با ما همراه باشید

آموزش

چرا دو معامله‌ گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می بینند؟

دو معامله گر که با یک استراتژی بر روی یک نمودار معامله می کنند، ممکن است به دلیل موضوعی به نام “سوگیری اخیر (Recency Bias)”، آن نمودار را متفاوت ببینند. سوگیری اخیر به این معنی است که شما به دلیل تجربه ای که اخیراً داشته اید، سوگیری، نظر و یا احساسی خاص در مورد چیزی دارید.

منتشر شده

در

چرا دو معامله‌ گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می بینند؟

یک واقعیت عجیب در بازارهای مالی تفاوت نگاه تریدرها به نمودار است. شما می توانید دو معامله گر را انتخاب کنید، دقیقاً یک نمودار و حتی یک الگوی معاملاتی مشابه را به آن ها بدهید و از آن ها بخواهید که نظرشان را بگویند. فکر می کنید نتیجه چیست؟ به احتمال زیاد در نهایت می بینید که نظر آن ها بسیار متفاوت است. ممکن است بپرسید با وجود همه موارد تاثیرگذار دیگر، مانند سطح دانش، تجربه معاملاتی و دسترسی به اطلاعات، پس چرا دو معامله گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می بینند، در حالی که به داده های دقیقاً مشابهی از بازار نگاه می کنند!

بهتر است بدانید این موضوع فقط ذهن شما را درگیر نکرده است! معامله گر دیگری نیز در جایی نوشته بود:

“زمانی که من و دوستم در حال بحث در مورد یک نمودار از بازار که هر دو بر روی آن معاملات باز داشتیم، به این مسئله برخورد کردیم. در آن موقع، بازار به شدت بر خلاف جهت هر دوی ما حرکت می کرد و برای من عجیب بود با این که هر دوی ما معامله مشابهی داشتیم و اتفاقات مشابهی نیز در حال رخ دادن بود، اما دیدگاه های ما نسبت به حرکت بازار بسیار متفاوت بود. پس از مدتی فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که این موضوع احتمالاً به دلیل تفاوت در حجم معاملات هر یک از ما بوده است. در واقع، حجم معاملات یکی از ما بسیار بیشتر از دیگری بود و یکی از ما به وضوح، به دلیل اینکه پول کمتری ریسک کرده بود، بسیار کمتر نگران معامله خود و حرکت نمودار بود.”

البته این تنها یکی از دلایل احتمالی است که چرا آن ها این معامله و نمودار از بازار را بسیار متفاوت می دیدند. در واقع، دلایل زیادی وجود دارد که چرا ما به نتایج متفاوتی می رسیم و می خواهیم در این مقاله به آن ها بپردازیم. با اینوستورنت همراه باشید.

“هنگام مطالعه این متن، ممکن است شروع به تکان دادن سر خود کنید و بگویید “بسیار خوب…”، و امیدواریم خواندن آن باعث شود بیشتر به این موضوع توجه کنید که به طور همزمان، ممکن است چندین دیدگاه متفاوت در بازار وجود داشته باشد. یعنی زمانی که معامله ای انجام می دهید، بدانید شخصی که در طرف دیگر معامله ایستاده، مخالف شما فکر می کند. فکر کردن در مورد این دیدگاه های مختلف و دلایل آن ها، برای تبدیل شدن شما به یک معامله گر بهتر، بسیار سودمند است.”

دلیل شماره ۱ – تفاوت نگاه تریدرها به نمودار، وابستگی بیش از حد به نتیجه یک معامله

اعتقاد من بر این است که هر چه یک معامله گر نسبت به کل ارزش خالص دارایی خود، ریسک بیشتری در یک معامله‌ داشته باشد، دیدگاهش نسبت به آن معامله احساسی تر خواهد بود. این احساسی شدن شاید به نظر منطقی باشد، اما پیامدهای آن بسیار شدید و کاملاً عمیق است.

نکته اینجاست که وقتی بیش از حد به یک معامله یا سرمایه گذاری وابسته می شوید، احتمال اشتباه کردن‌ شما بسیار افزایش می یابد. به همین دلیل است که می گوییم ممکن است دو معامله گر در یک معامله باشند، اما یکی از آن ها که درصد بیشتری از ارزش خالص دارایی خود را ریسک کرده، نمودار را بسیار متفاوت از معامله گر دیگری ببیند که مبلغ “ایمن تری” را ریسک کرده است و نسبت به او تصمیم های بسیار متفاوتی بگیرد.

نکته مهم در مورد این موضوع این است که هرچه پول بیشتری را ریسک کرده باشید، با هر تیک بالا و پایین شدن نمودار، احساسات شما بیشتر تحریک می شود. تصور کنید شخصی یک معامله باز با حجم بالا دارد و در حال حاضر در سود است.

همانطور که می دانید ممکن است یک بازگشت کوتاه مدت (اصلاح) در آن معامله مشاهده کند که در آن، قیمت کاملا از نقطه ورود او رد شده و معامله اش وارد محدوده ضرر شود. او در این شرایط چه کار خواهد کرد؟ به احتمال زیاد در مورد این معامله بسیار احساساتی و نگران است (عمدتا از نظر پولی) و به ناچار، در حالی که به شدت مضطرب شده، یا با سود بسیار کم‌ نسبت به آنچه که داشته و یا نزدیک به نقطه سر به سر (Breakeven) از معامله خارج می شود. مسلماً، بستن این معامله در این شرایط بسیار بهتر از ضرر کردن است، اما باز هم می تواند بسیار ناخوشایند باشد، چراکه ذهنیت معاملاتی او را مختل کرده و منجر به اشتباه او در معاملات بعدی می شود.

در نقطه مقابل اما، برای معامله گری که بیش از حد به نتیجه معامله وابسته نیست، ممکن است همان اصلاح به شکل متفاوتی دیده شود. یعنی به عنوان یک اصلاح ساده در بازار. ممکن است آن معامله گر پوزیشن را حفظ کرده باشد و نمودار، درست در زمانی که معامله گر قبلی اقدام به بستن معامله می کند، چرخیده و اکنون در سود خوبی باشد.

این تنها یکی از نمونه های متعددی است که نشان می دهد چگونه ریسک کردن بیش از حد یا وابسته شدن بیش از حد به نتیجه یک معامله، می تواند باعث ترس شما و خراب شدن معاملاتتان شود.

برای تکرار؛ در نظر بگیرید که دو معامله گر، یکی خیلی زیاد و دیگری خیلی کم ریسک کرده است. آنکه بیش از حد ریسک کرده تقریباً همیشه وحشت می کند و معامله را به هم می زند و برعکس، آنکه خیلی ریسک نکرده است، احتمال بیشتری دارد که نتیجه مطلوبی از معاملات خود بگیرد. این یکی از دلایل تفاوت نگاه تریدر‌ها به یک نمودار است.

دلیل شماره ۲ – دیدگاه تریدرها زمانی که معامله باز دارند، با زمانی که معامله‌ بازی ندارند، فرق می کند

صرفاً با قرار گرفتن در یک معامله (به اصطلاح، زمانی که “پای تان گیر است!”)، ممکن است نمودار را متفاوت از معامله گری ببینید که در آن لحظه و در آن بازار معامله ای ندارد. حتی اگر مطابق پارامترهای مدیریت ریسک (Risk Mangement) خود در معامله باقی بمانید و برنامه معاملاتی (Trading Plan) خود را دقیق اجرا کرده باشید، حداقل اندکی تحت تأثیر این واقعیت قرار می گیرید که پولی که به سختی به دست آورده اید در خطر است و ممکن است به طور بالقوه آن را از دست بدهید. اساساً به همین دلیل است که حرفه معامله گری آسان نیست و برای افراد با روحیه ضعیف و یا اشخاصی که به راحتی خود را می بازند، مناسب نمی باشد.

این یک واقعیت عجیب است که وقتی به صورت آزمایشی (Demo) معامله می کنید، احتمالاً نتایج بهتری خواهید داشت نسبت به زمانی که به صورت واقعی معامله می کنید. دلیل آن این است که پول در حساب آزمایشی پول غیرحقیقی است و نه پول واقعی. رمز موفقیت در معامله گری این است که واقعا سعی کنید پول را فراموش کنید و به گونه ای معامله کنید که گویی همه چیز یک بازی است و پول فقط راهی برای کسب و شمارش امتیاز است. تنها راه برای انجام مؤثر این کار این است که بیش از حد به یک معامله وابسته نباشید. یعنی اساساً باید سعی کنید نمودار را طوری ببینید که گویی هیچ معامله‌‌ بازی در بازار ندارید.

دلیل شماره ۳ – سوگیری بر اساس نتایج معاملات اخیر

دو معامله گر که با یک استراتژی بر روی یک نمودار معامله می کنند، ممکن است به دلیل موضوعی به نام “سوگیری اخیر (Recency Bias)”، آن نمودار را متفاوت ببینند. سوگیری اخیر به این معنی است که شما به دلیل تجربه ای که اخیراً داشته اید، سوگیری، نظر و یا احساسی خاص در مورد چیزی دارید.

به عنوان مثال، معامله گر A ممکن است این سناریو را قبلاً دیده باشد و روی آن معامله کرده و پول خود را از دست داده باشد، در حالی که معامله گر B ممکن است قبلا در شرایطی مشابه آنچه اکنون در حال رخ دادن است، سود کرده باشد.

در مقاله‌ای در سایت USnews & World Report، با عنوان ۷ سوگیری رفتاری که ممکن است به سرمایه گذاری شما آسیب برساند، بیان شده است:

“بر کسی پوشیده نیست که سرمایه گذاران خرد تمایل به تعقیب عملکرد ابزارهای سرمایه گذاری دارند ( یعنی در جهت حرکت اخیر آن ها معامله می کنند)؛ یعنی اغلب درست در زمانی که یک دارایی به اوج می رسد و در شرف سقوط است، در آن سرمایه گذاری می کنند. در واقع، از آنجایی که این دارایی اخیراً رشد خوبی داشته است، سرمایه گذاران فکر می کنند که این رشد همچنان ادامه خواهد داشت.”

به عنوان یک انسان، همه ما بیشتر از اینکه تحت تأثیر رویدادهای گذشته باشیم، تحت تاثیر رویدادهای اخیر قرار می گیریم و این فقط بخشی از ویژگی های انسان بودن ما‌ست. این موضوع در معامله گری، هم می تواند خوب و هم می تواند بد باشد. فرض کنید بازار در یک روند پرقدرت قرار دارد، در این حالت پدیده “سوگیری اخیر” می تواند سودمند باشد.

به عنوان مثال، اگر مرتب در اصلاح های بازار در جهت روند (Trend) معامله می کنید، احتمالاً بطور پیوسته سودآور خواهید بود. البته، هنگامی که روند تغییر می کند و حرکت بازار خنثی می شود، اگر به سرعت رفتار قیمت را نخوانید و متوجه نشوید که شرایط در حال تغییر است، احتمالاً دچار مشکل خواهید شد.

جالب است بدانید، سوگیری های شخصی مختلف بسیاری وجود دارد که می تواند بر نحوه دید هر فرد از بازار تأثیر بگذارد.

دلیل شماره ۴ – تعصب بیش از حد به بازار یا دیدگاه اولیه

نگرانی بیش از حد از نظر مالی تنها دلیل تعصب افراد بر روی بازار نیست، بلکه دلایل دیگر نیز وجود دارد که باعث می شود افراد روی نمودارها، بازارهای خاص و یا دیدگاه اولیه خود نسبت به یک نمودار تعصب پیدا کنند.

معامله گری را در نظر بگیرید که در مورد یک بازار خاص به طور گسترده تحقیق کرده و زمان زیادی را صرف مطالعه نمودارهای مربوط به آن کرده است. این معامله گر، احتمالاً زمانی که به یک دیدگاه می رسد، بسیار به آن وابسته می شود. در واقع او احساس می کنند زمانی که صرف مطالعه بازار X کرده‌ است باید ارزش داشته باشد و نمی تواند بپذیرد که بازار مطابق آنچه انتظار دارد، عمل نمی کند. این موضوع باعث می شود به دنبال مقالات خبری و دیدگاه هایی بگردد که از دیدگاه او در مورد نمودار حمایت می کند (هرچه که باشد، شما می توانید هر نظری را در مورد هر چیزی در اینترنت پیدا کنید!). این امر اساساً باعث می شود تا غرور و منیت، رفتار معاملاتی شما را دیکته کند. شما فقط به این دلیل که نمی خواهید اشتباه تان را بپذیرید یا اینکه قبول کنید تمام تحقیقات تان بیهوده بوده است، ممکن است بیش از حد به یک نمودار و دیدگاه وابسته شوید.

این موضوع اساساً همان چیزی است که “سوگیری با اعتماد به نفس بیش از حد (Over-Confidence Bias)” نامیده می شود. این امر به دلیل صرف زمان زیاد برای مطالعه یک بازار و “متقاعد کردن” خود در مورد آنچه در آینده اتفاق میافتد، بوجود می آید. معامله گران همچنین، پس از موفقیت در یک معامله اعتماد به نفس بیش از حد پیدا می کنند. در واقع، نسبت به تصمیم اخیرشان بیش از حد خوش بین می شوند و این موفقیت را بیش از حد به درست بودن دیدگاه خودشان نسبت می دهند.

معامله گر دیگری که تحقیقاتی انجام نداده است، شاید این مانع ذهنی را نداشته باشد. البته این مطالعه مسلماً برای معامله گر بالا مزیت خواهد داشت. اما وقتی زمان کمتری را صرف چیزی می کنید، طبیعتاً نسبت به آن خنثی تر و کمتر متعصب خواهید بود. این امر، یک دیدگاه تازه و مهم تر از آن یک دیدگاه علمی و بدون اعمال نظر شخصی به شما ارائه می دهد.

در معامله گری، بی طرف بودن یک امر کلیدی است و به همین دلیل است که ما به طور کلی مخالف معامله بر اساس اخبار و یا توجه بیش از حد به داده های بنیادی هستیم. فراتر از یادگیری معامله بر اساس رفتار قیمت و درک اصطلاحات پایه معاملاتی، هیچ مزیت واقعی در افزایش مطالعه در مورد بازار وجود ندارد. در واقع، حتی ممکن است به دلیل آنچه که در مورد آن صحبت کردیم، واقعاً به شما آسیب برساند.

دلیل شماره ۵ – استفاده از اندیکاتورها یا استفاده از نمودار خالی

یکی از دلایل واضحی که باعث می شود دو معامله گر نمودار مشابهی را متفاوت ‌بینند، اندیکاتورها (Indicators) هستند. برخی از معامله گران علاقه دارند نمودارهای خود را در اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال که به معنای واقعی کلمه نمودار را به یک قطعه هنر انتزاعی مدرن تبدیل می کند، غرق کنند. اما معامله گری که از نمودارهای قیمتی ساده و تمیز و بدون اندیکاتورها استفاده می کند، قطعا دیدگاه متفاوتی در مورد همان بازار خواهد داشت. دیدگاهی شفاف تر و دقیق تر.

دلیل شماره ۶ – حرکت در جهت روند یا حرکت مخالف روند

مشابه نکته فوق، یک حقیقتی وجود دارد که می گوید دو معامله گر که در طول زمان به روش های متفاوتی از معامله در بازارها کسب درآمد کرده اند، نمودار مشابهی را متفاوت می بینند. مثلا معامله گر A ممکن است نموداری را ببیند که در حال بالا رفتن است، اما از آنجایی که او برخلاف روند معامله می کند (می خواهد برخلاف حرکت کوتاه مدت معامله کند)، در حالت ایده آل به دنبال فروش در یک سطح کلیدی خواهد بود، زیرا قبلاً با انجام این کار سود کرده است (سوگیری اخیر). در واقع، او از انجام معامله در جهت بازار متنفر است.

معامله گر B ممکن است همان نمودار را ببیند که در حال بالا رفتن است و به دنبال خرید باشد! چون او هم قبلا از این طریق سود کرده است. در حقیقت او روندها را معامله کرده و پول خوبی به دست آورده است، به نظر می رسد هرگز نمی تواند مخالف جهت بازار باشد.

همانطور که روش های مختلفی برای کندن پوست ماهی وجود دارد، هیچ یک از این رویکردها نیز لزوماً درست یا غلط نمی باشند. در حالی که معامله در خلاف جهت روندهای کوتاه مدت خطرناک است، اما برخی از معامله گران فقط در استراتژی “Fading The Market” (نوعی استراتژی که بر روی معامله در خلاف جهت روند تمرکز دارد)، مهارت دارند یا نقاطی را انتخاب می کنند که بازار می چرخد (خلاف جهت یا Contrarian). با این حال، برای اکثر معامله گران پای بندی به روند و معامله در جهت آن بهترین گزینه است.

نکته این است که هر فرد نمودار، ستاپ یا الگوی های دقیقاً مشابهی را در بازار کمی متفاوت می بیند و به دلایل مختلفی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، واکنش متفاوتی به حرکات بازار نشان می دهد.

در انتها

دو معامله گر در واقع می توانند یک نمودار را به دو شکل متفاوت ببینند و اغلب نتایج متفاوتی از یک ستاپ معاملاتی مشابه، در نموداری کاملا مشابه کسب کنند. یک روش رایج برای یکسان سازی دیدگاه ها نسبت به نمودارها، توجه به رفتار قیمت (Price Action) است. این روش مانند یک اکولایزر (برابر کننده) عالی عمل می کند. رفتار قیمت تمام متغیرهایی که بر بازار تاثیر خواهد گذاشت یا در گذشته تاثیر گذاشته است را در نظر می گیرد و آن را مانند یک تصویر پرتره که جزئیات با اهمیت را برجسته کرده و به آسانی قابل مشاهده است به شما نمایش می دهد. یادگیری رفتار قیمت به شما کمک می کند بسیاری از متغیرهای موجود در بازارها را که باعث سردرگمی و پیچیده شدن فرآیند معاملات می شود، حذف کنید و یا تا حد زیادی آن ها را کاهش دهید.

متداول ترین دلیلی که دو معامله گر یک نمودار یکسان را متفاوت می بینند، عدم وجود نظم و انضباط است. برخی از معامله گران به طور مدام در هر معامله ریسک زیادی می کنند و بدیهی است که این رفتار بر درک آن ها از بازار و حرکت های آن تأثیر زیادی می گذارد. یعنی موضوع این است که یک نفر می تواند اهمیت رعایت نظم و انضباط را به شما بیاموزد و به شما توضیح دهد که چرا باید آن‌ را رعایت کنید، اما نمی تواند عملاً شما را مجبور کند که در طول معاملات روزانه خود نظم را رعایت کنید. در واقع این فرد می تواند درهای موفقیت در معامله گری را به شما نشان دهد و شما را به مسیر درست هدایت کند، اما نمی تواند مسیر این سفر را هم بجای شما طی کند! طی کردن این مسیر به خود شما بستگی دارد. بنابراین، باید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید همان نمودارهایی را ببینید که دیگران نیز آن ها را مشاهده می کنند؟

برای اینکه یک معامله گر حرفه ای شوید نیاز به سال ها کار سخت و با تعهد و انضباط دارید. باید در زندگی روزانه خود روش ها و معیارهایی را در نظر بگیرید که مسئولیت ها و وظایف شما را ساده کند. برای این کار رویه یا برنامه روزانه ای در پیش بگیرید تا مطمئن شوید با بازار در ارتباط تنگاتنگ هستید. ممکن است مجبور شوید علاوه بر کنترل حسابتان، کارهای دیگری نیز انجام دهید. مثلاً نمودار معاملات را به صورت منظم تحت نظر داشته باشید!

هشدار ریسک و سلب مسئولیت

این مطلب به هیچ عنوان توصیه به خرید یا فروش نیست

بازارهای مالی از ریسک بالایی برخوردارند و امکان از دست رفتن بخش یا تمام حساب معاملاتی شما وجود دارد. تا زمانی که دانش کافی در مورد بازارها به دست نیاورده اید یا امکان قرار دادن سرمایه خود در ریسک محتمل را ندارید در این بازارها سرمایه گذاری نکنید.

آموزش

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است.

منتشر شده

در

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

ثروت صرفاً زاییده‌ شانس یا ارث نیست. در بسیاری موارد، ثروت حاصل عادت ها و طرز فکرهای خاصی است که در طول زمان شکل می گیرند. علم روانشناسی رفتارهای کلیدی مشترکی را در میان افراد ثروتمند شناسایی کرده است که می تواند برای هر کسی که در پی ثروت اندوزی است، ارزشمند باشد.

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. در ادامه، به بررسی هفت عادتی می پردازیم که بر اساس پژوهش های روانشناختی، در میان ثروتمندان رایج است و چگونگی گنجاندن آن ها در زندگی خود را مورد بحث قرار می دهیم. با به کار گیری این عادت ها، می توانید مسیر خود را به سوی ثروتی چشم گیر هموار سازید. با اینوستورنت همراه باشید.

۱. پیشگامی و ابتکار عمل

افراد ثروتمند غالباً از ویژگی هایی برخوردارند که روانشناسان آن را “کانون کنترل درونی” می نامند. این بدان معناست که آن ها باور دارند می توانند بر شرایط زندگی خود تأثیر بگذارند، به جای آنکه خود را دستخوش نیروهای بیرونی بدانند. چنین رویکرد کنشگرانه ای در تصمیم گیری های مالی و ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند.

پژوهش های متعدد نشان داده اند افرادی که از کانون کنترل درونی بهره مندند، احتمال بیشتری دارد به موفقیت مالی دست یابند. این افراد مسئولیت وضعیت مالی خود را بر عهده می گیرند و فعالانه در جهت بهبود آن تلاش می کنند. برای نمونه، فردی با ذهنیت کنشگر به جای آنکه اقتصاد را مقصر از دست دادن شغلش بداند، ممکن است از این موقعیت برای راه اندازی کسب و کار یا کسب مهارت های جدید بهره ببرد.

برای پرورش ذهنیتی فعال تر، ابتدا بخش هایی از زندگی مالی خود را که در آن ها احساس ناتوانی می کنید، شناسایی کنید. سپس، راهکارهایی را برای تأثیرگذاری بر این حوزه ها بیندیشید. این راهکارها می توانند از تنظیم انتقال خودکار پس انداز تا تدوین یک استراتژی سرمایه گذاری جامع را شامل شوند. نکته کلیدی این است که بر آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید و قاطعانه دست به عمل بزنید.

۲. پرورش ذهنیت هدف محور

افراد ثروتمند معمولاً در تعیین اهداف مالی بلند مدت و شفاف، سرآمد هستند. آن ها با بهره گیری از فنون تجسم ذهنی، آینده‌ مطلوب خود را به وضوح به تصویر می کشند. روانشناسان دریافته اند که این روش می تواند انگیزه و احتمال دستیابی به اهداف را به طور چشمگیری افزایش دهد.

این افراد اغلب با نگاهی معکوس به اهداف کلان خود، برنامه های عملی برای رسیدن به آن ها طراحی می کنند. برای مثال، اگر هدف بازنشستگی با ۵ میلیون دلار پس انداز در ۳۰ سال آینده باشد، آن را به اهداف کوچکتری مانند میزان پس انداز سالانه، استراتژی های سرمایه گذاری و نقاط عطف شغلی تقسیم می کنند.

برای تمرین این عادت، می توانید این کار را انجام دهید:

مهمترین هدف مالی خود را بنویسید. سپس با جزئیات تصور کنید که رسیدن به این هدف چگونه خواهد بود. چه احساسی خواهید داشت؟ زندگیتان چه شکلی خواهد داشت؟ حال، از انتها به ابتدا فکر کنید. برای دستیابی به این هدف، چه گام هایی باید امسال، این ماه و این هفته بردارید؟ این فرآیند می تواند حتی بلند پروازانه ترین اهداف را دست یافتنی تر جلوه دهد.

۳. مدیریت بهینه زمان

زمان، گنجینه ای محدود است که ثروتمندان آن را ارزشمندترین دارایی خود می دانند. آن ها با بهره گیری از ابزارهای اولویت بندی همچون ماتریس آیزنهاور (Eisenhower Matrix)، که وظایف را بر اساس فوریت و اهمیت دسته بندی می کند، اطمینان حاصل می کنند که انرژی خود را صرف اموری می کنند که واقعاً ارزشمند هستند.

اگرچه افراد موفق اغلب ساعات طولانی تری کار می کنند، آنچه آن ها را متمایز می سازد، بهره وری فوق العاده شان در این ساعات است. به جای اتلاف وقت با تماشای بی رویه تلویزیون یا پرسه زنی بی هدف در شبکه های اجتماعی، این افراد اولویت را به فعالیت های ثروت آفرین مانند شبکه سازی، یادگیری درباره سرمایه گذاری ها، یا کار بر روی کسب و کارشان می دهند.

برای بهبود مدیریت زمان خود، می توانید به مدت یک هفته فعالیت هایتان را ثبت کنید. مشخص کنید که چه مقدار از وقت خود را صرف کارهای کم ارزش می کنید و بیندیشید که چگونه می توانید این زمان را به فعالیت های ارزشمند و ثروت آفرین اختصاص دهید. تغییرات کوچک، مانند اختصاص روزانه یک ساعت به آموزش مالی یا توسعه یک شغل جانبی، می تواند در درازمدت تأثیرات چشمگیری داشته باشد.

به یاد داشته باشید که راز موفقیت در استفاده هوشمندانه از زمان نهفته است. با تمرکز بر فعالیت های سازنده و پرهیز از اتلاف وقت، می توانید مسیر خود را به سوی ثروت و موفقیت هموار سازید.

۴. تعهد به یادگیری مستمر و خودسازی

افراد موفق و ثروتمند اغلب دارای ویژگی هایی هستند که کارول دوک، روانشناس برجسته، آن را “ذهنیت رشد” می نامد. این نگرش، باور عمیق به این اصل است که توانایی ها و هوش انسان از طریق تلاش و یادگیری قابل ارتقاست. چنین دیدگاهی، محرک اصلی آن ها برای تعهد به بهبود مداوم خود، به ویژه در امور مالی است.

پژوهش ها نشان می دهند که افراد ثروتمند، بطور چشم گیری بیشتر از دیگران مطالعه می کنند و توجه ویژه ای به کتاب های حوزه‌ کسب و کار، امور مالی و توسعه‌ فردی دارند. برای نمونه، نتایج تحقیقات توماس کورلی حاکی از آن است که ۸۵ درصد از افراد ثروتمند، ماهانه حداقل دو کتاب در زمینه های آموزشی، شغلی یا خودسازی مطالعه می کنند. این در حالی است که تنها ۱۵ درصد از افرادی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند، چنین عادتی دارند.

در راستای ارتقای دانش مالی خود، بهتر است هدفی تعیین کنید تا هر ماه یک کتاب در حوزه‌ امور مالی مطالعه نمایید. علاوه بر این، می توانید از منابع دیگری همچون پادکست ها، دوره های آنلاین و سمینارهای مالی نیز بهره ببرید. نکته‌ کلیدی در این مسیر، ایجاد عادتی پایدار برای یادگیری مستمر است. با این رویکرد، همواره در پی گسترش آگاهی و مهارت های خود در زمینه هایی خواهید بود که می توانند به رشد اقتصادی شما کمک شایانی کنند.

۵. معاشرت با افراد همفکر

افراد دور اطراف ما، تأثیر عمیقی بر رفتارها و باورهایمان می گذارند. این مفهوم که در روانشناسی به عنوان “نفوذ اجتماعی” شناخته می شود، در مسیر ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند. افراد ثروتمند اغلب به طور هدفمند روابطی را با دیگر افراد موفق و پرانگیزه ای که اهداف و طرز فکر مشابهی دارند، پرورش می دهند.

این روابط فراتر از فرصت های شبکه سازی صرف هستند. آن ها منبعی از الهام، مسئولیت پذیری و آشنایی با ایده ها و دیدگاه های نو را فراهم می آورند. پژوهشی که در مجله‌ تحقیقات مصرف کننده منتشر شده، نشان می دهد که افراد در کنار کسانی که خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند، احتمال بیشتری دارد تصمیمات مالی بهتری بگیرند.

برای بهره گیری از این اصل، به دنبال فرصت هایی برای ارتباط با افراد بلند پرواز و آگاه به امور مالی باشید. این می تواند شامل عضویت در انجمن های حرفه ای، شرکت در رویدادهای شبکه سازی تجاری یا مشارکت در کانون های سرمایه گذاری باشد. حتی اگر هنوز به جایگاه مالی مطلوب خود نرسیده اید، قرار گرفتن در کنار افرادی که به آن دست یافته اند، می تواند به ارتقای رفتارهای مالی و اهداف شما کمک شایانی کند.

۶. تمرین انضباط مالی و مدیریت هوشمندانه پول

در دل ثروت اندوزی، توانایی به تعویق انداختن لذت های آنی نهفته است؛ مفهومی که در علم روانشناسی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش معروف مارشملو (نوعی آبنبات) در دانشگاه استنفورد نشان داد کودکانی که می توانستند برای مدتی کوتاه در برابر خوردن یک مارشملو مقاومت کنند، در آینده زندگی موفق تری داشتند که موفقیت مالی نیز بخشی از آن بود.

افراد ثروتمند اغلب این ویژگی را در عادت های مالی خود به نمایش می گذارند. آن ها معمولاً زندگی ای ساده تر از توان مالی شان دارند، از بدهی های غیرضروری پرهیز می کنند و پس انداز و سرمایه گذاری را به مصرف گرایی و خودنمایی ترجیح می دهند. برای مثال، بسیاری از میلیونرها با خودروهای دست دوم رانندگی می‌ کنند و در خانه های معمولی زندگی می کنند. در عوض، آن ها ترجیح می دهند منابع مالی خود را به سمت دارایی هایی سوق دهند که می توانند ثروت بیشتری تولید کنند.

برای پرورش انضباط مالی بهتر، ابتدا تمام هزینه های خود را به مدت یک ماه ثبت کنید. مواردی را که در آن ها بیش از حد خرج می کنید یا خریدهای آنی انجام می دهید، شناسایی کنید. سپس، بودجه ای تنظیم کنید که در آن پس انداز و سرمایه گذاری در اولویت قرار دارند. یک قاعده سرانگشتی خوب این است که حداقل ۲۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنید، اما افراد ثروتمند اغلب مبلغ بیشتری را کنار می گذارند. به یاد داشته باشید، هر دلاری که امروز پس انداز می کنید، در خدمت ثروت آینده شما خواهد بود.

۷. پرورش ذهنیت فراوانی

نگرش فراوانی، باوری است که در آن منابع و موفقیت به اندازه کافی وجود دارد تا با دیگران به اشتراک گذاشته شود. این دیدگاه در تضاد با ذهنیت کمبود قرار دارد که موفقیت را منبعی محدود می پندارد. روانشناسان دریافته اند که نگرش فراوانی می تواند با تشویق به ریسک پذیری، خلاقیت و همکاری، راه را برای موفقیت مالی هموار کند.

افراد ثروتمند غالباً با این باور به چالش ها نزدیک می شوند که راه حل ها و فرصت ها فراوان هستند. این نگاه خوش بینانه به آن ها اجازه می دهد تا در جایی که دیگران موانع می بینند، پتانسیل را مشاهده کنند. به عنوان مثال، در دوران رکود اقتصادی، کسانی که ذهنیت فراوانی دارند، به جای عقب نشینی از ترس، به دنبال یافتن دارایی های زیر ارزش ذاتی برای سرمایه گذاری هستند.

برای پرورش ذهنیت فراوانی، قدردانی روزانه را تمرین کنید. منابع و فرصت هایی را که هم اکنون در اختیار دارید، ارج نهید. هنگام مواجهه با چالش ها، خود را عادت دهید که به جای تمرکز بر مشکل، از خود بپرسید: “فرصت نهفته در این موقعیت چیست؟” با گذشت زمان، این تغییر دیدگاه می تواند به تفکری خلاقانه تر و گشودگی بیشتر نسبت به فرصت های ثروت آفرینی منجر شود.

در انتها

ثروت اندوزی فراتر از سرمایه گذاری های هوشمندانه یا داشتن شغلی پردرآمد است. این امر در حقیقت به معنای پرورش عادت ها و نگرش هایی است که زمینه ساز موفقیت مالی پایدار می شوند. از همین امروز، این عادت ها را در زندگی خود جاری سازید و شاهد باشید که چگونه تغییرات کوچک، به مرور زمان، دستاوردهای بزرگی را رقم می زنند. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است. اگرچه آمار و یافته های ارائه شده در نگاه اول، شما را به یک سرمایه گذار بهتر تبدیل نخواهد کرد، اما می توانید، برخی از هنجارهای بازار و سوگیری های شناختی را مشاهده کرده و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید.

البته از طریق انضباط و پای بندی به یک برنامه منظم روزانه بالاخره موفق به گشودن راز و رمز آن و کسب دانش مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار حرفه ای خواهید شد.

ادامه مطلب

آموزش

لات (Lot) در فارکس چیست؟

لات (Lot) در فارکس به معنای واحد استاندارد معاملاتی است. در معاملات عادی فارکس، هر لات استاندارد برابر با ۱۰۰.۰۰۰ واحد پولی از ارز مد نظر است.

منتشر شده

در

لات (Lot) در فارکس چیست؟

بازار فارکس (Forex) یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان است. در این بازار، جفت ارزها معامله می شوند و ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر تعیین می گردد. یکی از مفاهیم پایه ای و بسیار مهم در بازار فارکس، “لات” (Lot) است. درک دقیق مفهوم لات و نحوه محاسبه آن برای معامله گران فارکس از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا مستقیماً بر روی حجم معاملات و میزان ریسک هر پوزیشن تأثیر می گذارد.

در بازار مالی فارکس لات (LOT) به چه معنی است؟ چگونه آن را محاسبه کنیم و لات چه تأثیری در معاملات دارد؟ هر لات در فارکس چند دلار است؟ با اینوستورنت همراه باشید تا در ادامه به این سوالات پاسخ دهیم.

لات (Lot) چیست؟

لات در فارکس به معنای واحد استاندارد معاملاتی است. در معاملات عادی فارکس، هر لات استاندارد برابر با ۱۰۰.۰۰۰ واحد پولی از ارز مد نظر است. یک پیپ (Pip) از هر لات (LOT) به معنای یک درصد از یک صدم لات است که برابر با ۱۰ واحد می شود. مثلا یک لات از دلار برابر با ۱۰۰.۰۰۰ دلار و یک پیپ از این لات برابر با ۱۰ دلار است.

البته لات های دیگری مانند مینی‌ لات (۱۰.۰۰۰ واحد) و میکرولات (۱.۰۰۰ واحد) و حتی نانو لات (۱۰۰ واحد) نیز قابل معامله هستند.

انواع لات (Lot)واحد از ارز (Units Of Currency)حجم معاملاتی
استاندارد (Standard Lot)۱۰۰.۰۰۰۱ (Lot)
مینی (Mini Lot)۱۰.۰۰۰۰.۱ (Lot)
میکرو (Micro Lot)۱.۰۰۰۰.۰۱ (Lot)
نانو (Nano Lot)۱۰۰۰.۰۰۱ (Lot)
  • لات استاندارد (Standard Lot)

معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. این نوع لات برای معامله گران حرفه ای و مؤسسات مالی مناسب است که دارای سرمایه زیادی هستند. یک تغییر کوچک در نرخ ارز می تواند سود یا زیان قابل توجهی ایجاد کند.

  • مینی لات (Mini Lot)

معادل ۱۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. مینی لات ها برای معامله گرانی مناسب است که تجربه متوسطی دارند و می خواهند ریسک کمتری نسبت به لات های استاندارد داشته باشند. این لات ها امکان کنترل بهتر ریسک و انعطاف پذیری بیشتر را فراهم می کنند.

  • میکرو لات (Micro Lot)

معادل ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. میکرو لات ها برای معامله گران مبتدی یا افرادی که سرمایه کمی دارند، مناسب است. استفاده از میکرو لات ها به معامله گران امکان می دهد تا با ریسک کمتر و کنترل بیشتری به تمرین و تجربه در بازار فارکس بپردازند.

  • نانو لات (Nano Lot)

معادل ۱۰۰ واحد از ارز پایه است. این نوع لات برای معامله گرانی که تازه وارد بازار فارکس شده اند یا می خواهند با کمترین میزان سرمایه ریسک کنند، مناسب است. نانو لات ها به معامله گران اجازه می دهند تا بدون تحمل ضررهای بزرگ، مهارت ها و استراتژی های معاملاتی (Trading Strategy) خود را بهبود بخشند.

ارزش حجم معامله در فارکس چگونه محاسبه می شود؟

تعیین ارزش حجم معامله (Volume) برای این است که بفهمیم با خرید مقدار مشخصی از ارز پایه چه مقدار از واحد پولی ارز متقابل باید بپردازیم. برای روشن شدن موضوع از یک مثال استفاده می کنیم.

فرض کنید در جفت ارز GBP/USD (پوند ارز پایه و دلار ارز متقابل است) با نرخ تبادل یا قیمت ۱.۲۲۳۳ می خواهیم به اندازه یک لات استاندارد معامله خرید باز کنیم. در این حالت می خواهیم ۱۰۰۰۰۰ پوند (۱ لات) بخریم اما موجودی حساب ما به دلار است. پس باید نرخ تبادل را در ۱ لات ضرب کنیم تا متوجه شویم که برای این معامله چند دلار باید پرداخت کنیم.

ارزش معامله = (نرخ تبادل* مقدار لات)

۱۲۲۳۳۰ دلار= (۱.۲۲۳۳*۱۰۰۰۰۰)

نحوه محاسبه LOT در فارکس

محاسبه لات در فارکس به ‌طور معمول به وسیله نرم افزارهای معاملاتی و پلتفرم ها انجام می شود. با این حال، درک نحوه محاسبه آن برای معامله گران بسیار مفید است. برای محاسبه لات، ابتدا باید ارزش هر پیپ در معامله را مشخص کنید.

  • محاسبه ارزش پیپ (Pip)

پیپ کوچکترین واحد تغییر در نرخ ارز است و معمولاً به چهارمین رقم اعشاری در آن اشاره دارد. به عنوان مثال، اگر نرخ جفت ارز EUR/USD از ۱.۱۰۵۰ به ۱.۱۰۵۱ تغییر کند، این تغییر برابر با یک پیپ است.

فرمول محاسبه ارزش پیپ به شرح زیر است:

ارزش پیپ: ۰.۰۰۰۱/ نرخ جفت ارز × حجم معامله

به عنوان مثال، اگر حجم معامله شما ۱۰۰,۰۰۰ واحد (لات استاندارد) و نرخ جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۱۰۵۰ باشد، ارزش هر پیپ به این صورت محاسبه می شود:

ارزش پیپ: ۰.۰۰۰۱/۱.۱۰۵۰×۱۰۰,۰۰۰≈۹.۰۵

محاسبه حجم معامله بر اساس لات

برای محاسبه حجم معامله بر اساس لات، می توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

حجم معامله = اندازه لات × واحد ارز پایه

به عنوان مثال، اگر شما یک مینی لات (۱۰,۰۰۰ واحد) از جفت ارز EUR/USD معامله کنید، حجم معامله شما برابر خواهد بود با: ۱۰,۰۰۰ واحد

برای دانستن این که هر لات چند دلار است باید نرخ تبادل جفت ارز مورد نظر خود را بدانیم. برای مثال فرض کنید می خواهیم مقدار یک لات به دلار را در جفت ارز EUR/USD با نرخ تبادل ۱.۰۴۱۰ بدانیم.

برای این کار کافی است مقدار یک لات را که برابر با ۱۰۰۰۰۰ واحد است در این نرخ تبادل ضرب کنید. با ضرب کردن این دو در هم به عدد ۱۰۴۱۰۰ دلار می رسیم بدین معنی که ۱۰۰۰۰۰ یورو معادل ۱۰۴۱۰۰ دلار است. پس در جفت ارز EUR/USD یک لات برابر با ۱۰۴۱۰۰ دلار است. البته باید دقت داشته باشید که با تغییر قیمت در این جفت ارز، مقدار این عدد تغییر خواهد کرد.

مقدار لات در بازار کامودیتی ها (Commodities)

اصطلاح “لات” در انواع بازارهای مالی برای اشاره به واحد استاندارد معاملات برای یک دارایی خاص استفاده می شود. اندازه لات می تواند بسته به بازار متفاوت باشد. اندازه لات می تواند تأثیر قابل توجهی بر ریسک و ریوارد (Risk to Reward Ratio) معامله داشته باشد. در صورت موفقیت آمیز بودن معامله، اندازه لات بزرگتر منجر به سود بیشتر می شود، اما اگر معامله ناموفق باشد، ضرر بیشتری نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، مهم است که اندازه لات مناسب را برای استراتژی معاملاتی و تحمل ریسک خود انتخاب کنید.

همانطور که می دانید بروکرها در بازار فارکس به جز جفت ارزها، سایر ابزارها یا نمادهای مالی را هم برای معامله کردن در اختیار مشتریانشان قرار می دهند. در این قسمت مقدار لات در مهمترین نمادهای معاملاتی مربوط به بازار کامودیتی ها آورده شده است.

  • یک لات استاندارد طلا برابر با ۱۰۰ اونس است.
  • یک لات استاندارد نقره برابر با ۵۰۰۰ اونس است.
  • یک لات استاندارد نفت برابر با ۱۰۰۰ بشکه است.

حجم معاملاتی در فارکس با لات سنجیده می شود و هر لات در فارکس معادل ۱۰۰۰۰۰ واحد از ارز پایه است. از آن جایی که خیلی ها نمی توانند با این رقم بزرگ کار کنند، نسبت های کوچکتری همچون مینی، میکرو و نانو هم برای استفاده معامله گران خُرد در بازار فارکس به وجود آمده است.

هر بروکر در فارکس میزان مشخصی برای بیشترین و کمترین لات در نظر گرفته است. معمولا میزان بیشترین لات در فارکس ۵۰ لات است که البته بعضی بروکرها عددهای کمتری برای حداکثر لات دارند. میزان کمترین لات در فارکس هم ۰.۰۰۱ لات است. البته باید بگوییم که اکثر بروکرها عدد ۰.۰۱ لات را به عنوان حداقل لات در نظر می گیرند.

اهمیت استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس

استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس به دلایل زیر اهمیت بالایی دارد:

  • مدیریت ریسک

تعیین اندازه لات به معامله گران این امکان را می دهد که ریسک معاملات (Risk management) خود را کنترل کنند. با انتخاب اندازه مناسب لات، می توان میزان ضرر را در صورت حرکت بازار به جهت مخالف، محدود کرد. معامله گران حرفه ای معمولاً از لات های کوچکتر برای کاهش ریسک و مدیریت بهتر سرمایه خود استفاده می کنند.

  • محاسبه سود و زیان

اندازه لات به طور مستقیم بر میزان سود یا زیان احتمالی یک معامله تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، در یک معامله با یک لات استاندارد، تغییر یک پیپ می تواند منجر به تغییر قابل توجهی در سود یا زیان شود. بنابراین، معامله گران باید اندازه لات را بر اساس تحلیل دقیق بازار و استراتژی معاملاتی خود انتخاب کنند تا سوددهی بیشتری داشته باشند.

  • برنامه ریزی مالی

معامله گران می توانند با استفاده از اندازه لات های مختلف، برنامه ریزی مالی دقیق تری داشته باشند. انتخاب اندازه لات مناسب به آن ها اجازه می دهد تا به طور مؤثرتری سرمایه گذاری کنند و از منابع مالی خود به بهترین نحو استفاده کنند. این امر به ویژه برای کسانی که سرمایه محدودی دارند، حائز اهمیت است، زیرا می توانند با مدیریت بهتر اندازه لات، از ضررهای بزرگ جلوگیری کنند و سوددهی بیشتری داشته باشند.

اهمیت استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس
  • تنوع بخشی در معاملات

استفاده از لات های مختلف به معامله گران امکان می دهد تا در معاملات خود تنوع ایجاد کنند. این تنوع می تواند شامل معامله جفت ارزهای مختلف با لات های متفاوت باشد. با این کار، معامله گران می توانند ریسک های خود را پراکنده کنند و از فرصت های بیشتری در بازار بهره برداری کنند.

  • انعطاف پذیری در استراتژی های معاملاتی

انتخاب اندازه لات مناسب به معامله گران امکان می دهد تا استراتژی های معاملاتی خود را با انعطاف بیشتری اجرا کنند. به عنوان مثال، در استراتژی اسکالپینگ که نیاز به ورود و خروج سریع از معاملات دارد، استفاده از لات های کوچکتر می تواند به معامله گران کمک کند تا بدون نگرانی از ضررهای بزرگ، به معاملات خود ادامه دهند.

  • توسعه مهارت های معاملاتی

برای معامله گران تازه کار، استفاده از لات های کوچکتر مانند میکرو و نانو لات ها، فرصتی برای توسعه مهارت ها و کسب تجربه بدون تحمل ریسک های بزرگ فراهم می کند. این امر به آن ها اجازه می دهد تا با بازار آشنا شوند و استراتژی های خود را بهبود بخشند.

تأثیر اندازه لات بر روانشناسی و هزینه‌ معاملات

یکی از جنبه های مهمی که معامله گران باید در نظر داشته باشند، تأثیر اندازه لات بر هزینه های معاملات است. هزینه های معاملات شامل اسپرد (تفاوت بین قیمت خرید و فروش) و کمیسیون های احتمالی می شود. با توجه به اینکه حجم معاملات با افزایش اندازه لات بیشتر می شود، هزینه های مرتبط نیز افزایش می یابد. بنابراین، انتخاب اندازه لات مناسب می تواند به کاهش هزینه های معاملات کمک کند و در نتیجه سود خالص بیشتری را برای معامله گر به ارمغان بیاورد.

روانشناسی معاملات (Trading Psychology) یکی از عوامل کلیدی در موفقیت در بازار فارکس است. انتخاب اندازه لات مناسب نیز می تواند تأثیر زیادی بر روانشناسی معامله گر داشته باشد. به عنوان مثال، استفاده از لات های بزرگتر احتمالا منجر به افزایش استرس و اضطراب شود، زیرا ریسک از دست دادن سرمایه بیشتر است. در مقابل، استفاده از لات های کوچکتر می تواند به افزایش اعتماد به نفس معامله گر کمک کند و به او اجازه دهد تا با آرامش بیشتری تصمیم گیری کند. بنابراین، اندازه لات باید به گونه ای انتخاب شود که با سطح تحمل ریسک و وضعیت روانی معامله گر همخوانی داشته باشد.

اهمیت حجم معاملاتی از نگاه مارک داگلاس

مارک داگلاس (Mark Douglas) در کتاب تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی، تشبیه جالبی را ارائه می کند که به وسیله آن می توان تأثیر استفاده از حجم های بزرگ یا کوچک را هنگام معامله تجسم کرد.

در این مثال، او از خواننده می خواهد که برای لحظه ای، حجم لات معاملاتی خود را با میزان حمایتی که ممکن است در زیر پای خود در هنگام عبور از یک دره داشته باشند معادل سازی کند، اگرچه شاید تجسم یک دره شیب دار باعث درک بیشتر این موضوع شود.

در این مثال، داگلاس از خواننده می خواهد که تأثیر یک اتفاق غیرمنتظره را هنگام عبور آن ها از این دره در نظر بگیرد. اگر یک معامله گر از اندازه لات کوچکی نسبت به اندازه حساب معاملاتی خود استفاده کند، این کار مانند عبور از دره به وسیله یک پل عریض و محکم است. حتی اگر هنگام حرکت روی پل، طوفان را تجربه کنید، باز هم احتمالاً زیر پای خود احساس امنیت دارید و بعید است که از روی پل سقوط کنید. در این مقایسه، طوفان مشابه نوسانات شدید یا سایر تلاطم های بازار است که معامله گران فارکس گاهی اوقات آن را تجربه می کنند.

در مقابل، می توانید شرایطی را در نظر بگیرید که یک معامله گر فارکس نسبت به مقدار پولی که در حساب معاملاتی خود در معرض ریسک قرار داده است، از حجم زیادی استفاده می کند.

این مشابه عبور از همان دره روی یک طناب باریک است؛ جایی که طوفان یا حتی یک وزش باد کوتاه می تواند به سقوط شما منجر شود و باعث شود که تعادل خود را از دست داده و سقوط کنید. این مانند معامله با یک حجم بسیار بزرگ است که حتی یک حرکت نامطلوب کوچک اما غیرمنتظره در بازار، می تواند باعث شود که موجودی حساب شما به اندازه ای کاهش یابد که دیگر قابل جبران نباشد.

به طور خلاصه، این مقایسه نشان می دهد دلیل مهم بودن حجم معامله برای اهداف مدیریت ریسک معامله گران، این است که آن ها را وادار می کند به دقت میزان ریسکی که به طور واقع بینانه توانایی تحملش را دارند کنترل کنند، نه اینکه تنها با ریسک موجود نسبت به اهرم در دسترس، معامله کنند.

در انتها

لات (Lot) یکی از مفاهیم کلیدی در بازار فارکس است که درک صحیح آن برای موفقیت در معاملات ضروری است. انتخاب اندازه لات مناسب بر اساس استراتژی معاملاتی و میزان تحمل ریسک می تواند به معامله گران کمک کند تا معاملات خود را بهینه کنند و ریسک های مرتبط با بازار را مدیریت نمایند. در نهایت، آموزش و تمرین مداوم درک عمیق تری از نحوه استفاده از لات و سایر مفاهیم مهم در فارکس به معامله گران خواهد داد.

برای یادگیری و درک بهتر لات در فارکس، به مفاهیمی مثل پیپ و لوریج و کارکردشان در فارکس تسلط پیدا کنید تا بتوانید برای انجام محاسبات سود و ضرر خود در فارکس به راحتی از آن ها استفاده کنید.

سؤالات متداول

لات در فارکس به چه معناست؟

لات در فارکس می تواند به عنوان حجم یا مقدار یک جفت ارز که یک معامله گر در یک معامله خرید یا فروش می کند، توضیح داده شود.

یک لات در فارکس چقدر است؟

یک لات استاندارد در فارکس معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. یک مینی لات یک واحد اندازه گیری است که ۱۰,۰۰۰ واحد را نشان می دهد و یک میکرو لات به یک واحد اندازه گیری که ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است، اشاره دارد.

انواع مختلف لات ها در معاملات فارکس چیست؟

انواع مختلف لات ها در معاملات فارکس عبارتند از لات های استاندارد (Standard Lot)  (۱۰۰۰۰۰ واحد)، مینی (Mini Lot) (10000 واحد)، میکرو (Micro Lot) (1000 واحد) و نانو (Nano Lot) (100 واحد)

ادامه مطلب

عضویت در خبرنامه

تبلیغات

برترین ها