با ما همراه باشید

آموزش

مفاهیم تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) در بازار فارکس

تحلیل فاندامنتال روش ارزیابی یک دارایی از طریق بررسی معیارهای اقتصادی، مالی و سایر معیارهای کمی و کیفی مرتبط با آن به منظور سنجش ارزش درونی آن دارایی است. به عبارت دیگر، تحلیل بنیادی، ارزیابی متغیرهای کلیدی یا متغیرهای اساسی برای سنجش دارایی های مالی قابل معامله نظیر سهام، شاخص ها، رمز ارزها و… شده است.

منتشر شده

در

مفاهیم تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) در بازار فارکس

اگرچه بیشتر معامله گران از تحلیل تکنیکال (Technical analysis) برای انجام معاملات خود استفاده می کنند، اما بعضی از معامله گران با استفاده از تحلیل بنیادی (فاندامنتال) سعی می کنند درصد موفقیت خود را افزایش دهند.

تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) چیست؟

از نظر پیش بینی حرکات قیمت و شناسایی فرصت های معاملات فارکس، دو رویکرد اصلی وجود دارد. اول تحلیل تکنیکال که تلاش می کند جهت قیمت را بر اساس داده ها و آمار تاریخی قیمت و با کمک نمودار‌های قیمتی پیش بینی کند. رویکرد دیگر تحلیل فاندامنتال فارکس (FOREX) یا همان تحلیل بنیادی است. این روش همانطور که از نامش پیداست، مبتنی بر بنیادهای اقتصادی یک دارایی (سهام، ارز و …) است تا تعیین کند که آیا قیمت فعلی آن بالاتر یا پایین تر از ارزش ذاتی و واقعی معامله می شود (با این فرض که در نهایت، قیمت اطلاعات موجود را منعکس می کند).

به عبارت دیگر، هدف نهایی تحلیل بنیادی فهمیدن این نکته است که با توجه به اطلاعات موجود، قیمت واقعی و ذاتی یک دارایی پایین تر، بالاتر و یا برابر با قیمت فعلی آن دارایی در بازار است و یا خیر؟ بنابراین بر مبنای این تحلیل معامله گر تصمیم می گیرد که آن دارایی را بفروشد و یا بخرد.

در روش دیگر این نوع تحلیل، معامله گر به دنبال کشف نیروهای عرضه و تقاضا در بازار فارکس است و هدف از تحلیل بنیادی کسب سود با کمک درک عوامل مؤثر بر این عرضه و تقاضا است؛ یعنی تحلیل گر با استفاده از داده های اقتصادی و بنیاد‌های بازار به تحلیل و پیش بینی عرضه و تقاضای آتی در بازار می پردازد.

معامله بر اساس تحلیل فاندامنتال یک روش بسیار محبوب است که اغلب به جای استفاده در معامله گری کوتاه مدت با مفهوم استراتژی‌ خرید و نگهداری (معاملات بلند‌ مدت) در ارتباط است.

بعضی از بزرگترین سرمایه گذاران، مانند وارن بافت و بنجامین گراهام، مبنای تصمیمات سرمایه‌ ذاری خود را بر تحلیل فاندامنتال قرار می دهند. در حقیقت تحلیل فاندامنتال بیش از اینکه با استراتژی های نوسان گیری و اسکلپ همخوانی داشته باشد، با استراتژی های بلند مدت و میان مدت همخوانی دارد و سرمایه گذاران بیش از معامله گران از این روش استفاده می کنند.

هرچند از آنجایی که به کمک تحلیل فاندامنتال قادر خواهیم بود روند‌های اصلی و ترند‌های بزرگ بازار را شناسایی کنیم، این روش تحلیل به کمک معامله گران کوتاه مدت نیز خواهد آمد. به عنوان مثال با بررسی دقیق و کامل بازار از منظر بنیادی و پی بردن به روند اصلی و  بلند‌ مدت بازار، معامله گر می تواند صرفا وارد معاملات کوتاه مدتی شود که در جهت روند اصلی بازار است تا ریسک معاملات خود را کاهش دهد.

معامله گران سهام معمولا ارزیابی های فاندامنتال خود را بر اساس صورت های مالی شرکت ها انجام می دهند. آن ها با بررسی ترازنامه از میزان بدهی و دارایی و ترکیب سرمایه شرکت، با استفاده از صورت سود و زیان به وضعیت سودآوری شرکت و با استقاده از صورت جریان نقدی به کیفیت سودآوری شرکت و میزان دسترسی آن به منابع نقدی مطلع می شوند. همچنین در روش دیگری از تحلیل بنیادی با بررسی صنعت مورد نظر و بازار‌های مرتبط با آن و تحلیل محصولات و مشتریان و مواد اولیه و همچنین تحلیل وضعیت کلان اقتصادی کشور و جهان به پیش بینی سودآوری آتی شرکت می پردازند. این کار به آن ها اجازه می دهد تا تعیین کنند که آیا فروش سهام مناسب است و یا خرید آن.

اتخاذ این روش در مورد تحلیل بازار فارکس نیز ممکن است. همانطور که از صورت های مالی یک شرکت می توان برای تعیین ارزش ذاتی آن استفاده کرد، شاخص های اقتصادی (که به ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور کمک می کنند) نیز می توانند در تعیین قیمت منصفانه یک ارز یاری دهنده باشند. این داده ها می توانند جهت حرکت کوتاه مدت و بلند مدت ارزها را تعیین کنند.

برخی از عوامل وجود دارند که باید قبل از شروع تحلیل بنیادی مورد توجه قرار گیرند. اول اینکه برخی از شاخص های اقتصادی بیشتر از سایرین در عملکرد یک ارز تاثیر دارند. این بدان معناست که انتشار برخی شاخص ها یا ارقام خاص بیشتر از انتشار سایر اطلاعات یا رویداد‌های مرتبط در بازار تاثیرگذار هستند. دوم اینکه بازارها اغلب بر اساس انتظارات از آینده حرکت می کنند. بنابراین معیارها و پیش بینی های کارشناسان و تحلیلگران در مورد هر آمار یا رویداد اقتصادی می توانند بر میزان حرکت بازار قبل و بعد از انتشار اطلاعات (یا وقوع آن رویداد) تاثیرگذار باشد.

بنابراین، یک معامله گر که علاقه مند به تحلیل به روش بنیادی است، نه تنها باید به ارقام و رویدادها توجه کند، بلکه باید پیگیر پیش بینی های تحلیلگران و انتظارات بازار نیز باشد، چرا که انتظارات می توانند به طرز قابل توجهی واکنش بازار را تحت تاثیر قرار دهند. (منظور از انتظارات، پیش بینی ها درباره نرخ سود آتی، تورم، رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و دیگر شاخص های اقتصادی آینده است.)

تحلیل فاندامنتال فارکس

تحلیل فاندامنتال فارکس نیز مانند روش های تحلیلی دیگر ابزارهای مخصوص به خود را دارد که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.

مفیدترین ابزارهای تحلیل بنیادی شامل تقویم و شاخص های اقتصادی است، تقویم اقتصادی، لحظه دقیق انتشار اخبار مهم و کم اهمیت را که می تواند بروی جفت ارزها تأثیر بگذارد، به معامله گر نشان می دهد.

اخبار اقتصادی منتشر شده از رسانه های اقتصادی بازار، معامله گران را از هرگونه خبر مهم اقتصادی و سیاسی که می تواند مستقیم یا غیرمستقیم روی بازار اثر بگذارد، مطلع می کند.

داده های بنیادی تاریخی می تواند برای تعیین روند شاخص های بنیادی مفید باشد، همچنین می توان برای تشخیص واکنش احتمالی یک ارز نسبت به یک داده مشخص منتشر شده، از داده های تاریخی استفاده کرد.

تقویم اقتصادی فارکس

با توجه به اینکه معمولا در هنگام خرید و فروش ارز، پیگیری کلیه اطلاعات مربوط به هر ارز خاص بسیار دشوار است، نیاز به روشی کارآمد برای انجام این کار هست. اگرچه استفاده از رسانه های خبری می تواند مفید باشد، اما معمولا بروکرها و سایت های خبری فارکس امکان دسترسی به سرویس های بروز رسانی خودکار را ارائه می کنند.

یک تقویم اقتصادی معمولا نه تنها اطلاعات کلیدی مربوط به محبوب ترین ارزها را به‌ صورت لحظه ای فراهم می کند؛ بلکه اطلاعات مربوط به هر رویداد بعدی را که ممکن است بر بازار تاثیر بگذارد، انتظارات تحلیلگران، ارقام قبلی و حتی میزان احتمال تاثیرگذاری آن را در اختیار معامله گر قرار می دهد.

بیشتر تقویم های اقتصادی را می‌توان سفارشی سازی کرد تا فقط اطلاعات مورد نیاز معامله گر به وی ارائه شود. به عنوان مثال، اگر یک معامله گر به معامله جفت ارز EUR/JPY علاقه مند باشد، می تواند تقویم را فیلتر کند تا فقط اطلاعات مربوط به این جفت ارز برای وی نمایش داده شود. در این مثال معامله گر می تواند با قرار دادن فیلتر منطقه جغرافیایی فقط اخبار و داده های مرتبط با اتحادیه اروپا و ژاپن و یا آن ارز را مشاهده کند. همچینی می توان رویدادهای اقتصادی را از نظر درجه تاثیر گذاری زیاد (High impact)، متوسط (Med Impact) و کم (Med Impact) دسته بندی کرد.

مشهورترین تقویم اقتصادی فارکس، وب سایت فارکس فکتوری (Forexfactor) است. با استفاده از داده های ارائه شده توسط تقویم اقتصادی، یک سرمایه گذار می تواند تعیین کند که آیا یک ارز خاص دارای اصول بنیادی قوی یا ضعیف است. این امر به وی کمک می کند تا تصمیم بگیرد که آیا باید آن ارز را بخرد و یا اینکه بفروشد.

یک روش جایگزین یا موازی برای استفاده از تقویم اقتصادی یا تکیه بر ارزیابی های بنیادی شخصی، این است که تحلیل خود را بر مبنای تحلیل های یک شخص ثالث قرار دهید. برخی از سایت های خبری، پلتفرم های تجاری و بروکرها، ارزیابی های بنیادی خود را به مشتریان ارائه می دهند، بنابراین یادگیری نحوه خواندن تحلیل بنیادی در فارکس و تکیه بر بینش آن ها می تواند یک گزینه مناسب باشد.

مفاهیم و شاخص های تحلیل فاندامنتال فارکس

بعضی از مهمترین شاخص های تحلیل بنیادی که توسط معامله گران ارز برای تشخیص قدرت اقتصاد یک کشور و پتانسیل پیش بینی نرخ ارز استفاده می شود، تولید ناخالص داخلی (GDP)، داده های مربوط به اشتغال و تراز تجاری، آمار خرده فروشی، ارقام مربوط به تورم مانند شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و داده های مرتبط با نرخ بهره کشورها هستند که می تواند به معامله گر یک دید کلی برای پیش بینی شاخص های آتی بدهد.

همچنین بعضی از شاخص های اقتصادی اغلب پیشرو هستند و با بررسی آن ها می توان انتظارات دقیق تری نسبت به شاخص های دیگر داشت. برخی شاخص های بنیادی اقتصادی پیشرو شامل شاخص مدیران خرید (PMI) و شاخص قیمت تولید کننده (PPI) و سفارشات کالاهای بادوام هستند. برای مثال روند صعودی معنادار و مداوم در شاخص (PMI) یا سفارشات کالا‌های با‌دوام می تواند نشانی از رشد و بهبود اوضاع اقتصادی باشد و انتظار داشت که تولید نا‌خالص ملی (GDP) در دوره های آتی اعداد بهتری باشد و یا اینکه با صعودی بودن مداوم روند شاخص (PPI) می توان انتظار رشد شاخص تورمی (CPI) را داشت.

بیایید نگاهی به تعدادی از شاخص های اقتصادی کلیدی بنیادی که توسط معامله گران مورد استفاده قرار می گیرد، بیاندازیم.

  • نرخ بهره (Interest Rate)

نرخ بهره نرخی که از طریق بانک های مرکزی هر کشور تعیین می شود و بانک ها موظف هستند خدمات بانکی اعم از تسهیلات و سپرده پذیری را با آن نرخ ها انجام دهند.

  • گزارشات اشتغال (Employment Reports)

گزارشات اشتغال که شامل نرخ بیکاری و آمار متقاضیان کار یا بیکارانی که برای بیمه بیکاری درخواست داده اند و سطح حقوق و دستمزد و سایر داده های مربوط به اشتغال است.

  • تراز تجاری (Trade Balance)

 به معنی تفاوت بین واردات یک کشور با صادرات آن است که اثر مستقیمی بر روی سطح تقاضا برای پول آن کشور دارد. یک کسری (تراز منفی) بدان معنی است که واردات یک کشور بیشتر از صادرات آن شده، در حالیکه یک مازاد تجاری (تراز مثبت) نشان می دهد، صادرات بیشتر از واردات است.

  • حساب جاری (Current Account)

یکی از دو مؤلفه تراز پرداخت های کشور است. حساب‌ جاری، تراز مجموع “تجارت” و “خالص ورود و خروج نقدینگی” از یک کشور است. مازاد حساب جاری، نشان دهنده این است که طی دوره معین، ارزش دارایی های خارجی کشور بیشتر از بدهی آن کشور بوده است، در حالیکه کسری حساب جاری برعکس این مطلب را می رساند.

  • تولید ناخالص داخلی (GPD)

 هر تغییری در تولید ناخالص داخلی می تواند اثر بزرگی روی ارز آن کشور داشته باشد. یک افزایش تند در GDP نشان دهنده قوی تر شدن اقتصاد آن کشور است که در نتیجه ارز کشور را هم قوی تر می کند، به‌ خصوص اگر بازار افزایش نرخ بهره را هم پیش بینی کند.

  • شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)

سطح قیمت کالاها برای مصرف کننده را نشان می دهد و نماد کلیدی تورم است. کنترل تورم یکی از وظایف مهم هر بانک مرکزی است، برای همین تغییران CPI به صورت مستقیم بر روی سیاست های پولی تأثیرگذار است. یک افزایش در تورم می تواند نشانه افزایش نرخ بهره باشد، در حالیکه کمتر شدن شاخص قیمت مصرف کننده می تواند نشانه کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی در آینده باشد.

  • شاخص قیمت تولید کننده (PPI)

 این شاخص قیمتی را که تولیدکننده ها برای مواد اولیه می پردازند (که منجر به تولید کالای نهایی می شود)، اندازه گیری می کند. بالاتر بودن این شاخص نشان دهنده تورم در قیمت مصرف کننده در آینده است، در حالیه کمتر شدن آن برعکس این مطلب را می رساند.

  • شاخص مدیران خرید (PMI)

 نشان دهنده فعالیت مدیران خرید است و از اندیکاتورهای پیشرو محسوب می شود. عموماً اولین شاخصی است که یک افزایش یا کاهش در تولید آینده را نشان می دهد که می تواند نشانه قدرت یا ضعف در بخش تولیدی باشد.

  • قیمت کالاها (Commodity Prices)

قیمت کالاها یا کامودیتی ها اثر بزرگی هم‌ روی تولید کننده و هم مصرف کنندگان آن دارد و مستقیماً با سیکل های تورمی رابطه دارد. کمتر شدن قیمت کامودیتی ها مانند نفت اثر مستقیم روی بر بخش حمل و نقل دارد، در نتیجه قیمت محصولات کاهش یافته و درنهایت ارقام تورمی کمتر شده، در حالیکه قیمت بالاتر نفت عموماً منجر به افزایش قیمت حمل و نقل و تورم بالاتر می شود.

  • رتبه اعتباری ملی (National Credit Quality)

دلیل دیگری که برای ارزیابی مجدد پول یک کشور می توانیم داشته باشیم این است که آیا رتبه اعتباری ملی با توجه به گزارش آژانس های رتبه بندی معتبر (مثل مودیز) بهتر شده است و یا بدتر. همچنین اعلام قصد یک کشور برای بازپرداخت یا نکول بدهی هایش، بر روی کیفیت رتبه اعتباری آن تاثیر دارد.

سیاست پولی (Monetary Policy) بانک مرکزی

هر اقتصاد بزرگی یک بانک مرکزی دارد که عرضه و تقاضا برای پول آن کشور را مدیریت می کند  و نرخ بهره را تثبیت می کند. فعالیت های بانک مرکزی و سخنرانی هایی که توسط مسئولان آن صورت می گیرد، خیلی دقیق توسط معامله گران بنیادی رصد می شود تا آن ها بتوانند نشانه های تغییرات آتی سیاست پولی را بدست آورند.

  • تصمیمات مربوطه به نرخ بهره (Interest Rate Decisions)

 تغییرات نرخ بهره توسط بانک مرکزی به شدت برای ارزش گذاری پول یک کشور مهم است. اگر بانک مرکزی یک کشور نرخ بهره خود را افزایش دهد، سرمایه گذاران خارجی را از کشورهایی که نرخ بهره پایین تر دارند جذب می کند، البته اگر سایر فاکتورها مانند بی ثباتی سیاسی بی اثر فرض شود.

  • بیانیه های نرخ بهره بانک مرکزی (Central Bank Rate Statements)

 اکثر بانک های مرکزی یک بیانیه بعد از انتشار نرخ بهره صادر می کنند که سیاست ها پولی‌ آن ها و چرایی تغییر یا عدم تغییر نرخ بهره را توضیح می دهد. اگر رأی سیاستگذاران در این بیانیه غیر منتظره باشد و یا بانک مرکزی یک تصمیم هاوکیش (Hawkish) یا داویش (Dovish) گرفته باشد، می تواند تاثیر زیادی در بازار ایجاد کند.

  • سخنرانی های سیاست گذاران و مسئولان بانک مرکزی (Policymaker and Central Bank Official’s Speeches)

محتوای سخنرانی هر یک از مسئولان اصلی بانک مرکزی، گاهی می تواند یک نشانه برای سیاست های پولی آتی بانک مرکزی باشد که اغلب روی ارزش پول کشور تأثیر می گذارد. موضوع کلیدی دیگر، سخنرانی سیاست گذارانی است که از اعضای رأی دهنده کمیته سیاستگذاری بانک مرکزی هستند. با اینکه سخنرانی آن ها به‌ اندازه رئیس بانک مرکزی مهم نیست، بسته به محتوای سخنرانی هایشان امکان دارد ارزش ارز را تحت تاثیر قرار دهد.

  • خرید دارایی و سیاست تسهیل کمی (Asset Purchases and Quantitative Easing)

 افزایش یا کاهش در اندازه مقدار پولی که بانک مرکزی برای خرید اوراق قرضه (Bonds) و سایر دارایی ها برای حمایت از یک اقتصاد ضعیف هزینه می کند، اثر مهمی روی پول کشور دارد، چراکه تغییر در خرید دارایی ها نشانه ای برای تغییر نرخ بهره و تقاضای پول در آینده است.

رویدادهای جغرافیای سیاسی یا ژئوپلیتیک  (Geopolitical Events)

  • جنگ ها

شروع یا آتش بس یک جنگ، بسته به اینکه چه کشورهایی در جنگ درگیر شده اند، در حالت کلی به شدت روی ارزش پول ملت های در حال جنگ اثرگذار است. جنگ ها غالباً روی قیمت کالاها و سایر دارایی های تولید شده در کشور‌های دیگر هم اثر می گذارند.

  • انتخابات

تغییر احزاب اصلی و دولت ها هم می تواند بر روی ارزش پول یک ملت اثر داشته باشد. اگر دولت جدید انگیزه سرمایه گذاری را بیشتر کند و نرخ بهره را کاهش دهد، بر روی ارزش پول تاثیر منفی خواهد گذاشت. سایر اشکال رأی گیری های عمومی هم می تواند اثرگذار باشند. برای مثال رفراندوم در کشوری که خواهان خروج از اتحادیه اروپا است، اثر بزرگی بر روی ارزش یورو می گذارد.

  • تغییرات قدرت

کشوری که دچار یک تغییر قدرت از قبیل کودتا یا تغییر اجباری رژیم شود، می تواند شاهد افزایش یا کاهش شدید ارزش ارز خود شود.

  • بلایای طبیعی

زمانی که یک کشور با یک بلای طبیعی بزرگ مواجه می شود، ممکن است در کوتاه مدت قیمت ارز آن کشور افزایش یابد، زیرا برای جبران خسارت پول زیادی وارد کشور می شود. با این همه در بلند مدت اگر آن بلای طبیعی اثر منفی قابل توجهی بر اقتصاد کشور بگذارد، پول آن کشور تأثیری معکوس را تجربه خواهد کرد.

سنتیمنت بازار (Market Sentiment)

  • ریسک‌پذیری/ ریسک گریزی

ریسک پذیری و ریسک گریزی جدیدترین اصطلاحات پرکاربرد بازار هستند که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در ارزهای پربازده و پر ریسک در مقابل ارزهای امن، به آن رجوع می کنند.

برای مثال در فضای یک بازار ریسک گریز، ثبات اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است، از این رو ین ژاپن و دلار امریکا مورد اقبال سرمایه گذاران قرار می گیرند و در مقابل ارزهای اصلی اروپا و ارزهای کامودیتی محور مانند دلار استرالیا و نیوزلند و دلار کانادا فروخته می شوند. اگر میزان ریسک پذیری بالاتر برود، آنگاه ارزهای متکی بر کالا (کامودیتی) و سایر ارزهای ریسکی فرعی معمولاً تقویت می شوند.

  • نظرسنجی های مالی و اقتصادی (Financial surveys)

علاوه بر سنتیمنت ریسک پذیری و ریسک گریزی که بر کل بازار تأثیر می گذارد، هر اقتصاد بزرگ تعدادی نشانگر سنتیمنت بازار در قالب نظرسنجی و شاخص نیز منتشر می کنند که عموما در بازه زمانی ماهانه هستند. شاخص اطمینان مصرف کننده (CCI) و شاخص نظرسنجی از مدیران خرید (PMI) از جمله این موارد هستند.

  • اندیکاتورهای سنتیمنت (Sentiment Indicators) 

یک نمونه پرکاربرد از شاخص های سنتیمنت، گزارش تعهد معامله گران (COT) است که تغییرات موقعیت های معاملاتی بازار آتی (Futures)، انواع حاضرین و مشارکت کنندگان در بازار را نمایش می دهد. شاخص پویایی CBOE یا شاخص VIX که سطح ترس سرمایه گذاران را نشان می دهد؛ همچنین شاخص نسبت خرید (Call) به فروش (Put) در معاملات آپشن CBOE که گویای این مطلب است که آیا معامله گران آپشن (OPTION) ترجیح می دهند در بازار خریدار باشند یا فروشنده را بیان می کند، از نمونه های شاخص های تشخیص سنتیمنت هستند.

تفاوت تحلیل فاندامنتال فارکس و تحلیل تکنیکال

وقتی صحبت از تحلیل بازار می شود، با دو مکتب فکری اصلی یعنی تحلیل تکنیکال (Technical) و فاندامنتال (Fundamental) مواجه می شویم. اگرچه این دو مکتب لزوما ناسازگار نیستند، اما بسیاری از معامله گران یکی از این دو را برای تحلیل بازارها انتخاب می کنند.

از دیدگاه تحلیلی، هر دو تحلیل فاندامنتال فارکس و تکنیکال مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارند که در ادامه، به بررسی این موارد در هر کدام از روش های تحلیلی می پردازیم.

اولین سوالی که ممکن است برای همه پیش بیاید این است که تحلیل تکنیکال چیست؟ به طور کلی تحلیل تکنیکال یک روش تحلیلی است که با مطالعه حرکت قیمت در گذشته، تلاش بر پیش بینی قیمت دارد.  ابزار اصلی تحلیل تکنیکال داده های قیمتی است. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، داده های قیمت از بالاترین اهمیت برخوردار هستند. اساسا تحلیل تکنیکال چهارچوبی را ارائه می دهد که یک تحلیل گر در آن می تواند با مطالعه حرکت کنونی قیمت و مقایسه آن با رویدادهای تاریخی گذشته در بازار، به تصمیم گیری بپردازد.

تحلیل تکنیکال می تواند در بازار‌های مختلفی از جمله شاخص های سهام، ارزها، کامودیتی ها، سهام و بازار آتی (Futures) به کار گرفته شود. تا زمانی که بازار مقدار نقدینگی مناسبی دارد و تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگرفته، می توان از تحلیل تکنیکال به شکل مؤثری بهره برد.

سه اصل اولیه تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:

  •  قیمت منعکس کننده تمام اطلاعات موجود در بازار است.
  •  قیمت در روند‌های قابل مشاهده حرکت می کند.
  •  تاریخ تمایل دارد که خود را تکرار کند.

در نقطه مقابل، تحلیلگران بنیادی تلاش می کنند که شرایط کلی بازار را با استفاده از گزارشات اقتصادی مختلف مورد ارزیابی قرار دهند. آن ها پیوسته در جستجوی قیمت گذاری های نادرست هستند، چرا که این موقعیت ها فرصت های معاملاتی مناسبی را ایجاد می کنند. هدف این دسته از تریدرها این است که حرکت قیمت را در دوره های بالقوه پرتلاطم مانند گزارش اشتغال بخش غیرکشاورزی (NFP)، شکار کنند.

همچنین این دسته از معامله گران بنیادی می توانند پوزیشن تریدر (Position Trader) بلند‌ مدت باشند که بیشتر به روند‌های هفتگی، ماهانه و سالانه علاقه مند هستند.

بر خلاف تحلیلگران تکنیکال، تحلیلگران فاندامنتال بیشتر دغدغه چرایی قیمت را دارند تا اینکه توجه به چیستی آن داشته باشند. معامله گران بنیادی به دنبال پاسخ برای این سوال هستند که چرا شرایط اقتصادی اینگونه است و یا سعی می کنند پیش‌ بینی های خود را بر اساس عامل چرایی توجیه کنند. از سوی دیگر، معامله گر تکنیکال بسیار کمتر به چرایی اهمیت می دهد و بیشتر بر روی حرکات قیمت تمرکز می کند.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال ( Technical analysis)

بیایید به بررسی برخی از مزیت های تحلیل تکنیکال بپردازیم.

  • قابل استفاده در تمامی تایم فریم ها

صرف نظر از اینکه شما یک معامله گر کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند‌ مدت هستید، می توانید ابزار‌های تحلیل تکنیکال را در فرآیند تصمیم گیری خود به کار ببرید.

  • امکان تحلیل روندها

روش های زیادی وجود دارد که یک معامله گر تکنیکال می تواند از آن استفاده کند تا روند حال بازار را تحلیل کند. این روش ها شامل میانگین های متحرک (Moving Averages)، خطوط روند (Trendlines)، کانال ها، دره ها و قله های قیمتی (Swing Lows and Highs) و … می شوند.

  • کمک به زمان بندی بازار

 وظیفه اصلی یک معامله گر یافتن بهترین فرصت های معاملاتی موجود در بازار و سپس اجرای آن در بهترین زمان ممکن است. ابزار‌های تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کنند تا معاملات خود را با نظم و دقت مناسبی باز، بسته و مدیریت کنند.

  • استفاده از کدنویسی و الگوریتم

 بسیاری از مفاهیم تحلیل تکنیکال می توانند تبدیل به کد شوند و به سیستم های معاملاتی الگوریتمی ارتقا یابند. این نوع سیستم های خودکار به کاهش احساسات منفی مرتبط با معاملات کمک می کنند، به گونه ای که اگر سیستم معاملاتی شما برنامه نویسی شود، شما می توانید کنار بایستید و به الگوریتم اجازه دهید تا سیستم مبتنی بر قانون شما را در بازار اجرا کند.

  • آشکار کردن سنتیمنت بازار

با مطالعه حرکت قیمت و تحلیل چارت ها، معامله گر می تواند درک بهتری از محدوده‌ هایی که سنتیمنت به حالت اشباع در بازار رسیده، داشته باشد. تحلیل تکنیکال به شما قابلیت شناسایی اشباع در سنتیمنت سرمایه گذاری هم در مواقع رشد (اشباع خرید) و هم در مواقع سقوط بازار (اشباع فروش) را می دهد. علاوه بر این، بینش‌ خوبی در مورد محدوده هایی که تقاضا (Demand) و عرضه (Supply) در آینده وجود خواهد داشت به دست می آورید که با کمک آن قبل از اینکه انبوه سرمایه گذاران این محدوده ها را شناسایی کنند، می توانید خود را در سمت درست بازار قرار دهید.

  • ساده است و زمان کمی صرف آن می شود

 تحلیل فاندامنتال فارکس به طور معمول متغیرها و مولفه های زیادی از جمله نرخ بهره، تورم، احساسات مصرف کننده، عرضه پول و بسیار از عوامل دیگر را در بر می گیرد. این مسئله می تواند منجر به مدل های تحلیلی بسیار پیچیده ای شود که تنها برای افراد متخصص قابل درک هستند. در مقابل، مدل های تحلیل تکنیکال بسیار ساده تر هستند و به دلیل اینکه متغیر اصلی آنها حرکات قیمت است، طراحی و اجرای آن ها نیز آسان تر است.

از معایب تحلیل تکنیکال می توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • سیگنال های مختلط (Mixed Signals)

 زمانی ‌که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم مواردی بوجود می آید که ابزار‌های تحلیلی، سیگنال های متفاوت و حتی متضادی را ارائه می دهند. برای مثال، ممکن است بر اساس تحلیل حمایت و مقاومت به یک سیگنال خرید برسیم، درحالی که اندیکاتور مکدی (MACD) یک سیگنال فروش را پیشنهاد کند. این نوع سناریو گهگاه اتفاق می افتد که می تواند فرایند تصمیم گیری را دشوار کند. در این مواقع، یک معامله گر باید تصمیم بگیرد که یک معامله را بر اساس تحلیل‌‍ های متناقض انجام دهد و یا اینکه از آن صرف نظر کند.

  • فلج تحلیلی (Analysis Paralysis)

همچنین شرایطی وجود دارد که معامله گر آنقدر بیش از حد تحلیل می کند که او را در اقدام کردن فلج می کند. این شرایط معمولا زمانی رخ می دهد که معامله گر در تلاش است تا تمامی شرایط را مهیا ببیند که البته همچنین موردی در شرایط واقعی معامله کردن بسیار کم بوجود می آید. در معامله گری ما با احتمالات سر و کار داریم و نه قطعیات؛ بطوریکه در اکثر مواقع مجبور هستیم که بر اساس اطلاعات ناقص اقدام کنیم.

با وجود ابزار‌های تکنیکال بسیار، برخی از معامله گرها در تله بیش از حد تحلیل کردن گرفتار می شوند تا جایی که دیگر قادر به تصمیم گیری برای معامله نیستند. (توضیح: فلج تحلیلی به تحلیل بیش از حد شرایط یا فکر کردن بیش از اندازه به آن گفته می شود که در نهایت به گرفته نشدن هیچ تصمیمی ختم می شود.)

  • می تواند تحت تأثیر سوگیری معامله گر قرار گیرد

 اگر چه تحلیلگران تکنیکال بر قیمت به عنوان ابزار اصلی تحلیل خود تکیه می کنند، اما برخی سوگیری ها در معامله (Bias) می توانند بر نحوه درک آن ها از اطلاعات جمع آوری شده از نمودارها تأثیر بگذارند.

به عنوان مثال، اگر در جفت ارز EUR/USD یک سوگیری صعودی داشته باشید، ناخودآگاه به دنبال فرصت های خرید می گردید و به آن ها اعتبار می دهید، در حالی که سیگنال هایی را که به ضعیف شدن EUR/USD اشاره می کنند را نادیده می گیرید. بسیاری از اوقات، ما حتی ممکن است آگاه نباشیم که چنین مسئله ای در حال رخ دادن است، بنابراین ضروری است که سعی کنیم در هنگام تجزیه و تحلیل نمودارها ذهنی باز داشته باشیم.

  • تفسیرها می توانند متفاوت باشند

دو تحلیل گر تکنیکال می توانند به نمودار قیمت یکسان نگاه کنند و گاهی اوقات دو تفسیر متضاد را ارائه دهند. این مسئله بسیار رایج است و یکی از مقصران این موضوع سوگیری معامله گر است که قبلاً به آن اشاره کردیم. علاوه بر این الگوهای نموداری که در بک تست (Backtesting) واضح به نظر می رسند، می توانند در زمان واقعی (در زمان تشکیل الگو) کاملاً وابسته به طرز تفکر شخص باشند. بنابراین، تفسیرها می توانند در دو تحلیلگر تکنیکال متفاوت باشند، چرا که الگوها در حال تشکیل هستند.

مزایای و معایب تحلیل بنیادی (Fundamental analysis)

حال اجازه دهید به برخی از مزایای استفاده از نظریه تحلیل بنیادی (Fundamental) نگاهی بیاندازیم.

  • می تواند به توضیح حرکت قیمت کمک کند

 اخبار و گزارش های مهم اقتصادی می توانند به سرعت قیمت های بازار را به یک جهت یا جهت دیگر سوق دهند. این امر به ویژه زمانی صادق است که ارقام مربوط به اخبار اقتصادی غیرمنتظره باشد و یا اینکه به طور قابل توجهی از اعداد پیش بینی شده، تفاوت داشته باشند.

  • ارائه بینش در مورد بازارهای جهانی

 اتخاذ یک رویکرد بنیادی برای تجزیه و تحلیل به تحلیلگر کمک می کند تا بهتر درک کند که در اقتصاد یک کشور خاص و در سایر اقتصادها در سراسر جهان چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این تحلیل بینش گسترده ای از شرایط بازار جهانی ارائه می دهد.

  • ارزش گذاری

 هر دارایی یا ابزار مالی، دارای ارزش مشخصی است. یافتن دارایی هایی که ممکن است بین ارزش واقعی و قیمت فعلی بازار آن ها اختلاف وجود داشته باشد، وظیفه معامله گر است. تحلیل فاندامنتال فارکس می تواند با مطالعه نرخ بهره، تورم، احساسات مصرف کننده، تولیدات صنعتی و سایر عوامل مرتبط، به تحلیلگر ارز در این زمینه کمک کند.

  • تحلیل روند بلند مدت

قدرت واقعی تحلیل فاندامنتال فارکس در کمک به معامله گر برای ایجاد دیدگاه بلند مدت از یک جفت ارز یا دارایی خاص است. اغلب داد‌ه ها در گزارش های اقتصادی معمولاً به صورت نسبی مقایسه و تجزیه و تحلیل می شوند. به عنوان مثال طرح این سوال که آمار بیکاری امروز نسبت به ماه گذشته، سه ماهه گذشته و سال گذشته چقدر خواهد بود؟ این مسئله به دانستن روند فعلی در ارتباط با بیکاری کمک می کند و سپس می توانیم از این اطلاعات به همراه سایر داده های اقتصادی برای پیش بینی تأثیر بالقوه بر قیمت یک جفت ارز در بلند مدت استفاده کنیم.

  • باعث کاهش تاثیر منفی تعصبات بر روند تصمیم گیری می شود

اغلب تصمیمات سرمایه گذاری در نتیجه سوگیری های شناختی دچار اشتباه می شوند. با این حال اعداد دروغ نمی گویند و فضا را برای تعصبات شخصی محدود می کنند که باید توجه داشت این موضوع برای خلق ثروت در دراز مدت حیاتی است. به جای ایجاد نقاط ورود و خروج، تحلیل بنیادی به سرمایه گذار کمک می کند تا نگاهی بلند مدت به بازارها داشته باشد.

  • کمک به شناسایی کلاهبرداری ها و تقلب ها

 با کمک تحلیل‌ بنیادی فارکس، تشخیص تقلب دربازار‌های مالی آسان تر است. این مشکلات به عنوان یک سیگنال هشدار دهنده در مورد مشکلات احتمالی عمل می کنند. شناسایی زود هنگام این موارد از نابودی ثروت سرمایه گذار جلوگیری می کند.

  • به توسعه هوش تجاری سرمایه گذاران کمک می کند

با انجام تحلیل های جامع بنیادی، درک کاملی از نحوه کار کسب‌ و کارها، بخش های مختلف صنعت و آنچه باعث حرکت اقتصاد‌ها می شود به دست خواهید آورد. این می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که از سرمایه گذاری در کدام بخش های اقتصاد اجتناب کنید و زمان مناسب برای ورود یا خروج از یک موقعیت را شناسایی کنید. در حقیقت با به کارگیری این تحلیل، ریسک ها و فرصت های سرمایه گذاری بالقوه در اقتصاد‌ها را خواهید شناخت.

برخی از اشکالات تحلیل بنیادی عبارتند از:

  • سرریز اطلاعات

 تحلیل بنیادی موضوعی بسیار گسترده و عمیق است. اطلاعات زیادی در دسترس معامله گران و سرمایه گذاران وجود دارد که هضم همه آن ها می تواند دشوار باشد. این امر گاهی اوقات می تواند منجر به سردرگمی معامله گر شود.

  • مناسب روند کوتاه مدت نیست

 اگرچه داده ها و گزارش های اقتصادی به طور منظم در طول ماه منتشر می شوند، معامله اخبار به صورت کوتاه مدت با چالش های زیادی از جمله افزایش اسپرد (اختلاف قیمت خرید و فروش) در حین رویدادهای خبری و نوسانات غیرقابل پیش بینی مواجه است. به این ترتیب، بسیاری از معامله گران فاندامنتال تمایل دارند عمدتاً بر روی حرکات بلند‌ مدت تمرکز کنند.

  • ناتوان در زمان بندی بازار

 تجزیه و تحلیل بنیادی می تواند بینش هایی را در مورد تصویر کلی اقتصاد به ما ارائه دهد، اما معمولاً نمی تواند زمان بندی ورود و خروج را مشخص کند. شما ممکن است مسیر قیمت را درست پیش بینی کرده باشید، اما اگر در مورد زمان بندی اشتباه کنید، معامله شما به احتمال زیاد منجر به ضرر خواهد شد. به این ترتیب، تحلیل گران بنیادی معمولاً برای ورود و خروج از معاملات باید از تحلیل تکنیکال یا تکنیک های دیگر استفاده کنند.

  • بسیار وابسته به طرز تفکر شخص

 اگرچه داده های بنیادی نسبتاً واضح هستند، اما مفروضاتی که می توان از چنین داده هایی استخراج کرد، ممکن است در بین اقتصاددانان و تحلیلگران بسیار متفاوت باشد.

به عنوان مثال، یک تحلیل گر می تواند دلایل مختلفی را ذکر کند که چرا معتقد است افزایش نرخ بهره برای اقتصاد مطلوب خواهد بود، در حالی که تحلیل گر دیگری می تواند به همان اندازه دلایلی را ذکر کند که چرا افزایش نرخ بهره تأثیر نامطلوبی بر اقتصاد خواهد داشت.

نقدهای وارده به تحلیل فاندامنتال فارکس

در این بخش به نقدهای وارده به تحلیل فاندامنتال فارکس از دیدگاه نایل فولر که از بزرگان تحلیل تکنیکال فارکس به شمار می رود، اشاره می کنیم.

نایل فولر (Nial Fuller)، به‌ عنوان معامله گری که تماما بر اساس پرایس اکشن کار می کند، معتقد است که تمامی داده های فاندامنتال در قیمت منعکس شده اند. دلیل اصلی او این است که قیمت برآیند نهایی همه متغیرهایی است که موجب حرکت بازار می شوند و از آنجایی که پرایس اکشن شامل تجزیه و تحلیل کندل های قیمتی است، واکنش قیمت به خبر اهمیت بالاتری از خود خبر دارد.

از دیدگاه فولر، بسیاری از معامله گران فاندامنتال بیش‌ از حد اخبار و داده ها را تجزیه و تحلیل می کنند و این موضوع در روند تصمیم گیری آن ها تاثیری منفی می گذارد. اخبار و داده های بسیار زیادی وجود دارد که معامله گر برای استفاده موثر از آن ها شاید هیچگاه وقت کافی نداشته باشد. اگر بخواهید تمام اخبار و داده های بازار فارکس را به صورت روزانه پیگیری کنید، امکان دارد چشمان خود را در این راه از دست دهید، اما با تحلیل قیمت می توانید به سادگی این راه دشوار را دور بزنید.

لزومی ندارد تمام جزئیات فاندامنتالی را که موجب نوسان قیمت ها می شوند بدانید، اما شناختن مهمترین داده های اقتصادی و زمان انتشار آن ها می تواند کمک شایانی به معامله گر بکند. بازار اغلب موارد در زمان انتشار داده های اقتصادی مهم دچار نوسانات شدیدی می شود و این امر باعث می شود شما سود خود را از دست ندهید و یا وارد ضرری هنگفت نشوید. شخصی که بر اساس تحلیل تکنیکال کار می کند، فقط باید بداند که نوسانات شدیدی در راه است و هرگز نباید جهت قیمت را بر اساس این داده های اقتصادی حدس بزند.

در انتها

با تمام سختی و پیچیدگی هایی که تحلیل بنیادی دارد، به نظر می رسد هیچ ابزاری وجود ندارد که بتواند روند کلی و اصلی یک بازار را بهتر از تحلیل فاندامنتال به یک معامله گر یا سرمایه گذار نشان دهد. با استفاده از تحلیل فاندامنتال می توان به چرایی و جهت حرکات آتی بازار پی برد و فرصت های مناسب و ناب سرمایه گذاری را پیدا کرد. عموما تحلیلگران فاندامنتال بسیار زودتر از دیگر فعالان بازار پتانسیل های سرمایه گذاری را تشخیص می دهند و با آرامش بیشتری به انجام معامله اقدام می کنند.

همانطور که پیش تر نیز اشاره شد، معمولا دید آن ها بلند‌ مدت تر است، هرچند که تحلیل فاندامنتال فارکس برای معامله گران کوتاه مدت نیز ضروری به نظر می رسد. معامله گران می تواند با استفاده از تحلیل فاندامنتال جهت کلی بازار را تشخیص داده و با کمک تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب و بهینه را پیدا کنند.

در کنار اینها باید به این نکته توجه داشت که تحلیل فاندامنتال فارکس صرفا در اعداد خلاصه نمی شود و باید به مجموعه و توالی اعداد و شاخص های اقتصادی در کنار هم نگاه کرد و تاثیر آن اعداد و شاخص ها را بر همدیگر و بر کل اقتصاد بررسی کرد.

بنابراین به یاد داشته باشید با هر سبک معاملاتی و افق زمانی که در بازار‌های مالی فعالیت می کنید و فارغ از علاقه به مباحث بنیادی اقتصاد، باید سطحی از دانش فاندامنتال را برای ماندگاری در بازار‌های مالی یاد بگیرید. هر چه قدر سرمایه بیشتری برای معامله و سرمایه گذاری در اختیار داشته باشید، افق زمانی بلند‌ مدت تری برای خود متصور باشید، علاقه بیشتری به مباحث اقتصادی نشان دهید و یا قصد حضور طولانی مدت در بازارهای مالی را داشته باشید، نیاز شما به یادگیری تحلیل فاندامنتال فارکس بیشتر خواهد بود.

البته این بدان معنا نیست که اگر سرمایه اندکی دارید و یا افق زمانی شما کوتاه مدت است، به تحلیل فاندامنتال فارکس نیاز ندارید. تجربه نشان داده است همانطور که همه معامله گران و تحلیلگران فاندامنتال در نهایت باید به یادگیری اصول و مبانی تحلیل تکنیکال بپردازند؛ تحلیل گران و معامله گران تکنیکال نیز پس از مدتی فعالیت در بازار‌های مالی به این نکته پی خواهند برد که به مبانی اقتصاد و تحلیل بنیادی نیاز دارند و باید آن را فرا بگیرند.

آموزش

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است.

منتشر شده

در

۷ عادت ثروتمندان از دیدگاه روانشناسی

ثروت صرفاً زاییده‌ شانس یا ارث نیست. در بسیاری موارد، ثروت حاصل عادت ها و طرز فکرهای خاصی است که در طول زمان شکل می گیرند. علم روانشناسی رفتارهای کلیدی مشترکی را در میان افراد ثروتمند شناسایی کرده است که می تواند برای هر کسی که در پی ثروت اندوزی است، ارزشمند باشد.

درک و به کارگیری این عادت ها می تواند نگرش مالی شما را بهبود بخشیده و چشم انداز روشن تری برای ثروت آفرینی پیش روی شما بگذارد. در ادامه، به بررسی هفت عادتی می پردازیم که بر اساس پژوهش های روانشناختی، در میان ثروتمندان رایج است و چگونگی گنجاندن آن ها در زندگی خود را مورد بحث قرار می دهیم. با به کار گیری این عادت ها، می توانید مسیر خود را به سوی ثروتی چشم گیر هموار سازید. با اینوستورنت همراه باشید.

۱. پیشگامی و ابتکار عمل

افراد ثروتمند غالباً از ویژگی هایی برخوردارند که روانشناسان آن را “کانون کنترل درونی” می نامند. این بدان معناست که آن ها باور دارند می توانند بر شرایط زندگی خود تأثیر بگذارند، به جای آنکه خود را دستخوش نیروهای بیرونی بدانند. چنین رویکرد کنشگرانه ای در تصمیم گیری های مالی و ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند.

پژوهش های متعدد نشان داده اند افرادی که از کانون کنترل درونی بهره مندند، احتمال بیشتری دارد به موفقیت مالی دست یابند. این افراد مسئولیت وضعیت مالی خود را بر عهده می گیرند و فعالانه در جهت بهبود آن تلاش می کنند. برای نمونه، فردی با ذهنیت کنشگر به جای آنکه اقتصاد را مقصر از دست دادن شغلش بداند، ممکن است از این موقعیت برای راه اندازی کسب و کار یا کسب مهارت های جدید بهره ببرد.

برای پرورش ذهنیتی فعال تر، ابتدا بخش هایی از زندگی مالی خود را که در آن ها احساس ناتوانی می کنید، شناسایی کنید. سپس، راهکارهایی را برای تأثیرگذاری بر این حوزه ها بیندیشید. این راهکارها می توانند از تنظیم انتقال خودکار پس انداز تا تدوین یک استراتژی سرمایه گذاری جامع را شامل شوند. نکته کلیدی این است که بر آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید و قاطعانه دست به عمل بزنید.

۲. پرورش ذهنیت هدف محور

افراد ثروتمند معمولاً در تعیین اهداف مالی بلند مدت و شفاف، سرآمد هستند. آن ها با بهره گیری از فنون تجسم ذهنی، آینده‌ مطلوب خود را به وضوح به تصویر می کشند. روانشناسان دریافته اند که این روش می تواند انگیزه و احتمال دستیابی به اهداف را به طور چشمگیری افزایش دهد.

این افراد اغلب با نگاهی معکوس به اهداف کلان خود، برنامه های عملی برای رسیدن به آن ها طراحی می کنند. برای مثال، اگر هدف بازنشستگی با ۵ میلیون دلار پس انداز در ۳۰ سال آینده باشد، آن را به اهداف کوچکتری مانند میزان پس انداز سالانه، استراتژی های سرمایه گذاری و نقاط عطف شغلی تقسیم می کنند.

برای تمرین این عادت، می توانید این کار را انجام دهید:

مهمترین هدف مالی خود را بنویسید. سپس با جزئیات تصور کنید که رسیدن به این هدف چگونه خواهد بود. چه احساسی خواهید داشت؟ زندگیتان چه شکلی خواهد داشت؟ حال، از انتها به ابتدا فکر کنید. برای دستیابی به این هدف، چه گام هایی باید امسال، این ماه و این هفته بردارید؟ این فرآیند می تواند حتی بلند پروازانه ترین اهداف را دست یافتنی تر جلوه دهد.

۳. مدیریت بهینه زمان

زمان، گنجینه ای محدود است که ثروتمندان آن را ارزشمندترین دارایی خود می دانند. آن ها با بهره گیری از ابزارهای اولویت بندی همچون ماتریس آیزنهاور (Eisenhower Matrix)، که وظایف را بر اساس فوریت و اهمیت دسته بندی می کند، اطمینان حاصل می کنند که انرژی خود را صرف اموری می کنند که واقعاً ارزشمند هستند.

اگرچه افراد موفق اغلب ساعات طولانی تری کار می کنند، آنچه آن ها را متمایز می سازد، بهره وری فوق العاده شان در این ساعات است. به جای اتلاف وقت با تماشای بی رویه تلویزیون یا پرسه زنی بی هدف در شبکه های اجتماعی، این افراد اولویت را به فعالیت های ثروت آفرین مانند شبکه سازی، یادگیری درباره سرمایه گذاری ها، یا کار بر روی کسب و کارشان می دهند.

برای بهبود مدیریت زمان خود، می توانید به مدت یک هفته فعالیت هایتان را ثبت کنید. مشخص کنید که چه مقدار از وقت خود را صرف کارهای کم ارزش می کنید و بیندیشید که چگونه می توانید این زمان را به فعالیت های ارزشمند و ثروت آفرین اختصاص دهید. تغییرات کوچک، مانند اختصاص روزانه یک ساعت به آموزش مالی یا توسعه یک شغل جانبی، می تواند در درازمدت تأثیرات چشمگیری داشته باشد.

به یاد داشته باشید که راز موفقیت در استفاده هوشمندانه از زمان نهفته است. با تمرکز بر فعالیت های سازنده و پرهیز از اتلاف وقت، می توانید مسیر خود را به سوی ثروت و موفقیت هموار سازید.

۴. تعهد به یادگیری مستمر و خودسازی

افراد موفق و ثروتمند اغلب دارای ویژگی هایی هستند که کارول دوک، روانشناس برجسته، آن را “ذهنیت رشد” می نامد. این نگرش، باور عمیق به این اصل است که توانایی ها و هوش انسان از طریق تلاش و یادگیری قابل ارتقاست. چنین دیدگاهی، محرک اصلی آن ها برای تعهد به بهبود مداوم خود، به ویژه در امور مالی است.

پژوهش ها نشان می دهند که افراد ثروتمند، بطور چشم گیری بیشتر از دیگران مطالعه می کنند و توجه ویژه ای به کتاب های حوزه‌ کسب و کار، امور مالی و توسعه‌ فردی دارند. برای نمونه، نتایج تحقیقات توماس کورلی حاکی از آن است که ۸۵ درصد از افراد ثروتمند، ماهانه حداقل دو کتاب در زمینه های آموزشی، شغلی یا خودسازی مطالعه می کنند. این در حالی است که تنها ۱۵ درصد از افرادی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند، چنین عادتی دارند.

در راستای ارتقای دانش مالی خود، بهتر است هدفی تعیین کنید تا هر ماه یک کتاب در حوزه‌ امور مالی مطالعه نمایید. علاوه بر این، می توانید از منابع دیگری همچون پادکست ها، دوره های آنلاین و سمینارهای مالی نیز بهره ببرید. نکته‌ کلیدی در این مسیر، ایجاد عادتی پایدار برای یادگیری مستمر است. با این رویکرد، همواره در پی گسترش آگاهی و مهارت های خود در زمینه هایی خواهید بود که می توانند به رشد اقتصادی شما کمک شایانی کنند.

۵. معاشرت با افراد همفکر

افراد دور اطراف ما، تأثیر عمیقی بر رفتارها و باورهایمان می گذارند. این مفهوم که در روانشناسی به عنوان “نفوذ اجتماعی” شناخته می شود، در مسیر ثروت اندوزی نقشی حیاتی ایفا می کند. افراد ثروتمند اغلب به طور هدفمند روابطی را با دیگر افراد موفق و پرانگیزه ای که اهداف و طرز فکر مشابهی دارند، پرورش می دهند.

این روابط فراتر از فرصت های شبکه سازی صرف هستند. آن ها منبعی از الهام، مسئولیت پذیری و آشنایی با ایده ها و دیدگاه های نو را فراهم می آورند. پژوهشی که در مجله‌ تحقیقات مصرف کننده منتشر شده، نشان می دهد که افراد در کنار کسانی که خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند، احتمال بیشتری دارد تصمیمات مالی بهتری بگیرند.

برای بهره گیری از این اصل، به دنبال فرصت هایی برای ارتباط با افراد بلند پرواز و آگاه به امور مالی باشید. این می تواند شامل عضویت در انجمن های حرفه ای، شرکت در رویدادهای شبکه سازی تجاری یا مشارکت در کانون های سرمایه گذاری باشد. حتی اگر هنوز به جایگاه مالی مطلوب خود نرسیده اید، قرار گرفتن در کنار افرادی که به آن دست یافته اند، می تواند به ارتقای رفتارهای مالی و اهداف شما کمک شایانی کند.

۶. تمرین انضباط مالی و مدیریت هوشمندانه پول

در دل ثروت اندوزی، توانایی به تعویق انداختن لذت های آنی نهفته است؛ مفهومی که در علم روانشناسی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش معروف مارشملو (نوعی آبنبات) در دانشگاه استنفورد نشان داد کودکانی که می توانستند برای مدتی کوتاه در برابر خوردن یک مارشملو مقاومت کنند، در آینده زندگی موفق تری داشتند که موفقیت مالی نیز بخشی از آن بود.

افراد ثروتمند اغلب این ویژگی را در عادت های مالی خود به نمایش می گذارند. آن ها معمولاً زندگی ای ساده تر از توان مالی شان دارند، از بدهی های غیرضروری پرهیز می کنند و پس انداز و سرمایه گذاری را به مصرف گرایی و خودنمایی ترجیح می دهند. برای مثال، بسیاری از میلیونرها با خودروهای دست دوم رانندگی می‌ کنند و در خانه های معمولی زندگی می کنند. در عوض، آن ها ترجیح می دهند منابع مالی خود را به سمت دارایی هایی سوق دهند که می توانند ثروت بیشتری تولید کنند.

برای پرورش انضباط مالی بهتر، ابتدا تمام هزینه های خود را به مدت یک ماه ثبت کنید. مواردی را که در آن ها بیش از حد خرج می کنید یا خریدهای آنی انجام می دهید، شناسایی کنید. سپس، بودجه ای تنظیم کنید که در آن پس انداز و سرمایه گذاری در اولویت قرار دارند. یک قاعده سرانگشتی خوب این است که حداقل ۲۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنید، اما افراد ثروتمند اغلب مبلغ بیشتری را کنار می گذارند. به یاد داشته باشید، هر دلاری که امروز پس انداز می کنید، در خدمت ثروت آینده شما خواهد بود.

۷. پرورش ذهنیت فراوانی

نگرش فراوانی، باوری است که در آن منابع و موفقیت به اندازه کافی وجود دارد تا با دیگران به اشتراک گذاشته شود. این دیدگاه در تضاد با ذهنیت کمبود قرار دارد که موفقیت را منبعی محدود می پندارد. روانشناسان دریافته اند که نگرش فراوانی می تواند با تشویق به ریسک پذیری، خلاقیت و همکاری، راه را برای موفقیت مالی هموار کند.

افراد ثروتمند غالباً با این باور به چالش ها نزدیک می شوند که راه حل ها و فرصت ها فراوان هستند. این نگاه خوش بینانه به آن ها اجازه می دهد تا در جایی که دیگران موانع می بینند، پتانسیل را مشاهده کنند. به عنوان مثال، در دوران رکود اقتصادی، کسانی که ذهنیت فراوانی دارند، به جای عقب نشینی از ترس، به دنبال یافتن دارایی های زیر ارزش ذاتی برای سرمایه گذاری هستند.

برای پرورش ذهنیت فراوانی، قدردانی روزانه را تمرین کنید. منابع و فرصت هایی را که هم اکنون در اختیار دارید، ارج نهید. هنگام مواجهه با چالش ها، خود را عادت دهید که به جای تمرکز بر مشکل، از خود بپرسید: “فرصت نهفته در این موقعیت چیست؟” با گذشت زمان، این تغییر دیدگاه می تواند به تفکری خلاقانه تر و گشودگی بیشتر نسبت به فرصت های ثروت آفرینی منجر شود.

در انتها

ثروت اندوزی فراتر از سرمایه گذاری های هوشمندانه یا داشتن شغلی پردرآمد است. این امر در حقیقت به معنای پرورش عادت ها و نگرش هایی است که زمینه ساز موفقیت مالی پایدار می شوند. از همین امروز، این عادت ها را در زندگی خود جاری سازید و شاهد باشید که چگونه تغییرات کوچک، به مرور زمان، دستاوردهای بزرگی را رقم می زنند. آگاهی و خودآگاهی یکی از مهمترین مولفه ها، برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار با سودآوری مستمر است. اگرچه آمار و یافته های ارائه شده در نگاه اول، شما را به یک سرمایه گذار بهتر تبدیل نخواهد کرد، اما می توانید، برخی از هنجارهای بازار و سوگیری های شناختی را مشاهده کرده و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید.

البته از طریق انضباط و پای بندی به یک برنامه منظم روزانه بالاخره موفق به گشودن راز و رمز آن و کسب دانش مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک معامله گر و سرمایه گذار حرفه ای خواهید شد.

ادامه مطلب

آموزش

لات (Lot) در فارکس چیست؟

لات (Lot) در فارکس به معنای واحد استاندارد معاملاتی است. در معاملات عادی فارکس، هر لات استاندارد برابر با ۱۰۰.۰۰۰ واحد پولی از ارز مد نظر است.

منتشر شده

در

لات (Lot) در فارکس چیست؟

بازار فارکس (Forex) یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان است. در این بازار، جفت ارزها معامله می شوند و ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر تعیین می گردد. یکی از مفاهیم پایه ای و بسیار مهم در بازار فارکس، “لات” (Lot) است. درک دقیق مفهوم لات و نحوه محاسبه آن برای معامله گران فارکس از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا مستقیماً بر روی حجم معاملات و میزان ریسک هر پوزیشن تأثیر می گذارد.

در بازار مالی فارکس لات (LOT) به چه معنی است؟ چگونه آن را محاسبه کنیم و لات چه تأثیری در معاملات دارد؟ هر لات در فارکس چند دلار است؟ با اینوستورنت همراه باشید تا در ادامه به این سوالات پاسخ دهیم.

لات (Lot) چیست؟

لات در فارکس به معنای واحد استاندارد معاملاتی است. در معاملات عادی فارکس، هر لات استاندارد برابر با ۱۰۰.۰۰۰ واحد پولی از ارز مد نظر است. یک پیپ (Pip) از هر لات (LOT) به معنای یک درصد از یک صدم لات است که برابر با ۱۰ واحد می شود. مثلا یک لات از دلار برابر با ۱۰۰.۰۰۰ دلار و یک پیپ از این لات برابر با ۱۰ دلار است.

البته لات های دیگری مانند مینی‌ لات (۱۰.۰۰۰ واحد) و میکرولات (۱.۰۰۰ واحد) و حتی نانو لات (۱۰۰ واحد) نیز قابل معامله هستند.

انواع لات (Lot)واحد از ارز (Units Of Currency)حجم معاملاتی
استاندارد (Standard Lot)۱۰۰.۰۰۰۱ (Lot)
مینی (Mini Lot)۱۰.۰۰۰۰.۱ (Lot)
میکرو (Micro Lot)۱.۰۰۰۰.۰۱ (Lot)
نانو (Nano Lot)۱۰۰۰.۰۰۱ (Lot)
  • لات استاندارد (Standard Lot)

معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. این نوع لات برای معامله گران حرفه ای و مؤسسات مالی مناسب است که دارای سرمایه زیادی هستند. یک تغییر کوچک در نرخ ارز می تواند سود یا زیان قابل توجهی ایجاد کند.

  • مینی لات (Mini Lot)

معادل ۱۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. مینی لات ها برای معامله گرانی مناسب است که تجربه متوسطی دارند و می خواهند ریسک کمتری نسبت به لات های استاندارد داشته باشند. این لات ها امکان کنترل بهتر ریسک و انعطاف پذیری بیشتر را فراهم می کنند.

  • میکرو لات (Micro Lot)

معادل ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. میکرو لات ها برای معامله گران مبتدی یا افرادی که سرمایه کمی دارند، مناسب است. استفاده از میکرو لات ها به معامله گران امکان می دهد تا با ریسک کمتر و کنترل بیشتری به تمرین و تجربه در بازار فارکس بپردازند.

  • نانو لات (Nano Lot)

معادل ۱۰۰ واحد از ارز پایه است. این نوع لات برای معامله گرانی که تازه وارد بازار فارکس شده اند یا می خواهند با کمترین میزان سرمایه ریسک کنند، مناسب است. نانو لات ها به معامله گران اجازه می دهند تا بدون تحمل ضررهای بزرگ، مهارت ها و استراتژی های معاملاتی (Trading Strategy) خود را بهبود بخشند.

ارزش حجم معامله در فارکس چگونه محاسبه می شود؟

تعیین ارزش حجم معامله (Volume) برای این است که بفهمیم با خرید مقدار مشخصی از ارز پایه چه مقدار از واحد پولی ارز متقابل باید بپردازیم. برای روشن شدن موضوع از یک مثال استفاده می کنیم.

فرض کنید در جفت ارز GBP/USD (پوند ارز پایه و دلار ارز متقابل است) با نرخ تبادل یا قیمت ۱.۲۲۳۳ می خواهیم به اندازه یک لات استاندارد معامله خرید باز کنیم. در این حالت می خواهیم ۱۰۰۰۰۰ پوند (۱ لات) بخریم اما موجودی حساب ما به دلار است. پس باید نرخ تبادل را در ۱ لات ضرب کنیم تا متوجه شویم که برای این معامله چند دلار باید پرداخت کنیم.

ارزش معامله = (نرخ تبادل* مقدار لات)

۱۲۲۳۳۰ دلار= (۱.۲۲۳۳*۱۰۰۰۰۰)

نحوه محاسبه LOT در فارکس

محاسبه لات در فارکس به ‌طور معمول به وسیله نرم افزارهای معاملاتی و پلتفرم ها انجام می شود. با این حال، درک نحوه محاسبه آن برای معامله گران بسیار مفید است. برای محاسبه لات، ابتدا باید ارزش هر پیپ در معامله را مشخص کنید.

  • محاسبه ارزش پیپ (Pip)

پیپ کوچکترین واحد تغییر در نرخ ارز است و معمولاً به چهارمین رقم اعشاری در آن اشاره دارد. به عنوان مثال، اگر نرخ جفت ارز EUR/USD از ۱.۱۰۵۰ به ۱.۱۰۵۱ تغییر کند، این تغییر برابر با یک پیپ است.

فرمول محاسبه ارزش پیپ به شرح زیر است:

ارزش پیپ: ۰.۰۰۰۱/ نرخ جفت ارز × حجم معامله

به عنوان مثال، اگر حجم معامله شما ۱۰۰,۰۰۰ واحد (لات استاندارد) و نرخ جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۱۰۵۰ باشد، ارزش هر پیپ به این صورت محاسبه می شود:

ارزش پیپ: ۰.۰۰۰۱/۱.۱۰۵۰×۱۰۰,۰۰۰≈۹.۰۵

محاسبه حجم معامله بر اساس لات

برای محاسبه حجم معامله بر اساس لات، می توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

حجم معامله = اندازه لات × واحد ارز پایه

به عنوان مثال، اگر شما یک مینی لات (۱۰,۰۰۰ واحد) از جفت ارز EUR/USD معامله کنید، حجم معامله شما برابر خواهد بود با: ۱۰,۰۰۰ واحد

برای دانستن این که هر لات چند دلار است باید نرخ تبادل جفت ارز مورد نظر خود را بدانیم. برای مثال فرض کنید می خواهیم مقدار یک لات به دلار را در جفت ارز EUR/USD با نرخ تبادل ۱.۰۴۱۰ بدانیم.

برای این کار کافی است مقدار یک لات را که برابر با ۱۰۰۰۰۰ واحد است در این نرخ تبادل ضرب کنید. با ضرب کردن این دو در هم به عدد ۱۰۴۱۰۰ دلار می رسیم بدین معنی که ۱۰۰۰۰۰ یورو معادل ۱۰۴۱۰۰ دلار است. پس در جفت ارز EUR/USD یک لات برابر با ۱۰۴۱۰۰ دلار است. البته باید دقت داشته باشید که با تغییر قیمت در این جفت ارز، مقدار این عدد تغییر خواهد کرد.

مقدار لات در بازار کامودیتی ها (Commodities)

اصطلاح “لات” در انواع بازارهای مالی برای اشاره به واحد استاندارد معاملات برای یک دارایی خاص استفاده می شود. اندازه لات می تواند بسته به بازار متفاوت باشد. اندازه لات می تواند تأثیر قابل توجهی بر ریسک و ریوارد (Risk to Reward Ratio) معامله داشته باشد. در صورت موفقیت آمیز بودن معامله، اندازه لات بزرگتر منجر به سود بیشتر می شود، اما اگر معامله ناموفق باشد، ضرر بیشتری نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، مهم است که اندازه لات مناسب را برای استراتژی معاملاتی و تحمل ریسک خود انتخاب کنید.

همانطور که می دانید بروکرها در بازار فارکس به جز جفت ارزها، سایر ابزارها یا نمادهای مالی را هم برای معامله کردن در اختیار مشتریانشان قرار می دهند. در این قسمت مقدار لات در مهمترین نمادهای معاملاتی مربوط به بازار کامودیتی ها آورده شده است.

  • یک لات استاندارد طلا برابر با ۱۰۰ اونس است.
  • یک لات استاندارد نقره برابر با ۵۰۰۰ اونس است.
  • یک لات استاندارد نفت برابر با ۱۰۰۰ بشکه است.

حجم معاملاتی در فارکس با لات سنجیده می شود و هر لات در فارکس معادل ۱۰۰۰۰۰ واحد از ارز پایه است. از آن جایی که خیلی ها نمی توانند با این رقم بزرگ کار کنند، نسبت های کوچکتری همچون مینی، میکرو و نانو هم برای استفاده معامله گران خُرد در بازار فارکس به وجود آمده است.

هر بروکر در فارکس میزان مشخصی برای بیشترین و کمترین لات در نظر گرفته است. معمولا میزان بیشترین لات در فارکس ۵۰ لات است که البته بعضی بروکرها عددهای کمتری برای حداکثر لات دارند. میزان کمترین لات در فارکس هم ۰.۰۰۱ لات است. البته باید بگوییم که اکثر بروکرها عدد ۰.۰۱ لات را به عنوان حداقل لات در نظر می گیرند.

اهمیت استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس

استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس به دلایل زیر اهمیت بالایی دارد:

  • مدیریت ریسک

تعیین اندازه لات به معامله گران این امکان را می دهد که ریسک معاملات (Risk management) خود را کنترل کنند. با انتخاب اندازه مناسب لات، می توان میزان ضرر را در صورت حرکت بازار به جهت مخالف، محدود کرد. معامله گران حرفه ای معمولاً از لات های کوچکتر برای کاهش ریسک و مدیریت بهتر سرمایه خود استفاده می کنند.

  • محاسبه سود و زیان

اندازه لات به طور مستقیم بر میزان سود یا زیان احتمالی یک معامله تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، در یک معامله با یک لات استاندارد، تغییر یک پیپ می تواند منجر به تغییر قابل توجهی در سود یا زیان شود. بنابراین، معامله گران باید اندازه لات را بر اساس تحلیل دقیق بازار و استراتژی معاملاتی خود انتخاب کنند تا سوددهی بیشتری داشته باشند.

  • برنامه ریزی مالی

معامله گران می توانند با استفاده از اندازه لات های مختلف، برنامه ریزی مالی دقیق تری داشته باشند. انتخاب اندازه لات مناسب به آن ها اجازه می دهد تا به طور مؤثرتری سرمایه گذاری کنند و از منابع مالی خود به بهترین نحو استفاده کنند. این امر به ویژه برای کسانی که سرمایه محدودی دارند، حائز اهمیت است، زیرا می توانند با مدیریت بهتر اندازه لات، از ضررهای بزرگ جلوگیری کنند و سوددهی بیشتری داشته باشند.

اهمیت استفاده از حجم مناسب در معاملات فارکس
  • تنوع بخشی در معاملات

استفاده از لات های مختلف به معامله گران امکان می دهد تا در معاملات خود تنوع ایجاد کنند. این تنوع می تواند شامل معامله جفت ارزهای مختلف با لات های متفاوت باشد. با این کار، معامله گران می توانند ریسک های خود را پراکنده کنند و از فرصت های بیشتری در بازار بهره برداری کنند.

  • انعطاف پذیری در استراتژی های معاملاتی

انتخاب اندازه لات مناسب به معامله گران امکان می دهد تا استراتژی های معاملاتی خود را با انعطاف بیشتری اجرا کنند. به عنوان مثال، در استراتژی اسکالپینگ که نیاز به ورود و خروج سریع از معاملات دارد، استفاده از لات های کوچکتر می تواند به معامله گران کمک کند تا بدون نگرانی از ضررهای بزرگ، به معاملات خود ادامه دهند.

  • توسعه مهارت های معاملاتی

برای معامله گران تازه کار، استفاده از لات های کوچکتر مانند میکرو و نانو لات ها، فرصتی برای توسعه مهارت ها و کسب تجربه بدون تحمل ریسک های بزرگ فراهم می کند. این امر به آن ها اجازه می دهد تا با بازار آشنا شوند و استراتژی های خود را بهبود بخشند.

تأثیر اندازه لات بر روانشناسی و هزینه‌ معاملات

یکی از جنبه های مهمی که معامله گران باید در نظر داشته باشند، تأثیر اندازه لات بر هزینه های معاملات است. هزینه های معاملات شامل اسپرد (تفاوت بین قیمت خرید و فروش) و کمیسیون های احتمالی می شود. با توجه به اینکه حجم معاملات با افزایش اندازه لات بیشتر می شود، هزینه های مرتبط نیز افزایش می یابد. بنابراین، انتخاب اندازه لات مناسب می تواند به کاهش هزینه های معاملات کمک کند و در نتیجه سود خالص بیشتری را برای معامله گر به ارمغان بیاورد.

روانشناسی معاملات (Trading Psychology) یکی از عوامل کلیدی در موفقیت در بازار فارکس است. انتخاب اندازه لات مناسب نیز می تواند تأثیر زیادی بر روانشناسی معامله گر داشته باشد. به عنوان مثال، استفاده از لات های بزرگتر احتمالا منجر به افزایش استرس و اضطراب شود، زیرا ریسک از دست دادن سرمایه بیشتر است. در مقابل، استفاده از لات های کوچکتر می تواند به افزایش اعتماد به نفس معامله گر کمک کند و به او اجازه دهد تا با آرامش بیشتری تصمیم گیری کند. بنابراین، اندازه لات باید به گونه ای انتخاب شود که با سطح تحمل ریسک و وضعیت روانی معامله گر همخوانی داشته باشد.

اهمیت حجم معاملاتی از نگاه مارک داگلاس

مارک داگلاس (Mark Douglas) در کتاب تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی، تشبیه جالبی را ارائه می کند که به وسیله آن می توان تأثیر استفاده از حجم های بزرگ یا کوچک را هنگام معامله تجسم کرد.

در این مثال، او از خواننده می خواهد که برای لحظه ای، حجم لات معاملاتی خود را با میزان حمایتی که ممکن است در زیر پای خود در هنگام عبور از یک دره داشته باشند معادل سازی کند، اگرچه شاید تجسم یک دره شیب دار باعث درک بیشتر این موضوع شود.

در این مثال، داگلاس از خواننده می خواهد که تأثیر یک اتفاق غیرمنتظره را هنگام عبور آن ها از این دره در نظر بگیرد. اگر یک معامله گر از اندازه لات کوچکی نسبت به اندازه حساب معاملاتی خود استفاده کند، این کار مانند عبور از دره به وسیله یک پل عریض و محکم است. حتی اگر هنگام حرکت روی پل، طوفان را تجربه کنید، باز هم احتمالاً زیر پای خود احساس امنیت دارید و بعید است که از روی پل سقوط کنید. در این مقایسه، طوفان مشابه نوسانات شدید یا سایر تلاطم های بازار است که معامله گران فارکس گاهی اوقات آن را تجربه می کنند.

در مقابل، می توانید شرایطی را در نظر بگیرید که یک معامله گر فارکس نسبت به مقدار پولی که در حساب معاملاتی خود در معرض ریسک قرار داده است، از حجم زیادی استفاده می کند.

این مشابه عبور از همان دره روی یک طناب باریک است؛ جایی که طوفان یا حتی یک وزش باد کوتاه می تواند به سقوط شما منجر شود و باعث شود که تعادل خود را از دست داده و سقوط کنید. این مانند معامله با یک حجم بسیار بزرگ است که حتی یک حرکت نامطلوب کوچک اما غیرمنتظره در بازار، می تواند باعث شود که موجودی حساب شما به اندازه ای کاهش یابد که دیگر قابل جبران نباشد.

به طور خلاصه، این مقایسه نشان می دهد دلیل مهم بودن حجم معامله برای اهداف مدیریت ریسک معامله گران، این است که آن ها را وادار می کند به دقت میزان ریسکی که به طور واقع بینانه توانایی تحملش را دارند کنترل کنند، نه اینکه تنها با ریسک موجود نسبت به اهرم در دسترس، معامله کنند.

در انتها

لات (Lot) یکی از مفاهیم کلیدی در بازار فارکس است که درک صحیح آن برای موفقیت در معاملات ضروری است. انتخاب اندازه لات مناسب بر اساس استراتژی معاملاتی و میزان تحمل ریسک می تواند به معامله گران کمک کند تا معاملات خود را بهینه کنند و ریسک های مرتبط با بازار را مدیریت نمایند. در نهایت، آموزش و تمرین مداوم درک عمیق تری از نحوه استفاده از لات و سایر مفاهیم مهم در فارکس به معامله گران خواهد داد.

برای یادگیری و درک بهتر لات در فارکس، به مفاهیمی مثل پیپ و لوریج و کارکردشان در فارکس تسلط پیدا کنید تا بتوانید برای انجام محاسبات سود و ضرر خود در فارکس به راحتی از آن ها استفاده کنید.

سؤالات متداول

لات در فارکس به چه معناست؟

لات در فارکس می تواند به عنوان حجم یا مقدار یک جفت ارز که یک معامله گر در یک معامله خرید یا فروش می کند، توضیح داده شود.

یک لات در فارکس چقدر است؟

یک لات استاندارد در فارکس معادل ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. یک مینی لات یک واحد اندازه گیری است که ۱۰,۰۰۰ واحد را نشان می دهد و یک میکرو لات به یک واحد اندازه گیری که ۱,۰۰۰ واحد از ارز پایه است، اشاره دارد.

انواع مختلف لات ها در معاملات فارکس چیست؟

انواع مختلف لات ها در معاملات فارکس عبارتند از لات های استاندارد (Standard Lot)  (۱۰۰۰۰۰ واحد)، مینی (Mini Lot) (10000 واحد)، میکرو (Micro Lot) (1000 واحد) و نانو (Nano Lot) (100 واحد)

ادامه مطلب

عضویت در خبرنامه

تبلیغات

برترین ها