با ما همراه باشید

بلاکتوپیا

خلاصه کتاب ۲۱ حقیقت انکارناپذیر در رابطه با معامله گری

معامله گری دارای مزایای قابل توجهی بوده و هر ساله افراد جدیدی جذب آن می شوند. جان هیدن، تاجر کارکشته ای که از سال ۱۹۷۶ به معامله سهام، طلا و اوراق بهادار ایالات متحده پرداخته است، خوانندگان خود را از چنین تصوراتی بر حزر می دارد؛ چرا که هیچ راه میانبری در این مسیر وجود ندارد.

منتشر شده

در

خلاصه کتاب ۲۱ حقیقت انکارناپذیر در رابطه با معامله گری

۲۱ حقیقت انکارناپذیر در رابطه با معامله گری (The 21 Irrefutable Truths of Trading)، کتابی است غیرداستانی که توسط جان هیدن (John Hayden) به رشته تحریر درآمده است. هیدن یک معامله گر تمام وقت و مدیر یک صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) واقع در نیویورک (New York) است که از سال ۱۹۷۶ در بازارهای سهام و معاملات آتی به معامله گری پرداخته است.

همانطور که می دانیم، معامله گری دارای مزایای قابل توجهی بوده و هر ساله افراد جدیدی جذب آن می شوند. اکثر معامله گران تازه کار، اطمینان دارند که کسب درآمد از این مسیر، نسبتاً آسان است. جان هیدن، تاجر کارکشته ای که از سال ۱۹۷۶ به معامله سهام، طلا و اوراق بهادار ایالات متحده پرداخته است، خوانندگان خود را از چنین تصوراتی بر حزر می دارد؛ چرا که هیچ راه میانبری در این مسیر وجود ندارد.

این کتاب به دو بخش تقسیم می شود؛ بخش اول آن به منظور بهبود عملکرد معاملاتی، نوعی کتابچه راهنما را به معامله گران ارائه کرده و بر توسعه نگرش هایی که برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق نیاز است، تمرکز دارد. مانند بسیاری از کتاب های مربوط به رشد شخصی، این توصیه اغلب شامل تکرار موضوعاتی بدیهی با لحنی حمایت کننده است. بخش دوم آن بیشتر بر موارد فنی تاکید داشته و مناسب معامله گران در سطح مبتدی یا متوسط خواهد بود.

معامله گری با استفاده از ذهن

برنارد باروک (Bernard Baruch) متولد ۱۸۷۰، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با معامله گری سهام و کالا ثروتمند شد. باروک مشاهده کرد که نوآوری های فنی متعددی که در طول زندگی اش شاهد آن ها بوده، نیاز به داشتن شخصیت و یا تفکر برتر را در انسان ها برطرف نکرده‌ است. موفقیت در بازار، به توانایی تسلط بر عوامل درونی بستگی دارد که شما آن ها را تحت عنوان باورها، اصول و ارزش ها می شناسید.

“سودهای مستمر، از باورهای معتبر نشأت می‌گیرند؛ نه از شناخت بازار.”

معامله گری با استفاده از ذهن انجام می شود، مانند بازی گلف (Golf)، اما شما باید مطمئن شوید که باورهایی را که در مورد معامله گری برای خود ایجاد می کنید، مبتنی بر فرضیات منطقی و درستی باشند. معامله گران بزرگ در مورد بازاری که در آن معامله می کنند، حقایق تغییرناپذیر خاصی را مشاهده کرده و می پذیرند که این امر در مورد هر محیط معاملاتی صدق می کند، از خرید و فروش انواع کالا گرفته تا حیواناتی مانند اسب. کسانی که در هر حرفه ای به برتری می رسند، می توانند با تلاش برای کمتر کردن ویژگی های نامطلوب و در عین حال تعالی ویژگی های شخصیتی مطلوب، در انجام این کار نیز موفق شوند.

“بدون تسلط بر نفس و باورهای خود در معامله گری، در واقع شما در حال ساخت یک موفقیت پوشالی هستید.”

اگر به دنبال راه های میانبر هستید، آن ها را به کلی فراموش کنید. هیچ راهی برای شکست دادن بازارها وجود ندارد؛ مگر این که خودتان بتوانید آن ها را شکست دهید.

اگرچه خبرنامه ها، سایت های اینترنتی، خدمات پست الکترونیکی و بسیاری از راهنمایی های دیگر می توانند اطلاعات ارزشمندی را با شما به اشتراک می گذارند، اما هیچیک از این منابع کلید موفقیت را در اختیارتان قرار نمی دهند.

علاوه بر این، برنامه معاملاتی کامپیوتری که به طور قطعی بتواند باعث شود که از دیگران سبقت بگیرید، وجود ندارد. تنها راهی که می توانید امیدوار باشید که به معامله گری ثروتمند تبدیل بشوید، انتخاب یا ایجاد یک استراتژی معاملاتی ثابت و سپس تسلط بر خودتان به منظور توسعه هوشمندی و شجاعت مورد نیاز برای پای بند ماندن به آن است.

دشمنان موفقیت

ایگو، آن مؤلفه از شخصیت است که مسئول برخورد با واقعیت بوده و دشمن موفقیت در معامله گری است. این موضوع ممکن است برای افراد حاضر در اتاق های معاملاتی وال استریت (Wall Street) قابل قبول نباشد، اما حقیقت امر همین است. معامله گرانی که دارای مشکلات مرتبط با ایگو هستند، نمی توانند بازار را به درستی و به وضوح درک کنند.

یک ذهن منطقی و آگاه، تحت تسلط ایده های غیرمنطقی و تکانشی بازار قرار گرفته و معامله گران دارای ایگو، بازار را آنطور که هست نمی بینند؛ بلکه آن را به گونه ای می بینند که دوست دارند. اغلب باورهای نادرست موجود در مورد محیط معاملاتی نیز مانند ایگو عمل می کنند. معامله گران می توانند بسیاری از تکنیک های کاهش ایگو از جمله مدیتیشن، تمرین یوگا و بازی GO که یک بازی استراتژیک ژاپنی است را به کار ببرند.

“هیچ سرویس خبری، فکس یا ایمیلی وجود ندارد که لزوماً پیشرفت را برای شما به ارمغان بیاورد. هیچ برنامه کامپیوتری وجود ندارد که قادر باشد تا درهای مخفی را برای شما باز کند. خط مشاوره ایمیلی یا اتاق های گفتگوی اینترنتی را به طور کل فراموش کنید؛ هیچکدام شما را ثروتمند نخواهند کرد.”

به خاطر داشته باشید که همه معامله گران گاهی اوقات ضرر می کنند؛ حتی ثروتمندترین و موفق ترین و با سابقه ترین افراد حاضر در وال استریت. هیچ استراتژی وجود ندارد که در تمامی شرایط بازار به خوبی عمل کند؛ حتی اگر گاهی اوقات بازار دچار تغییر روند غیرمنتظره و به ظاهر غیرمنطقی شود، استفاده از یک استراتژی صحیح که امتحان خودش را پس داده است نیز می تواند معامله گر را دچار زیان کند.

باید همیشه به این نکته توجه داشت که بازارها توسط افرادی تشکیل و هدایت می شوند که همیشه به اندازه شما روشن فکر و خون سرد نیستند.

“تمام معامله گران موفقی که تا به حال شناخته ایم، نگرش خود به بازارها و استراتژی دقیق معاملاتی خود را یادداشت کرده اند؛ در واقع آن‌ ها برای زندگی و مرگ خود نیز قوانین مکتوبی دارند.”

نکته مهم آن است که بتوانید بر ایگوی خود غلبه کرده و به استراتژی خود پایبند بمانید. برای انجام این کار، باید خصوصیات درونی و شخصی خاصی را پرورش داده و یا آن ها را به دست آورید که قدرت، بینش و تعهد لازم برای موفقیت به عنوان یک معامله گر را به شما اعطا می کند.

خصوصیات مورد نیاز

خصوصیات مورد نیاز یک معامله گر موفق، شامل مواردی مانند ایمان، اعتماد به نفس، نظم، شجاعت، بصیرت، ایستادگی و مقاومت، پایبندی به اصول اخلاقی و انعطاف پذیری می شود. حال به توضیح مختصر هر کدام از آن ها می پردازیم.

  • ایمان

معامله گران بزرگ همیشه اعتقاد دارند که به هدف خود خواهند رسید، حتی بدون توجه به روند بازار. آن ها در واقع به روش ها و ساختارهای اعتقادی خود ایمان دارند. اعتماد به نفس و یقین، حاصل وجود ایمان کامل در اشخاص می باشند.

  • اعتماد به نفس

معامله گران با ایجاد ایمان کامل، برای خود اعتماد به نفس نیز ایجاد می کنند. این عامل ممکن است که یک تفاوت جزئی به نظر برسد، اما دارای اهمیت بسیاری است.

  • نظم

معامله گران بدون داشتن انظباط و برنامه معاملاتی، منابع اطلاعاتی و روش های خود را دائماً تغییر خواهند داد. معامله گران موفق باید دارای نظم بوده و به طور مداوم از قوانینی که از طریق تمرین و تحقیق ایجاد شده اند، پیروی کنند.

  • شجاعت

معامله گران باید رنجی که از طریق بازار متحمل می شوند را پذیرفته و با آرامش به کار خود ادامه دهند. ظاهراً بسیاری از باورهای سامورایی های دوره باستان ژاپن و معامله گران بزرگ امروزی، یکسان هستند.

  • بصیرت

توضیح دادن این موضوع بسیار آسان و به دست آوردن آن دشوار است. مجدداً تأکید می شود که از خصوصیات یوگا و GO، بازی استراتژیک ژاپنی می توانید بهره ببرید. با این حال اگر یک معامله گر چندین سال و یا حداقل یک سال سابقه انجام معاملات را نداشته باشد، تحت هیچ شرایطی نباید تصمیمات خود را صرفاً بر اساس شهود اتخاذ کند.

  • ایستادگی و مقاومت

معامله گران همیشه باید در مواجهه با مشکلات و ناملایمات، ایستادگی داشته باشند.

  • پایبندی به اصول اخلاقی

با خودتان صادق باشید؛ خود را به ماندن در سطح بالایی از خودشناسی و آگاهی محکوم کنید.

  • انعطاف پذیری

معامله گران موفق برای دستیابی به هدف، همیشه به تغییر روش ها و باورهای خود تمایل نشان می دهند. شاید بگویید که این عامل در تصاد با نظم است؛ اما شرایط فردی، تعیین کننده زمان جایگزینی آن با نظم و پایبند ماندن به آن است.

دام های معامله گری

علاوه بر ویژگی های اخلاقی که یک معامله گر موفق به آن نیاز دارد، معامله گران باید بسیاری از باورها و تمایلاتی را نیز که باعث تضعیف آن ها می شود، سرکوب کنند. توجه زیاد به احساسات، می توانند سریع ترین عامل فقر و بیکاری برای یک معامله گر باشند. به بیان ساده تر، احساسات می توانند به وسیله منحرف کردن یک معامله گر از قوانین از پیش تعیین شده خود، استراتژی معاملاتی او را مختل کنند. هر گونه انحرافی از استراتژی، به طور انکارناپذیری منجر به واکنش های تند، از دست رفتن فرصت ها و زیان های قابل توجه برای معامله گر خواهد شد.

“استراتژی های مدیریت سرمایه و یا کنترل ریسک، حیاتی ترین نیازهای یک معامله گر موفق را تشکیل می دهند. بدون استثنا، هر معامله گر برجسته ای به این موضوع به عنوان مهمترین عامل در تعیین موفقیت شما، اشاره خواهد کرد.”

برخی از احساسات کلیدی می توانند تعهد معامله گر نسبت به یک استراتژی را از بین برده و در نهایت منجر به سقوط او شوند. این احساسات شامل ترس، خشم، شک و بلاتکلیفی و همچنین بروز واکنش های شدید نسبت به از دست دادن پول می شوند. حال به توضیح مختصر هر یک از این عوامل می پردازیم.

  • ترس

۹۹ درصد معامله گران، به دلیل بروز ترس از معامله خود خارج می شوند که این موضوع می تواند هر تلاشی را بی ثمر کند. معامله گران باید بدانند که ریسک، یک بخش طبیعی در فرآیند معامله گری است و باید باورهایی را که باعث تضعیف ترس می شوند، در خود پرورش دهند.

  • خشم

خشم، در واقع همان احساس شدید نارضایتی است که باعث از بین رفتن حس بی طرفی در معامله گر نیز می شود. شما می توانید با تقویت خصوصیات و باورهای قدرت بخش، در کنترل و کاهش خشم خود موفق باشید.

  • شک و بلاتکلیفی

شک، خود باعث بلاتکلیفی می شود. یک معامله گر موفق باید در لحظه های بلاتکلیفی اقدام لازم را انجام داده تا بتواند از درماندگی که گرفتار آن شده است، خارج شود.

  • واکنش های شدید

معامله گران موفق اجازه نمی دهند که از دست دادن پول، آن ها را آزار دهد. در واقع چیزی که موجب ناراحتی آن ها می شود، عدم رعایت قوانین تعیین شده خودشان است.

استراتژی های معاملاتی

اگر فلسفه را در نظر نگیریم، معامله گران در همه سطوح از استراتژی های معاملاتی متعددی استفاده می کنند. هر معامله گر موفق، رویه و قوانین مختص خود را دارد که زمان ورود و خروج از بازار را برای او مشخص می کند. معامله گران تازه کار، باید روش های خود را توسعه داده و به آن ها پایبند باشند. نحوه شکل گیری این امر، به میزان تحمل ریسک توسط هر فرد و نحوه تعریف آن برای او بستگی دارد، اما هر معامله گری باید بتواند درباره دلیل انتخاب موقعیت خرید (Buy/ Long) و یا موقعیت فروش (Sell/ Short) در هر زمان مشخص، توضیح دقیقی را ارائه دهد.

“همان طور که می دانیم هر معامله گر حرفه ای، قوانین و رویه های متفاوتی برای ورود به بازار و یا خروج از آن دارد. هدف شما باید مشخص کردن روشی باشد که به وسیله آن وارد بازار شده و یا از آن خارج می شوید؛ سپس می توانید به طور مداوم از آن استفاده کنید.”

در حالی که معامله گران باید برای تطبیق این استراتژی با تغییرات محیط معاملاتی به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند، آن ها همچنین باید به اندازه کافی ثابت قدم بوده تا بتوانند در مواجهه با نوسانات کوتاه مدت و بلند مدت، مسیر خود را با استفاده از استراتژی های از پیش تعیین شده حفظ کنند. پیمودن مسیر صحیح در بازار و وفادار ماندن به یک استراتژی ثابت، نیازمند بسیاری از خصوصیاتی است که در مورد آن ها بحث کردیم؛ همچنین باید به دانش در مورد بازارها و خردی که از تجربه معامله گری حاصل می شود نیز توجه ویژه داشت.

“پیش از این که بتوانید به یک مزیت معاملاتی دست یابید، ابتدا باید بر عوامل درونی خودتان تسلط پیدا کنید که شامل باورها، ارزش ها و قوانین شما می شوند.”

اگر به تازگی شروع به معامله گری کرده اید، لازم است تا برای ایجاد یک استراتژی معاملاتی مکتوب زمان کافی بگذارید. اگرچه این امر ممکن است برای کسی که مشتاق غوطه ور شدن در بازار است، اتلاف وقت به نظر برسد، اما همین عمل ساده و روی کاغذ آوردن استراتژی باعث می شود که استراتژی شما تجلی پیدا کرده و واقعی شود؛ همچنین به شما کمک می کند تا پیش از آوردن پول خود و یا مشتریتان به بازار، بتوانید آن استراتژی را ملکه‌ ذهن خود کنید.

هر چه معامله گران بتوانند باورها و قوانینی که معاملاتشان بر آن ها استوار است را بهتر توصیف کنند، توانایی آن ها برای داشتن درک و عملکرد مداوم در شرایط متغیر بازار، بیشتر می شود.

کنترل ریسک

مدیریت سرمایه یا مدیریت ریسک، حیاتی ترین نیاز هر معامله گر موفق محسوب می شوند. آن ها در قیاس با استراتژی های معاملاتی دارای اهمیت بیشتری هستند، زیرا حتی اگر استراتژی های معاملاتی به بهترین شکل نیز تدوین شده باشند، همیشه می توانند موجب زیان بشوند. برای درک کامل این موضوع، معامله گران باید نسبت به هر ریسک احتمالی که بر موقعیت آن ها تأثیر می گذارد، آگاه باشند.

به معامله گران مبتدی توصیه می شود که ۵۰ درصد سرمایه خود را برای معامله های مارجین (Margin)، حداکثر ۲۵ درصد سرمایه موجود را برای مارجین بازارهای مرتبط و حداکثر ۴ درصد از کل سرمایه خود را در هر معامله استفاده کنند.

مبانی استراتژی

معامله گران، اساس استراتژی های خود را مبتنی بر شاخص های مختلفی قرار می دهند که یکی از مهمترین آن ها اجماع بازار (Market consensus) است. سطوح حمایت و مقاومت همیشه وجود دارند و معمولاً از یکدیگر پیروی کرده و قیمت ها نسبت به آن ها واکنش نشان می دهند.

نموداری که قیمت های معاملاتی را نشان می دهد را می توان از منظر یک بازار صعودی (Bullish) و یا نزولی (Bearish) تحلیل کرد که نتیجه گیری در هر مورد کاملاً متفاوت خواهد بود. هر چه یک معامله گر بتواند تمایزات بیشتری را در مورد رفتار بازار ایجاد کند، در مسیر خود موفق تر خواهد بود. اساساً بازارها، چهار روند عمده معاملاتی را دنبال می کنند.

  1. یک روند کاملاً صعودی
  2. یک روند نسبتاً صعودی که در این روند، نزول نیز در بازار چشم گیر است
  3. یک روند نسبتاً نزولی که در این روند، صعود نیز در بازار چشم گیر است
  4. یک روند کاملاً نزولی
“دلیل این که معامله گران حرفه ای می توانند اطلاعات را تفسیر کرده و سود حاصل کنند، در حالیکه تازه کارها در بی اطلاعی باقی می مانند، آن است که معامله گران حرفه ای بر باورها و خصوصیات خود تسلط دارند؛ علاوه بر این، معامله گران حرفه ای بر توانایی خود در تفکر نیز مسلط شده اند.”

وقتی که یک معامله گر می تواند این موضوع که بازار در چه حالتی است را تعیین کند، تصمیم گیری برای ایجاد موقعیت خرید و یا موقعیت فروش برای او آسان تر خواهد بود.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

اگرچه این شاخص (Relative Strength Indicator) در ابتدا در سال ۱۹۷۸، برای استفاده در بازار شکم خوک (Pork belly) توسعه یافت و اکنون عمدتاً در بازار معاملات آتی مورد استفاده قرار می گیرد، اما این شاخص به طور موثری در تمامی بازارها نیز کارایی دارد. واگرایی (Divergence) های قیمتی که توسط RSI نشان داده می شوند، باید دقیقاً به عنوان واگرایی در نظر گرفته شوند و نه لزوماً به عنوان تغییر در روند.

قدرت یک واگرایی، وابسته به دوره زمانی است که طول می کشد تا آن شکل بگیرد؛ یعنی واگرایی هایی روی تایم‌فریم های بالاتر، از اعتبار بیشتری برخوردار هستند.

پاداش‌ (Reward) معامله گری

تبدیل شدن به معامله گری که به صورت مستمر سود حاصل می کند، کاری زمان بر است؛ با این حال ارزش تلاش کردن را دارد. قابل توجه ترین نکته در مورد معامله گری آن است که اگرچه پاداش های مالی آن عالی هستند، اما تمامی آن ها تحت الشعاع پاداش های عظیمی هستند که به باورها و شخصیت خود معامله گر اختصاص داده می شوند؛ البته اصلی ترین دلیل هر شخص برای ورود به حرفه معامله گری در وهله اول نیز همین پاداش ها هستند.

بلاگ

چرا باید به معامله گر بودن خود افتخار کنید؟

معامله گران، بخش بسیار مهمی از اکوسیستم مالی هستند. یک معامله گر کسی است که آنچه را که خودش به دست می آورد تصاحب می کند نه آنچه را که خودش کسب نکرده است یا سزاوار آن نیست”

منتشر شده

در

چرا باید به معامله گر بودن خود افتخار کنید؟

در جامعه دیدگاه منفی نسبت به معامله گری وجود دارد. در این مطلب، سعی داریم در مورد جنبه های مثبت حرفه معامله گری و اینکه چرا یک معامله گر باید نسبت به موقعیت شغلی خودش احساس غرور کند، توضیح دهیم.

برخی عقیده دارند: “یک معامله گر چیزی را خلق یا تولید نمی کند” که این دیدگاه اشتباه است.

در تاریخ تمدن، این معامله گران بودند که با خرید و فروش کالاها در بازار، تجارت و اقتصادها را خلق کرده اند. از لحاظ تاریخی کالاهایی مثل ابریشم، ادویه ها، روغن زیتون، جواهرات، رنگ ها، نمک و بسیاری از کالاهای دیگر در دوران باستان فِنیقیان (Phoenicians) و تمدن بابل (Babylonians) معامله می شدند.

این معامله گران، هزاران سال پیش پایه های سیستم اقتصادی مدرن و نظام سرمایه داری یا کاپیتالیسم (Capitalism) را راه انداری کرده اند و رشد داده اند. شاید بتوان گفت که معامله گران، خالق دنیای مدرن تجارت و اقتصاد نیز هستند.

معامله گران مدرن امروز، مانند گذشته داد و ستد نمی کنند و در حال معامله کردن بر روی دارایی های دیجیتال هستند. این دارایی ها شاید در دنیای ارتباطات به صورت مجازی باشند، اما در حقیقت، ماهیت آن ها به شرکت ها، قیمت کالاها و ارزهای واقعی کشور‌ها گره خورده اند و مبنایی برای ارزشگذاری های حقیقی آن ها هستند.

زمانی که مردم بنزین می زنند، موقع صبحانه آب پرتقال می خورند و یا در جشن نامزدی خود، انگشتری هدیه می دهند، در واقع در ایستگاه آخر بازار معامله گری کامودیتی ها (کالاها)، قرار گرفته اند. اگر برای یک شرکت که به تازگی در بورس عرضه عمومی (عرضه اولیه) شده است، کار می کنید و یا از محصولات و خدمات این شرکت خریداری می کنید، شاید کمی تصورش سخت باشد، اما شما در انتهای گزارشات درآمدی و مالی این شرکت ها قرار دارید.

  • معامله گران، بخش بسیار مهمی از اکوسیستم مالی هستند.
  1. یک معامله گر، سیستم معاملاتی خود را خلق می کند.
  2. معامله گران، نقدشوندگی در بازار ایجاد می کنند و اسپرد (Spread: اختلاف قیمت خرید و فروش) را کاهش می دهند.
  3. معامله گران، زمانی که یک سرمایه گذار می خواهد دارایی را بفروشد، سرمایه خرید آن دارایی را مهیا می کنند.
  4. معامله گران، زمانی که شرکت ها سهام خود را عرضه اولیه می کنند و در دسترس عموم قرار می دهند، سرمایه برای شرکت ها جمع آوری می کنند.
  5. معامله گران، در اصلاحات قیمتی بازار وارد خرید می شوند و نمی گذارند فشار فروش و کمبود نقدینگی، به جامعه منتقل شود.
  6. معامله گران از سرمایه خود خیریه های بسیاری تاسیس کردند تا به افراد کم بضاعت کمک کنند.
  7. معامله گران ثروتمند کمک های زیادی به کمپین ها سیاسی می کنند.
  8. مدیران حرفه ای صندوق هایپوشش ریسک (Hedge Fund) بسیاری از مشتریان خود را ثروتمند کرده اند.
  9. معامله گران موفق زندگی خوبی برای خانواده خود فراهم کرده اند.
  10. مربیان معامله گری خوب به دانش آموزان خود چیزهای زیادی در مورد خودشان آموزش می دهند که می تواند زندگی آن ها را تغییر دهد.

زمانی که بازارها سقوط می کنند، بسیاری از افراد، معامله گران را مقصر می دانند و بیان می کنند “سفته بازارن محرک ریزش بازار بودند!” اما زمانی که معامله گران در سقوط بازار اقدام به خرید می کنند و از ریزش بیشتر جلوگیری می کنند، کسی از آن ها تشکر نمی کند!

بسیاری اوقات فروشندگان به دلیل ریزش بازار مورد حمله قرار گرفتند، اما کسی درک نمی کند که این افراد بعدها مجبور هستند باز هم به بازار آمده و خرید انجام دهند (در بازارهای دو طرفه باید پوزیشن فروش خود را مجددا خریداری نمایند). معامله گران ریسک می کنند و هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. ضمنا فراموش نکنیم که اگر معامله گری ساده بود، همه آن را انجام می دادند.

  • در این جا ۱۵ دلیل برای این که چرا باید به معامله گر بودن خود افتخار کنیم، آورده ایم.
  1. شما شجاعت ریسک دارید که عده ای کمی از افراد چنین ویژگی دارند.
  2. معامله گری اگر درست انجام شود مانند بسیاری از کسب و کارها می تواند موفقیت آمیز باشد. یک معامله گر باید افتخار کند که کارآفرین است.
  3. یک معامله گر می‌تواند از معامله ارزها سود کسب کند و قربانی تنزل یا کاهش قدرت پول داخل جیب خود نشود.
  4. به عنوان یک معامله گر فعال در بازاز سهام می توانید در درجه ای بالاتر از کارمند و در رتبه ای مساوی با صاحب کسب و کار به معامله سهام بپردازید.
  5. معامله گر می تواند از درآمد و فروش شرکت سود کسب کند و تنها محدود به حقوق نباشد.
  6. یک معامله گر سود ده شبیه به ورزشکار زبده ای است که عملکرد بهتری نسبت به بقیه در زمین بازی دارد و امتیازی بیشتری به دست می آورد.
  7. معامله گران حتی می توانند، آگاهانه با پول خود شرط بندی کنند.
  8. شما وارد صنعتی شده اید که پتانسیل درآمد نامحدودی دارد.
  9. شما مایلید در مورد ضعف های احساسی، غرور و کنترل خود یاد بگیرید.
  10. شما به اندازه کافی اعتماد به نفس دارید که در جهت مخالف بازار وارد معامله شوید.
  11. شما مایلید کاری انجام دهید که اکثر افراد، حاضر به انجام آن نیستند.
  12. بسیاری از افراد جامعه فکر می کنند شما قمارباز هستید، اما نمی دانند شما در حال طراحی کازینوی خود هستید.
  13. در دنیایی که همه حرف می زنند، شما مرد عمل هستید.
  14. در دنیایی که همه شروع می کنند، شما خاتمه می دهید.
  15. در دنیای منتقدان شما، سازنده هستید.
“نماد روابط حاضر بین انسان ها، نماد اخلاقی احترام انسانی، معامله گران هستند. ما که مبتنی بر ارزش ها زندگی می کنیم نه بر اساس چپاول و غارت ثروت دیگران، معامله گریم! هم از بعد جسمی و هم روحی. یک معامله گر کسی است که آنچه را که خودش به دست می آورد تصاحب می کند نه آنچه را که خودش کسب نکرده است یا سزاوار آن نیست” 

Ayn Rand

  • همه ما معامله گر هستیم.
  • برخی زمانشان را برای حقوق معامله می کنند.
  • برخی شهریه را برای مدرک معامله می کنند.
  • برخی ریسک را برای سود معامله می کنند.
  • برخی خوشبختی را برای امنیت معامله می کنند.
  • برخی قانون را برای سیاست‌ معامله می کنند.
  • برخی اصول اخلاقی را در ازای پول معامله می کنند.
  • پس همه ما معامله گر هستیم اما عده کمی این مسئله را درک می کنند.

ادامه مطلب

بلاگ

نقل قولی از وارن بافت: نظم و انضباط و نه گفتن!

سرمایه گذاری سخت است. افراد باهوش زیادی وجود دارند که ایده های هوشمندانه زیادی را مطرح می کنند. به طور فزاینده ای، فکر می کنم بخشی از هنر سرمایه گذاری داشتن نظم و انضباط برای نه گفتن است.

منتشر شده

در

نقل قولی از وارن بافت: نظم و انضباط و نه گفتن!

یکی از چیزهایی که درباره وارن بافت (Warren Edward Buffett) وجود دارد و من کاملا از آن متنفرم این است که او نقل قول های زیادی دارد که پس از شنیدن آن پیش خودم می گویم: “خب معلومه! چقدر پیش پا افتاده … ” و سپس چند سال بعد به چیزی برخورد می کنم و بلافاصله یکی از نقل قول های بافت به ذهنم می رسد و با خود می گویم: “خدایا! در آن جمله چه درسی بود. او چگونه این کار را می کند؟”

به هر حال، من فکر می کنم یکی از کلیدهای موفقیت در سرمایه گذاری این است که باید همواره یک ماشین یادگیری باشیم؛ من که سعی می کنم باشم. مطمئناً احساس می کنم در ۱۸ ماه گذشته چیزهای زیادی یاد گرفته ام (و فراتر از آن، من همیشه به دنبال یادگیری روش هایی برای “یادگیری بهتر” هستم) به عنوان بخشی از این فرآیند یادگیری، معمولا یک یا دو بار در سال یک نقل قول از بافت وجود دارد که واقعا در مورد من صدق می کند و باعث می شود یک درس جدید را به بخش ناخودآگاه ذهنم بسپارم. بنابراین تصمیم گرفتم یک مجموعه شش ماهانه تهیه کنم که در آن نقل قول هایی از وارن بافت را بنویسم که در شش ماه گذشته درس بزرگی از آن ها گرفته ام.

به نظرتان کدام نقل قول را برای شروع انتخاب کرده ام؟ یک نقل قول که در مورد نظم و انضباط است. او تعدادی زیادی جملات درباره دیسیپلین دارد اما من این یکی را انتخاب می کنم.

“برای موفقیت در سرمایه گذاری در طول زندگی نیازی به IQ بالا، بینش تجاری غیرمعمول یا اطلاعات خاص نیست. آنچه مورد نیاز است، یک چارچوب‌ فکری مناسب برای تصمیم گیری و توانایی حفظ آن چارچوب دربرابر تخریب توسط احساسات است. شما باید نظم عاطفی داشته باشید”

فکر می کنید چرا این نقل قول را برای شروع انتخاب کردم؟

من همیشه ارزش نظم و انضباط را در زندگی شخصی می دانستم، اما نیمه اول سال ۲۰۲۲ به من نشان داد که نظم و انضباط در معامله گری و سرمایه گذاری نیز چقدر حیاتی است.

داستان علاقه من به بستنی یک شوخی همیشگی بین من و همسرم است. من عاشق شیرینی هستم. اگر یک بستنی بزرگ با طعم مورد علاقه من را بخریم، قبل از اینکه به وعده بعدی برسد من آن را تمام کرده ام! فقط دو راه برای کنترل اشتهای سیری ناپذیر من نسبت به بستنی پیدا کرده ایم.

  1. برای من، اینکه رژیم بدون قند داشته باشم.
  2. برای او، اینکه هنگام خرید بستنی بگوید “این بستنی برای تو نیست”، به این معنی که من مجاز به خوردن آن نیستم.

بنابراین تنها راه من برای رعایت نظم و انضباط و نه گفتن به بستنی و بسیاری از شیرینی های دیگر این است که هرگز به آن لب نزنم. بدون هیچ استثنائی مانند، “امشب فقط یک قاشق”. در واقع یا پرهیز کامل یا پرخوری کامل، حد وسط وجود ندارد.

این موضوع چه ربطی به سرمایه گذاری دارد؟

با نگاه به گذشته، بدیهی است که بسیاری از سهام (به ویژه سهام در حال رشد/ یا سهام فناوری) خیلی خوش بینانه قیمت گذاری شده اند یا به عبارتی بیش از حد ارزشگذاری شده اند. بسیاری از این سهام نسبت به سطوح قبل از کووید، بیش از دو برابر شده و به سرعت در حال رشد بودند. در حالی که این شرکت ها سودآور نبودند، سرمایه گذاران به تقاضای عظیم برای کالاها و خدمات نگاه می کردند و می گفتند: “سودهای فعلی را فراموش کنید. زمانی که این شرکت ۲۵ درصد از تقاضای کل را تصاحب کند، ارزش زیادی خواهد داشت.”

با ادامه روند صعودی سهام، آخرین خرس ها نیز به حاشیه رفته و سرمایه گذاران برای خرید سهام در هر قیمتی صف کشیده بودند.

بسیاری از سرمایه گذاران با خرید این سهام در انتهای چرخه متضرر شدند، اما بسیاری از سرمایه گذاران زیرک با زودتر خریدن سهام به سودهای شگفت انگیز دست یافتند، و اساساً هرگز هیچ پولی را از روی میز برنداشتند تا در زمان مناسب با استفاده از معاملات رفت و برگشتی (Round-trip trading) سهام را در بالاترین قیمت بفروشند.

توضیح: معاملات رفت و برگشتی (Round-trip trading) معمولاً به عمل غیراخلاقی بارها و بارها خرید و فروش یک اوراق بهادار گفته می شود تا دیگران را گمراه کند که تقاضا برای آن سهام بیشتر از آنچه که به نظر می رسد، وجود دارد.

بدیهی است که داستان فوق کمی ساده تر از واقعیت است، اما اگر بازارها را از نزدیک دنبال کنید، نمونه های متعددی از سهام و شرکت هایی که در مورد آن ها صحبت می کنم را می شناسید.

در هر صورت، من اینجا نیامده ام تا از سرمایه گذار خاصی نام ببرم. من هم مطمئناً از این خط فکری مصون نبوده ام. من چندین معامله بزرگ داشتم که مستقیماً در حال بالا رفتن بودند و به اهداف قیمتی من رسیدند (یا از آن هم فراتر رفتند)، با این حال آن ها را تا حدودی به دلیل ملاحظات مالیاتی نفروختم. اما دلیل اصلی من برای نفروختن این بود که سهام همچنان بالا می رفت و من فکر می‌کردم شرکت چقدر خوب عمل کرده است و مدیریت آن از هوای رقیق نیز ارزش ایجاد می کند!

به عنوان مثال، تصور کنید سهامی را به قیمت ۵۰ دلار خریده بودم و فکر می کردم که ارزش آن ۱۰۰ دلار است. به یاد دارم تنها چند هفته منتظر ماندم و قیمت آن به تقریبا ۹۵ تا ۱۰۵ دلار افزایش یافت و من با خود گفتم: “نباید بفروشم! الان بدهی مالیاتی‌ سنگینی برایم خواهد داشت، در صورتی که با مدیریت آن، سود مرکب به قدری می شود که همچنان پس از پرداخت مالیات نیز، بازدهی با ریسک تعدیل شده مناسبی دریافت خواهم کرد”. بطور کلی، سهامی که از آن ها یاد می کنم در حال حاضر همگی در محدوده ای بین ۵۰ تا ۷۰ دلار معامله می شوند.

با نگاه به گذشته، همیشه من به شرکت های مورد علاقه ام با توجه به حداکثر تقاضای موجود برای محصولات آن ها نگاه می کردم و سعی می کردم خودم را قانع کنم تا آن ها را بخرم و اجازه دهم که تا ابد به رشد و ایجاد سود مرکب برای من ادامه دهند.

یکی از مقصرهای اصلی در این مورد برای من، شرکت تولید دستگاه ورزشی پلوتون (Peloton) بود. من در سال گذشته بدون توقف در مورد این شرکت نوشتم و این تا حدی به این دلیل بود که من همواره در حال ورزش با دستگاه ورزشی این شرکت بودم. همچنین این مسئله به این دلیل بود که فکر می کردم پلوتون یک شرکت پیشرو در بازار خواهد بود که حداکثر تقاضای موجود را در دست می گیرد و به زودی، می تواند فرصت خرید فوق العاده‌ دیگری مانند آمازون (Amazon)، تسلا (Tesle) یا نتفلیکس (Netflix) باشد.

در زمانی که شرکت افزایش سرمایه داده بود، مقاله‌ای با عنوان “سهام پلوتون را با مسئولیت خودتان بفروشید” نوشتم، شرم آور است! زمانی که سهام آن در حدود ۱۰۰ دلار بود، و هیچ ایرادی در کار آن ها که افزایش سرمایه دادند و تمام اعتبار شرکت را بلعیدند، نمی دیدم. زمانی که من در مورد پلوتون صحبت می کردم سهام آن در محدوده ۸۰ دلار بود، و اکنون قیمتش تک رقمی شده و دیگر حتی هیچ علاقه ای نیز به آن ندارم. بله، شرایط تغییر کرده است، اما اگر علاقه مند بودن به یک سهام در محدوده ۸۰ دلار و عدم علاقه به آن در محدوده ۸ دلار آن هم تنها چند ماه بعد، نشانه یک خط فکری ضعیف و اشتباه نیست، پس چیست؟

اما این ها چه ربطی به اعتیاد من به بستنی، و نقل قول وارن بافت در مورد نظم و انضباط دارد؟

سرمایه گذاری سخت است. افراد باهوش زیادی وجود دارند که ایده های هوشمندانه زیادی را مطرح می کنند. به طور فزاینده ای، فکر می کنم بخشی از هنر سرمایه گذاری داشتن نظم و انضباط برای نه گفتن است.

به فرصت هایی که تنها “خوب به نظر می رسند” نه بگویید. به ایده هایی که کاملا در محدوده شناخته شده شما قرار نمی گیرند و به قدر کافی درباره آن ها نمی دانید، نه بگویید. به گرفتن تنها یک بروشور کوچک در مورد ایده هایی که به طور کامل در مورد آن ها تحقیق نکرده اید، نه بگویید.

Learn to say No

ساده به نظر می رسد. اما  اینکه تمام وقت خود را صرف تحقیق در مورد سهام و صحبت با سرمایه گذاران هوشمند دیگر کنید، واقعاً سخت است. راحت است که اجازه دهید تنها اندکی از نظم و انضباط خود منحرف شوید، اما قبل از اینکه متوجه شوید خودتان را در حال خوردن یک ظرف بزرگ از گیلاس می یابید. منظورم خرید سبدی از شرکت های در حال رشدی است که سودآور نیستند، اما همه با آن ها به بازدهی های بیشتر از ۵۰% رسیده اند و در مقایسه با حداکثر بازار در دسترس برای محصولاتشان (TAM) و پتانسیل رشد عظیمشان، ارزان‌ به نظر می رسند.

زندگی می تواند به سرعت شما را به دام بیندازد. خوردن “فقط یک لیوان بستنی” می تواند به سرعت به خوردن یک عدد بستنی بعد از هر وعده شام به مدت دو هفته متوالی تبدیل شود و ۲ کیلوگرم وزن اضافه کنید. سفته بازی ها در بازار سهام می توانند واقعاً به سرعت باعث ۹۰ درصد کاهش در قیمت سهام شوند، و مهم نیست که چقدر معامله شما روی آن کوچک است. وقتی روی یک معامله ۹۰% ضرر می کنید، در نهایت تاثیر خود را بر بازده شما می گذارد!

برای من، داشتن نظم و انضباط برای نه گفتن، به معنای نه گفتن به شرکت هایی است که جریان نقدی آزاد زیادی از خود بجا نمی گذارند (یا برنامه ای برای انجام این کار در کوتاه مدت ندارند). بله، می دانم که این امر مانع از رشد بسیاری از کسب و کارهای واقعاً جذابی می شود که سودآورد نیستند، اما من آموخته ام که داشتن پشتیبانی جریان نقدی برای متقاعد شدن درباره خوب بودن یک شرکت برای من بسیار حیاتی است.

اگر شرکتی پشتیبانی جریان نقدی را نداشته باشد، احتمالاً برای من مناسب نیست. من در مورد آن قانع نمی شوم و نمی توانم معاملات خوبی روی آن داشته باشم. اگر بالا رفت نمی دانم چه زمانی آن را بفروشم، و اگر کاهش یافت نمی توانم تصمیم بگیرم که آیا یک فرصت خرید است یا نشانه ای است که تمام محاسباتم اشتباه بوده است.

این بدان معنا نیست که من نمی توانم از شرکت هایی که جریان نقدی ندارند چیزی بفهمم. یا بدان معنا نیست که نمی توانم آن ها را مطالعه کنم، درباره آن ها تحقیق کنم، یا به این فکر نکنم که چگونه آن ها با بقیه تفکرات من مطابقت دارند و بر شرکت هایی که در آن ها سرمایه گذاری می کنم تأثیر می گذارند.

من فقط باید نظم و انضباط کافی داشته باشم که آن ها را نخرم.

یک حوزه دیگر نیز وجود دارد که کاملاً با نظم و انضباط تناسب دارد و شایان ذکر است. من همیشه یک شکاک بزرگ نسبت به بیت کوین (Bitcoin) و کریپتوکارنسی ها (Cryptocurrencies) بوده ام.

زمانی که آن “دارایی ها” مستقیماً در حال حرکت به سمت بالا بودند، من زمان زیادی را صرف نگاه کردن و فکر کردن در مورد آن ها کردم. هر پروژه رمزنگاری که به آن نگاه می کردم، فکر می کردم بازآفرینی فوق العاده ناکارآمدی از مشکلاتی است که قبلاً حل شده اند، یا اغلب فکر می کردم تنها یک طرح پانزی (Ponzi Scheme) هستند. اما وقتی بقیه به من گفتند که کریپتو دنیا را تغییر می دهد، به تحقیق ادامه دادم و سرم را به علامت بله تکان دادم، زیرا قیمت های کریپتو به شدت در حال بالا رفتن بود و این افراد روز به روز ثروتمندتر می شدند.

در واقع، به پروژه ای نگاه می کنم، و با خود فکر می کنم “احمقانه و غیراقتصادی به نظر می رسد یا به نظر می رسد که یک طرح پانزی باشد”…. اما همچنان به تحقیق درباره آن ادامه می دهم زیرا افراد زیادی قبلا از طریق آن ثروتمند شده اند. با نگاه به گذشته، آن تحقیق ها در حقیقت فقط زمانم را تلف کرد، و آن پروژه ها هم در واقع عمدتاً پانزی یا واقعاً احمقانه بودند.

من در مورد برخی از سهام میم (meme stocks) که در اوایل سال ۲۰۲۲ سر به فلک کشیدند و متعاقباً سقوط کردند نیز، همین احساس را دارم. همیشه کاملاً واضح به نظر می رسید که برخی از فین تک ها ( شرکت های فناوری مالی) که سر به فلک می کشیدند، از منظر کسب و‌ کار و اقتصاد افتضاح بودند و تنها یک پلتفرم زیبا و آراسته شده (که گاهی آن هم افتضاح بود) بر پایه یک کسب و کار ضعیف دیگر بودند (مانند بیمه، بانک، و غیره؛ چیزی شبیه به شرکت Lemonade با نماد LMND). وقتی آن سهم ها مستقیماً در حال بالا رفتن بودند، تمایل داشتم حرف افرادی را که می گفتند این شرکت ها قرار است دنیا را تغییر دهند باور کنم، حتی با اینکه به نظر می رسید اکثر آن ها به جز گفتن “فناوری در حال تغییر جهان است” تحقیقات دیگری انجام نداده اند.

در ادامه اما سعی می کنم نظم و انضباط داشته باشم و به چیزهایی که به وضوح احمقانه است نه بگویم. همچنین سعی می کنم وقتی یکی از آن ها را دوباره دیدم، بجای اینکه فقط بگویم پانزی! پانزی! کار مفیدتری انجام دهم. من نمی خواهم کسی باشم که در شبکه تلوزیونی CNBC فریاد می زند فلان چیز احمقانه است، اما دفعه بعد که چیزی احمقانه مانند استیبل کوین ها یا ارزهای دیجیتالی دیدم که به ازای استیک کردن ۲۰ درصد بازدهی می دهند، می دانم چه کار کنم. فوراً می گویم: “نه، این یک ایده احمقانه است و احتمالاً یک پانزی باشد” و از آن رد می شوم و یا ایمیلم را می بندم.

توضیح ۱: طرح پانزی نوعی کلاه برداری است که سرمایه گذاران را فریب می دهد و با پول سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قبلی سود می پردازد.

توضیح ۲: سهام میم یا meme stock، به سهام شرکتی اطلاق می شود که به صورت آنلاین و از طریق پلتفرم های رسانه های اجتماعی طرفدارانی شبیه به یک فرقه به دست آورده است.

نظم و انضباط اهمیت بسیار زیادی دارد و در معامله گری و سرمایه گذاری به آن نیاز است! به گمانه زنی ها نه بگویید. به شرکت هایی که درباره آن ها شناخت کافی ندارید، نه بگویید. منتظر بمانید تا فرصت ها شما را پیدا کنند.

این مقاله توسط اندرو واکر (Andrew Walker)، مدیر پورتفولیوی Rengeley Capital به رشته تحریر در آمده است.

ادامه مطلب

عضویت در خبرنامه

تبلیغات

برترین ها