آموزش
الگوریتم اجماع گواه اثبات کار (PoW) در بلاکچین چیست؟
الگوریتم اثبات کار (PoW) در شبکه های بلاکچینی، یک الگوریتم است که برای تایید و اعتباربخشی به تراکنش ها و افزودن بلاک های جدید به شبکه بلاکچین مورد استفاده قرار می گیرد. این یک مکانیزم است که باعث به اجماع رسیدن و یا توافق بر روی چیزهایی مانند موجودی آدرس ها و ترتیب تراکنش ها در شبکه غیرمتمرکزی مانند بیت کوین می شود.

منتشر شده
2 سال پیشدر
توسط
روکو (Rocco)
گواه اثبات کار (Proof of Work) که به اختصار PoW نامیده می شود، در واقع یک نوع الگوریتم اجماع است که مانع از حملات DDoS، دابل اسپندینگ (Double Spending) یا همان دو بار خرج کردن و سایر سوء استفاده ها در شبکه و همچنین مانع از ایجاد اسپم در شبکه می شود. الگوریتم اثبات کار در بلاکچین (Blockchain) و رمز ارزها کاربرد گسترده ای دارد و اولین شبکه ای که استفاده از PoW در بلاکچین را معرفی کرد، بیت کوین (Bitcoin) بود.
اثبات کار (PoW) شکلی از افزودن بلاک های جدید حاوی تراکنش به بلاکچین است که به عنوان اولین روش برای اعتبارسنجی تراکنش های بلاکچین، نقش مهمی در تاریخچه رمز ارزها ایفا کرده است.
گواه اثبات کار شکلی از روش اثبات با دانش صفر رمزنگاری شده (Cryptographic Zero-Knowledge Proof) است که یک طرف آن (اثبات کننده) به طرف دیگر (تایید کننده) اثبات می کند که محاسبات خاص و مورد نیاز را انجام داده است. تاییدکنندگان نیز متعاقبا این عمل را با حداقل تلاش تایید می کنند.
الگوریتم اثبات کار در شبکه های بلاکچینی، یک الگوریتم است که امنیت بسیاری از رمز ارزها از جمله بیت کوین و لایت کوین، دوج کوین و… را تامین می کند.
در سال ۲۰۰۹ یک پول دیجیتالی به نام بیت کوین به دنیا معرفی شد که قابل هک کردن نبود. بیت کوین یک تفاوت اساسی با دیگر ارزهای دیجیتالی پیش از خود داشت و آن، عدم نابودی یا هک شدن آن بود. بزرگترین رمز ارز دنیا روش جدیدی را برای استفاده از گواه اثبات کار پیدا کرد؛ در این شبکه گواه اثبات کار (PoW) به همراه هشینگ به کار رفت تا در سیستم ماینینگ به کار رود و روشی باشد که از نفوذ هکرها جلوگیری کند.
گواه اثبات کار در شبکه بیت کوین، در واقع یک نوع الگوریتم اجماع است که برای تایید و اعتباربخشی به تراکنش ها و افزودن بلاک های جدید به شبکه بلاک چین مورد استفاده قرار می گیرد. این یک مکانیزم است که باعث به اجماع رسیدن و یا توافق بر روی چیزهایی مانند موجودی آدرس ها و ترتیب تراکنش ها در شبکه غیرمتمرکزی مانند بیت کوین و اتریوم می شود.
در واقع به دلیل وجود این الگوریتم در بلاکچین است که ماینرها با یکدیگر رقابت دارند تا تراکنش ها را حل کنند و به بلاک بیافزایند.
برای سهولت فهم موضوع، اینطور در نظر بگیرید که در الگوریتم اجماع اثبات کار (PoW)، ماینرها با یکدیگر بر سر حل معماهای پیچیده محاسباتی به رقابت می پردازند. این معماها به سختی حل می شوند، اما بلافاصله پس از حل شدن امکان تایید شدن آن توسط دیگران وجود دارد. بنابراین زمانی که یک ماینر پاسخ این یک معما که در واقع هش یک بلاک است را پیدا می کند، آن بلاک را به شبکه ارسال می نماید. سایر ماینرها این پاسخ را تایید می کند و بلاک مذکور طی مدت کوتاهی تایید می شود.
در الگوریتم اجماع اثبات کار (PoW)، برای ایجاد یک بلاک در بلاکچین، باید یک بازی انجام دهید! بازی حدس زدن! فرض کنید تابعی وجود دارد (مثلا تابعی که بیت کوین استفاده می کند SHA-256 نام دارد)، که جواب یا ویژگی های خاص جواب مورد قبولی که با آن بدست آورده می شود، توسط پروتکل مشخص شده است.
شما باید برای رسیدن به آن جواب، متغیرهای تابع را تغییر داده و با آزمون و خطا، بهترین ترکیب را برای دستیابی به متغیر درست بدست آورید. در الگوریتم PoW؛ فرمول به دست آوردن هش (Hash) بلاک باید به صورتی باشد که تغییر حتی یک کاراکتر در داده های شما نتیجه ای کاملا متفاوت تولید کند و بنابراین هیچ راهی برای پیش بینی خروجی وجود نداشته باشد.
مثلا در الگوریتم اجماع بیت کوین با استفاده از تابع SHA-256، همیشه هش هایی با ۶۴ کاراکتر تولید می شود که تغییر حتی یک ورودی، کل هش را تغییر می دهد.

هر بلاک حاوی اطلاعات مربوط به تمام تراکنش هایی است که در آن قرار گرفته که ترکیب آن داده ها با هم یک هش ثابت (فرض کنید A) را تولید می کند. از آنجایی که A همیشه ثابت است، برای تولید هش و دستیابی به محدوده جواب مورد قبول (فرض کنید Y محدوده جواب و یا پاسخی با شرایط و ویژگی های خاصی است که سیستم آن را قبول دارد)، باید اطلاعات اضافی را با این داده ها به عنوان متغیر تصادفی ترکیب کنید.
این داده متغیر همان چیزی است که ما آن را نانس (nonce) می نامیم، عددی که هر بار آن را تغییر می دهید، یک پاسخ متفاوت از تابع یا هش متفاوتی دریافت می کنید. در واقع با ترکیب کردن نانس های متفاوت با A، هر بار هش متفاوتی تولید می کنید تا تصادفا به جواب مورد نظر در محدوده Y برسید و با اعلام آن به شبکه، در ماینینگ به روش اثبات کار، شانس خود را برای به اصطلاح بستن و استخراج یک بلاک در زنجیره امتحان کنید.
خلاصه کلام این است که در الگوریتم PoW شما با به دست آوردن نانس مورد نظر، در فرآیند استخراج یا ماینینگ رمز ارز شرکت کرده و به شبکه اثبات می کنید که وقت و انرژی لازم را صرف کرده و مستحق پاداش هستید.
در این روش، ماینینگ فرآیند جمعآوری داده های بلاکچین و هش کردن آن به همراه یک nonce است تا زمانی که هش خاصی را پیدا کنید و حق اضافه کردن بلاک جدیدی را به مجموعه بلاکچین داشته باشید. در نظر بگیرید که هرچه هش ریت (Hashrate) شبکه بیشتر باشد، یافتن هش معتبر و استخراج بلاک دشوارتر است. همه این کارها برای اطمینان از این است که بلاک ها خیلی سریع پیدا نشوند و همانطور که می توانید تصور کنید، تلاش برای حدس زدن مقادیر زیادی هش می تواند چقدر هزینه و انرژی بر باشد.
الگوریتم اثبات کار مثلا در مورد بیت کوین به صورت افزودن یک بلاک جدید در هر ۱۰ دقیقه است. برای انجام این کار، خود سیستم سختی استخراج بیت کوین را بسته به سرعتی که ماینرها بلاک ها را اضافه می کنند، تنظیم می کند. اگر استخراج خیلی سریع انجام شود، محاسبات هش سخت تر می شود و اگر خیلی کند پیش برود، رسیدن به هش مورد نظر راحت تر است.
مفهوم اولیه الگوریتم اثبات کار (Proof of Work) در سال ۱۹۹۳ توسط توی سینتیا دورک (Cynthia Dwork) و مونی نائور (Moni Naor) به منظور جلوگیری از حملات به سرویس های اینترنتی ارائه شد اما هیچگاه کاربردی نشد. DoS یک نوع حمله سایبری است که در آن، مهاجم به دنبال ایجاد اختلال برای استفاده کاربران از یک شبکه یا دستگاه متصل به اینترنت است. روش گواه اثبات کار درخواست کننده یک خدمات را وادار می کرد که برای برای انجام این درخواست، کاری (معمولا محاسبات خاصی توسط کامپیوتر خود) را انجام دهد. PoW بعدها توسط بیت کوین مشهور و شناخته شد.
در سال ۲۰۰۹، بیت کوین شکل جدیدی از اثبات کار را برای استفاده به عنوان الگوریتم اجماع (Consensus Algorithm) معرفی کرد. افراد فعال در شبکه با استفاده از الگوریتم اثبات کار (PoW) بلاک حاوی تراکنش های تایید شده بیت کوین (BTC) را می سازند و بدین ترتیب شبکه بلاکچین بیت کوین شکل می گیرد.
اثبات کار مکانیزمی است که به شبکه ای غیر متمرکز (Decentralized) اجازه می دهد تا به اجماع و توافق برسند. این کار باعث می شود تا کاربران نتوانند کوین های خود را دوبار خرج کنند (Double Spending) و تضمین می کند که شبکه برای هجوم یا دستکاری بسیار مقاوم است.
از رمز ارزهای مهمی که از روش اثبات کار استفاده می کنند، می توان به بیت کوین (BTC)، اولین رمز ارز جهان که در سال ۲۰۰۹ راه اندازی شد و مفهوم اثبات کار را معرفی کرد اشاره کرد. لایت کوین (LTC) نیز در سال ۲۰۱۱ بر اساس کد بیت کوین به وجود آمد و مدعی شد که سرعت انجام تراکنش ها را بهبود بخشیده است. در میان میم کوین های محبوبی که از PoW استفاده می کنند نیز دوج کوین (DOGE) را می توان نام برد.
اثبات کار اولین الگوریتم اجماعی بود که منتشر شد و تا به امروز، الگوی غالب مکانیزم های اجماع باقی مانده است. این الگوریتم توسط ساتوشی ناکاموتو در وایت پیپر بیت کوین در سال ۲۰۰۸ معرفی شد، اما خود این فناوری بسیار قبل تر از آن وجود داشته است. بیت کوین طی چند سال اخیر توسط جوامع جهانی شناخته شد و قیمت بیت کوین در این دوره افزایش های قابل توجهی را تجربه کرد. بسیاری از افراد بزرگ و مطرح دنیا بعد از مشاهده روند کنونی، بخشی از سرمایه خودشان را صرف خرید بیت کوین کرده اند.
الگوریتم هش کش (HashCash) آدام بک (Adam Back) یکی از اولین نمونه های الگوی اثبات کار در روزهای پیش از تولد رمز ارزهاست. این الگو از طریق ملزم کردن فرستنده به انجام مقداری کار محاسباتی پیش از ارسال یک ایمیل، به گیرنده در کاهش دریافت اسپم ها کمک می کند. این محاسبات برای یک فرستنده مشروع تقریبا هیچ هزینه ای در بر ندارد، اما برای فردی که به طور دسته جمعی ایمیل ارسال می کند، گران خواهد بود.
الگوریتم اجماع (Consensus Algorithm) فرایندی در علوم کامپیوتری است که برای دستیابی سیستم های توزیع شده به اجماع بر روی یک داده خاص استفاده می شود. الگوریتم های اجماع برای به دست آوردن قابلیت اطمینان در یک شبکه، که شامل چندین نود غیر قابل اطمینان است، طراحی شده اند.
کاربردهای الگوریتم اجماع شامل موارد زیر است:
- تصمیم گیری در مورد سپردن وظیفه تایید تراکنش ها به دیتابیس.
- تعیین نود به عنوان رهبر برای انجام برخی وظایف.
- هماهنگ کردن تکثیر اطلاعات در ماشین حالت و ایجاد توافق بین آن ها (State Machine روشی آسان و مناسب برای اعمال گردش کار است، که همواره در یک حالت قرار دارد و با تغییر ورودی یا خروجی، به حالت های مختلف انتقال می یابد).

بلاکچین یک دیتابیس غیرمتمرکز است که توسط کامپیوترهای توزیع شده بر روی یک شبکه همتا به همتا مدیریت می شود. هر نود یا ماینر یک نسخه از کل بلاکچین را در اختیار دارد و آپدیت های شبکه و تاییدیه ها به طور مداوم بر روی تمام نسخه های نودها اعمال می شوند. می دانیم که بلاک چین دارای امنیت، تغییرناپذیری و شفافیت است و هیچ نهاد مرکزی مسئولیت تایید تراکنش ها را بر عهده ندارد؛ اما با این حال، تراکنش های این شبکه ها امن و معتبر هستند. این موضوع به دلیل حضور الگوریتم اجماع، به عنوان یک بخش اصلی در شبکه های بلاکچینی است.
Consensus Algorithm روشی برای به توافق رساندن تمام مشارکت کنندگان شبکه، درباره وضعیت فعلی بلاکچین است. با این روش، الگوریتم های اجماع باعث دستیابی به اعتماد بین طرفینی می شوند، که یکدیگر را نمی شناسند. این الگوریتم ها اطمینان حاصل می کنند که تمامی بلاک های اضافه شده بر روی بلاکچین، همان نسخه هایی باشند که تمامی نودها بر روی آن اتفاق نظر دارند.
بسیاری از ارزهای دیجیتالی که قبل از بیت کوین وجود داشتند، یک نهاد مرکزی یا واسطه داشتند که تمام کاربران و مقدار دارایی شان را کنترل می کردند؛ اما در کریپتوکارنسی هایی مانند بیت کوین چنین واسطه ای وجود ندارد. برای ایجاد عدم تمرکز در یک رمز ارز، یکی از روش ها استفاده از الگوریتم PoW است.
در اصل، گواه اثبات کار مشکل دو بار خرج کردن یا Double Spending را برطرف می کند. اگر فردی بتواند کوین هایش را دو بار خرج کند، بر روی میزان عرضه کلی آن کوین تاثیر می گذارد و باعث عدم قابلیت پیش بینی و بی ارزش شدن آن می شود. Double Spending یک مسئله مرسوم در تراکنش های آنلاین است؛ زیرا تکثیر تراکنش ها کار بسیار ساده ای است و درست مانند کپی کردن یک فایل و انتقال آن به جایی دیگر و یا ارسال یک ایمیل به چند نفر است.
در بیشتر ارزهای دیجیتال سنتی (مانند پولی که در کارت بانکی ما وجود دارد) مشکل دو بار خرج کردن قابل حل است؛ بانک مقدار پولی که هر نفر در حسابش دارد را بررسی می کند و اگر فردی ۱۰۰۰ تومان از کارت خود به کارت شخصی دیگر انتقال دهد، ۱۰۰۰ تومان از موجودی او کسر می شود. اما در کریپتوکارنسی ها چنین نهاد واسطه ای وجود ندارد؛ بنابراین این کار را الگوریتم PoW انجام می دهد.

الگوریتم اثبات کار دو بار خرج کردن یک پول دیجیتالی را بسیار دشوارتر می کند؛ واژه “اثبات” در این الگوریتم، بدین معناست که شخص باید برای ارسال تراکنش، کاری را حتما انجام دهد و در مورد این الگوریتم در بلاکچین، فرد باید محاسبات لازم را برای تراکنش ها انجام دهد.
بیت کوین، گواه اثبات کار را در نقش شکل دهی به سیستم اجماع در بلاکچین غیرمتمرکز معرفی کرد که در آن، ماینرها یا استخراج کنندگان باید بلاک ها را تکمیل کنند و کوین جدید تولید کنند. احتمال موفقیت هر ماینر، به نسبت میزان قدرت محاسباتی خود در شبکه بستگی دارد؛ اما اگر قدرت شبکه افزایش یابد، بلاک ها به سرعت و پشت سر هم استخراج می شوند. چه راهکاری برای این موضوع وجود دارد؟ این راهکار سختی شبکه (Difficulty) نام دارد؛ زمانی که قدرت پردازشی شبکه بیش از حد افزایش یافت، پروتکل شبکه، سختی آن را افزایش می دهد تا فرایند ماینینگ سخت تر و دیرتر انجام شود و بالعکس، زمانی که قدرت محاسباتی شبکه کاهش می یابد، شبکه سختی را کاهش می دهد تا بلاک ها راحت تر و سریع تر استخراج شوند. پروتکل بیت کوین، سختی شبکه را در هر ۱۶۰۰۰ بلاک (تقریبا دو هفته) طوری تنظیم می کند، که زمان ایجاد هر بلاک، تقریبا ۱۰ دقیقه باشد.
فرایند ماینینگ بر عهده نودهایی به نام ماینر است (تمام مشارکت کنندگان در یک شبکه بلاک چینی، نود نام دارند). ماینرها در شبکه باید پازل هایی را حل کنند. این نودها همچنین در حل کردن این معادلات با یکدیگر رقابت دارند؛ زیرا هر ماینری که پازل ها را زودتر حل کند، می تواند تراکنش را به بلاک اضافه کند و جایزه بلاک را برای خود بردارد. هنگامی که ماینر پازلی را حل کرد، روش حل پازل خود را در شبکه توزیع می کند تا در اختیار دیگر ماینرها قرار بگیرد و هنگامی که ماینرهای دیگر آن راهکار را تایید نمودند و به اجماع رسیدند، تراکنش به بلاک اضافه می شود و در نهایت بلاک نیز به بلاکچین افزوده می شود.
به طور خلاصه، الگوریتم اثبات کار در فرآیند استخراج، یعنی جمع کردن داده های بلاکچین و هش کردن آن توسط یک نانس تا زمان پیدا کردن یک هش خاص. با پیدا کردن یک هش مطابق شرایط تعیین شده توسط پروتکل، حق پخش آن بلوک جدید به شبکه را پیدا خواهید کرد. در آن زمان، دیگر مشترکان شبکه نیز بلاکچین خود را برای اضافه کردن بلوک جدید آپدیت می کنند.
برای رمز ارزهای بزرگ امروز، شرایط استفاده از اثبات کار بسیار چالش برانگیز است. هرچه هش ریت شبکه بالاتر باشد، پیدا کردن هش معتبر نیز سخت تر خواهد بود. این افزایش سختی برای جلوگیری از افزایش سرعت پیدا شدن بلاک هاست. همانطور که احتمالا تصور می کنید، تلاش برای حدس زدن تعداد زیادی هش، برای کامپیوترتان هزینه بر خواهد بود. گویی در حال هدر دادن برق و چرخه های محاسباتی هستید. اما پروتکل هم در ازای پیدا کردن هش متعبر به شما پاداش می دهد.
پس تا اینجا یاد گرفتیم که:
- ماین کردن هزینه بر است.
- در صورت تولید بلاک معتبر پاداش می گیرید.
- یک کاربر با دانستن ورودی به راحتی قادر به بررسی هش آن است. کاربران غیر ماینر نیز می توانند بدون خرج کردن مقدار زیادی قدرت محاسباتی، اعتبار یک بلاک را تایید کنند.
اما اگر تقلب کنید چه می شود؟ چه چیزی شما را از قرار دادن تراکنش های تقبلی در بلاک و تولید هش معتبر برحذر می دارد؟
اینجاست که رمزنگاری کلید عمومی (Public Key) وارد می شود. به طور خلاصه، با استفاده از چندین ترفند رمزنگاری، می توانیم حق انتقال وجوهی که فردی قصد خرج کردن آن را دارد، بررسی کنیم.
در زمان ساخت یک تراکنش، آن را امضا می کنید. هر کسی در شبکه نیز قادر به مقایسه و بررسی تطابق امضای شما با کلید عمومی است. افراد حتی حق خرج کردن وجوه و بزرگتر بودن ورودی از خروجی شما را هم بررسی می کنند (تا مثلا بیشتر از آنچه دارید خرج نکرده باشید).
هر بلاک دارای یک تراکنش نامعتبر به صورت خودکار توسط شبکه رد می شود. بنابراین، حتی تلاش برای تقلب هم بسیار هزینه بر است. در واقع بدون دریافت هیچ پاداشی منابعتان را به هدر داده اید. بنابراین، زیبایی الگوریتم اثبات کار در این نهفته است که «تقلب کردن را هزینه بر، اما فعالیت صادقانه را سودآور» می کند. هر ماینر عاقلی هم به دنبال بازگشت سرمایه (ROI) است، بنابراین رفتار تضمین کننده درآمد هم از آن ها انتظار می رود.
پروسه ماینینگ بلاک جدید بیت کوین زمانی شروع می شود که یک کاربر مقداری BTC را به فرد دیگری ارسال می کند. این تراکنش باید آنقدر در شبکه منتظر بماند، تا یک بلاک جدید استخراج شود. تراکنش هایی که هنوز تایید نشده اند، توسط نودها جمع آوری شده و در یک بلاک قرار می گیرند و تا زمانی که بلوک جدید تولید نشده، تراکنش ها هم تایید نمی شوند.
هر ماینر باید تراکنش هایی که می خواهد در بلاک جدید قرار دهد را انتخاب کند. این بلاک جدید با نام بلوک کاندید شناخته می شود و چون هنوز گواه اثبات کار معتبری بر روی آن انجام نشده، معتبر و تایید شده شناخته نمی شود. در بلوک های جدید، باید هدر بلاک (در هر بلوک بیت کوین، هدر یا سربرگ بلاک قرار دارد که شامل اطلاعات خلاصه در مورد آن بلاک است) قرار داشته باشد که شامل هش تراکنش قبلی، ریشه مرکل و دیتاهای مربوط به ماینینگ از جمله برچسب زمانی (Timestamp)، بیت های بلاک، نسخه نرم افزار بلاکچین و عدد نانس (nonce) است.
زمانی که ماینرها بلوک تراکنش های خود را تشکیل دادند، باید به دنبال یافتن امضای معتبر برای بلاک خود باشند یا به عبارتی، گواه اثبات کار را انجام دهند. هر نود باید فرایند محاسبات ریاضیاتی را (که برای هر بلاک منحصر به فرد است) طی کند. بنابراین با این که روش انجام کار یکسان است، اما نتیجه برای هر نود کاملا متفاوت خواهد بود. این محاسبات پیچیده نیازمند مصرف انرژی بسیار زیادی است.
راه حلی که ماینرها به دنبال آن هستند، با نام هش (Hash) شناخته می شود و یافتن آن بسیار دشوار است؛ اما زمانی که هش صحیح پیدا شد، تایید آن توسط بقیه نودها بسیار آسان است. یافتن هش صحیح توسط عدد نانس انجام می گیرد؛ ماینرها مدام نانس های مختلف را امتحان می کنند تا به هش صحیح برسند. در مورد شبکه بیت کوین، هش صحیح به معنای تعداد معینی عدد صفر در ابتدای هش است و نودها باید این اعداد صفر را با امتحان کردن نانس های مختلف به دست بیاورند.
زمانی که یک ماینر توانست هش خروجی صحیح برای بلاک جدید را پیدا کند، آن را به همراه امضای خود در شبکه منتشر می کند، تا مابقی نودها نیز آن را تایید کنند. زمانی که تعداد قابل قبولی از نودها با یکدیگر به اجماع رسیدند که این هش صحیح است، بلاک جدید به بلاکچین اضافه می شود و تمام تراکنش های داخل آن نیز تایید می شوند. ماینر نیز پاداش بلاک (که در حال حاضر ۶.۲۵ بیت کوین است) را به همراه کارمزد تمام تراکنش های داخل بلاک دریافت می کند.
در روش کریپتو گرافی یا رمزنگاری، وقتی تراکنشی ایجاد می شود، آن را امضا می کنید. هر کسی در شبکه می تواند امضای شما را با کلید عمومی شما مقایسه کند و بررسی کند که آیا آن ها با هم مطابقت دارند یا خیر. آن ها همچنین قادرند بررسی کنند که آیا واقعاً می توانید وجوه خود را خرج کنید و مجموع ورودی های شما از مجموع خروجی های شما بیشتر نباشد. هر بلوکی که شامل تراکنش نامعتبری باشد به طور خودکار توسط شبکه رد می شود. در نظر بگیرید حتی تلاش برای تقلب کردن هم گران و مستلزم مصرف انرژی زیاد است.
ماینرها برای کاری که در شبکه بلاکچینی انجام می دهند، پاداش را به صورت کوین بومی آن شبکه دریافت می کنند. برای همین، ماینرهای بیشتری جذب استخراج رمز ارزها می شوند؛ هر چه تعداد ماینرها یا نودهای یک شبکه بیشتر باشد، امنیت آن نیز افزایش می یابد.
از آنجایی که ماینرها به صورت غیرمتمرکز در شبکه فعالیت می کنند، این غیرممکن است که همزمان دو بلاک معتبر ساخته شوند. اگر دو نود به طور همزمان پاسخ یک پازل را پیدا کنند و آن را در شبکه منتشر کنند، به طور موقت یک فورک (Fork) ایجاد می شود (زنجیره دو شاخه می شود) و مابقی ماینرها از بین این دو سازنده بلاک، یکی را که دارای زنجیره بلندتر یا “سنگین تر” است را به عنوان زنجیره معتبر تایید می کنند.
تراکنش هایی که در زنجیره کوتاه تر یا نامعتبر وجود داشتند، ممکن است به زنجیره بلندتر منتقل شوند؛ اما احتمال رد شدن آن ها نیز وجود دارد؛ بنابراین “قطعیت” بدین معناست که شما باید مدت زمانی را بعد از تایید شدن تراکنش تان صبر کنید تا از قرار گرفتن تراکنش در زنجیره اصلی، مطمئن شوید. در شبکه های توزیع شده مانند بیت کوین و اتریوم، تراکنش ها دارای “قطعیت” هستند؛ یعنی زمانی که در بلاکچین قرار می گیرند، دیگر قابل تغییر و برگشت پذیری نیستند.
هدف اثبات کار گسترش زنجیره است؛ بنابراین بلندترین زنجیره اعتبار بیشتری دارد. زیرا کار محاسباتی بیشتری بر روی آن انجام شده است.
در شبکه بیت کوین، برای این که یک نود خرابکار بتواند در شبکه بلاک های مخرب (اما معتبر) بسازد، باید بیش از ۵۱ درصد قدرت ماینینگ شبکه را در اختیار بگیرد (حمله ۵۱ درصدی)، که این نیاز به قدرت محاسباتی عظیمی دارد و انرژی ای که صرف این حمله شده، بسیار بیشتر از درآمدی است که مهاجم به دست می آورد.
از زیبایی های الگوریتم PoW این است که تقلب در آن گران تمام می شود، در حالی که صادقانه عمل کردن آن را سودآور می کند. هر ماینر که بخواهد منطقی عمل کند و به دنبال بازگشت سرمایه باشد، به گونه ای رفتار کند که درآمدش را تضمین کند.
الگوریتم های گواه اثبات کار (Proof of Work) و گواه اثبات سهام (Proof of Stake) مشهورترین و پرکاربردترین مکانیزم های اجماع در رمز ارزها هستند. به بیانی ساده، الگوریتم PoS کل فرآیند اجماع را درست مانند اثبات کار، اما به صورت کاملا مجازی انجام میدهد. هدف این دو الگوریتم یکسان است، اما روش رسیدن به این هدف تفاوت دارد.
در PoW ماینرها پازل های دشوار ریاضیاتی و رمزنگاری شده را با استفاده از منابع محاسباتی خود حل می کنند. در PoS به جای ماینر، نودهای ولیدیتور یا تایید کننده وجود دارند.
ولیدیتورها کوین های خود را در اکوسیستم بومی این کوین سپرده گذاری (Stake) می کنند. سپس با توجه به میزان کوین سپرده گذاری شده هر نود، میزان قدرت او در شبکه مشخص می شود و هر نودی که قدرت بیشتری داشته باشد، زودتر می تواند بلاک بعدی را به بلاک چین اضافه کند و پاداش بلاک را دریافت کند.
مشارکت کنندگان در سیستم های اثبات سهام، نیازی به استفاده از قدرت پردازشی خود ندارند؛ زیرا تنها فاکتوری که بر روی شانس برنده شدن در ساخت بلاک ها و تایید تراکنش ها دخیل است، مقدار کوین هایی است که در شبکه استیک کرده است.
الگوریتم اثبات سهام نسبت به اثبات کار یک سری مزیت دارد. قابل توجه ترین آن، کوچکتر بودن ردپای کربنی است؛ از آنجایی که نیازی به استفاده از مزارع ماینینگ بزرگ در PoS وجود ندارد، برق مصرفی نیز بسیار ناچیزتر از PoW خواهد بود.
با این وجود، اثبات سهام هنوز به گرد پای اثبات کار نرسیده است. با اینکه فرآیند استخراج پرمصرف تلقی می شود، اما تنها الگوی اجماع مقیاس پذیر است. این الگوریتم طی تنها یک دهه تریلیون ها دلار تراکنش را انجام داده است. برای ادعای اینکه PoS قادر به رقابت با امنیت PoW است، استیکینگ رمز ارز باید در مقیاس گسترده آزمایش شود.
شکی در آن نیست که اثبات سهام همان هدفی را دارد که اثبات کار به دنبال آن بوده است؛ کمک به رشد شبکه ای غیر متمرکز برای رسیدن به اجماع به روشی ایمن. اما این دو روش در فرآیندهاشان با هم تفاوت هایی دارند و در ادامه ویژگی های مهم PoS را به صورت مختصر و دسته بندی شده مورد بررسی قرار می دهیم.
- در الگوریتم اثبات سهام، اهمیت داشتن توان محاسباتی با مقدار دارایی به صورت رمز ارز بومی شبکه جایگزین می شود.
- اثبات سهام ماینرها را با اعتبارسنجان جایگزین می کند. اعتبارسنج ها کسانی هستند که رمز ارزهای خود را به صورت توکن بومی آن بلاکچین برای به دست آوردن توانایی ایجاد بلاک های جدید به اشتراک می گذارند.
- اعتبار سنج ها برای ایجاد بلاک ها با انجام کار و صرف انرژی (مانند آنچه در PoW اتفاق می افتد) رقابت نمی کنند، در عوض آن ها به طور تصادفی توسط یک الگوریتم انتخاب می شوند. در صورت تقلب و عدم صداقت، دارایی اعتبار سنجان ضبط می شود.
- در PoS، فینالتی یا تصمیم نهایی برای بستن بلاک واضح تر گرفته می شود؛ اگر دو سوم اعتبارسنجان در مورد وضعیت بلاک توافق کنند، آن بلاک نهایی در نظر گرفته می شود و به زنجیره اضافه می شود.
پس به طور خلاصه، اثبات سهام نسبت به اثبات کار مزایایی دارد که قابل توجه ترین آن ها طبیعت دوستی و نیاز نبودن مصرف انرژی بسیار زیاد مشابه الگوریتم PoW است؛ نیازی به مزارع ماینینگ پرقدرت در PoS وجود ندارد و برق مصرفی در آن تنها کسر کوچکی از برق مصرفی در PoW است.
در مقابل از نقاط ضعف الگوریتم اجماع اثبات کار می توان موارد زیر را نام برد:
- اگر می خواهید در شبکه های مبتنی بر الگوریتم اجماع PoW به عنوان ماینر فعالیت کنید، به تجهیزات تخصصی نیاز دارید که سرمایه بزرگی می طلبد.
- استخراج به روش PoW انرژی زیادی مصرف می کند که برای محیط زیست مضر است. برای مثال در اتریوم قبل از بروز رسانی مرج (Merge) برای انتقال از PoW به PoS، سالانه ۷۳/۲ تراوات ساعت، معادل انرژی کشوری به اندازه اتریش، برق مصرف میشد.
- با توجه به اینکه ماینرها با توان محاسباتی بالاتر می توانند شانس بیشتری برای استخراج داشته باشند، گردانندگان ماینینگ پول یا استخر استخراج به طور بالقوه می توانند بر این بازی تسلط داشته باشند که خود باعث تجمع قدرت می شوند.
از آنجایی که اثبات سهام به اندازه اثبات کار به قدرت محاسباتی نیاز ندارد، مقیاس پذیرتر است و می تواند تراکنش ها را با هزینه های کمتر و با مصرف انرژی کمتر، سریع تر پردازش کند و در ادامه، رمز ارزها را با محیط زیست سازگارتر کند. با این حال، یکی از مشکلات احتمالی در مورد اثبات سهام این است که شرکت کننده ها با دارایی های بزرگ می توانند قدرت زیادی داشته باشند و این مسئله ای است که در اثبات کار وجود ندارد و اثبات کار بیشتر از منظر امنیتی اثبات شده است.
به هر حال اما سابقه PoW در بیش از یک دهه، امکان انجام تراکنش با مجموع ارزش تریلیون دلاری را تضمین کرده است. برای اینکه با اطمینان بگوییم که آیا PoS می تواند با امنیت آن رقابت کند، باید در عمل آن را آزمایش کرد. چیزی که عیان است این است که Proof of Work راه حل اصلی برای مشکل دوبار خرج کردن بود و ثابت شده که قابل اعتماد و ایمن است.
بیت کوین با الگوریتم اجماع اثبات کار خود ثابت کرد که ما به نهادهای متمرکز برای جلوگیری از دوبار خرج کردن نیاز نداریم.
با استفاده هوشمندانه از رمزنگاری، توابع هش و تئوری بازی (game theory)، شرکت کنندگان در یک محیط غیر متمرکز می توانند در مورد وضعیت یک پایگاه داده مالی به توافق برسند. در کل می توان ویژگی های مهم اثبات کار را به صورت زیر خلاصه کرد:
- در اثبات کار، برای شروع نیازی به ذخیره اولیه ندارید.
- اثبات کار یک مکانیسم اجماع آزمایش شده است که محبوبت ترین رمز ارز جهان یعنی بیت کوین را برای چندین سال امن و غیر متمرکز نگه داشته است.
- با اینکه PoW امنیت بالایی دارد و در رسیدن به تمرکز زدایی موفق عمل کرده است، در سرعت پایین پردازش تراکنش ها و کارمزدهای بالا ناکارآمد بوده است.
چندین مشکل در الگوی PoW وجود دارد که عبارتند از:
- مصرف بالای انرژی
بیت کوین به خاطر الگوریتم اثبات کار خود، به اندازه کشور سوئیس انرژی مصرف می کند. البته با اینکه بخشی از این میزان توسط انرژی تجدیدپذیر تامین می شود، اما مقدار مصرف با پیوستن ماینرهای بیشتر به شبکه برای کسب رمز ارز BTC رو به افزایش است.
- حمله ۵۱ درصدی
اگر یک واحد ماینینگ بتواند ۵۱ درصد از هش ریت استخراج بیت کوین را به دست آورد، قادر به عدم پیروی موقت از قوانین، انجام دابل اسپندینگ و مسدودسازی تراکنش هاست.

- متمرکز شدن ماینینگ
اثبات کار یعنی ساخت یک ارز بدون دخالت یک مسئول متمرکز. با این وجود، این سیستم در عمل نسبتا متمرکز است و تنها سه استخر استخراج تقریبا ۵۰ درصد قدرت محاسباتی بیت کوین (تصویر بالا) را کنترل می کنند. با این وجود، توسعه دهندگان به دنبال بهبود این مشکل هستند.
مزیت اصلی استفاده از PoW، محافظت در برابر حملات DoS و اثرگذاری کم روی امکانات ماینینگ است.
- دفاع در برابر حملات DoS
اثبات کار محدودیت هایی را روی فعالیت های درون شبکه اعمال می کند. برای انجام این کارها هم تلاش زیادی لارم است. یک حمله کارآمد نیازمند قدرت محاسبات بالا و میزان زیادی زمان برای انجام آن محاسبات است. بنابراین، این حمله ممکن است، اما به خاطر هزینه بر بودن آن تقریبا بی فایده است.
- امکانات ماینینگ
مهم نیست چقدر پول در کیف پولتان داشته باشید. نکته مهم، داشتن قدرت محاسباتی بالا برای حل پازل ها و پیدا کردن بلاک های جدید است. بنابراین، دارندگان پول زیاد مسئول تصمیم گیری بر کل شبکه نیستند.
با وجود استفاده از الگوی PoW، برخی دیگر در حال آزمایش راه های متفاوت تامین امنیت شبکه هستند. از جمله شناخته شده ترین رمز ارزهای مبتنی بر اثبات کار عبارتند از:
- بیت کوین (Bitcoin)
- بیت کوین کش (BitcoinCash)
- لایت کوین (Litecoin)
- دوج کوین (Dogecoin)
- مونرو (MONERO)
- زی کش (Zcash)
در انتها
گواه اثبات کار (PoW) بدین معنی است که نودهای یک شبکه، باید کار محاسباتی خاصی را انجام دهند و آن را اثبات کنند، تا بتوانند در یک فضای غیرمتمرکز به اجماع برسند و از سوءاستفاده یا حملات مهاجمان جلوگیری کنند. در بیت کوین، محاسبات برای ساخت بلاک جدید (اثبات کار) توسط الگوریتم هشینگ SHA256 صورت می گیرد. نودی که در این رقابت “برنده” می شود، تراکنش ها را از فضایی در بلاکچین به نام ممپول (Mempool) جمع آوری می کند و درون بلاک جدید قرار می دهد.
رمزارزهایی که به صورت غیرمتمرکز و همتا به همتا طراحی شده اند، باید به اجماع و امنیت دست پیدا کنند. PoW یکی از روش هایی است که باعث می شود برای حمله به شبکه، نیاز به منابع زیادی باشد که این برای مهاجم، بسیار هزینه بر است. همچنین زمانی که یک بلاک جدید ساخته می شود، دیگر ماینرها نیز باید این بلوک را تایید کنند، تا در بلاکچین قرار گیرد و به این شکل، نودها با یکدیگر به اجماع می رسند.
الگوریتم اثبات کار، راه حل اصلی مقابله با مشکل دابل اسپندینگ بوده و امنیت و قابلیت اطمینان خود را ثابت کرده است. بیت کوین ثابت کرد که برای جلوگیری از دو بار خرج شدن وجوه، به یک مقام متمرکز نیازی نیست. با استفاده هوشمندانه از رمزنگاری، تابع هش و نظریه بازی، مشترکان یک محیط غیر متمرکز قادر به توافق بر سر وضعیت یک مجموعه داده مالی خواهند بود.

شاید دوست داشته باشید
۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی میرساند
کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبتنام کرد
کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو
هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا
کوینبیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد
در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!
آموزش
آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
تحلیلهای بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان میدهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصتهای کوتاهمدت استفاده میشوند، اما موفقیت آنها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینههای تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.

منتشر شده
2 هفته پیشدر
خرداد 13, 1404توسط
روکو (Rocco)
تحلیل تکنیکال، روشی برای پیشبینی حرکت قیمتها از طریق بررسی دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم معاملات، به یکی از ابزارهای اصلی معاملهگران در بازارهای مالی، بهویژه بازار رمز ارزها، تبدیل شده است. بازار رمز ارزها با ویژگیهای منحصربهفرد خود، مانند معاملات ۲۴ ساعته، نوسانات شدید قیمت و تأثیرپذیری از اخبار و رویدادهای جهانی، محیطی چالشبرانگیز اما پر از فرصت برای معاملهگران ایجاد کرده است.
در این بازار، تحلیل تکنیکال به سبکهای مختلف یا با ابزارهای اندیکاتوری مانند نمودارهای کندلی، میانگینهای متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI) و باندهای بولینگر به معاملهگران کمک میکند تا الگوهای قیمتی را شناسایی کرده و تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری بگیرند.
آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار ارزهای دیجیتال سودآور است؟
با توجه به تکامل مداوم بازار ارزهای دیجیتال و ظهور فناوریهای جدید، پرسش از سودآوری تحلیل تکنیکال بهتنهایی بیش از پیش اهمیت یافته است. آیا این روش، که صرفاً بر دادههای قیمتی و حجمی متکی است، میتواند در بازاری پرنوسان و غیرقابلپیشبینی مانند رمز ارزها سودآوری پایداری ارائه دهد؟ این مقاله با هدف پاسخ به این پرسش، به بررسی چارچوبهای نظری، شواهد تجربی، شرایط بازار، چالشها و محدودیتهای تحلیل تکنیکال و ارائه توصیههایی برای معاملهگران میپردازد. برای این منظور، از منابع معتبر و بهروز مانند گزارشهای بازار، مطالعات علمی و تحلیلهای عملی استفاده خواهد شد.
بازار ارزهای دیجیتال همچنان یکی از پویاترین بخشهای مالی جهان است. انتظار میرود این بازار از سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ با نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) ۱۶.۷ درصد به ارزش ۳۹.۷۵ میلیارد دلار برسد. بااینحال، نوسانات شدید، تأثیرات نظارتی و رویدادهای غیرمنتظره همچنان معاملهگران را به چالش میکشند. این مقاله با بررسی دقیق این عوامل، به دنبال ارائه دیدگاهی جامع در مورد کارایی تحلیل تکنیکال در چنین محیطی است.
“مسلما جواب قطعی برای سوال بالا وجود ندارد، ولی ترکیب تحلیلهای مختلف باعث میشود دیدگاه جامع تر و انتخاب بهتری برای خرید یا فروش رمزارزها داشته باشیم.”
درک تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
تحلیل تکنیکال بر سه اصل بنیادین استوار است که پایه و اساس این روش را تشکیل میدهند:
- بازار همهچیز را در قیمت منعکس میکند
این اصل فرض میکند که تمام اطلاعات موجود، از اخبار و رویدادها گرفته تا احساسات بازار، در قیمت یک دارایی منعکس شده است. بنابراین، معاملهگران نیازی به بررسی عوامل خارجی ندارند و تنها با تحلیل قیمت میتوانند تصمیمگیری کنند.
- قیمتها در قالب روندها حرکت میکنند
تحلیل تکنیکال بر این باور است که قیمتها تمایل دارند در جهتهای مشخصی (صعودی، نزولی یا خنثی) حرکت کنند و این روندها تا زمانی که شواهد قوی برای تغییر آنها ظاهر نشود، ادامه مییابند.
- تاریخ تکرار میشود
الگوهای قیمتی و رفتاری در بازارها تمایل به تکرار دارند، زیرا روانشناسی معاملهگران و سرمایهگذاران در طول زمان تغییر چندانی نمیکند.
این اصول در بازار ارزهای دیجیتال از طریق ابزارها و شاخصهای متعددی اعمال میشوند که به معاملهگران کمک میکنند تا روندها (Trends) و نقاط کلیدی بازار را شناسایی کنند.
ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
این نمودارها اطلاعات دقیقی در مورد حرکت قیمت در بازههای زمانی مختلف ارائه میدهند و الگوهایی مانند “چکش” یا “ستاره دنبالهدار” میتوانند سیگنالهای خرید یا فروش باشند.
میانگینهای متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA) برای شناسایی روندهای بلندمدت و کوتاهمدت استفاده میشوند. بهعنوان مثال، “تقاطع طلایی” (زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه عبور میکند) بهعنوان سیگنال صعودی شناخته میشود.
این اسیلاتور بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند و برای شناسایی شرایط بیشخرید (بالای ۷۰) یا بیشفروش (زیر ۳۰) استفاده میشود.
این ابزار شامل سه خط (میانگین متحرک و دو باند بالا و پایین) است که برای شناسایی نوسانات بازار و نقاط بازگشت احتمالی به کار میرود.
حجم بالا معمولاً تأییدکننده قدرت یک روند است، درحالیکه حجم پایین میتواند نشاندهنده ضعف آن باشد.
این ابزارها به دلیل سادگی و قابلیت استفاده در بازارهای پرنوسان مانند ارزهای دیجیتال بسیار محبوب هستند. بااینحال، وابستگی صرف به این ابزارها ممکن است معاملهگران را در برابر عوامل غیرقابلپیشبینی آسیبپذیر کند.
- سبک پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال (Price Action)
پرایس اکشن یکی از محبوبترین سبکهای تحلیل تکنیکال است که بر مطالعه حرکت خام قیمتها بدون وابستگی به شاخصهای پیچیده تمرکز دارد. این روش در بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات بالا و نقدینگی متغیر بسیار مورد توجه است. در پرایس اکشن، معاملهگران از نمودارهای شمعی، سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و الگوهای قیمتی مانند مثلثها، سر و شانه و پرچم برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده میکنند.
مقایسه تحلیل تکنیکال با سایر روشهای تحلیلی
تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روشها در بازارهای مالی است، اما برای درک بهتر جایگاه آن باید آن را با سایر روشهای رایج مانند تحلیل بنیادی (Fundamental)، تحلیل آنچین (OnChain) و تحلیل احساسات بازار مقایسه کرد.
۱- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل بنیادی
تحلیل تکنیکال بر حرکت قیمت و الگوهای نموداری تمرکز دارد و اغلب توسط معاملهگران کوتاهمدت استفاده میشود. در مقابل، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی (Fundamental analysis) به بررسی ارزش ذاتی دارایی میپردازد و عوامل اقتصادی، تیم توسعه، و پذیرش پروژه را بررسی میکند. بهطور خلاصه، تکنیکال برای شکار نوسانها مناسب است، اما بنیادی دیدگاه بلندمدتتری ارائه میدهد.
۲- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل آنچین
در تحلیل آنچین (On Chain)، دادههای مستقیم از بلاکچین مانند تعداد آدرسهای فعال، حجم تراکنشها و جریان توکنها در صرافیها بررسی میشود. این نوع تحلیل بیشتر برای بررسی سلامت شبکه و رفتار سرمایهگذاران بلندمدت بهکار میرود. در حالی که تحلیل تکنیکال سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت میدهد، آنچین تمرکز بیشتری بر رفتار کلان بازار دارد.
۳- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل احساسات بازار
تحلیل احساسات بازار بر اساس دادههایی مانند ترندهای شبکههای اجتماعی، حجم جستجوی گوگل، یا شاخص ترس و طمع عمل میکند. در حالی که تحلیل تکنیکال مبتنی بر دادههای عینی قیمت است، تحلیل احساسات گاهی به دادههای غیرقابلپیشبینی و حتی هیجانی وابسته است. ترکیب این دو میتواند برای شناسایی نقاط برگشت بسیار مفید باشد.
۴- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل رفتاری
تحلیل رفتاری تلاش میکند تصمیمات معاملهگران را با بررسی سوگیریهای ذهنی مانند ترس، طمع یا فومو (FOMO) توضیح دهد. تحلیل تکنیکال تا حدی با این روش همپوشانی دارد، چون برخی الگوها مانند کندل استیک دوجی یا الگوهای برگشتی، حاصل احساسات بازار هستند. اما تحلیل رفتاری بیشتر به ریشههای روانشناختی رفتار بازار میپردازد تا صرف نمودارها.
معیار مقایسه | تحلیل تکنیکال | تحلیل بنیادی (فاندامنتال) | تحلیل آنچین | تحلیل احساسات |
سادگی و سرعت | ساده و سریع، با ابزارهایی مانند نمودار شمعی و RSI برای تصمیمگیری فوری. | پیچیده و زمانبر، نیازمند بررسی فناوری و تیم توسعه. | دقیق اما نیاز به ابزارهای تخصصی برای تحلیل دادههای بلاکچین. | سریع اما غیرقابلاعتماد، مبتنی بر شبکههای اجتماعی. |
افق زمانی | مناسب برای روندهای کوتاهمدت و نقاط ورود/خروج، مانند پرایس اکشن. | ایدهآل برای سرمایهگذاری بلندمدت، مانند ارزیابی پتانسیل در دیفای (DeFi). | تأیید روندهای بلندمدت با دادههایی مانند آدرسهای فعال. | مناسب برای حرکات کوتاهمدت ناشی از اخبار یا شایعات. |
تمرکز تحلیل | روانشناسی بازار از طریق الگوهای قیمتی مانند سر و شانه. | ارزش ذاتی پروژه بر اساس فناوری و کاربردها. | سلامت شبکه با معیارهایی مانند حجم تراکنشها. | روانشناسی بازار از واکنشهای اجتماعی، اما گمراهکننده. |
حساسیت به عوامل خارجی | حساس به اخبار و مقررات، بدون توانایی پیشبینی آنها. | دید بلندمدت با ارزیابی مقررات و عوامل خارجی. | تحت تأثیر اخبار، اما دادههای بلاکچین عینیتر هستند. | بسیار حساس به اخبار و شایعات، با سیگنالهای کاذب. |
دسترسیپذیری دادهها | دادههای قیمتی بهراحتی در TradingView در دسترس. | نیاز به تحقیق گسترده درباره پروژهها، زمانبر. | نیاز به ابزارهایی مانند Glassnode یا CryptoQuant. | دادههای اجتماعی در دسترس اما پراکنده و غیرساختاریافته. |
آیا سودآوری تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال قطعی است؟
مقایسهای میان واقعیت بازار، دادههای آماری و روشهای تحلیلی و بررسی نتایج علمی در مورد اثربخشی تحلیل تکنیکال:
مطالعه منتشرشده در سال ۲۰۲۲ نشان داد که تحلیل تکنیکال تنها برای برخی رمزارزها مانند اتریوم (Ethereum)، ریپل (Ripple) و لایتکوین (Litecoin) در دورههای حبابی عملکرد بهتری نسبت به استراتژی خرید و نگهداری داشته است. با این حال، برای بیتکوین (Bitcoin) و بیتکوینکش (BitcoinCash) این روش نتوانست بازده قابلتوجهی تولید کند.
- نقش هزینه تراکنشها و شرایط حبابی
هزینههای تراکنش در برخی موارد سود تحلیلها را کاهش داد، در حالی که در سناریوهای خاصی حتی باعث افزایش بازده شد. در دورههای حبابی، تحلیل تکنیکال برای برخی ارزها اثربخشی بیشتری داشته، اما نمیتوان آن را بهعنوان یک روش همهجانبه در نظر گرفت.
- بازار در سهماهه اول ۲۰۲۵؛ تصویری از چالشهای تحلیلگران تکنیکال
گزارش کوینجکو (CoinGecko) از وضعیت بازار در ابتدای سال ۲۰۲۵، تصویر یک بازار پرنوسان را نشان میدهد. کاهش چشمگیر قیمتها و حجم معاملات، چالشهای بزرگی برای تحلیلگران تکنیکال ایجاد کردهاند. در چنین شرایطی، تحلیل تکنیکال بهتنهایی پاسخگو نیست.
- مطالعات موردی: عملکرد تحلیل تکنیکال در رمزارزهای مختلف
در بررسیهای موردی، تحلیل تکنیکال توانست در برخی موقعیتها نقاط ورود و خروج مناسب ارائه دهد. مثلاً در مورد سولانا (Solana) الگوهای تکنیکال سودآور بودند، اما بیتکوین با وجود حمایت تکنیکال، تحت تأثیر اخبار نظارتی سقوط کرد.
- محدودیتهای تحلیل تکنیکال در بازار واقعی
نوسانات شدید قیمتی، کاهش حجم معاملات، تغییرات دامیننس (Dominance) بیتکوین و تأثیرات غیرقابلپیشبینی ناشی از رویدادهای خبری و نظارتی، باعث میشوند سیگنالهای تحلیل تکنیکال گاهی بیاثر یا حتی گمراهکننده باشند.
- تحلیل تکنیکال ابزاری مفید اما نه کافی
با اینکه تحلیل تکنیکال میتواند در شناسایی روندهای کوتاهمدت مؤثر باشد، اما بدون در نظر گرفتن عوامل بیرونی، مدیریت ریسک و درک عمیق از ساختار بازار، نمیتوان آن را بهعنوان یک روش تضمینی تلقی کرد.
چالشها و محدودیتهای تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال
با وجود محبوبیت گسترده، تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال با محدودیتهایی روبهروست که میتواند دقت و سودآوری آن را کاهش دهد.
- دستکاری بازار و نوسانات مصنوعی
به دلیل نبود نظارت کافی و نقدینگی پایین برخی توکنها، بازار کریپتو مستعد دستکاری است. پدیدههایی مانند «پامپ و دامپ» یا ورود و خروج ناگهانی نهنگها (دارندگان حجم زیاد ارز) میتوانند سیگنالهای اشتباه ایجاد کنند. برای مثال، در اوایل ۲۰۲۵، افزایش ساختگی قیمت یک توکن کمتر شناختهشده باعث ورود معاملهگران تکنیکال و سپس سقوط ناگهانی آن شد.
- تأثیر اخبار و رویدادهای ناگهانی
تحلیل تکنیکال بر دادههای گذشته استوار است و نمیتواند واکنش بازار به اخبار را پیشبینی کند. رخدادهایی مانند شایعات تأیید ETF بیتکوین یا اعمال محدودیت بر صرافیها در کشورهایی مانند چین در سال ۲۰۲۵، موجب نوسانات شدید شدند که از دید تحلیل تکنیکال خارج بود.
- نقدینگی پایین و نوسانات غیرعادی
توکنهای کوچکتر اغلب نقدینگی کمی دارند که باعث حرکات قیمتی ناگهانی و غیرقابلپیشبینی میشود. در این شرایط، تحلیل تکنیکال نمیتواند سیگنالهای دقیقی ارائه دهد.
- روانشناسی بازار و تغییرات سریع احساسات
الگوهای تکنیکال بر رفتار جمعی معاملهگران بنا شدهاند، اما در بازار کریپتو، احساسات تحتتأثیر اخبار یا شایعات بهسرعت تغییر میکنند و الگوهای قیمتی را بیاعتبار میسازند.
- نیاز به تحلیل ترکیبی
بهدلیل همین محدودیتها، استفاده صرف از تحلیل تکنیکال کافی نیست. ترکیب آن با سایر روشها میتواند دقت تصمیمگیری را افزایش دهد:
- تحلیل بنیادی: بررسی فناوری، تیم، و کاربرد پروژه برای تشخیص پتانسیل بلندمدت.
- تحلیل آنچین: تحلیل دادههای بلاکچین مانند تعداد آدرسهای فعال یا حجم تراکنشها.
- تحلیل احساسات: بررسی واکنش کاربران در شبکههای اجتماعی برای درک روندهای کوتاهمدت.
با تلفیق این روشها، میتوان به درک بهتری از جهت کلی بازار دست یافت و از محدودیتهای تحلیل صرفاً تکنیکال عبور کرد.
مزایا و معایب استفاده تنها از تحلیل تکنیکال در بازار رمز ارزها
مزایا
- سادگی: ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند نمودارهای شمعی، اندیکاتور RSI و MACD برای افراد مبتدی قابلفهم هستند و بهسادگی در پلتفرمهایی مانند TradingView قابلاستفادهاند.
- انطباقپذیری: تحلیل تکنیکال در بازههای زمانی مختلف مانند دقیقهای، ساعتی یا بلندمدت قابل استفاده است و با سبکهای معاملاتی متنوع سازگاری دارد.
- روانشناسی بازار: الگوهای قیمتی مثل الگوی سر و شانه (Head And Shoulders) یا الگوی مثلث (Triangle Pattern) بازتاب رفتار جمعی معاملهگران هستند و به درک بهتر نقاط برگشت یا ادامه روند کمک میکنند.
- سرعت تصمیمگیری: تحلیل تکنیکال بر دادههای قیمتی و حجم تمرکز دارد، بنابراین امکان واکنش سریع به نوسانات شدید بازار کریپتو را فراهم میکند.
- کارایی در روندهای قوی: در بازارهای پر روند مانند بازار گاوی (Bull Market)، تحلیل تکنیکال میتواند سودآوری بالایی داشته باشد؛ مثلاً در زمان رشد شدید اتریوم یا بیتکوین.

معایب
- ناتوانی پیشبینی عوامل خارجی: تحلیل تکنیکال نمیتواند اخبار ناگهانی، تصمیمات نظارتی یا اتفاقات اقتصادی جهانی را پیشبینی کند که تأثیر زیادی بر قیمتها دارند.
- حساسیت به دستکاری: طرحهای پامپ و دامپ یا حرکات نهنگها میتوانند سیگنالهای تکنیکال جعلی تولید کنند و باعث فریب معاملهگران شوند.
- وابستگی به تاریخ: تحلیل تکنیکال فرض میکند که الگوهای گذشته تکرار میشوند، در حالیکه بازار ارز دیجیتال دائماً در حال تغییر و تحول است.
- سیگنالهای کاذب: نوسانات بالا و نقدینگی پایین برخی توکنها باعث شکستهای فیک (Fake Breakout) در سطوح حمایت (Support Level) و مقاومت (Resistance Level) شده و اعتبار سیگنالها را کاهش میدهند.
- هزینههای تراکنش: معاملات پرتکرار بر اساس تحلیل تکنیکال میتواند منجر به پرداخت کارمزد بالا شود که سود نهایی معامله را کاهش میدهد، مخصوصاً در توکنهایی مثل ریپل.
- تفسیر ذهنی: تحلیل نمودار نیاز به تجربه دارد و مبتدیان ممکن است الگوها را اشتباه تشخیص دهند و تصمیمات نادرست بگیرند.
- نادیدهگرفتن ارزش ذاتی: تحلیل تکنیکال توجهی به فناوری، تیم یا کاربرد واقعی پروژهها ندارد و ممکن است افراد را به خرید توکنهای بیارزش ترغیب کند.
استفاده تنها از تحلیل تکنیکال برای تشخیص روندهای کلی بازار یا توکن
تحلیل تکنیکال میتواند برای شناسایی روندهای کلی بازار یا یک توکن خاص، بدون تمرکز بر معاملات کوتاهمدت، بسیار مؤثر باشد. این رویکرد معمولاً شامل بررسی شاخصهای کلان، جفتهای معاملاتی و دادههای تاریخی برای درک جهتگیری کلی بازار یا رفتار یک توکن نسبت به سایر داراییها است. در سال ۲۰۲۵، با توجه به نوسانات بازار (کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار به ۲.۸ تریلیون دلار طبق گزارش CoinGecko)، این روش برای سرمایهگذاران بلندمدت و استراتژیک ارزشمند است.
شاخصهای کلیدی برای تشخیص روند
- شاخص تسلط یا دامیننس بیتکوین (Bitcoin Dominance)
تسلط بیتکوین، که در سهماهه اول ۲۰۲۵ به ۵۹.۱ درصد رسید، نشاندهنده قدرت نسبی بیتکوین در برابر آلتکوینها (Altcoins) است. با استفاده از تحلیل تکنیکال، میتوان روندهای این شاخص را بررسی کرد. برای مثال، یک تقاطع طلایی (Golden Cross) در نمودار تسلط بیتکوین میتواند نشاندهنده کاهش جذابیت آلتکوینها باشد، که به معنای تمرکز بازار بر بیتکوین است.
معاملهگران میتوانند از الگوهای تکنیکال مانند سطوح حمایت و مقاومت در نمودار تسلط برای پیشبینی دورههای “آلت سیزن یا فصل آلتکوینها” (Altseason) استفاده کنند، زمانی که آلتکوینها عملکرد بهتری نسبت به بیتکوین دارند.
- جفتهای معاملاتی (مانند ETH/BTC)
جفتهای معاملاتی مانند ETH/BTC نشاندهنده قدرت نسبی اتریوم در برابر بیتکوین هستند. با تحلیل تکنیکال این جفت، میتوان روندهای کلی اتریوم را تشخیص داد. برای مثال، اگر ETH/BTC در یک کانال نزولی باشد، ممکن است نشاندهنده ضعف اتریوم نسبت به بیتکوین باشد، حتی اگر قیمت اتریوم در دلار افزایش یابد.
در سال ۲۰۲۵، نمودار ETH/BTC نشان داد که اتریوم پس از افت ۴۵.۳ درصدی قیمت دلاری، در برابر بیتکوین نیز ضعیفتر عمل کرد. معاملهگران با شناسایی سطح حمایت ۰.۰۲ در این جفت، روند نزولی اتریوم را پیشبینی کردند.
- شاخص کل بازار (TOTAL)
نمودار TOTAL در پلتفرمهایی مانند TradingView ارزش کل بازار رمز ارزها را نشان میدهد. تحلیل تکنیکال این نمودار میتواند روند کلی بازار را مشخص کند. برای مثال، شکست یک سطح مقاومت در TOTAL میتواند نشاندهنده شروع یک بازار صعودی باشد.
در سهماهه اول ۲۰۲۵، TOTAL پس از افت به ۲.۸ تریلیون دلار، در یک الگوی مثلث متقارن (Symmetrical triangle) قرار گرفت که نشاندهنده بلاتکلیفی بازار بود. تحلیلگران تکنیکال این الگو را برای پیشبینی حرکت بعدی بازار بررسی کردند.
- دادههای آنچین در کنار تحلیل تکنیکال
دادههای آنچین، مانند حجم تراکنشها یا تعداد آدرسهای فعال، میتوانند بهعنوان تأییدکننده روندهای تکنیکال عمل کنند. برای مثال، افزایش آدرسهای فعال سولانا در کنار شکست یک سطح مقاومت در نمودار SOL/USDT میتواند نشاندهنده یک روند صعودی قوی باشد.
پلتفرمهایی مانند Glassnode و CryptoQuant دادههایی ارائه میدهند که میتوان آنها را با ابزارهای تکنیکال مانند RSI یا باندهای بولینگر ترکیب کرد تا روندهای کلی شناسایی شوند.
چگونه روند کلی را تشخیص دهیم؟
- بازههای زمانی بالاتر: استفاده از نمودارهای هفتگی یا ماهانه بهجای نمودارهای ساعتی میتواند نویزهای کوتاهمدت را حذف کند و روندهای اصلی را نشان دهد. برای مثال، نمودار هفتگی بیتکوین در سال ۲۰۲۵ نشاندهنده حمایت قوی در ۸۰,۰۰۰ دلار بود.
- الگوهای کلان: الگوهایی مانند کانالهای صعودی/نزولی یا مثلثهای بزرگ در بازههای زمانی بالا میتوانند جهتگیری بازار را مشخص کنند.
- مقایسه با شاخصهای دیگر: بررسی همزمان تسلط بیتکوین، TOTAL و جفتهای معاملاتی میتواند دید جامعی از بازار ارائه دهد. برای مثال، اگر TOTAL صعودی باشد اما تسلط بیتکوین کاهش یابد، احتمالاً آلتکوین ها در حال رشد هستند.
مثال عملی: در سهماهه اول ۲۰۲۵، تحلیلگران با بررسی نمودار TOTAL و تسلط بیتکوین پیشبینی کردند که بازار به دلیل افت حجم معاملات (۲۷.۳ درصد کاهش) و ارزش کل قفلشده (TVL) (۲۷.۵ درصد کاهش) در حالت تثبیت قرار دارد. در همین زمان، جفت SOL/BTC نشاندهنده قدرت نسبی سولانا بود، که با دادههای آنچین (افزایش ۳۵.۳ درصدی سهم DEX سولانا) تأیید شد. این تحلیل به سرمایهگذاران کمک کرد تا روی سولانا تمرکز کنند، درحالیکه از اتریوم که در برابر بیتکوین ضعیف بود، اجتناب کردند.
توصیهها
- از ابزارهای چندگانه مانند TradingView برای مقایسه شاخصها استفاده کنید.
- دادههای آنچین را بهعنوان مکمل تحلیل تکنیکال به کار ببرید تا از سیگنالهای کاذب جلوگیری شود.
- بهجای تمرکز بر یک توکن، روندهای کلان بازار را بررسی کنید تا تصمیمات استراتژیکتری بگیرید.
آیا در آینده میتوان صرفاً از تحلیل تکنیکال برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کرد؟
با توجه به تحولات بازار ارزهای دیجیتال و پیشرفتهای فناوری تا سال ۲۰۲۵، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال برای ترید به دلایل زیر بعید به نظر میرسد.
چالشهای کنونی
- نوسانات و عوامل خارجی: گزارش CoinGecko نشان میدهد که بازار در سهماهه اول ۲۰۲۵ با کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم مواجه شد، که عمدتاً به دلیل اخبار نظارتی و تغییرات اقتصاد کلان بود. تحلیل تکنیکال نمیتواند این عوامل را پیشبینی کند.
- دستکاری بازار: فعالیت نهنگها و طرحهای پامپ و دامپ همچنان سیگنالهای تکنیکال را مخدوش میکنند.
- پیچیدگی بازار: افزایش تعداد توکنها (بیش از ۲۰,۰۰۰ ارز دیجیتال در سال ۲۰۲۵) و تنوع اکوسیستمها (مانند DeFi، NFT و Metaverse) تحلیل صرفاً قیمتی را دشوار میکند.
نقش فناوریهای جدید
- هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی: در سال ۲۰۲۵، پلتفرمهایی مانند TradeSanta و 3Commas از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای ترکیب تحلیل تکنیکال با دادههای آنچین و احساسات بازار استفاده میکنند. این ابزارها میتوانند الگوهای پیچیدهتری را شناسایی کنند که تحلیل تکنیکال سنتی از آنها عاجز است.
- تحلیل آنچین پیشرفته: ابزارهایی مانند Glassnode دادههای بلاکچین را با شاخصهای تکنیکال ادغام میکنند، که دقت پیشبینیها را افزایش میدهد.
- اتوماسیون معاملات: رباتهای معاملاتی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، در حال تکامل هستند، اما همچنان به ورودیهای بنیادی و خبری برای جلوگیری از ضررهای ناگهانی نیاز دارند.
مزایا و محدودیتهای آینده
- مزایا: تحلیل تکنیکال به دلیل سادگی و انطباقپذیری همچنان نقش مهمی در ترید خواهد داشت، بهویژه برای معاملات کوتاهمدت و شناسایی روندهای موقت.
- محدودیتها: با افزایش پیچیدگی بازار و تأثیر عوامل غیرقیمتی (مانند پذیرش فناوری یا مقررات)، تحلیل تکنیکال بهتنهایی نمیتواند دید جامعی ارائه دهد.
- چشمانداز آینده
در آینده، تحلیل تکنیکال احتمالاً بهعنوان بخشی از یک سیستم ترکیبی استفاده خواهد شد که شامل هوش مصنوعی، دادههای آنچین و تحلیل احساسات است. برای مثال، یک معاملهگر ممکن است از الگوهای پرایس اکشن برای شناسایی نقاط ورود استفاده کند، اما تصمیم نهایی خود را بر اساس دادههای آنچین (مانند افزایش آدرسهای فعال) و اخبار (مانند تأیید ETF) تأیید کند. وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال ممکن است برای معاملهگران مبتدی یا بازارهای کمتر توسعهیافته امکانپذیر باشد، اما برای حرفهایها در بازار پویای کریپتو ناکافی خواهد بود.
توصیهها
- معاملهگران باید مهارتهای خود را در تحلیلهای ترکیبی تقویت کنند.
- سرمایهگذاری در ابزارهای هوش مصنوعی و پلتفرمهای دادهمحور میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند.
- پیگیری مداوم تحولات بازار و فناوری برای انطباق با شرایط جدید ضروری است.
در انتها
بر اساس شواهد بررسیشده، تحلیل تکنیکال میتواند در بازار ارزهای دیجیتال سودآور باشد، اما این سودآوری به شرایط خاص و ارزهای مشخص محدود است. مطالعه ScienceDirect در سال ۲۰۲۲ نشان داد که این روش برای اتریوم، ریپل و لایتکوین، بهویژه در دورههای حباب، مؤثر است، اما برای بیتکوین و بیتکوین کش نتایج کمتری داشته است. تحلیلهای بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان میدهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصتهای کوتاهمدت استفاده میشوند، اما موفقیت آنها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینههای تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.
بااینحال، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال در بازار پرنوسان و غیرقابلپیشبینی ارزهای دیجیتال ریسک بالایی دارد. عواملی مانند دستکاری بازار، تغییرات نظارتی، رویدادهای خبری ناگهانی و نقدینگی پایین میتوانند سیگنالهای تکنیکال را بیاثر کنند. گزارش CoinGecko در سهماهه اول ۲۰۲۵، با نشاندادن کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم، بر این چالشها تأکید میکند.
در آینده، پیشرفتهای فناوری، مانند استفاده از هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی در تحلیل تکنیکال، میتواند دقت پیشبینیها را بهبود بخشد. این فناوریها میتوانند الگوهای پیچیدهتری را شناسایی کرده و دادههای بیشتری را در تحلیل خود لحاظ کنند، که ممکن است برخی از محدودیتهای کنونی را برطرف کند.
بهطور خلاصه، تحلیل تکنیکال ابزار قدرتمندی در بازار ارزهای دیجیتال است، اما بهتنهایی برای سودآوری پایدار کافی نیست. معاملهگرانی که این روش را با سایر ابزارها و استراتژیها ترکیب کنند و رویکردی منضبط به مدیریت ریسک داشته باشند، شانس بیشتری برای موفقیت در بازار پویای خواهند داشت.
هشدار ریسک و سلب مسئولیت
این مطلب به هیچ عنوان توصیه به خرید یا فروش نیست
بازارهای مالی از ریسک بالایی برخوردارند و امکان از دست رفتن بخش یا تمام حساب معاملاتی شما وجود دارد. تا زمانی که دانش کافی در مورد بازارها به دست نیاورده اید یا امکان قرار دادن سرمایه خود در ریسک محتمل را ندارید در این بازارها سرمایه گذاری نکنید.
آموزش
اصطلاحات پایه فارکس که هر معامله گر باید بداند
این اصطلاحات، زبان مشترک معاملهگران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آنها، به شما کمک میکند تا تحلیلها را بهتر بفهمید، استراتژیهای معاملاتی را درک کنید.

منتشر شده
4 ماه پیشدر
بهمن 29, 1403توسط
روکو (Rocco)
بازار فارکس (Forex)، به عنوان بزرگترین بازار مالی جهان، فرصتهای بینظیری را برای کسب سود در اختیار معاملهگران قرار میدهد. این بازار ۲۴ ساعته و پویا، با نوسانات قیمتی مداوم، جذابیت خاصی برای سرمایهگذاران ریسکپذیر دارد. اما ورود به این بازار، بدون داشتن دانش و آگاهی کافی، میتواند به همان اندازه که سودآور است، زیانبار نیز باشد. درک اصطلاحات پایه فارکس، نخستین گام برای ورود به این بازار است.
همانطور که برای یادگیری هر زبان جدیدی، ابتدا باید الفبا و واژگان پایه آن را فراگرفت، در بازار فارکس نیز تسلط بر اصطلاحات رایج و کلیدی، پیشنیاز این بازار است. این اصطلاحات، زبان مشترک معاملهگران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آنها، به شما کمک میکند تا تحلیلها را بهتر بفهمید، استراتژیهای معاملاتی را درک کنید و در نهایت، تصمیمات آگاهانهتری بگیرید. بدون دانستن این اصطلاحات، شما مانند یک غریبه در سرزمینی ناشناخته خواهید بود که نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و راه خود را پیدا کند. در ادامه با اینوستورنت همراه باشید.
۱- فارکس (Forex) چیست؟
فارکس (Forex) که گاهی به اختصار FX نیز نامیده میشود، کوتاهشده عبارت Foreign Exchange به معنای “تبادل ارز خارجی” است.
فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است که در آن ارزهای مختلف کشورها در برابر یکدیگر معامله میشوند. این بازار به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته (دوشنبه تا جمعه) فعال است و حجم معاملات روزانه آن به تریلیونها دلار میرسد. برخلاف بازار سهام که در مکان فیزیکی خاصی (بورس) متمرکز است، فارکس یک بازار غیرمتمرکز (Over-the-Counter یا OTC) است و معاملات از طریق شبکههای کامپیوتری بین معاملهگران در سراسر جهان انجام میشود.
۲- جفت ارز (Currency Pair) چیست؟
در بازار فارکس، ارزها همیشه به صورت جفت معامله میشوند. به این معنی که ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر سنجیده میشود. به این جفت ارزها، “Currency Pair” گفته میشود. هر جفت ارز از دو ارز تشکیل شده است.
- ارز پایه (Base Currency): ارزی که در سمت چپ قرار دارد و ارزش آن مبنای مقایسه است.
- ارز متقابل (Quote Currency یا Counter Currency): ارزی که در سمت راست قرار دارد و ارزش آن نسبت به ارز پایه سنجیده میشود.
برای مثال، در جفت ارز EURUSD (یورودلار آمریکا)، یورو ارز پایه و دلار آمریکا ارز متقابل است. این جفت ارز نشان میدهد که برای خرید ۱ یورو، چند دلار آمریکا باید پرداخت کرد.
جفت ارزها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند: جفت ارزهای اصلی (Major Pairs)، فرعی (Minor Pairs) یا کراس (Cross Pairs) و اگزاتیک یا غیرمتعارف (Exotic Pairs)
۳- نماد اختصاری ارزها (Currency Symbols)
در بازار فارکس، هر ارز با یک نماد اختصاری سه حرفی شناخته میشود. دو حرف اول معمولاً نشاندهنده نام کشور و حرف سوم نشاندهنده نام واحد پول آن کشور است. در جدول زیر، نمادهای اختصاری رایجترین ارزها آورده شده است.
نماد اختصاری | نام کامل ارز | کشور |
USD | United States Dollar (دلار آمریکا) | ایالات متحده |
EUR | Euro (یورو) | منطقه یورو |
JPY | Japanese Yen (ین ژاپن) | ژاپن |
GBP | Great Britain Pound (پوند انگلیس) | بریتانیا |
CHF | Swiss Franc (فرانک سوئیس) | سوئیس |
CAD | Canadian Dollar (دلار کانادا) | کانادا |
AUD | Australian Dollar (دلار استرالیا) | استرالیا |
NZD | New Zealand Dollar (دلار نیوزیلند) | نیوزیلند |
۴- سشن معاملاتی چیست؟
سشن معاملاتی (Trading Session) به بازه زمانی مشخصی در طول شبانهروز گفته میشود که در آن، بازار فارکس در یک منطقه جغرافیایی خاص فعال است. از آنجا که بازار فارکس یک بازار ۲۴ ساعته است، این بازار در مناطق مختلف جهان به نوبت باز و بسته میشود. هر سشن معاملاتی، ویژگیهای خاص خود را از نظر حجم معاملات، نوسانات و جفت ارزهای فعال دارد.

۵- پوزیشن معاملاتی چیست؟
پوزیشن معاملاتی (Position) به معنای داشتن یک دارایی (جفت ارز) با انتظار افزایش یا کاهش آن است.
- پوزیشن لانگ (Long) یا خرید (Buy): زمانی که شما یک جفت ارز را میخرید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه (ارز سمت چپ) در برابر ارز متقابل (ارز سمت راست) افزایش یابد.
- مثال: اگر EURUSD را بخرید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا افزایش یابد.
- پوزیشن شورت (Short) یا فروش (Sell): زمانی که شما یک جفت ارز را میفروشید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه در برابر ارز متقابل کاهش یابد.
- مثال: اگر EURUSD را بفروشید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا کاهش یابد.
۶- بروکر فارکس (Brokers) چیست؟
بروکر (Broker) یا کارگزار، یک شرکت یا موسسه مالی است که به عنوان واسطه بین معاملهگران و بازار فارکس عمل میکند.
بروکرها به معاملهگران امکان دسترسی به پلتفرم معاملاتی را میدهند که از طریق آن میتوانند سفارشات خرید و فروش ارزها را ثبت کنند. در واقع، بدون وجود بروکر، معاملهگران خرد نمیتوانند به طور مستقیم در بازار بین بانکی فارکس معامله کنند.
۷- حساب معاملاتی چیست؟
حساب معاملاتی (Trading Account) حسابی است که شما نزد یک بروکر (کارگزار) فارکس افتتاح میکنید تا از طریق آن بتوانید به خرید و فروش جفت ارزها و سایر ابزارهای مالی بپردازید. این حساب، پل ارتباطی شما با بازار فارکس است و تمام معاملات شما از طریق این حساب انجام میشود.
انواع حساب معاملاتی
- حساب آزمایشی (Demo Account)
یک حساب مجازی است که به شما امکان میدهد بدون ریسک از دست دادن پول واقعی، با شرایط بازار فارکس آشنا شوید و استراتژی معاملاتی (Trading Strategy) خود را تمرین کنید. در حساب دمو، از پول مجازی استفاده میشود، اما قیمتها و شرایط بازار واقعی هستند.
- حساب واقعی (Real Account)
حسابی است که با پول واقعی شارژ میشود و معاملات واقعی در آن انجام میگیرد. سود و زیان در این حساب واقعی است.
۸- پیپ (Pip) چیست؟
- پیپ (Pip)
مخفف عبارت “Percentage in Point” یا “Price Interest Point” است و به کوچکترین واحد تغییر قیمت در یک جفت ارز گفته میشود. در اکثر جفت ارزها، پیپ معادل ۰.۰۰۰۱ (یک ده هزارم) واحد ارز متقابل است.
به عنوان مثال اگر قیمت EURUSD از ۱.۱۰۵۰ به ۱.۱۰۵۱ افزایش یابد، میگوییم قیمت به اندازه ۱ پیپ افزایش یافته است.

- پیپت (Pipette)
در برخی از بروکرها (کارگزاران)، قیمتها با دقت بیشتری (تا یک رقم اعشار بیشتر) نمایش داده میشوند. به این رقم اضافی، پیپت گفته میشود که معادل یک دهم پیپ است. به طور مثال اگر قیمت EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰۵ باشد، رقم پنجم اعشار (۵) نشاندهنده پیپت است.

۹- اسپرد (Spread) چیست؟
اسپرد (Spread) به اختلاف بین قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask) یک جفت ارز گفته میشود. این اختلاف، هزینهای است که شما برای انجام معامله به بروکر پرداخت میکنید.
به عنوان مثال اگر قیمت خرید EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰ و قیمت فروش آن ۱.۱۰۵۳ باشد، اسپرد این جفت ارز ۳ پیپ است.
انواع اسپرد
- اسپرد ثابت (Fixed Spread)
در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش همواره ثابت است و با نوسانات بازار تغییر نمیکند.
- اسپرد متغیر (Variable Spread)
در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش بسته به شرایط بازار (حجم معاملات) تغییر میکند. اسپرد متغیر معمولاً در زمان انتشار اخبار مهم اقتصادی یا در زمانهایی که نقدینگی بازار کم است، افزایش مییابد.
۱۰- قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask)
- قیمت خرید (Bid)
قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را از شما بخرد (یعنی قیمتی که شما میتوانید جفت ارز را به بروکر بفروشید).
- قیمت فروش (Ask)
قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را به شما بفروشد (یعنی قیمتی که شما میتوانید جفت ارز را از بروکر بخرید).

همیشه قیمت خرید Ask بالاتر از قیمت فروش Bid است و اختلاف این دو، همان اسپرد است که پیشتر توضیح داده شد.
۱۱- لات (Lot) چیست؟
لات (Lot) یک واحد استاندارد برای اندازهگیری حجم معامله در فارکس است. هر لات نشاندهنده تعداد مشخصی از واحدهای ارز پایه است.
انواع لات
- لات استاندارد (Standard Lot): معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است.
- مینی لات (Mini Lot): معادل ۱۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک دهم لات استاندارد)
- میکرو لات (Micro Lot): معادل ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک صدم لات استاندارد)
- نانو لات (Nano Lot): معادل ۱۰۰ واحد ارز پایه است. (یک هزارم لات استاندارد)
۱۲- لوریج (Leverage) چیست؟
لوریج (Leverage) یا اهرم، ابزاری است که به شما امکان میدهد با سرمایهای بیشتر از موجودی واقعی حساب خود معامله کنید. به عبارت دیگر، لوریج به شما اجازه میدهد تا با قرض گرفتن از بروکر، حجم معاملات خود را چند برابر کنید.
به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد، به این معنی است که به ازای هر ۱ دلار از سرمایه خود، میتوانید تا ۱۰۰ دلار معامله کنید. بنابراین، با ۱۰۰۰ دلار سرمایه، میتوانید تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار (معادل ۱ لات استاندارد) معامله کنید.
۱۳- مارجین (Margin) چیست؟
مارجین (Margin) مقدار پولی است که به عنوان تضمین برای باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (با استفاده از لوریج) نزد بروکر سپردهگذاری میشود. در واقع، مارجین بخشی از سرمایه شماست که توسط بروکر “قفل” میشود تا اطمینان حاصل شود که میتوانید زیانهای احتمالی معامله را پوشش دهید.
به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد و بخواهید ۱ لات استاندارد EURUSD (معادل ۱۰۰,۰۰۰ یورو) معامله کنید، مارجین مورد نیاز ۱۰۰۰ یورو خواهد بود (%۱ از حجم معامله).
- کال مارجین (Margin Call)
اگر زیان معامله شما به حدی برسد که موجودی حساب شما (پس از کسر زیان) از مارجین مورد نیاز کمتر شود، بروکر به شما هشدار میدهد که یا حساب خود را شارژ کنید یا پوزیشنهای خود را ببندید. به این هشدار، کال مارجین گفته میشود. اگر به کال مارجین توجه نکنید، بروکر ممکن است به طور خودکار پوزیشنهای شما را ببندد تا از زیان بیشتر جلوگیری کند.
۱۳- سواپ (Swap) یا بهره شبانه چیست؟
سواپ (Swap) یا بهره شبانه، هزینهای است که به دلیل باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (خرید یا فروش) برای بیش از یک روز، به حساب شما تعلق میگیرد (یا از آن کسر میشود). این هزینه بر اساس تفاوت نرخ بهره (Interest Rate) بین دو ارز موجود در جفت ارز محاسبه میشود.
۱۴- سفارش (Order) چیست؟
سفارش (Order) دستوری است که شما به بروکر خود میدهید تا یک معامله را در قیمت مشخصی (یا در بهترین قیمت موجود) برای شما انجام دهد. سفارشها به شما امکان میدهند تا کنترل بیشتری بر روی معاملات خود داشته باشید و نیازی به نظارت مداوم بر بازار نداشته باشید.
انواع سفارشات
- سفارش بازار (Market Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش فوری یک جفت ارز در بهترین قیمت فعلی بازار. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید سریعاً وارد معامله شوید و قیمت دقیق برای شما اهمیت کمتری دارد. سفارشات بازار معمولاً بلافاصله اجرا میشوند، اما ممکن است در شرایط نوسانات شدید بازار، قیمت اجرا شده کمی با قیمتی که در لحظه سفارش مشاهده کردهاید، متفاوت باشد (اسلیپیج).
- سفارش محدود (Limit Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش یک جفت ارز در یک قیمت مشخص یا بهتر از آن.
- سفارش خرید محدود (Buy Limit)؛ برای خرید در قیمتی پایینتر از قیمت فعلی بازار استفاده میشود.
- سفارش فروش محدود (Sell Limit)؛ برای فروش در قیمتی بالاتر از قیمت فعلی بازار استفاده میشود. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید در قیمت دلخواه خود وارد معامله شوید و منتظر رسیدن قیمت به آن سطح هستید.
- سفارش حد ضرر (Stop Loss Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور جلوگیری از زیان بیشتر.
- سفارش توقف ضرر خرید (Buy Stop Loss)؛ برای بستن معامله فروش در قیمتی بالاتر از قیمت ورود استفاده میشود.
- سفارش توقف ضرر فروش (Sell Stop Loss)؛ برای بستن معامله خرید در قیمتی پایین تر از قیمت ورود استفاده می شود. این نوع سفارش به عنوان یک ابزار مدیریت ریسک ضروری در نظر گرفته میشود.
- سفارش حد سود (Take Profit Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور ذخیره سود. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید پس از رسیدن قیمت به سطح سود مورد نظر، معامله به طور خودکار بسته شود.
- سفارش حد ضرر متحرک (Trailing Stop)؛ نوعی سفارش حد ضرر است که به طور خودکار با حرکت قیمت به نفع شما، جابجا میشود. اگر یک پوزیشن خرید باز کرده اید و قیمت در حال افزایش است با فعال کردن این دستور ، حد ضرر فرضی شما به همراه قیمت افزایش پیدا می کند. این نوع سفارش به شما کمک میکند تا سود خود را در معاملات دنبالهدار حفظ کنید و در عین حال، از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
۱۵- اسلیپیج چیست؟
اسلیپیج (Slippage) به اختلاف بین قیمتی که شما انتظار دارید سفارش شما در آن اجرا شود و قیمتی که سفارش واقعاً در آن اجرا میشود، گفته میشود. اسلیپیج میتواند مثبت یا منفی باشد.
- اسلیپیج مثبت: زمانی رخ میدهد که سفارش شما در قیمتی بهتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.
- اسلیپیج منفی: زمانی رخ میدهد که سفارش شما در قیمتی بدتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.
اسلیپیج معمولاً در شرایط نوسانات شدید بازار یا زمانی که حجم معاملات کم است، رخ میدهد.
۱۶- ریکوت چیست؟
ریکوت (Requote) زمانی اتفاق میافتد که بروکر به دلیل تغییر سریع قیمتها، نمیتواند سفارش شما را در قیمتی که درخواست دادهاید، اجرا کند. در این حالت، بروکر به شما یک قیمت جدید پیشنهاد میدهد و از شما میپرسد که آیا مایل به اجرای سفارش در قیمت جدید هستید یا خیر.
ریکوت بیشتر در بازارهای پرنوسان و در بروکرهایی که از نوع Dealing Desk (Market Maker) هستند، رخ میدهد.
۱۷- شاخص (Index)
شاخص (Index) معیاری است که عملکرد گروهی از داراییها را نشان میدهد. در بازار فارکس، شاخصهای ارزی وجود دارند که عملکرد یک ارز را در برابر سبدی از ارزهای دیگر اندازهگیری میکنند.
به عنوان مثال شاخص دلار آمریکا (DXY) عملکرد دلار آمریکا را در برابر سبدی از شش ارز دیگر (یورو، ین ژاپن، پوند انگلیس، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس) اندازهگیری میکند. معامله گران از Index برای سنجش قدرت یک ارز استفاده می کنند.
در انتها
اکنون که با اصطلاحات پایه فارکس آشنا شدید، میتوانید گامهای بعدی را در مسیر یادگیری این بازار بردارید. به خاطر داشته باشید که این اصطلاحات، تنها نقطه شروع هستند و دنیای فارکس بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از این مفاهیم اولیه است. با این حال، تسلط بر همین اصطلاحات پایه، به شما کمک میکند تا درک بهتری از تحلیلها، اخبار و آموزشهای مربوط به فارکس داشته باشید و با اعتماد به نفس بیشتری وارد این بازار شوید.
فراموش نکنید که یادگیری فارکس یک فرآیند مستمر است و نیاز به تمرین، مطالعه و صبر دارد. توصیه میکنیم که پیش از شروع معاملات واقعی، حتماً با یک حساب آزمایشی تمرین کنید و استراتژیهای معاملاتی خود را بیازمایید. همچنین، همواره به دنبال یادگیری و بهروزرسانی دانش خود باشید. با تلاش و پشتکار، میتوانید به یک معاملهگر موفق در بازار فارکس تبدیل شوید.

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی میرساند

کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبتنام کرد

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

کوینبیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انتماینر S23

راهاندازی شبکه LitVM لایت کوین

ابزار S-Two استارکور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواههای دانش صفر (ZKP)

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تستنت BNB Chain فعال شد

آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی میرساند

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

کوینبیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

راهاندازی شبکه LitVM لایت کوین

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انتماینر S23

ابزار S-Two استارکور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواههای دانش صفر (ZKP)

همکاری هلیوم (Helium) با غولهای مخابراتی

هایپرلیکوئید؛ صعود چشمگیر یک صرافی غیرمتمرکز در قلب بازار کریپتو

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تستنت BNB Chain فعال شد

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت پنجم (آخر)

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت چهارم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت سوم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت دوم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت اول

مستند دیپ وب (Deep Web) 2015

مستند شغل داخلی (Inside Job) بحران مالی

مارجین کال (Margin Call)

فیلم بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)

فیلم مرد آزاد (Free Guy)
![مستند کریپتوپیا [Cryptopia]، بیت کوین، بلاکچین و آینده اینترنت](https://investorent.xyz/wp-content/uploads/مستند-کریپتوپیا-Cryptopia-80x80.webp)
مستند کریپتوپیا (Cryptopia)

برای ارسال نظر باید وارد شوید ورود