آموزش
الگوریتم های zk-SNARK و zk-STARK (گواه های اثبات)
zk-SNARK یکی از تکنولوژی های اثبات دانش صفر (ZKP) به معنای دانش صفر مختصر غیرتعاملی است و zk-STARK نوع دیگری از فناوری های مبتنی بر ZKP است که به معنای دانش صفر مقیاس پذیر و شفاف است. دانش صفر به معنای اثبات یک مسئله بدون افشای اطلاعات است. یعنی ثابت کننده باید به تایید کننده موضوعی را ثابت کند و این کار را بدون ارائه هیچ اطلاعاتی انجام دهد.

منتشر شده
11 ماه پیشدر
توسط
روکو (Rocco)
مفهوم اثبات دانش صفر (Zero Knowledge Proof) در دنیای بلاکچین در حال توسعه و گسترش است. روش های اثبات دانش صفر به ما کمک می کنند که صحت یک مسئله را به اثبات برسانیم، بدون آنکه اطلاعات و داده های محرمانه را منتشر کنیم. به بیان دیگر، ما به کمک این روش ثابت می کنیم که یک فرد مورد اعتماد در شبکه هستیم و همزمان محرمانگی اطلاعات را نیز حفظ می کنیم. این همان چیزی است که منجر به ایجاد تکنولوژی های دانش صفر شده است. دو مورد از مهمترین این تکنولوژی ها، الگوریتم zk-SNARK و الگوریتم zk-STARK نام دارند. فارغ از اینکه رویکرد الگوریتم zk-SNARK چیست و چگونه کار می کند، تفاوت آن با zk-STARK نیز از جمله موارد مهمی است که کسب اطلاعات در مورد آن می تواند به درک بهتر ما از فناوری ZKP کمک کند.
با اینوستورنت همراه باشید که در ادامه با رویکردی مقایسه ای در این مطلب به شرح و توضیح این دو فناوری مهم می پردازیم.
الگوریتم zk-SNARK چیست؟
برای آنکه بتوانیم قدم به دنیای فناوری اسنارک و استارک بگذاریم، ابتدا باید در مورد گواه اثبات دانش صفر (Zero-Knowledge Proof) صحبت کنیم. Zero-Knowledge Proof به طور مستقیم توسط پیمانکار سابق سازمان CIA یعنی ادوارد اسنودن (Edward Snowden) در توییتر بر سر زبان ها افتاد. اما به طور کلی ایده گواه دانش صفر به تحقیقات چندین محقق MIT در سال ۱۹۸۰ برمی گردد.
الگوریتم اثبات دانش صفر روشی منحصر به فرد است که در آن کاربر اثبات کننده می تواند به کاربر تایید کننده ثابت کند که چیزی را می داند؛ بدون اینکه بخواهد اطلاعاتی را افشا کند. در واقع این رویکرد به معنای اثبات داشتن دانش بدون افشای خودِ دانش است. اثبات کننده باید به شیوه ای به تایید کننده ثابت کند که اطلاعات را در اختیار دارد، ولی خود اطلاعات را منتشر نکند. گواه های اثبات بدون نیاز به دانش، به سرعت قابل تایید بوده و غالبا نسبت به یک تراکنش استاندارد بیت کوین (Bitcoin)، به داده های بسیار کمتری نیاز دارند. این امر باعث ایجاد مسیری جدید برای استفاده از zk-STARKs به عنوان راه حلی برای حریم خصوصی و مقیاس پذیری می شود.

همین توضیح مختصر هم کافی است تا بتوانیم به سراغ zk-SNARK برویم. این اصطلاح از سر واژه های Zero-Knowledge Succinct Non-Interactive Argument of Knowledge گرفته شده است که به معنی گواه اثبات دانش صفر اجمالی غیرتعاملی است. بد نیست هرکدام از این واژه ها را به شکلی مختصر بررسی کنیم.
Zero-Knowledge
در مورد دانش صفر، می توان ساعت ها صحبت کرد؛ اما در اینجا با ارائه مثال معروف غار علی بابا، این مفهوم را توضیح می دهیم. غاری حلقوی شکل را تصور کنید که یک ورودی دارد. دو مسیر جانبی در سمت چپ و راست این غار وجود دارند که در انتهای غار به کمک یک درب جادویی به هم متصل می شوند. برای رد شدن از درب جادویی، باید کلمه رمز صحیح را زمزمه کنید. فرض کنید آلیس می خواهد به باب ثابت کند که کلمات رمز را می داند و در عین حال آن ها را مخفی نگه دارد. بدین منظور، باب از آلیس می خواهد تا وارد غار شود و از یکی از دو مسیر حرکت کند. باب هم خودش بیرون غار منتظر می ماند. فرض کنیم آلیس مسیر ۱ را انتخاب می کند و باب از او می خواهد که از مسیر ۲ برگردد.
اگر آلیس رمز را نداند، هرگز نمی تواند از مسیر ۲ برگردد. اما اگر آلیس از مسیر ۱ رفته باشد و باب هم از او بخواهد که از همان مسیر برگردد، دیگر نیازی به آن نیست که آلیس رمز را بداند. پس اینجا به طور شانسی آلیس توانسته از غار خارج شود. برای اطمینان از اینکه آلیس همیشه نمی تواند با شانس از یک سمت حرکت کند و از همان سمت برگردد، این فرایند چندین بار تکرار می شود. با هر بار تکرار، میزان احتمال شانسی بودن فرایند هم کم و کمتر می شود. در نهایت آلیس بدون آنکه کلمه رمز را به باب بگوید، به او ثابت می کند که آن را می داند.
Succinct
در تعریف اسنارک ها، واژه Succinct به معنی اجمالی و مختصر اهمیت فراوانی دارد. اما منظور از مختصر بودن چیست؟ گواه های اثبات دانش صفر مختصر، می توانند در چند میلی ثانیه تایید شوند. طول این گواه ها هم تنها چند صد بایت است. همین کوچک بودن Proof Size است که باعث سرعت این فناوری می شود.
Non-Interactive
در نسخه های ابتدایی پروتکل های دانش صفر، دو شخص ثابت کننده (Prover) و تایید کننده (Verifier) مجبور بودند چندین مرتبه یک فرایند را تکرار کنند و از طریق این تعامل، دسترسی به دانش را اثبات کنند؛ این مسئله، ویژگی تعاملی بودن را نشان می دهد. اما در SNARK ها که از دانش غیرتعاملی بهره می برند، گواه تنها متشکل از پیامی است که از اثبات کننده به تایید کننده ارسال می شود.
Arguments of Knowledge
حال به سراغ بخش پایانی سرواژه zk-SNARK می رویم. Zk-SNARKs عموما از لحاظ پردازشی، بی نقص در نظر گرفته می شوند؛ بدین معنی که یک اثبات کننده فریب کار، شانس بسیار کمی دارد تا بتواند سیستم را بدون داشتن اطلاعات (یا شاهد) فریب دهد. این ویژگی با عنوان بی نقص بودن شناخته شده و فرض را بر این می گذارد که ثابت کننده، قدرت پردازشی محدودی دارد. از لحاظ تئوری، یک اثبات کننده با داشتن قدرت پردازش کافی می تواند گواه های جعلی ایجاد کند. این یکی از دلایلی است که کامپیوترهای کوانتومی را به تهدیدی برای zk-SNARKs (و سیستم های بلاک چین) تبدیل می کند.
الگوریتم zk-STARK چیست؟
در سمت دیگر zk-STARK را داریم که مخفف Zero-Knowledge Scalable Transparent Argument of Knowledge است. هر دو الگوریتم مذکور، برای افزایش حریم خصوصی مورد استفاده قرار می گیرند، اما با هم تفاوت هایی دارند. مثلا با وجود آنکه پروژه هایی نظیر استارک ور (StarkWare) از استارک استفاده می کنند، این تکنولوژی جامعه ای بسیار کوچکتر از اسنارک دارد. در این فناوری، دو واژه مقیاس پذیری و شفافیت بسیار مهم است که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.

Scalable
استارک به توسعه دهندگانش اجازه داده تا محاسبات و ذخیره داده ها را به صورت برون زنجیره ای انجام دهند. گواه های STARK به منظور تایید صحت محاسبات خارج از زنجیره، توسط سرویس های Off-Chain تولید می شوند. این ساز و کار موجب افزایش مقیاس پذیری می شود.
Transparent
برخلاف اسنارک، در zk-STARK خبری از تنظیمات مورد اعتماد (Trusted Setup) نیست. منظور از تنظیمات مورد اعتماد، فرایندی است که با هدف تولید پارامترهای استاندارد انجام می شود و پروتکل های رمزنگاری از آن پارامترها استفاده می کنند. این فرایند یک مرتبه صورت می گیرد و طی آن قطعه ای داده تولید می شود که با هر مرتبه اجرای پروتکل رمزنگاری، مورد استفاده قرار می گیرد. در اسنارک، به یک شخص مورد اعتماد نیاز است تا تنظیمات سیستم zk Proof را انجام دهد؛ اما در استارک ها با پارامترهای عمومی و تصادفی سر و کار داریم و همین امر شفافیت و ایمنی استارک ها را افزایش می دهد.
استارک ها برخلاف SNARK، تمرکز اصلی و ویژه ای روی توابع هش (Hash) دارند. همین مسئله بود که توانست برخی مزایا را در STARK پیاده کند که اسنارک فاقد آن ها بود. به طور کلی، استارک ها به این دلیل به وجود آمدند تا کاستی ها و معایب SNARK ها را برطرف کنند.
تاریخچه zk-SNARK و zk-STARK
اسنارک از مفهوم دانش صفر گرفته شده است که نخستین بار در اواخر دهه ۱۹۸۰ معرفی شد. این فناوری که برای رفع مشکل ناشناس ماندن در بلاکچین بیت کوین به وجود آمد، اکنون در رمزارز زی کش (Zcash) مورد استفاده قرار گرفته است. در ژانویه سال ۲۰۱۲ (دی ۱۳۹۰)، پروفسور دانشگاه UC Berkeley با نام الساندرو کیه زا (Alessandro Chiesa) مقاله ای را با همکاری ران کانتی (Ran Canetti)، نیر بیتانسکی (Nir Bitansky) و ارن ترومر (Eran Tromer) منتشر کرد و در آن از اصطلاح zk-SNARK برای تعریف نوع جدیدی از گواه های دانش صفر استفاده کرد.
برای آگاهی از آغاز پیدایش zk-STARK باید به سال ۱۹۹۰ برگردیم؛ تحقیقات ابتدایی در مورد این فناوری به همان زمان برمی گردد. البته آن سیستم های ابتدایی عملی نبودند. سرانجام در سال ۲۰۱۸ الی بن ساسون (Eli Ben Sasson)، ایدو بنتوف (Iddo bentov)، ینون هورش (Yinon horesh) و مایکل ریابزف (Michael Ryabzev) اثر مشترک خود را با عنوان “Scalable, transparent, and post-quantum secure computational integrity” منتشر کردند. این اثر در نوع خود بی نظیر بود؛ چرا که ساختار رمزنگاری مستحکمی را نشان می داد که بسیار بهتر از آزمایش های معروف zk-SNARK در زی کش بود. این فناوری هم ایمن تر از همتایان خود بود و هم پیاده سازی آسان تری داشت.
- هدف از راه اندازی اسنارک (SNARK) و استارک (STARK) چه بود؟
بسیاری از افرادی که به دنبال حریم خصوصی هستند بر این باورند که این ویژگی مهم، بسیار فراتر از یک شاخصه بوده و حتی از آن به عنوان یک حق بنیادی بشر یاد می کنند. همین مسئله اهمیت فناوری های مبتنی بر دانش صفر را پررنگ می کند. به طور مثال می توان از zk-SNARK ها به عنوان مکانیزم انتقال پول در حریم خصوصی مؤسسات استفاده کرد.
به طور مشابه با درآمیخته شدن zk-SNARK ها با شبکه های اجتماعی، می توان مانع از فروش اطلاعات کاربران این شبکه ها به شرکت های تبلیغاتی شد. کاربران (به طور مثال موسسات اقتصادی) می توانند با بهره گیری از پلتفرم های تکنولوژی، به تعاملات مالی و دارایی خود به صورت محرمانه دست یابند و امکان اینکه به پروتکل های ارزهای دیجیتال حریم خصوصی مثل Zcash دسترسی داشته باشند نیز برایشان فراهم خواهد شد.
پس اگر بخواهیم به ایده و اهداف این تکنولوژی ها اشاره کنیم، باید پاسخ را در حریم شخصی جستجو کنیم. ارائه دهندگان استارک می خواستند ساز و کاری جدید را با رویکردی بسیار اساسی تر در مورد چگونگی ایجاد آزمون های دانش صفر انجام بدهند. آنچه که به نظر با اصول امنیتی در رمزارزها مغایرت دارد، در این سیستم جدید اعمال شد (عدم شفافیت)؛ اما در همان زمان، این تصمیمات پیچیدگی سیستم را کم کرد، پیاده سازی آن را آسان کرد و در عین حال امنیت را فدا نکرد؛ بلکه راه های جدیدی را برای امنیت بالاتر فراهم کرد.
اینگونه بود که محققان توانستند به کمک رمزنگاری هم ریختی (Homomorphic Encryption)، محاسبات چند جانبه امن (MPC) و آزمایش های تعاملی، این فناوری جدید را طراحی کنند.
به طور کلی هدف هر دو پروتکل کمک به حریم شخصی است؛ اما STARK با هدف بهینه سازی SNARK به وجود آمد. البته این به آن معنا نیست که استارک از اسنارک بهتر است. بهتر یا بدتر بودن یک فاکتور نسبی است. به ویژه آنکه zk-SNARK هم جامعه بزرگتری دارد و هم از محبوبیت بیشتری برخوردار است اما نمی توان با قطعیت آن را تایید و یا انکار کرد. در بخش های بعدی که این دو الگوریتم را با هم مقایسه کردیم، این مسئله بهتر مشخص می شود.
نحوه کارکرد zk-SNARK
هم اسنارک و هم استارک هر دو بر اساس Zero Knowledge Proof عمل می کنند. ساختار Zk-Snark ها با پارامترهایی گره خورده است که به دنبال سنجش اعتبار مجموعه ای از داده ها هستند. برای تولید این پارامترها نیاز به Trusted Setup داریم؛ اما اگر این پارامترها به درستی مدیریت نشوند، یک بازیگر مخرب در شبکه این امکان را دارد که تعداد نامحدودی توکن بومی را بدون اطلاع سایر افراد حاضر در شبکه، مینت کند.
با اینکه تنظیمات ابتدایی مورد اعتماد در پیاده سازی zk-SNARKs ضروری هستند، محققان به دنبال یافتن جایگزین های دیگری به منظور کاهش میزان اعتماد مورد نیاز در این فرآیند هستند. اگر کسی بتواند به ایجاد تصادفی پارامترها دسترسی پیدا کند، می تواند گواه های جعلی ایجاد کند که در نظر تایید کننده معتبر به نظر بیایند.
zk-SNARK ها با مجموعه متمایزی از پارامترهای شبکه، بر یکسری از توابع ریاضی تکیه می کنند. این توابع عمل محاسبات را به مدارهای حسابی (Arithmetic Circuits) تقسیم می کنند که مجموعه ورودی های جداگانه ای را دریافت می کنند. در نتیجه، استفاده از تکنیک های نسبتا متفاوت رمزنگاری مانند تعهدات هم ریختی (Homomorphic Commitment)، ارزیابی بی چون و چرای چند جمله ای ها (Blind Evaluation of Polynomials) و جفت منحنی های بیضوی با نگاشت های دوخطی (Bilinear Pairings of Elliptic Curves)، منجر به جدا شدن ارتباطات میان دو طرف تراکنش در یک شبکه رمزارزی می شود.
مثلا اگر آلیس و باب بخواهند در یک شبکه رمزارزی با هم تراکنش داشته باشند و به حریم خصوصی تمام و کمال دست پیدا کنند، نیاز به پنهان سازی این عناصر در تراکنش خواهند داشت.
- فرستنده
- گیرنده
- میزان تراکنش
- آدرس IP
استفاده از zk-SNARK هر ارتباط معناداری میان گیرنده، فرستنده و میزان تراکنش را کمرنگ می کند. همچنین می تواند با بهبود دهنده های حریم شخصی لایه شبکه مانند TOR یا ++Dandelion ترکیب شود. این کار موجب مخفی شدن لوکیشن آی پی (IP) کاربر خواهد شد.
تراکنش ها در بیشتر انواع رمزارزها از طریق بررسی شبکه اعتبارسنجی می شوند؛ یعنی باید شرایط خاصی برقرار شود و الزامات مشخصی وجود داشته باشد تا بتوان یک تراکنش را معتبر نامید. مهم است که فرستنده واقعا مبلغی را که قصد ارسال آن را دارد، در اختیار داشته باشد و با ارائه کلید خصوصی (Private Key) صحیح نشان دهد که وجوه برای اوست. فناوری zk-SNARK به فرستنده تراکنش اجازه می دهد که این کار را با دانش صفر انجام دهد؛ یعنی بدون آنکه میزان وجوه یا آدرس ها را افشا کند، ثابت کند که دارایی را در اختیار دارد و خودش مالک آن هاست. در طی فرایند تراکنش، اسنارک ها اطلاعات مورد نیاز برای اثبات را به معادله تبدیل می کنند. در چنین بستری، این معادله بدون افشای هرگونه اطلاعاتی حل می شود.
تصویر زیر تفاوت رمزنگاری بین اسنارک ها و استارک ها را نشان می دهد. همانطور که مشخص است، SNARK از زوج های منحنی بیضوی استفاده می کند؛ در حالی که STARK با توابع هش سر و کار دارد.
مقایسه zk-SNARK با دیگر پروتکل های حریم خصوصی
نام zk-SNARK ها با زی کش گره خورده است. حال سوالی که پیش می آید این است که فناوری اسنارک و Zcash تا چه حد قوی هستند؟ هر کدام از پروتکل های حریم خصوصی، از یک استراتژی متفاوت برای مخفی کردن اطلاعات تراکنش استفاده می کنند.
همانطور که در مورد Zcash گفتیم، این رمزارز از zk-SNARK استفاده می کند. اما پروتکل رقیب زی کش یعنی مونرو (Monero)، از یک فناوری به نام امضاهای حلقوی (Ring Signatures) استفاده می کند تا هویت امضاکنندگان دیجیتال را مخفی نگه دارد. همچنین رمزارز PIVX از پروتکل Zero Coin استفاده می کند؛ یک پروتکل حریم خصوصی که به عنوان افزونه ای برای پروتکل بیت کوین طراحی شده است تا به ناشناس تراکنش ها در این شبکه کمک کند. هرچند این پروتکل اکنون با بیت کوین سازگاری ندارد.
هرکدام از این تکنولوژی ها طرفداران خود را دارند؛ اما با این همه، اینطور به نظر می رسد که افراد بی طرف zk-SNARKs را گزینه ای بهتر می دانند. البته نباید اینطور تصور کرد که زی کش با تکیه بر اسنارک، کاملا بی عیب و نقص است. Zcash با یک عیب بالقوه متولد شد. تمام بلوک های ایجاد شده برای چند سال اول شامل ۲۰ درصد “مالیات” هستند که به طور خودکار به بنیانگذاران این رمزارز تعلق می گیرد. این مسئله با نام “مالیات بنیانگذار” شناخته می شود.
علاوه بر این، به دلیل ماهیت zk-SNARK، اثبات شده است که “اگر بنیانگذاران این رمزارز با هم تبانی کنند، می توانند تعداد نامحدودی از توکن ها را بدون اطلاع سایرین بدست آورند. این به این دلیل است که در حال حاضر هیچ راهی برای دانستن میزان دقیق Zcash وجود ندارد.”
ورود اسنارک به دنیای رمز ارزها
به جز Zcash در رمزارزهای دیگری نیز از فناوری zk-SNARK استفاده شده است. دو نمونه از مهمترین این موارد را در ادامه با هم مرور می کنیم.
- بیت کوین پرایوت (Bitcoin Private)
در پاسخ به مالیات بنیانگذار و با توجه به ریسک این امر، گروهی از افراد فورکی از Zcash را با نام Zclassic معرفی کردند. توسعه دهندگان هم تحت یک پروژه بازسازی، نام Zclassic را به Bitcoin Private تغییر دادند. Bitcoin Private از بلاک چین اصلی بیت کوین استفاده می کند و برخی از به روز رسانی ها و تغییرات از جمله پیاده سازی zk-SNARK را نیز شامل می شود.
- اتریوم (Ethereum)
زمانی که اتریوم (ETH) وارد فاز متروپلیس شد، zk-SNARK را به بلاکچین (Blockchain) خود اضافه کرد. هرچند در حال حاضر zk-SNARK برای همه تراکنش های اتریوم استفاده نمی شود و فقط یک ابزار در جعبه ابزار است. اگر اتریوم بتواند این تکنولوژی را برای استفاده های گسترده تر پیاده سازی کند، همه تراکنش های آن به طور یکسان، محرمانه خواهند بود.
ویژگی الگوریتم های دانش صفر SNARK و STARK
با توضیحاتی که در مورد ساز و کار این دو تکنولوژی اثبات دانش صفر بیان کردیم، تا حدودی با ویژگی های آن ها هم آشنا شدیم. از آنجا که این دو فناوری از دانش صفر (ZKP) استفاده می کنند، می توان ویژگی های Zero-Knowledge را برای آن ها نیز بیان کرد. از جمله این موارد می توان به تمامیت (Completeness) و صحت (Soundness) اشاره کرد. جدول زیر ویژگی های این دو فناوری را به صورت مقایسه ای به خوبی نشان می دهد.
ویژگی ها | اسنارک (SNARK) | استارک (STARK) |
فناوری | رمزنگاری منحنی بیضوی | توابع هش |
نیاز به تنظیمات مورد اعتماد | دارد | ندارد |
اندازه گواه | کوچکتر از استارک | بسیار بزرگتر از اسنارک |
پیچیدگی اثبات کننده و تایید کننده | کم | زیاد |
هزینه گس تایید روی اتریوم | پایین | بالا |
مقاومت در برابر حملات کامپیوترهای کوانتومی | احتمال حمله کامپیوترهای کوانتومی وجود دارد؛ چرا که اسنارک ها از جفت کلیدهای عمومی و خصوصی استفاده می کنند. | بله |
مقیاس پذیری | کمتر از zk-STARK | بیشتر از zk-SNARK |
اندازه تخمینی برای ۱ تراکنش | تراکنش: ۲۰۰ بایت، کلید: ۵۰ مگابایت | ۴۵ کیلوبایت |
اندازه تخمینی برا ۱۰ هزار تراکنش | تراکنش:۲۰۰ بایت، کلید: ۵۰۰ گیگابایت | ۱۳۵ کیلوبایت |
دو فناوری مذکور بر مبنای گواه دانش صفر عمل می کنند؛ پس جزء راهکارهای لایه دو (Layer 2) هستند که به دنبال مقیاس پذیری بلاکچین اتریوم هستند. همچنین به طور ویژه کاربرد فناوری های استارک و اسنارک، در افزایش حریم خصوصی خلاصه می شود.
مزایا و معایب اسنارک (SNARK) و استارک (STARK)
در این قسمت، نگاهی به مزایا و معایب zk-SNARK و zk-STARK می اندازیم تا دیدگاه بهتری نسبت به این دو فناوری داشته باشیم.
مزایای SNARK
- توان عملیاتی بالا
توان عملیاتی بالا در پی کاهش پردازش روی شبکه اتریوم، افزایش پیدا می کند. در نتیجه ازدحام در بلاکچین اصلی کمتر، تراکنش ها سریع تر و متعاقب آن هزینه های گس (GAS) هم کمتر می شود.
- ابعاد کوچکتر گواه
گواههای SNARK به دلیل اندازه متوسطی که دارند، در زنجیره اصلی ساده تر تایید می شوند. در اتریوم این مسئله منجر به کاهش کارمزد برای تایید تراکنش های برون زنجیره ای می شود. اتفاقی که خود به کم شدن هزینه های رول آپ (Rollup) منتهی می شود.
- ایمنی
روال های امنیتی رمزنگاری که در zk-SNARK ها به کار گرفته می شوند، دلیل اصلی امنیت بالای رول آپ های دانش صفر (ZK Rollup) در مقایسه با سایر پروژه های مقیاس پذیری هستند. گواه zk-SNARK به لحاظ محاسباتی و پردازشی بی نقص است و نمی توان به صورت تصادفی به آن دست یافت؛ به این ترتیب تایید کنندگان گمراه و رفتارهای بدخواهانه را به چالش می کشد و اجازه نمی دهد به سادگی دست به تخریب اکوسیستم بزنند.
معایب SNARK
- مشکلات مربوط به تنظیمات مورد اعتماد
این بزرگترین ایرادی است که می توان به zk-SNARK ها گرفت. در طول این مقاله بارها به این مورد اشاره کردیم و گفتیم که این پارامترها به صورت خصوصی باید ایجاد شوند؛ پارامترهایی که امکان ایجاد ارتباط خصوصی میان تایید کننده و ثابت کننده را فراهم می کنند. مشکل اینجاست که وجود یک بازیگر مخرب در شبکه، می تواند منجر به تولید گواه اثبات اعتبار (Validity Proof) نادرست شود. دقت کنید این امر با آنچه که در مورد بی نقص بودن اسنارک ها به لحاظ محاسباتی گفتیم، متفاوت است.
- احتمال قرار گرفتن در معرض حملات کامپیوترهای کوانتومی
اسنارک ها بر اساس منحنی های بیضوی عمل می کنند تا بتوانند گواه های اثبات اعتبار را تولید کنند. درست است که رمزنگاری منحنی بیضوی (ECC) ایمن است، اما محاسبات کوانتومی می تواند در برابر معماری امنیتی این رمزنگاری ها پیروز شود.

مزایای STARK
- عدم نیاز به تنظیمات قابل اعتماد
استارک ها در این مورد، نقطه مقابل SNARK هستند؛ چرا که به تنظیمات تصادفی عمومی (Publicly Randomness) نیاز دارند و دیگر خبری از Trusted Setup در آن ها نیست. این مسئله منجر به افزایش ایمنی استارک ها می شود.
- ویژگی های مقیاس پذیری
استارک ها (STARK) در مقایسه با اسنارک ها (SNARK) می توانند به سرعت محاسبه و تایید شوند.
- توان عملیاتی حداکثری
استارک ها هم مثل اسنارک ها می توانند با فراهم کردن محاسبات برون زنجیره ای قابل اعتماد و ایمن، حداکثر توان عملیاتی را به کار بگیرند.
- تضامین امنیتی پیشرفته
استفاده از هش های مقاوم در برابر برخورد (Collision Resistance) امنیت استارک ها را بالا می برد. منظور از Collision Resistance عدم وجود تناظر میان ورودی و خروجی تابع هش است؛ به این معنا که نمی توان دو ورودی را با خروجی یکسان پیدا کرد.
معایب STARK
- اندازه های بزرگتر گواه
تا اینجا که مزایای استارک ها را بررسی کردیم، به نظر بهتر از SNARK بودند. اما مسئله مهم این است که در zk-STARK گواه ها اندازه های بزرگتری دارند. این مسئله باعث می شود که تایید گواه های استارک در اتریوم طولانی تر و در نتیجه گران تر باشد.
- پذیرش کمتر
از وقتی که zk-SNARK ها نخستین بار در بلاکچین به کار گرفته شدند، سهم بازار بیشتری نسبت به zk-STARK ها به دست آوردند. محیط توسعه و ابزارهای اسنارک بر اساس گواه های اثبات دانش صفر بزرگتر است. همچنین zk-SNARK ها به شکل عمده در رول آپ های zk مورد استفاده قرار می گیرند. در سمت مقابل، zk-STARK ها پذیرش کمتری دارند. توسعه دهندگان هم ممکن است هنگام ایجاد پروژه های ZK، با ابزارها و پشتیبانی های کمتری مواجه شوند.
در انتها
zk-SNARK یکی از تکنولوژی های اثبات دانش صفر (Zero Knowledge Proof یا به اختصار ZKP) به معنای دانش صفر مختصر غیرتعاملی است. zk-STARK نوع دیگری از فناوری های مبتنی بر ZKP است که به معنای دانش صفر مقیاس پذیر و شفاف است. دانش صفر به معنای اثبات یک مسئله بدون افشای اطلاعات است. یعنی ثابت کننده باید به تایید کننده موضوعی را ثابت کند و این کار را بدون ارائه هیچ اطلاعاتی انجام دهد.
این دو فناوری هر دو بر مبنای دانش صفر عمل می کنند اما تفاوت هایی دارند. مهمترین تفاوت این است که اسنارک ها نیاز به تنظیمات مورد اعتماد دارند و در برابر حملات کامپیوترهای کوانتومی آسیب پذیر هستند؛ اما استارک ها به چنین تنظیماتی نیاز ندارند و نسبت به حملات کامپیوترهای کوانتومی مقاوم هستند. همچنین مقیاس پذیری zk-STARK ها بیشتر از zk–SNARK هاست.
در حال حاضر zk-SNARK ها محبوبیت و پذیرش بیشتری نسبت به zk-STARK ها دارند. یکی از دلایل این امر قدمت بیشتر اسنارک ها و البته پیچیدگی کم آن هاست. با این حال، zk-STARK ها را می توان آینده فناوری های مبتنی بر دانش صفر دانست. بسیاری از افراد معتقدند که استارک ها می توانند به مرور زمان راه خود را پیدا کنند و به محبوبیت و مقبولیت قابل توجهی دست پیدا کنند.

شاید دوست داشته باشید
کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبتنام کرد
کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو
در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!
قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انتماینر S23
راهاندازی شبکه LitVM لایت کوین
ابزار S-Two استارکور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواههای دانش صفر (ZKP)
آموزش
آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟
تحلیلهای بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان میدهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصتهای کوتاهمدت استفاده میشوند، اما موفقیت آنها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینههای تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.

منتشر شده
2 هفته پیشدر
خرداد 13, 1404توسط
روکو (Rocco)
تحلیل تکنیکال، روشی برای پیشبینی حرکت قیمتها از طریق بررسی دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم معاملات، به یکی از ابزارهای اصلی معاملهگران در بازارهای مالی، بهویژه بازار رمز ارزها، تبدیل شده است. بازار رمز ارزها با ویژگیهای منحصربهفرد خود، مانند معاملات ۲۴ ساعته، نوسانات شدید قیمت و تأثیرپذیری از اخبار و رویدادهای جهانی، محیطی چالشبرانگیز اما پر از فرصت برای معاملهگران ایجاد کرده است.
در این بازار، تحلیل تکنیکال به سبکهای مختلف یا با ابزارهای اندیکاتوری مانند نمودارهای کندلی، میانگینهای متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI) و باندهای بولینگر به معاملهگران کمک میکند تا الگوهای قیمتی را شناسایی کرده و تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری بگیرند.
آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار ارزهای دیجیتال سودآور است؟
با توجه به تکامل مداوم بازار ارزهای دیجیتال و ظهور فناوریهای جدید، پرسش از سودآوری تحلیل تکنیکال بهتنهایی بیش از پیش اهمیت یافته است. آیا این روش، که صرفاً بر دادههای قیمتی و حجمی متکی است، میتواند در بازاری پرنوسان و غیرقابلپیشبینی مانند رمز ارزها سودآوری پایداری ارائه دهد؟ این مقاله با هدف پاسخ به این پرسش، به بررسی چارچوبهای نظری، شواهد تجربی، شرایط بازار، چالشها و محدودیتهای تحلیل تکنیکال و ارائه توصیههایی برای معاملهگران میپردازد. برای این منظور، از منابع معتبر و بهروز مانند گزارشهای بازار، مطالعات علمی و تحلیلهای عملی استفاده خواهد شد.
بازار ارزهای دیجیتال همچنان یکی از پویاترین بخشهای مالی جهان است. انتظار میرود این بازار از سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ با نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) ۱۶.۷ درصد به ارزش ۳۹.۷۵ میلیارد دلار برسد. بااینحال، نوسانات شدید، تأثیرات نظارتی و رویدادهای غیرمنتظره همچنان معاملهگران را به چالش میکشند. این مقاله با بررسی دقیق این عوامل، به دنبال ارائه دیدگاهی جامع در مورد کارایی تحلیل تکنیکال در چنین محیطی است.
“مسلما جواب قطعی برای سوال بالا وجود ندارد، ولی ترکیب تحلیلهای مختلف باعث میشود دیدگاه جامع تر و انتخاب بهتری برای خرید یا فروش رمزارزها داشته باشیم.”
درک تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
تحلیل تکنیکال بر سه اصل بنیادین استوار است که پایه و اساس این روش را تشکیل میدهند:
- بازار همهچیز را در قیمت منعکس میکند
این اصل فرض میکند که تمام اطلاعات موجود، از اخبار و رویدادها گرفته تا احساسات بازار، در قیمت یک دارایی منعکس شده است. بنابراین، معاملهگران نیازی به بررسی عوامل خارجی ندارند و تنها با تحلیل قیمت میتوانند تصمیمگیری کنند.
- قیمتها در قالب روندها حرکت میکنند
تحلیل تکنیکال بر این باور است که قیمتها تمایل دارند در جهتهای مشخصی (صعودی، نزولی یا خنثی) حرکت کنند و این روندها تا زمانی که شواهد قوی برای تغییر آنها ظاهر نشود، ادامه مییابند.
- تاریخ تکرار میشود
الگوهای قیمتی و رفتاری در بازارها تمایل به تکرار دارند، زیرا روانشناسی معاملهگران و سرمایهگذاران در طول زمان تغییر چندانی نمیکند.
این اصول در بازار ارزهای دیجیتال از طریق ابزارها و شاخصهای متعددی اعمال میشوند که به معاملهگران کمک میکنند تا روندها (Trends) و نقاط کلیدی بازار را شناسایی کنند.
ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
این نمودارها اطلاعات دقیقی در مورد حرکت قیمت در بازههای زمانی مختلف ارائه میدهند و الگوهایی مانند “چکش” یا “ستاره دنبالهدار” میتوانند سیگنالهای خرید یا فروش باشند.
میانگینهای متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA) برای شناسایی روندهای بلندمدت و کوتاهمدت استفاده میشوند. بهعنوان مثال، “تقاطع طلایی” (زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه عبور میکند) بهعنوان سیگنال صعودی شناخته میشود.
این اسیلاتور بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند و برای شناسایی شرایط بیشخرید (بالای ۷۰) یا بیشفروش (زیر ۳۰) استفاده میشود.
این ابزار شامل سه خط (میانگین متحرک و دو باند بالا و پایین) است که برای شناسایی نوسانات بازار و نقاط بازگشت احتمالی به کار میرود.
حجم بالا معمولاً تأییدکننده قدرت یک روند است، درحالیکه حجم پایین میتواند نشاندهنده ضعف آن باشد.
این ابزارها به دلیل سادگی و قابلیت استفاده در بازارهای پرنوسان مانند ارزهای دیجیتال بسیار محبوب هستند. بااینحال، وابستگی صرف به این ابزارها ممکن است معاملهگران را در برابر عوامل غیرقابلپیشبینی آسیبپذیر کند.
- سبک پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال (Price Action)
پرایس اکشن یکی از محبوبترین سبکهای تحلیل تکنیکال است که بر مطالعه حرکت خام قیمتها بدون وابستگی به شاخصهای پیچیده تمرکز دارد. این روش در بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات بالا و نقدینگی متغیر بسیار مورد توجه است. در پرایس اکشن، معاملهگران از نمودارهای شمعی، سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و الگوهای قیمتی مانند مثلثها، سر و شانه و پرچم برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده میکنند.
مقایسه تحلیل تکنیکال با سایر روشهای تحلیلی
تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روشها در بازارهای مالی است، اما برای درک بهتر جایگاه آن باید آن را با سایر روشهای رایج مانند تحلیل بنیادی (Fundamental)، تحلیل آنچین (OnChain) و تحلیل احساسات بازار مقایسه کرد.
۱- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل بنیادی
تحلیل تکنیکال بر حرکت قیمت و الگوهای نموداری تمرکز دارد و اغلب توسط معاملهگران کوتاهمدت استفاده میشود. در مقابل، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی (Fundamental analysis) به بررسی ارزش ذاتی دارایی میپردازد و عوامل اقتصادی، تیم توسعه، و پذیرش پروژه را بررسی میکند. بهطور خلاصه، تکنیکال برای شکار نوسانها مناسب است، اما بنیادی دیدگاه بلندمدتتری ارائه میدهد.
۲- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل آنچین
در تحلیل آنچین (On Chain)، دادههای مستقیم از بلاکچین مانند تعداد آدرسهای فعال، حجم تراکنشها و جریان توکنها در صرافیها بررسی میشود. این نوع تحلیل بیشتر برای بررسی سلامت شبکه و رفتار سرمایهگذاران بلندمدت بهکار میرود. در حالی که تحلیل تکنیکال سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت میدهد، آنچین تمرکز بیشتری بر رفتار کلان بازار دارد.
۳- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل احساسات بازار
تحلیل احساسات بازار بر اساس دادههایی مانند ترندهای شبکههای اجتماعی، حجم جستجوی گوگل، یا شاخص ترس و طمع عمل میکند. در حالی که تحلیل تکنیکال مبتنی بر دادههای عینی قیمت است، تحلیل احساسات گاهی به دادههای غیرقابلپیشبینی و حتی هیجانی وابسته است. ترکیب این دو میتواند برای شناسایی نقاط برگشت بسیار مفید باشد.
۴- تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل رفتاری
تحلیل رفتاری تلاش میکند تصمیمات معاملهگران را با بررسی سوگیریهای ذهنی مانند ترس، طمع یا فومو (FOMO) توضیح دهد. تحلیل تکنیکال تا حدی با این روش همپوشانی دارد، چون برخی الگوها مانند کندل استیک دوجی یا الگوهای برگشتی، حاصل احساسات بازار هستند. اما تحلیل رفتاری بیشتر به ریشههای روانشناختی رفتار بازار میپردازد تا صرف نمودارها.
معیار مقایسه | تحلیل تکنیکال | تحلیل بنیادی (فاندامنتال) | تحلیل آنچین | تحلیل احساسات |
سادگی و سرعت | ساده و سریع، با ابزارهایی مانند نمودار شمعی و RSI برای تصمیمگیری فوری. | پیچیده و زمانبر، نیازمند بررسی فناوری و تیم توسعه. | دقیق اما نیاز به ابزارهای تخصصی برای تحلیل دادههای بلاکچین. | سریع اما غیرقابلاعتماد، مبتنی بر شبکههای اجتماعی. |
افق زمانی | مناسب برای روندهای کوتاهمدت و نقاط ورود/خروج، مانند پرایس اکشن. | ایدهآل برای سرمایهگذاری بلندمدت، مانند ارزیابی پتانسیل در دیفای (DeFi). | تأیید روندهای بلندمدت با دادههایی مانند آدرسهای فعال. | مناسب برای حرکات کوتاهمدت ناشی از اخبار یا شایعات. |
تمرکز تحلیل | روانشناسی بازار از طریق الگوهای قیمتی مانند سر و شانه. | ارزش ذاتی پروژه بر اساس فناوری و کاربردها. | سلامت شبکه با معیارهایی مانند حجم تراکنشها. | روانشناسی بازار از واکنشهای اجتماعی، اما گمراهکننده. |
حساسیت به عوامل خارجی | حساس به اخبار و مقررات، بدون توانایی پیشبینی آنها. | دید بلندمدت با ارزیابی مقررات و عوامل خارجی. | تحت تأثیر اخبار، اما دادههای بلاکچین عینیتر هستند. | بسیار حساس به اخبار و شایعات، با سیگنالهای کاذب. |
دسترسیپذیری دادهها | دادههای قیمتی بهراحتی در TradingView در دسترس. | نیاز به تحقیق گسترده درباره پروژهها، زمانبر. | نیاز به ابزارهایی مانند Glassnode یا CryptoQuant. | دادههای اجتماعی در دسترس اما پراکنده و غیرساختاریافته. |
آیا سودآوری تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال قطعی است؟
مقایسهای میان واقعیت بازار، دادههای آماری و روشهای تحلیلی و بررسی نتایج علمی در مورد اثربخشی تحلیل تکنیکال:
مطالعه منتشرشده در سال ۲۰۲۲ نشان داد که تحلیل تکنیکال تنها برای برخی رمزارزها مانند اتریوم (Ethereum)، ریپل (Ripple) و لایتکوین (Litecoin) در دورههای حبابی عملکرد بهتری نسبت به استراتژی خرید و نگهداری داشته است. با این حال، برای بیتکوین (Bitcoin) و بیتکوینکش (BitcoinCash) این روش نتوانست بازده قابلتوجهی تولید کند.
- نقش هزینه تراکنشها و شرایط حبابی
هزینههای تراکنش در برخی موارد سود تحلیلها را کاهش داد، در حالی که در سناریوهای خاصی حتی باعث افزایش بازده شد. در دورههای حبابی، تحلیل تکنیکال برای برخی ارزها اثربخشی بیشتری داشته، اما نمیتوان آن را بهعنوان یک روش همهجانبه در نظر گرفت.
- بازار در سهماهه اول ۲۰۲۵؛ تصویری از چالشهای تحلیلگران تکنیکال
گزارش کوینجکو (CoinGecko) از وضعیت بازار در ابتدای سال ۲۰۲۵، تصویر یک بازار پرنوسان را نشان میدهد. کاهش چشمگیر قیمتها و حجم معاملات، چالشهای بزرگی برای تحلیلگران تکنیکال ایجاد کردهاند. در چنین شرایطی، تحلیل تکنیکال بهتنهایی پاسخگو نیست.
- مطالعات موردی: عملکرد تحلیل تکنیکال در رمزارزهای مختلف
در بررسیهای موردی، تحلیل تکنیکال توانست در برخی موقعیتها نقاط ورود و خروج مناسب ارائه دهد. مثلاً در مورد سولانا (Solana) الگوهای تکنیکال سودآور بودند، اما بیتکوین با وجود حمایت تکنیکال، تحت تأثیر اخبار نظارتی سقوط کرد.
- محدودیتهای تحلیل تکنیکال در بازار واقعی
نوسانات شدید قیمتی، کاهش حجم معاملات، تغییرات دامیننس (Dominance) بیتکوین و تأثیرات غیرقابلپیشبینی ناشی از رویدادهای خبری و نظارتی، باعث میشوند سیگنالهای تحلیل تکنیکال گاهی بیاثر یا حتی گمراهکننده باشند.
- تحلیل تکنیکال ابزاری مفید اما نه کافی
با اینکه تحلیل تکنیکال میتواند در شناسایی روندهای کوتاهمدت مؤثر باشد، اما بدون در نظر گرفتن عوامل بیرونی، مدیریت ریسک و درک عمیق از ساختار بازار، نمیتوان آن را بهعنوان یک روش تضمینی تلقی کرد.
چالشها و محدودیتهای تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال
با وجود محبوبیت گسترده، تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال با محدودیتهایی روبهروست که میتواند دقت و سودآوری آن را کاهش دهد.
- دستکاری بازار و نوسانات مصنوعی
به دلیل نبود نظارت کافی و نقدینگی پایین برخی توکنها، بازار کریپتو مستعد دستکاری است. پدیدههایی مانند «پامپ و دامپ» یا ورود و خروج ناگهانی نهنگها (دارندگان حجم زیاد ارز) میتوانند سیگنالهای اشتباه ایجاد کنند. برای مثال، در اوایل ۲۰۲۵، افزایش ساختگی قیمت یک توکن کمتر شناختهشده باعث ورود معاملهگران تکنیکال و سپس سقوط ناگهانی آن شد.
- تأثیر اخبار و رویدادهای ناگهانی
تحلیل تکنیکال بر دادههای گذشته استوار است و نمیتواند واکنش بازار به اخبار را پیشبینی کند. رخدادهایی مانند شایعات تأیید ETF بیتکوین یا اعمال محدودیت بر صرافیها در کشورهایی مانند چین در سال ۲۰۲۵، موجب نوسانات شدید شدند که از دید تحلیل تکنیکال خارج بود.
- نقدینگی پایین و نوسانات غیرعادی
توکنهای کوچکتر اغلب نقدینگی کمی دارند که باعث حرکات قیمتی ناگهانی و غیرقابلپیشبینی میشود. در این شرایط، تحلیل تکنیکال نمیتواند سیگنالهای دقیقی ارائه دهد.
- روانشناسی بازار و تغییرات سریع احساسات
الگوهای تکنیکال بر رفتار جمعی معاملهگران بنا شدهاند، اما در بازار کریپتو، احساسات تحتتأثیر اخبار یا شایعات بهسرعت تغییر میکنند و الگوهای قیمتی را بیاعتبار میسازند.
- نیاز به تحلیل ترکیبی
بهدلیل همین محدودیتها، استفاده صرف از تحلیل تکنیکال کافی نیست. ترکیب آن با سایر روشها میتواند دقت تصمیمگیری را افزایش دهد:
- تحلیل بنیادی: بررسی فناوری، تیم، و کاربرد پروژه برای تشخیص پتانسیل بلندمدت.
- تحلیل آنچین: تحلیل دادههای بلاکچین مانند تعداد آدرسهای فعال یا حجم تراکنشها.
- تحلیل احساسات: بررسی واکنش کاربران در شبکههای اجتماعی برای درک روندهای کوتاهمدت.
با تلفیق این روشها، میتوان به درک بهتری از جهت کلی بازار دست یافت و از محدودیتهای تحلیل صرفاً تکنیکال عبور کرد.
مزایا و معایب استفاده تنها از تحلیل تکنیکال در بازار رمز ارزها
مزایا
- سادگی: ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند نمودارهای شمعی، اندیکاتور RSI و MACD برای افراد مبتدی قابلفهم هستند و بهسادگی در پلتفرمهایی مانند TradingView قابلاستفادهاند.
- انطباقپذیری: تحلیل تکنیکال در بازههای زمانی مختلف مانند دقیقهای، ساعتی یا بلندمدت قابل استفاده است و با سبکهای معاملاتی متنوع سازگاری دارد.
- روانشناسی بازار: الگوهای قیمتی مثل الگوی سر و شانه (Head And Shoulders) یا الگوی مثلث (Triangle Pattern) بازتاب رفتار جمعی معاملهگران هستند و به درک بهتر نقاط برگشت یا ادامه روند کمک میکنند.
- سرعت تصمیمگیری: تحلیل تکنیکال بر دادههای قیمتی و حجم تمرکز دارد، بنابراین امکان واکنش سریع به نوسانات شدید بازار کریپتو را فراهم میکند.
- کارایی در روندهای قوی: در بازارهای پر روند مانند بازار گاوی (Bull Market)، تحلیل تکنیکال میتواند سودآوری بالایی داشته باشد؛ مثلاً در زمان رشد شدید اتریوم یا بیتکوین.

معایب
- ناتوانی پیشبینی عوامل خارجی: تحلیل تکنیکال نمیتواند اخبار ناگهانی، تصمیمات نظارتی یا اتفاقات اقتصادی جهانی را پیشبینی کند که تأثیر زیادی بر قیمتها دارند.
- حساسیت به دستکاری: طرحهای پامپ و دامپ یا حرکات نهنگها میتوانند سیگنالهای تکنیکال جعلی تولید کنند و باعث فریب معاملهگران شوند.
- وابستگی به تاریخ: تحلیل تکنیکال فرض میکند که الگوهای گذشته تکرار میشوند، در حالیکه بازار ارز دیجیتال دائماً در حال تغییر و تحول است.
- سیگنالهای کاذب: نوسانات بالا و نقدینگی پایین برخی توکنها باعث شکستهای فیک (Fake Breakout) در سطوح حمایت (Support Level) و مقاومت (Resistance Level) شده و اعتبار سیگنالها را کاهش میدهند.
- هزینههای تراکنش: معاملات پرتکرار بر اساس تحلیل تکنیکال میتواند منجر به پرداخت کارمزد بالا شود که سود نهایی معامله را کاهش میدهد، مخصوصاً در توکنهایی مثل ریپل.
- تفسیر ذهنی: تحلیل نمودار نیاز به تجربه دارد و مبتدیان ممکن است الگوها را اشتباه تشخیص دهند و تصمیمات نادرست بگیرند.
- نادیدهگرفتن ارزش ذاتی: تحلیل تکنیکال توجهی به فناوری، تیم یا کاربرد واقعی پروژهها ندارد و ممکن است افراد را به خرید توکنهای بیارزش ترغیب کند.
استفاده تنها از تحلیل تکنیکال برای تشخیص روندهای کلی بازار یا توکن
تحلیل تکنیکال میتواند برای شناسایی روندهای کلی بازار یا یک توکن خاص، بدون تمرکز بر معاملات کوتاهمدت، بسیار مؤثر باشد. این رویکرد معمولاً شامل بررسی شاخصهای کلان، جفتهای معاملاتی و دادههای تاریخی برای درک جهتگیری کلی بازار یا رفتار یک توکن نسبت به سایر داراییها است. در سال ۲۰۲۵، با توجه به نوسانات بازار (کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار به ۲.۸ تریلیون دلار طبق گزارش CoinGecko)، این روش برای سرمایهگذاران بلندمدت و استراتژیک ارزشمند است.
شاخصهای کلیدی برای تشخیص روند
- شاخص تسلط یا دامیننس بیتکوین (Bitcoin Dominance)
تسلط بیتکوین، که در سهماهه اول ۲۰۲۵ به ۵۹.۱ درصد رسید، نشاندهنده قدرت نسبی بیتکوین در برابر آلتکوینها (Altcoins) است. با استفاده از تحلیل تکنیکال، میتوان روندهای این شاخص را بررسی کرد. برای مثال، یک تقاطع طلایی (Golden Cross) در نمودار تسلط بیتکوین میتواند نشاندهنده کاهش جذابیت آلتکوینها باشد، که به معنای تمرکز بازار بر بیتکوین است.
معاملهگران میتوانند از الگوهای تکنیکال مانند سطوح حمایت و مقاومت در نمودار تسلط برای پیشبینی دورههای “آلت سیزن یا فصل آلتکوینها” (Altseason) استفاده کنند، زمانی که آلتکوینها عملکرد بهتری نسبت به بیتکوین دارند.
- جفتهای معاملاتی (مانند ETH/BTC)
جفتهای معاملاتی مانند ETH/BTC نشاندهنده قدرت نسبی اتریوم در برابر بیتکوین هستند. با تحلیل تکنیکال این جفت، میتوان روندهای کلی اتریوم را تشخیص داد. برای مثال، اگر ETH/BTC در یک کانال نزولی باشد، ممکن است نشاندهنده ضعف اتریوم نسبت به بیتکوین باشد، حتی اگر قیمت اتریوم در دلار افزایش یابد.
در سال ۲۰۲۵، نمودار ETH/BTC نشان داد که اتریوم پس از افت ۴۵.۳ درصدی قیمت دلاری، در برابر بیتکوین نیز ضعیفتر عمل کرد. معاملهگران با شناسایی سطح حمایت ۰.۰۲ در این جفت، روند نزولی اتریوم را پیشبینی کردند.
- شاخص کل بازار (TOTAL)
نمودار TOTAL در پلتفرمهایی مانند TradingView ارزش کل بازار رمز ارزها را نشان میدهد. تحلیل تکنیکال این نمودار میتواند روند کلی بازار را مشخص کند. برای مثال، شکست یک سطح مقاومت در TOTAL میتواند نشاندهنده شروع یک بازار صعودی باشد.
در سهماهه اول ۲۰۲۵، TOTAL پس از افت به ۲.۸ تریلیون دلار، در یک الگوی مثلث متقارن (Symmetrical triangle) قرار گرفت که نشاندهنده بلاتکلیفی بازار بود. تحلیلگران تکنیکال این الگو را برای پیشبینی حرکت بعدی بازار بررسی کردند.
- دادههای آنچین در کنار تحلیل تکنیکال
دادههای آنچین، مانند حجم تراکنشها یا تعداد آدرسهای فعال، میتوانند بهعنوان تأییدکننده روندهای تکنیکال عمل کنند. برای مثال، افزایش آدرسهای فعال سولانا در کنار شکست یک سطح مقاومت در نمودار SOL/USDT میتواند نشاندهنده یک روند صعودی قوی باشد.
پلتفرمهایی مانند Glassnode و CryptoQuant دادههایی ارائه میدهند که میتوان آنها را با ابزارهای تکنیکال مانند RSI یا باندهای بولینگر ترکیب کرد تا روندهای کلی شناسایی شوند.
چگونه روند کلی را تشخیص دهیم؟
- بازههای زمانی بالاتر: استفاده از نمودارهای هفتگی یا ماهانه بهجای نمودارهای ساعتی میتواند نویزهای کوتاهمدت را حذف کند و روندهای اصلی را نشان دهد. برای مثال، نمودار هفتگی بیتکوین در سال ۲۰۲۵ نشاندهنده حمایت قوی در ۸۰,۰۰۰ دلار بود.
- الگوهای کلان: الگوهایی مانند کانالهای صعودی/نزولی یا مثلثهای بزرگ در بازههای زمانی بالا میتوانند جهتگیری بازار را مشخص کنند.
- مقایسه با شاخصهای دیگر: بررسی همزمان تسلط بیتکوین، TOTAL و جفتهای معاملاتی میتواند دید جامعی از بازار ارائه دهد. برای مثال، اگر TOTAL صعودی باشد اما تسلط بیتکوین کاهش یابد، احتمالاً آلتکوین ها در حال رشد هستند.
مثال عملی: در سهماهه اول ۲۰۲۵، تحلیلگران با بررسی نمودار TOTAL و تسلط بیتکوین پیشبینی کردند که بازار به دلیل افت حجم معاملات (۲۷.۳ درصد کاهش) و ارزش کل قفلشده (TVL) (۲۷.۵ درصد کاهش) در حالت تثبیت قرار دارد. در همین زمان، جفت SOL/BTC نشاندهنده قدرت نسبی سولانا بود، که با دادههای آنچین (افزایش ۳۵.۳ درصدی سهم DEX سولانا) تأیید شد. این تحلیل به سرمایهگذاران کمک کرد تا روی سولانا تمرکز کنند، درحالیکه از اتریوم که در برابر بیتکوین ضعیف بود، اجتناب کردند.
توصیهها
- از ابزارهای چندگانه مانند TradingView برای مقایسه شاخصها استفاده کنید.
- دادههای آنچین را بهعنوان مکمل تحلیل تکنیکال به کار ببرید تا از سیگنالهای کاذب جلوگیری شود.
- بهجای تمرکز بر یک توکن، روندهای کلان بازار را بررسی کنید تا تصمیمات استراتژیکتری بگیرید.
آیا در آینده میتوان صرفاً از تحلیل تکنیکال برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کرد؟
با توجه به تحولات بازار ارزهای دیجیتال و پیشرفتهای فناوری تا سال ۲۰۲۵، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال برای ترید به دلایل زیر بعید به نظر میرسد.
چالشهای کنونی
- نوسانات و عوامل خارجی: گزارش CoinGecko نشان میدهد که بازار در سهماهه اول ۲۰۲۵ با کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم مواجه شد، که عمدتاً به دلیل اخبار نظارتی و تغییرات اقتصاد کلان بود. تحلیل تکنیکال نمیتواند این عوامل را پیشبینی کند.
- دستکاری بازار: فعالیت نهنگها و طرحهای پامپ و دامپ همچنان سیگنالهای تکنیکال را مخدوش میکنند.
- پیچیدگی بازار: افزایش تعداد توکنها (بیش از ۲۰,۰۰۰ ارز دیجیتال در سال ۲۰۲۵) و تنوع اکوسیستمها (مانند DeFi، NFT و Metaverse) تحلیل صرفاً قیمتی را دشوار میکند.
نقش فناوریهای جدید
- هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی: در سال ۲۰۲۵، پلتفرمهایی مانند TradeSanta و 3Commas از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای ترکیب تحلیل تکنیکال با دادههای آنچین و احساسات بازار استفاده میکنند. این ابزارها میتوانند الگوهای پیچیدهتری را شناسایی کنند که تحلیل تکنیکال سنتی از آنها عاجز است.
- تحلیل آنچین پیشرفته: ابزارهایی مانند Glassnode دادههای بلاکچین را با شاخصهای تکنیکال ادغام میکنند، که دقت پیشبینیها را افزایش میدهد.
- اتوماسیون معاملات: رباتهای معاملاتی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، در حال تکامل هستند، اما همچنان به ورودیهای بنیادی و خبری برای جلوگیری از ضررهای ناگهانی نیاز دارند.
مزایا و محدودیتهای آینده
- مزایا: تحلیل تکنیکال به دلیل سادگی و انطباقپذیری همچنان نقش مهمی در ترید خواهد داشت، بهویژه برای معاملات کوتاهمدت و شناسایی روندهای موقت.
- محدودیتها: با افزایش پیچیدگی بازار و تأثیر عوامل غیرقیمتی (مانند پذیرش فناوری یا مقررات)، تحلیل تکنیکال بهتنهایی نمیتواند دید جامعی ارائه دهد.
- چشمانداز آینده
در آینده، تحلیل تکنیکال احتمالاً بهعنوان بخشی از یک سیستم ترکیبی استفاده خواهد شد که شامل هوش مصنوعی، دادههای آنچین و تحلیل احساسات است. برای مثال، یک معاملهگر ممکن است از الگوهای پرایس اکشن برای شناسایی نقاط ورود استفاده کند، اما تصمیم نهایی خود را بر اساس دادههای آنچین (مانند افزایش آدرسهای فعال) و اخبار (مانند تأیید ETF) تأیید کند. وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال ممکن است برای معاملهگران مبتدی یا بازارهای کمتر توسعهیافته امکانپذیر باشد، اما برای حرفهایها در بازار پویای کریپتو ناکافی خواهد بود.
توصیهها
- معاملهگران باید مهارتهای خود را در تحلیلهای ترکیبی تقویت کنند.
- سرمایهگذاری در ابزارهای هوش مصنوعی و پلتفرمهای دادهمحور میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند.
- پیگیری مداوم تحولات بازار و فناوری برای انطباق با شرایط جدید ضروری است.
در انتها
بر اساس شواهد بررسیشده، تحلیل تکنیکال میتواند در بازار ارزهای دیجیتال سودآور باشد، اما این سودآوری به شرایط خاص و ارزهای مشخص محدود است. مطالعه ScienceDirect در سال ۲۰۲۲ نشان داد که این روش برای اتریوم، ریپل و لایتکوین، بهویژه در دورههای حباب، مؤثر است، اما برای بیتکوین و بیتکوین کش نتایج کمتری داشته است. تحلیلهای بازار ، مانند گزارش CoinGape، نشان میدهند که ابزارهای تکنیکال همچنان برای شناسایی فرصتهای کوتاهمدت استفاده میشوند، اما موفقیت آنها به عوامل متعددی، از جمله شرایط بازار، هزینههای تراکنش و مدیریت ریسک (Risk management)، بستگی دارد.
بااینحال، وابستگی صرف به تحلیل تکنیکال در بازار پرنوسان و غیرقابلپیشبینی ارزهای دیجیتال ریسک بالایی دارد. عواملی مانند دستکاری بازار، تغییرات نظارتی، رویدادهای خبری ناگهانی و نقدینگی پایین میتوانند سیگنالهای تکنیکال را بیاثر کنند. گزارش CoinGecko در سهماهه اول ۲۰۲۵، با نشاندادن کاهش ۱۸.۶ درصدی ارزش بازار و افت ۴۵.۳ درصدی اتریوم، بر این چالشها تأکید میکند.
در آینده، پیشرفتهای فناوری، مانند استفاده از هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی در تحلیل تکنیکال، میتواند دقت پیشبینیها را بهبود بخشد. این فناوریها میتوانند الگوهای پیچیدهتری را شناسایی کرده و دادههای بیشتری را در تحلیل خود لحاظ کنند، که ممکن است برخی از محدودیتهای کنونی را برطرف کند.
بهطور خلاصه، تحلیل تکنیکال ابزار قدرتمندی در بازار ارزهای دیجیتال است، اما بهتنهایی برای سودآوری پایدار کافی نیست. معاملهگرانی که این روش را با سایر ابزارها و استراتژیها ترکیب کنند و رویکردی منضبط به مدیریت ریسک داشته باشند، شانس بیشتری برای موفقیت در بازار پویای خواهند داشت.
هشدار ریسک و سلب مسئولیت
این مطلب به هیچ عنوان توصیه به خرید یا فروش نیست
بازارهای مالی از ریسک بالایی برخوردارند و امکان از دست رفتن بخش یا تمام حساب معاملاتی شما وجود دارد. تا زمانی که دانش کافی در مورد بازارها به دست نیاورده اید یا امکان قرار دادن سرمایه خود در ریسک محتمل را ندارید در این بازارها سرمایه گذاری نکنید.
آموزش
اصطلاحات پایه فارکس که هر معامله گر باید بداند
این اصطلاحات، زبان مشترک معاملهگران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آنها، به شما کمک میکند تا تحلیلها را بهتر بفهمید، استراتژیهای معاملاتی را درک کنید.

منتشر شده
4 ماه پیشدر
بهمن 29, 1403توسط
روکو (Rocco)
بازار فارکس (Forex)، به عنوان بزرگترین بازار مالی جهان، فرصتهای بینظیری را برای کسب سود در اختیار معاملهگران قرار میدهد. این بازار ۲۴ ساعته و پویا، با نوسانات قیمتی مداوم، جذابیت خاصی برای سرمایهگذاران ریسکپذیر دارد. اما ورود به این بازار، بدون داشتن دانش و آگاهی کافی، میتواند به همان اندازه که سودآور است، زیانبار نیز باشد. درک اصطلاحات پایه فارکس، نخستین گام برای ورود به این بازار است.
همانطور که برای یادگیری هر زبان جدیدی، ابتدا باید الفبا و واژگان پایه آن را فراگرفت، در بازار فارکس نیز تسلط بر اصطلاحات رایج و کلیدی، پیشنیاز این بازار است. این اصطلاحات، زبان مشترک معاملهگران فارکس در سراسر جهان هستند و درک صحیح آنها، به شما کمک میکند تا تحلیلها را بهتر بفهمید، استراتژیهای معاملاتی را درک کنید و در نهایت، تصمیمات آگاهانهتری بگیرید. بدون دانستن این اصطلاحات، شما مانند یک غریبه در سرزمینی ناشناخته خواهید بود که نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و راه خود را پیدا کند. در ادامه با اینوستورنت همراه باشید.
۱- فارکس (Forex) چیست؟
فارکس (Forex) که گاهی به اختصار FX نیز نامیده میشود، کوتاهشده عبارت Foreign Exchange به معنای “تبادل ارز خارجی” است.
فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است که در آن ارزهای مختلف کشورها در برابر یکدیگر معامله میشوند. این بازار به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته (دوشنبه تا جمعه) فعال است و حجم معاملات روزانه آن به تریلیونها دلار میرسد. برخلاف بازار سهام که در مکان فیزیکی خاصی (بورس) متمرکز است، فارکس یک بازار غیرمتمرکز (Over-the-Counter یا OTC) است و معاملات از طریق شبکههای کامپیوتری بین معاملهگران در سراسر جهان انجام میشود.
۲- جفت ارز (Currency Pair) چیست؟
در بازار فارکس، ارزها همیشه به صورت جفت معامله میشوند. به این معنی که ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر سنجیده میشود. به این جفت ارزها، “Currency Pair” گفته میشود. هر جفت ارز از دو ارز تشکیل شده است.
- ارز پایه (Base Currency): ارزی که در سمت چپ قرار دارد و ارزش آن مبنای مقایسه است.
- ارز متقابل (Quote Currency یا Counter Currency): ارزی که در سمت راست قرار دارد و ارزش آن نسبت به ارز پایه سنجیده میشود.
برای مثال، در جفت ارز EURUSD (یورودلار آمریکا)، یورو ارز پایه و دلار آمریکا ارز متقابل است. این جفت ارز نشان میدهد که برای خرید ۱ یورو، چند دلار آمریکا باید پرداخت کرد.
جفت ارزها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند: جفت ارزهای اصلی (Major Pairs)، فرعی (Minor Pairs) یا کراس (Cross Pairs) و اگزاتیک یا غیرمتعارف (Exotic Pairs)
۳- نماد اختصاری ارزها (Currency Symbols)
در بازار فارکس، هر ارز با یک نماد اختصاری سه حرفی شناخته میشود. دو حرف اول معمولاً نشاندهنده نام کشور و حرف سوم نشاندهنده نام واحد پول آن کشور است. در جدول زیر، نمادهای اختصاری رایجترین ارزها آورده شده است.
نماد اختصاری | نام کامل ارز | کشور |
USD | United States Dollar (دلار آمریکا) | ایالات متحده |
EUR | Euro (یورو) | منطقه یورو |
JPY | Japanese Yen (ین ژاپن) | ژاپن |
GBP | Great Britain Pound (پوند انگلیس) | بریتانیا |
CHF | Swiss Franc (فرانک سوئیس) | سوئیس |
CAD | Canadian Dollar (دلار کانادا) | کانادا |
AUD | Australian Dollar (دلار استرالیا) | استرالیا |
NZD | New Zealand Dollar (دلار نیوزیلند) | نیوزیلند |
۴- سشن معاملاتی چیست؟
سشن معاملاتی (Trading Session) به بازه زمانی مشخصی در طول شبانهروز گفته میشود که در آن، بازار فارکس در یک منطقه جغرافیایی خاص فعال است. از آنجا که بازار فارکس یک بازار ۲۴ ساعته است، این بازار در مناطق مختلف جهان به نوبت باز و بسته میشود. هر سشن معاملاتی، ویژگیهای خاص خود را از نظر حجم معاملات، نوسانات و جفت ارزهای فعال دارد.

۵- پوزیشن معاملاتی چیست؟
پوزیشن معاملاتی (Position) به معنای داشتن یک دارایی (جفت ارز) با انتظار افزایش یا کاهش آن است.
- پوزیشن لانگ (Long) یا خرید (Buy): زمانی که شما یک جفت ارز را میخرید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه (ارز سمت چپ) در برابر ارز متقابل (ارز سمت راست) افزایش یابد.
- مثال: اگر EURUSD را بخرید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا افزایش یابد.
- پوزیشن شورت (Short) یا فروش (Sell): زمانی که شما یک جفت ارز را میفروشید، به این معنی است که انتظار دارید ارزش ارز پایه در برابر ارز متقابل کاهش یابد.
- مثال: اگر EURUSD را بفروشید، انتظار دارید که ارزش یورو در برابر دلار آمریکا کاهش یابد.
۶- بروکر فارکس (Brokers) چیست؟
بروکر (Broker) یا کارگزار، یک شرکت یا موسسه مالی است که به عنوان واسطه بین معاملهگران و بازار فارکس عمل میکند.
بروکرها به معاملهگران امکان دسترسی به پلتفرم معاملاتی را میدهند که از طریق آن میتوانند سفارشات خرید و فروش ارزها را ثبت کنند. در واقع، بدون وجود بروکر، معاملهگران خرد نمیتوانند به طور مستقیم در بازار بین بانکی فارکس معامله کنند.
۷- حساب معاملاتی چیست؟
حساب معاملاتی (Trading Account) حسابی است که شما نزد یک بروکر (کارگزار) فارکس افتتاح میکنید تا از طریق آن بتوانید به خرید و فروش جفت ارزها و سایر ابزارهای مالی بپردازید. این حساب، پل ارتباطی شما با بازار فارکس است و تمام معاملات شما از طریق این حساب انجام میشود.
انواع حساب معاملاتی
- حساب آزمایشی (Demo Account)
یک حساب مجازی است که به شما امکان میدهد بدون ریسک از دست دادن پول واقعی، با شرایط بازار فارکس آشنا شوید و استراتژی معاملاتی (Trading Strategy) خود را تمرین کنید. در حساب دمو، از پول مجازی استفاده میشود، اما قیمتها و شرایط بازار واقعی هستند.
- حساب واقعی (Real Account)
حسابی است که با پول واقعی شارژ میشود و معاملات واقعی در آن انجام میگیرد. سود و زیان در این حساب واقعی است.
۸- پیپ (Pip) چیست؟
- پیپ (Pip)
مخفف عبارت “Percentage in Point” یا “Price Interest Point” است و به کوچکترین واحد تغییر قیمت در یک جفت ارز گفته میشود. در اکثر جفت ارزها، پیپ معادل ۰.۰۰۰۱ (یک ده هزارم) واحد ارز متقابل است.
به عنوان مثال اگر قیمت EURUSD از ۱.۱۰۵۰ به ۱.۱۰۵۱ افزایش یابد، میگوییم قیمت به اندازه ۱ پیپ افزایش یافته است.

- پیپت (Pipette)
در برخی از بروکرها (کارگزاران)، قیمتها با دقت بیشتری (تا یک رقم اعشار بیشتر) نمایش داده میشوند. به این رقم اضافی، پیپت گفته میشود که معادل یک دهم پیپ است. به طور مثال اگر قیمت EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰۵ باشد، رقم پنجم اعشار (۵) نشاندهنده پیپت است.

۹- اسپرد (Spread) چیست؟
اسپرد (Spread) به اختلاف بین قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask) یک جفت ارز گفته میشود. این اختلاف، هزینهای است که شما برای انجام معامله به بروکر پرداخت میکنید.
به عنوان مثال اگر قیمت خرید EURUSD برابر ۱.۱۰۵۰ و قیمت فروش آن ۱.۱۰۵۳ باشد، اسپرد این جفت ارز ۳ پیپ است.
انواع اسپرد
- اسپرد ثابت (Fixed Spread)
در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش همواره ثابت است و با نوسانات بازار تغییر نمیکند.
- اسپرد متغیر (Variable Spread)
در این نوع اسپرد، میزان اختلاف بین قیمت خرید و فروش بسته به شرایط بازار (حجم معاملات) تغییر میکند. اسپرد متغیر معمولاً در زمان انتشار اخبار مهم اقتصادی یا در زمانهایی که نقدینگی بازار کم است، افزایش مییابد.
۱۰- قیمت خرید (Bid) و قیمت فروش (Ask)
- قیمت خرید (Bid)
قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را از شما بخرد (یعنی قیمتی که شما میتوانید جفت ارز را به بروکر بفروشید).
- قیمت فروش (Ask)
قیمتی است که بروکر حاضر است جفت ارز را به شما بفروشد (یعنی قیمتی که شما میتوانید جفت ارز را از بروکر بخرید).

همیشه قیمت خرید Ask بالاتر از قیمت فروش Bid است و اختلاف این دو، همان اسپرد است که پیشتر توضیح داده شد.
۱۱- لات (Lot) چیست؟
لات (Lot) یک واحد استاندارد برای اندازهگیری حجم معامله در فارکس است. هر لات نشاندهنده تعداد مشخصی از واحدهای ارز پایه است.
انواع لات
- لات استاندارد (Standard Lot): معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است.
- مینی لات (Mini Lot): معادل ۱۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک دهم لات استاندارد)
- میکرو لات (Micro Lot): معادل ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. (یک صدم لات استاندارد)
- نانو لات (Nano Lot): معادل ۱۰۰ واحد ارز پایه است. (یک هزارم لات استاندارد)
۱۲- لوریج (Leverage) چیست؟
لوریج (Leverage) یا اهرم، ابزاری است که به شما امکان میدهد با سرمایهای بیشتر از موجودی واقعی حساب خود معامله کنید. به عبارت دیگر، لوریج به شما اجازه میدهد تا با قرض گرفتن از بروکر، حجم معاملات خود را چند برابر کنید.
به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد، به این معنی است که به ازای هر ۱ دلار از سرمایه خود، میتوانید تا ۱۰۰ دلار معامله کنید. بنابراین، با ۱۰۰۰ دلار سرمایه، میتوانید تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار (معادل ۱ لات استاندارد) معامله کنید.
۱۳- مارجین (Margin) چیست؟
مارجین (Margin) مقدار پولی است که به عنوان تضمین برای باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (با استفاده از لوریج) نزد بروکر سپردهگذاری میشود. در واقع، مارجین بخشی از سرمایه شماست که توسط بروکر “قفل” میشود تا اطمینان حاصل شود که میتوانید زیانهای احتمالی معامله را پوشش دهید.
به طور مثال اگر لوریج حساب شما ۱:۱۰۰ باشد و بخواهید ۱ لات استاندارد EURUSD (معادل ۱۰۰,۰۰۰ یورو) معامله کنید، مارجین مورد نیاز ۱۰۰۰ یورو خواهد بود (%۱ از حجم معامله).
- کال مارجین (Margin Call)
اگر زیان معامله شما به حدی برسد که موجودی حساب شما (پس از کسر زیان) از مارجین مورد نیاز کمتر شود، بروکر به شما هشدار میدهد که یا حساب خود را شارژ کنید یا پوزیشنهای خود را ببندید. به این هشدار، کال مارجین گفته میشود. اگر به کال مارجین توجه نکنید، بروکر ممکن است به طور خودکار پوزیشنهای شما را ببندد تا از زیان بیشتر جلوگیری کند.
۱۳- سواپ (Swap) یا بهره شبانه چیست؟
سواپ (Swap) یا بهره شبانه، هزینهای است که به دلیل باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی (خرید یا فروش) برای بیش از یک روز، به حساب شما تعلق میگیرد (یا از آن کسر میشود). این هزینه بر اساس تفاوت نرخ بهره (Interest Rate) بین دو ارز موجود در جفت ارز محاسبه میشود.
۱۴- سفارش (Order) چیست؟
سفارش (Order) دستوری است که شما به بروکر خود میدهید تا یک معامله را در قیمت مشخصی (یا در بهترین قیمت موجود) برای شما انجام دهد. سفارشها به شما امکان میدهند تا کنترل بیشتری بر روی معاملات خود داشته باشید و نیازی به نظارت مداوم بر بازار نداشته باشید.
انواع سفارشات
- سفارش بازار (Market Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش فوری یک جفت ارز در بهترین قیمت فعلی بازار. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید سریعاً وارد معامله شوید و قیمت دقیق برای شما اهمیت کمتری دارد. سفارشات بازار معمولاً بلافاصله اجرا میشوند، اما ممکن است در شرایط نوسانات شدید بازار، قیمت اجرا شده کمی با قیمتی که در لحظه سفارش مشاهده کردهاید، متفاوت باشد (اسلیپیج).
- سفارش محدود (Limit Order)؛ سفارشی است برای خرید یا فروش یک جفت ارز در یک قیمت مشخص یا بهتر از آن.
- سفارش خرید محدود (Buy Limit)؛ برای خرید در قیمتی پایینتر از قیمت فعلی بازار استفاده میشود.
- سفارش فروش محدود (Sell Limit)؛ برای فروش در قیمتی بالاتر از قیمت فعلی بازار استفاده میشود. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید در قیمت دلخواه خود وارد معامله شوید و منتظر رسیدن قیمت به آن سطح هستید.
- سفارش حد ضرر (Stop Loss Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور جلوگیری از زیان بیشتر.
- سفارش توقف ضرر خرید (Buy Stop Loss)؛ برای بستن معامله فروش در قیمتی بالاتر از قیمت ورود استفاده میشود.
- سفارش توقف ضرر فروش (Sell Stop Loss)؛ برای بستن معامله خرید در قیمتی پایین تر از قیمت ورود استفاده می شود. این نوع سفارش به عنوان یک ابزار مدیریت ریسک ضروری در نظر گرفته میشود.
- سفارش حد سود (Take Profit Order)؛ سفارشی است برای بستن یک معامله در یک قیمت مشخص به منظور ذخیره سود. این نوع سفارش زمانی استفاده میشود که میخواهید پس از رسیدن قیمت به سطح سود مورد نظر، معامله به طور خودکار بسته شود.
- سفارش حد ضرر متحرک (Trailing Stop)؛ نوعی سفارش حد ضرر است که به طور خودکار با حرکت قیمت به نفع شما، جابجا میشود. اگر یک پوزیشن خرید باز کرده اید و قیمت در حال افزایش است با فعال کردن این دستور ، حد ضرر فرضی شما به همراه قیمت افزایش پیدا می کند. این نوع سفارش به شما کمک میکند تا سود خود را در معاملات دنبالهدار حفظ کنید و در عین حال، از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
۱۵- اسلیپیج چیست؟
اسلیپیج (Slippage) به اختلاف بین قیمتی که شما انتظار دارید سفارش شما در آن اجرا شود و قیمتی که سفارش واقعاً در آن اجرا میشود، گفته میشود. اسلیپیج میتواند مثبت یا منفی باشد.
- اسلیپیج مثبت: زمانی رخ میدهد که سفارش شما در قیمتی بهتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.
- اسلیپیج منفی: زمانی رخ میدهد که سفارش شما در قیمتی بدتر از قیمت مورد انتظار شما اجرا شود.
اسلیپیج معمولاً در شرایط نوسانات شدید بازار یا زمانی که حجم معاملات کم است، رخ میدهد.
۱۶- ریکوت چیست؟
ریکوت (Requote) زمانی اتفاق میافتد که بروکر به دلیل تغییر سریع قیمتها، نمیتواند سفارش شما را در قیمتی که درخواست دادهاید، اجرا کند. در این حالت، بروکر به شما یک قیمت جدید پیشنهاد میدهد و از شما میپرسد که آیا مایل به اجرای سفارش در قیمت جدید هستید یا خیر.
ریکوت بیشتر در بازارهای پرنوسان و در بروکرهایی که از نوع Dealing Desk (Market Maker) هستند، رخ میدهد.
۱۷- شاخص (Index)
شاخص (Index) معیاری است که عملکرد گروهی از داراییها را نشان میدهد. در بازار فارکس، شاخصهای ارزی وجود دارند که عملکرد یک ارز را در برابر سبدی از ارزهای دیگر اندازهگیری میکنند.
به عنوان مثال شاخص دلار آمریکا (DXY) عملکرد دلار آمریکا را در برابر سبدی از شش ارز دیگر (یورو، ین ژاپن، پوند انگلیس، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس) اندازهگیری میکند. معامله گران از Index برای سنجش قدرت یک ارز استفاده می کنند.
در انتها
اکنون که با اصطلاحات پایه فارکس آشنا شدید، میتوانید گامهای بعدی را در مسیر یادگیری این بازار بردارید. به خاطر داشته باشید که این اصطلاحات، تنها نقطه شروع هستند و دنیای فارکس بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از این مفاهیم اولیه است. با این حال، تسلط بر همین اصطلاحات پایه، به شما کمک میکند تا درک بهتری از تحلیلها، اخبار و آموزشهای مربوط به فارکس داشته باشید و با اعتماد به نفس بیشتری وارد این بازار شوید.
فراموش نکنید که یادگیری فارکس یک فرآیند مستمر است و نیاز به تمرین، مطالعه و صبر دارد. توصیه میکنیم که پیش از شروع معاملات واقعی، حتماً با یک حساب آزمایشی تمرین کنید و استراتژیهای معاملاتی خود را بیازمایید. همچنین، همواره به دنبال یادگیری و بهروزرسانی دانش خود باشید. با تلاش و پشتکار، میتوانید به یک معاملهگر موفق در بازار فارکس تبدیل شوید.

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی میرساند

کاناری کپیتال برای ETF اینجکتیو (INJ) ثبتنام کرد

کاردینال؛ اولین پروتکل دیفای بیت کوین بر بستر کاردانو

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

کوینبیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انتماینر S23

راهاندازی شبکه LitVM لایت کوین

ابزار S-Two استارکور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواههای دانش صفر (ZKP)

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تستنت BNB Chain فعال شد

آیا تحلیل تکنیکال بهتنهایی در بازار رمز ارزها سودآور است؟

۹ عادت مالی که افراد منظم را به ثبات و آزادی مالی میرساند

هر اونس چند گرم طلای ۱۸ عیار است؟ تبدیل ساده انس به گرم طلا

کوینبیس توکن اتنا (ENA) را به رودمپ خود اضافه کرد

راهاندازی شبکه LitVM لایت کوین

در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۰٪ پروژهها ناپدید شدهاند!

چراغ سبز ولیدیتورهای اتریوم به افزایش گس لیمیت بلاک

قدرتمندترین ماینر جهان معرفی شد؛ انتماینر S23

ابزار S-Two استارکور معرفی شد؛ تحولی بزرگ در گواههای دانش صفر (ZKP)

همکاری هلیوم (Helium) با غولهای مخابراتی

هایپرلیکوئید؛ صعود چشمگیر یک صرافی غیرمتمرکز در قلب بازار کریپتو

هاردفورک مکس ول (Maxwell) در تستنت BNB Chain فعال شد

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت پنجم (آخر)

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت چهارم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت سوم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت دوم

سریال پول به زبان ساده (Money, Explained) قسمت اول

مستند دیپ وب (Deep Web) 2015

مستند شغل داخلی (Inside Job) بحران مالی

مارجین کال (Margin Call)

فیلم بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)

فیلم مرد آزاد (Free Guy)
![مستند کریپتوپیا [Cryptopia]، بیت کوین، بلاکچین و آینده اینترنت](https://investorent.xyz/wp-content/uploads/مستند-کریپتوپیا-Cryptopia-80x80.webp)
مستند کریپتوپیا (Cryptopia)

برای ارسال نظر باید وارد شوید ورود