی بیت کوین چیست، چطور می‌توانیم از نقشه حرارتی لیکوئیدیتی بیت کوین استفاده کنیم، انواع هیت مپ‌های لیکوئیدیتی کدامند و نقشه‌های گرمایی لیکوئیدیتی چه مزایایی دارند. با اینوستورنت همراه باشید.

لیکوئید شدن در ارزهای دیجیتال چیست؟

قبل از اینکه با ابزار هیت مپ لیکوئیدیتی بیت کوین آشنا شویم، بهتر است مفهوم لیکوئید شدن (Liquidation) را مرور کنیم. لیکوئید شدن در بازار ارزهای دیجیتال زمانی رخ می‌دهد که تریدر سرمایه‌ کافی را برای باز نگه‌داشتن پوزیشن خود نداشته باشد. به‌عبارت دیگر در معاملات اهرمی زمانی که ضرر معامله به‌اندازه سرمایه تریدر می‌شود و معامله‌گر فرصتی برای جبران ضرر ندارد، صرافی پوزیشن را می‌بندد و حساب را تسویه می‌کند. این اتفاق معمولا به دلیل تغییرات ناگهانی بازار رخ می‌دهد. به‌طور مثال، اگر قیمت بازار برخلاف پوزیشن معامله‌گر حرکت کند (قیمت کاهش پیدا کند و تریدر در حالت خرید باشد) ارزش پوزیشن کمتر از حد نیاز برای حفظ مارجین (Margin) می‌شود. در نتیجه پلتفرم معاملاتی به‌طور خودکار دارایی‌های تریدر را تسویه می‌کند تا از ضررهای بیشتر جلوگیری شود.

مانند زمانی که وام می‌گیرید، وثیقه‌ای را در اختیار بانک قرار می‌دهید. حالا اگر نتوانید اقساط خود را پرداخت کنید، بانک می‌تواند برای جبران ضرر وثیقه شما را تصاحب کند. اگر این وثیقه کافی نباشد، بانک سایر دارایی‌های شما را می‌فروشد تا بتواند خسارت را جبران کند.

در لیکویید شدن ارزهای دیجیتال دقیقا همین اتفاق رخ می‌دهد. در معاملات اهرمی مانند معاملات مارجین (Margin Trading)، معامله‌گر به امید اینکه بازار در جهت مورد نظر او حرکت می‌‌کند و می‌تواند از معامله سود به‌دست بیاورد، وجهی را از کارگزار قرض می‌گیرد و از لوریج (Leverage) یا اهرم استفاده می‌کند تا سود خودش را چند برابر کند. اگر بازار در سمت مخالف حرکت کند، سرمایه تریدر به زیر مقدار مارجین (وثیقه) می‌رسد و کارگزار برای جلوگیری از ضرر بیشتر پوزیشن تریدر را می‌بندد یا اصطلاحا لیکویید می‌کند.

نقشه گرمایی لیکوئیدیتی بیت کوین چیست؟

نقشه حرارتی یا هیت مپ بیت کوین (BTC Heatmap) یک نمایش گرافیکی از پوزیشن‌های اهرم‌دار در بازار است و نشان می‌دهد در صورت رسیدن قیمت به یک سطح مشخص، چه تعداد پوزیشن احتمالا لیکویید می‌شوند.

این نقشه حرارتی با استفاده از داده‌های صرافی‌های ارز دیجیتال و شرکت‌های کارگزاری ایجاد می‌شود و اطلاعات مربوط به تعداد پوزیشن‌های اهرم‌دار باز و سطوح احتمالی لیکویید شدن تریدرها را نشان می‌دهد.

تریدرها می‌توانند از نمودار حرارتی بیت کوین (Bitcoin) برای پیش‌بینی روند بازار و حرکت‌های آتی قیمت استفاده کنند. استفاده از این ابزار به‌ویژه در بازارهای ناپایدار که نوسان قیمت بیشتر است و احساسات سرمایه‌گذاران را تحت تاثیر قرار می‌دهد، به سرمایه‌گذاران در تصمیم‌گیری بهتر کمک می‌کند.

چطور نقشه گرمایی لیکوئیدیتی بیت کوین را تفسیر کنیم؟

هیت مپ لیکوئیدیتی بیت کوین با استفاده از رنگ‌ها (آبی، سبز و زرد) شدت و حجم پول لیکوئید شده را نشان می‌دهد. رنگ آبی در یک سطح قیمتی خاص، نشان‌دهنده تعداد کمتری از لیکوئیدیتی‌ها است و تاثیر کمتری بر بازار دارد. هرچه طیف رنگی به سمت زرد تیره نزدیک‌تر شود، نشان‌ می‌دهد که تعداد بیشتری از پوزیشن‌ها در آن سطح قیمتی لیکوئید می‌شوند و بنابراین تاثیر بیشتری بر بازار می‌گذارند. بنابراین در این طیف رنگی، زرد تیره نشان‌دهنده لیکوئید شدن بیشتر و رنگ آبی تیره نشان‌دهنده لیکوئیدیتی کمتر است.

Interpreting The BTC Liquidation Heatmap - Colour-Coded Zones

بسیاری از کارگزاری‌ها قبل از انجام معاملات مارجین با اعلام سطوح قیمت لیکوئید شدن، تریدر را از آستانه فروش سنگین مطلع می‌کنند تا بتواند در مورد ریسک‌های احتمالی تصمیم بگیرد.

فروش سنگین بیت کوین تاثیر شدیدی بر بازار می‌گذارد؛ زیرا در وهله اول تعداد پوزیشن‌های باز کاهش پیدا می‌کند، جریان نقدینگی بیشتر می‌شود و در نهایت منجر به افزایش نوسان قیمت می‌شود.

کاربردهای نقشه حرارتی لیکوییدیتی بیت کوین

افزایش سطوح لیکوئید شدن و نوسان بالای قیمت، اطلاعات مهمی برای تحلیل بازار هستند و سرمایه‌گذاران می‌توانند از این اطلاعات برای تصمیم‌های سرمایه‌گذاری خود استفاده کنند. هیت مپ لیکوئیدیتی بیت کوین کاربردهای متنوعی دارد که نمونه‌هایی از آن عبارتند از:

  • شناسایی مناطق مغناطیسی (Magnet zones)

به دلیل پویایی بازار و نیروهای عرضه و تقاضا، قیمت به سمت سطوحی حرکت می‌کند که نقدینگی بیشتری در آن نواحی وجود دارد. زمانی که سطح قیمتی با رنگ زرد در نقشه مشخص شده باشد، احتمال بالایی وجود دارد که قیمت به آن سطح برسد.

  • تشخیص سطوح حمایت و مقاومت (Support and resistance levels)

نهنگ‌های کریپتو تمایل دارند که سفارش‌های بزرگ را در سطوحی با نقدینگی بالا ثبت کنند. این کار باعث می‌شود قیمت بعد از معامله آن‌ها اندکی کاهش پیدا کند. این پویایی باعث ایجاد نقاط حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) می‌شود و به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط مناسب برای ورود یا خروج از بازار را شناسایی کنند.

  • تشخیص فشار فروش و خرید (Buy/ Sell pressures)

با استفاده از نقشه حرارتی لیکوئیدیتی می‌توان فشارهای خرید و فروش را روی نمودار مشخص کرد. نواحی دارای لیکوییدیتی بالا با فشار خرید و فروش بیشتری همراه هستند و در نتیجه نوسان قیمت بیشتری در این نواحی اتفاق می‌افتد.

Using The Bitcoin Heatmap for Trading Decisions

در نمودار بالا کاملا مشخص است که در نواحی که تراکم لیکوییدیتی وجود داشته است، فشار خرید و فروش هر دو افزایش یافته است.

انواع نقشه‌های حرارتی لیکوئیدیتی

هیت مپ‌های لیکوئیدتی اشکال مختلفی دارند که دو نمونه متداول آن عبارتند از:

نقشه رنگ‌بندی شده (Color-Coded Zones)

در این نوع نقشه‌ها مانند نمودار کلاسیک آبی- زرد از طیف رنگ‌های آبی و زرد برای نشان دادن میزان لیکویید شدن در یک سطح قیمتی خاص استفاده می‌شود. معامله‌گران در این نمودار می‌توانند داده‌های تاریخی لیکوییدیتی در سطوح قیمت مختلف را مشاهده کنند. مناطق آبی نشانه تعداد کمتر و مناطق زرد نشان‌دهنده تعداد بیشتر پوزیشن‌های لیکویید شده است. تریدرها با استفاده از این نمودار می‌توانند تصویر کامل‌تری از بازار را ببینند و تصمیم‌های معاملاتی آگاهانه‌تری بگیرند.

Types of Liquidation Event Heatmaps

نقشه گرادیانت (Gradient Legend Map)

در این نوع نقشه‌ها، شرایط فعلی بازار و لیکویید شدن‌ها با دو رنگ سبز و قرمز نشان داده می‌شود. رنگ سبز نشانه کمتر بودن و رنگ قرمز نشان‌دهنده بیشتر بودن پوزیشن‌هایی است که احتمال دارد لیکویید شوند. اندازه مربع‌ها نیز شدت لیکویید شدن را نشان می‌دهد. این نقشه صرفا شرایط فعلی بازار را به شکلی ساده نشان می‌دهد و شامل داده‌های قیمت و زمان نمی‌شود.

Interpreting The BTC Liquidation Heatmap - Gradient Legend Map

چرا از نقشه حرارتی لیکوئیدیتی بیت کوین استفاده کنیم؟

هیت مپ لیکوئیدیتی ارزهای دیجیتال یک ابزار مفید برای تریدرها و به‌ویژه برای معامله‌گرانی است که در بازارهای مارجین و نوسانی فعالیت می‌کنند. مهم‌ترین مزیت‌های نقشه حرارتی لیکوئیدیتی ارزهای دیجیتال عبارتند از:

مدیریت ریسک (Risk Management)

تریدرها با استفاده از نقشه گرمایی لیکوئیدیتی می‌توانند دید بهتری نسبت به نقدینگی بالقوه در سطوح مختلف و نوسان قیمت به‌دست بیاورند. این اطلاعات به سرمایه‌گذار در تنظیم دقیق‌تر فاکتورهای ریسک، سفارش حد ضرر (Stop Loss) و بازبینی پوزیشن‌های اهرم‌دار کمک می‌کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند که فعالیت معاملاتی خود را در نواحی با نقدینگی بالا کاهش دهند تا از نوسان‌های ناگهانی و زیان‌های غیرمنتظره جلوگیری کنند.

تایید روند (Trend Confirmation)

نقشه گرمایی لیکوئیدیتی به معامله‌گران کمک می‌کند تا از داده‌های موجود و مناطق لیکویید شدن به‌عنوان یک ابزار مکمل برای تایید روند استفاده کنند.

کسب سود بیشتر با استفاده از اهرم (Leveraging a Bitcoin Position)

سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و تریدرهای ریسک‌پذیر که طبق استراتژی «ریسک بالا، پاداش بالا» فعالیت می‌کنند، ترجیح می‌دهند در نواحی که پوزیشن‌ها ریسک بالاتری دارند، سود بیشتری به‌دست بیاورند.

در انتها

نقشه گرمایی لیکوئیدیتی بیت کوین یک تصویر گرافیکی است که نشان می‌دهد در کدام سطوح قیمتی احتمال لیکویید شدن بیشتر است. به‌عبارت دیگر، این ابزار با نمایش نواحی‌ که پوزیشن‌های اهرمی در خطر لیکویید شدن قرار دارند، به معامله‌گران در شناسایی نقاط حساس بازار، تنظیم استراتژی‌های استاپ‌ لاس و جلوگیری از زیان‌های بزرگ کمک می‌کند. همچنین تریدرها می‌توانند از نقشه گرمایی لیکوئیدیتی به‌عنوان یک ابزار مکمل برای تشخیص و تایید روند و شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند.

در هیت مپ‌هایی که از نوع طیف رنگی هستند، رنگ زرد نشان‌دهده شدت و میزان بیشتر لیکویید شدن و رنگ آبی نشان‌دهنده تعداد کمتر پوزیشن‌هایی است که در یک سطح قیمتی لیکوئید می‌شوند.

ادامه مطلب

آموزش

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است.

منتشر شده

در

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

ثروت صرفاً زاییده‌ شانس یا ارث نیست. در بسیاری موارد، ثروت حاصل عادت ها و طرز فکرهای خاصی است که در طول زمان شکل می گیرند. علم روانشناسی رفتارهای کلیدی مشترکی را در میان افراد ثروتمند شناسایی کرده است که می تواند برای هر کسی که در پی ثروت اندوزی است، ارزشمند باشد.

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. در ادامه، به بررسی هفت عادتی می پردازیم که بر اساس پژوهش های روانشناختی، در میان ثروتمندان رایج است و چگونگی گنجاندن آن ها در زندگی خود را مورد بحث قرار می دهیم. با به کار گیری این عادت ها، می توانید مسیر خود را به سوی ثروتی چشم گیر هموار سازید. با اینوستورنت همراه باشید.

۱. پیشگامی و ابتکار عمل

افراد ثروتمند غالباً از ویژگی هایی برخوردارند که روانشناسان آن را “کانون کنترل درونی” می نامند. این بدان معناست که آن ها باور دارند می توانند بر شرایط زندگی خود تأثیر بگذارند، به جای آنکه خود را دستخوش نیروهای بیرونی بدانند. چنین رویکرد کنشگرانه ای در تصمیم گیری های مالی و ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند.

پژوهش های متعدد نشان داده اند افرادی که از کانون کنترل درونی بهره مندند، احتمال بیشتری دارد به موفقیت مالی دست یابند. این افراد مسئولیت وضعیت مالی خود را بر عهده می گیرند و فعالانه در جهت بهبود آن تلاش می کنند. برای نمونه، فردی با ذهنیت کنشگر به جای آنکه اقتصاد را مقصر از دست دادن شغلش بداند، ممکن است از این موقعیت برای راه اندازی کسب و کار یا کسب مهارت های جدید بهره ببرد.

برای پرورش ذهنیتی فعال تر، ابتدا بخش هایی از زندگی مالی خود را که در آن ها احساس ناتوانی می کنید، شناسایی کنید. سپس، راهکارهایی را برای تأثیرگذاری بر این حوزه ها بیندیشید. این راهکارها می توانند از تنظیم انتقال خودکار پس انداز تا تدوین یک استراتژی سرمایه گذاری جامع را شامل شوند. نکته کلیدی این است که بر آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید و قاطعانه دست به عمل بزنید.

۲. پرورش ذهنیت هدف محور

افراد ثروتمند معمولاً در تعیین اهداف مالی بلند مدت و شفاف، سرآمد هستند. آن ها با بهره گیری از فنون تجسم ذهنی، آینده‌ مطلوب خود را به وضوح به تصویر می کشند. روانشناسان دریافته اند که این روش می تواند انگیزه و احتمال دستیابی به اهداف را به طور چشمگیری افزایش دهد.

این افراد اغلب با نگاهی معکوس به اهداف کلان خود، برنامه های عملی برای رسیدن به آن ها طراحی می کنند. برای مثال، اگر هدف بازنشستگی با ۵ میلیون دلار پس انداز در ۳۰ سال آینده باشد، آن را به اهداف کوچکتری مانند میزان پس انداز سالانه، استراتژی های سرمایه گذاری و نقاط عطف شغلی تقسیم می کنند.

برای تمرین این عادت، می توانید این کار را انجام دهید:

مهمترین هدف مالی خود را بنویسید. سپس با جزئیات تصور کنید که رسیدن به این هدف چگونه خواهد بود. چه احساسی خواهید داشت؟ زندگیتان چه شکلی خواهد داشت؟ حال، از انتها به ابتدا فکر کنید. برای دستیابی به این هدف، چه گام هایی باید امسال، این ماه و این هفته بردارید؟ این فرآیند می تواند حتی بلند پروازانه ترین اهداف را دست یافتنی تر جلوه دهد.

۳. مدیریت بهینه زمان

زمان، گنجینه ای محدود است که ثروتمندان آن را ارزشمندترین دارایی خود می دانند. آن ها با بهره گیری از ابزارهای اولویت بندی همچون ماتریس آیزنهاور (Eisenhower Matrix)، که وظایف را بر اساس فوریت و اهمیت دسته بندی می کند، اطمینان حاصل می کنند که انرژی خود را صرف اموری می کنند که واقعاً ارزشمند هستند.

اگرچه افراد موفق اغلب ساعات طولانی تری کار می کنند، آنچه آن ها را متمایز می سازد، بهره وری فوق العاده شان در این ساعات است. به جای اتلاف وقت با تماشای بی رویه تلویزیون یا پرسه زنی بی هدف در شبکه های اجتماعی، این افراد اولویت را به فعالیت های ثروت آفرین مانند شبکه سازی، یادگیری درباره سرمایه گذاری ها، یا کار بر روی کسب و کارشان می دهند.

برای بهبود مدیریت زمان خود، می توانید به مدت یک هفته فعالیت هایتان را ثبت کنید. مشخص کنید که چه مقدار از وقت خود را صرف کارهای کم ارزش می کنید و بیندیشید که چگونه می توانید این زمان را به فعالیت های ارزشمند و ثروت آفرین اختصاص دهید. تغییرات کوچک، مانند اختصاص روزانه یک ساعت به آموزش مالی یا توسعه یک شغل جانبی، می تواند در درازمدت تأثیرات چشمگیری داشته باشد.

به یاد داشته باشید که راز موفقیت در استفاده هوشمندانه از زمان نهفته است. با تمرکز بر فعالیت های سازنده و پرهیز از اتلاف وقت، می توانید مسیر خود را به سوی ثروت و موفقیت هموار سازید.

۴. تعهد به یادگیری مستمر و خودسازی

افراد موفق و ثروتمند اغلب دارای ویژگی هایی هستند که کارول دوک، روانشناس برجسته، آن را “ذهنیت رشد” می نامد. این نگرش، باور عمیق به این اصل است که توانایی ها و هوش انسان از طریق تلاش و یادگیری قابل ارتقاست. چنین دیدگاهی، محرک اصلی آن ها برای تعهد به بهبود مداوم خود، به ویژه در امور مالی است.

پژوهش ها نشان می دهند که افراد ثروتمند، بطور چشم گیری بیشتر از دیگران مطالعه می کنند و توجه ویژه ای به کتاب های حوزه‌ کسب و کار، امور مالی و توسعه‌ فردی دارند. برای نمونه، نتایج تحقیقات توماس کورلی حاکی از آن است که ۸۵ درصد از افراد ثروتمند، ماهانه حداقل دو کتاب در زمینه های آموزشی، شغلی یا خودسازی مطالعه می کنند. این در حالی است که تنها ۱۵ درصد از افرادی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند، چنین عادتی دارند.

در راستای ارتقای دانش مالی خود، بهتر است هدفی تعیین کنید تا هر ماه یک کتاب در حوزه‌ امور مالی مطالعه نمایید. علاوه بر این، می توانید از منابع دیگری همچون پادکست ها، دوره های آنلاین و سمینارهای مالی نیز بهره ببرید. نکته‌ کلیدی در این مسیر، ایجاد عادتی پایدار برای یادگیری مستمر است. با این رویکرد، همواره در پی گسترش آگاهی و مهارت های خود در زمینه هایی خواهید بود که می توانند به رشد اقتصادی شما کمک شایانی کنند.

۵. معاشرت با افراد همفکر

افراد دور اطراف ما، تأثیر عمیقی بر رفتارها و باورهایمان می گذارند. این مفهوم که در روانشناسی به عنوان “نفوذ اجتماعی” شناخته می شود، در مسیر ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند. افراد ثروتمند اغلب به طور هدفمند روابطی را با دیگر افراد موفق و پرانگیزه ای که اهداف و طرز فکر مشابهی دارند، پرورش می دهند.

این روابط فراتر از فرصت های شبکه سازی صرف هستند. آن ها منبعی از الهام، مسئولیت پذیری و آشنایی با ایده ها و دیدگاه های نو را فراهم می آورند. پژوهشی که در مجله‌ تحقیقات مصرف کننده منتشر شده، نشان می دهد که افراد در کنار کسانی که خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند، احتمال بیشتری دارد تصمیمات مالی بهتری بگیرند.

برای بهره گیری از این اصل، به دنبال فرصت هایی برای ارتباط با افراد بلند پرواز و آگاه به امور مالی باشید. این می تواند شامل عضویت در انجمن های حرفه ای، شرکت در رویدادهای شبکه سازی تجاری یا مشارکت در کانون های سرمایه گذاری باشد. حتی اگر هنوز به جایگاه مالی مطلوب خود نرسیده اید، قرار گرفتن در کنار افرادی که به آن دست یافته اند، می تواند به ارتقای رفتارهای مالی و اهداف شما کمک شایانی کند.

۶. تمرین انضباط مالی و مدیریت هوشمندانه پول

در دل ثروت اندوزی، توانایی به تعویق انداختن لذت های آنی نهفته است؛ مفهومی که در علم روانشناسی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش معروف مارشملو (نوعی آبنبات) در دانشگاه استنفورد نشان داد کودکانی که می توانستند برای مدتی کوتاه در برابر خوردن یک مارشملو مقاومت کنند، در آینده زندگی موفق تری داشتند که موفقیت مالی نیز بخشی از آن بود.

افراد ثروتمند اغلب این ویژگی را در عادت های مالی خود به نمایش می گذارند. آن ها معمولاً زندگی ای ساده تر از توان مالی شان دارند، از بدهی های غیرضروری پرهیز می کنند و پس انداز و سرمایه گذاری را به مصرف گرایی و خودنمایی ترجیح می دهند. برای مثال، بسیاری از میلیونرها با خودروهای دست دوم رانندگی می‌ کنند و در خانه های معمولی زندگی می کنند. در عوض، آن ها ترجیح می دهند منابع مالی خود را به سمت دارایی هایی سوق دهند که می توانند ثروت بیشتری تولید کنند.

برای پرورش انضباط مالی بهتر، ابتدا تمام هزینه های خود را به مدت یک ماه ثبت کنید. مواردی را که در آن ها بیش از حد خرج می کنید یا خریدهای آنی انجام می دهید، شناسایی کنید. سپس، بودجه ای تنظیم کنید که در آن پس انداز و سرمایه گذاری در اولویت قرار دارند. یک قاعده سرانگشتی خوب این است که حداقل ۲۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنید، اما افراد ثروتمند اغلب مبلغ بیشتری را کنار می گذارند. به یاد داشته باشید، هر دلاری که امروز پس انداز می کنید، در خدمت ثروت آینده شما خواهد بود.

۷. پرورش ذهنیت فراوانی

نگرش فراوانی، باوری است که در آن منابع و موفقیت به اندازه کافی وجود دارد تا با دیگران به اشتراک گذاشته شود. این دیدگاه در تضاد با ذهنیت کمبود قرار دارد که موفقیت را منبعی محدود می پندارد. روانشناسان دریافته اند که نگرش فراوانی می تواند با تشویق به ریسک پذیری، خلاقیت و همکاری، راه را برای موفقیت مالی هموار کند.

افراد ثروتمند غالباً با این باور به چالش ها نزدیک می شوند که راه حل ها و فرصت ها فراوان هستند. این نگاه خوش بینانه به آن ها اجازه می دهد تا در جایی که دیگران موانع می بینند، پتانسیل را مشاهده کنند. به عنوان مثال، در دوران رکود اقتصادی، کسانی که ذهنیت فراوانی دارند، به جای عقب نشینی از ترس، به دنبال یافتن دارایی های زیر ارزش ذاتی برای سرمایه گذاری هستند.

برای پرورش ذهنیت فراوانی، قدردانی روزانه را تمرین کنید. منابع و فرصت هایی را که هم اکنون در اختیار دارید، ارج نهید. هنگام مواجهه با چالش ها، خود را عادت دهید که به جای تمرکز بر مشکل، از خود بپرسید: “فرصت نهفته در این موقعیت چیست؟” با گذشت زمان، این تغییر دیدگاه می تواند به تفکری خلاقانه تر و گشودگی بیشتر نسبت به فرصت های ثروت آفرینی منجر شود.

در انتها

ثروت اندوزی فراتر از سرمایه گذاری های هوشمندانه یا داشتن شغلی پردرآمد است. این امر در حقیقت به معنای پرورش عادت ها و نگرش هایی است که زمینه ساز موفقیت مالی پایدار می شوند. از همین امروز، این عادت ها را در زندگی خود جاری سازید و شاهد باشید که چگونه تغییرات کوچک، به مرور زمان، دستاوردهای بزرگی را رقم می زنند. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است. اگرچه آمار و یافته های ارائه شده در نگاه اول، شما را به یک سرمایه گذار بهتر تبدیل نخواهد کرد، اما می توانید، برخی از هنجارهای بازار و سوگیری های شناختی را مشاهده کرده و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید.

البته از طریق انضباط و پای بندی به یک برنامه منظم روزانه بالاخره موفق به گشودن راز و رمز آن و کسب دانش مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار حرفه ای خواهید شد.

ادامه مطلب
تبلیغات

برترین ها