بلاکتوپیا
رکود بزرگ ۱۹۲۹؛ اشتباهات فدرال رزرو و عمیق ترین بحران تاریخ
رکود بزرگ در اوت ۱۹۲۹ آغاز شد، زمانی که توسعه اقتصادی دهه بیست به پایان رسید. یک مجموعه از بحران های مالی باعث این رکود شده بود این بحران ها شامل سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، موج وحشت در بانک های منطقه ای در ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱ و مجموعه ای از بحران های مالی ملی و بین المللی از ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ می شد.
منتشر شده
9 ماه پیشدر
رکود بزرگ طولانی ترین و عمیق ترین رکود تاریخ آمریکا و اقتصاد صنعتی مدرن که بیش از یک دهه به طول انجامید به رکود گسترده اقتصادی جهان، یک دهه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم گفته می شود. آغاز بحران بزرگ در دنیا با نوسان، اما در اغلب کشورهای جهان از سال ۱۹۲۹ و پایان آن اواخر دهه ۱۹۳۰ یا اوایل ۱۹۴۰ بودهاست. بحران بزرگ را می توان عمیق ترین، طولانی ترین و گسترده ترین بحران اقتصادی سده بیستم دانست. در قرن ۲۱ از بحران بزرگ، عموماً به عنوانی مثالی برای اقتصاد جهان که تا چه اندازه می تواند تنزل داشته باشد، استفاده می شود. این دوران در ایالات متحده آمریکا با کاهش ارزش سهام در تاریخ ۴ سپتامبر ۱۹۲۹ شروع گردید، در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ که سه شنبه سیاه نام گرفت، بورس آمریکا سقوط کرد و خبر آن در جهان پیچید. از آن پس طولی نکشید که جریان رکود اقتصادی در تمام کشورهای جهان به سرعت گسترش یافت.
یکی از دلایل بحران بزرگ اقتصادی در آمریکا عملکرد فدرال رزرو (FOMC) یا بانک مرکزی آمریکا عنوان شدهاست. اقتصاددانان امروزه می گویند فدرال رزرو سیاست انقباضی را در سال ۱۹۲۹، درست زمانی که اقتصاد آمریکا وارد رکود می شد اتخاذ کرد. فدرال رزرو آن زمان قصد مبارزه با نرخ تورم را داشت. اما به عقیده گروهی از اقتصاددانان نظیر میلتون فریدمن سیاست انقباضی فدرال رزرو برای کاهش نقدینگی، باعث عمیق تر شدن بحران بزرگ اقتصادی در آمریکا شد.
جان مینارد کینز اقتصاددان مطرح بریتانیایی در آن زمان پیشنهاد کرد که دولت ها باید برای رهایی از بحران بزرگ، مخارج خود را افزایش دهند. کینز ریشه بحران اقتصادی را نبود تقاضای کافی از سوی مصرف کنندگان می دانست. او گفت در بحران اقتصادی تنها دولت امکان افزایش تقاضا برای کالا و خدمات را دارد، چرا که هنگام وضعیت بد اقتصادی مردم به دلیل خویی که پیدا می کنند، کمتر پول خرج می کنند و این باعث کاهش تقاضا، و به دنبال آن کاهش مصرف، و افزایش بیکاری و کاهش تولید ملی می شود.
در سال ۲۰۰۲ بن برنانکه (Ben Bernanke) که در آن زمان عضو شورای حکمرانی فدرال رزرو بود، آنچه را که مدت ها بود اقتصاددان ها به آن اعتقاد داشتند، به صورت عمومی مطرح کرد.
“اشتباهات فدرال رزرو در «بدترین فاجعه اقتصادی تاریخ آمریکا» نقش داشته است.”
برناکی، مانند سایر مورخان اقتصادی، رکود بزرگ را به دلیل مدت، عمق و پیامدهای آن یک فاجعه توصیف کرد. این رکود بیش از یک دهه به طول انجامید، از سال ۱۹۲۹ آغاز شد و تا جنگ جهانی دوم ادامه یافت. تولیدات صنعتی به شدت سقوط کرد، بیکاری اوج گرفت، خانواده ها در مشقت بودند، نرخ ازدواج کاهش یافت. انقباض اقتصادی در ایالات متحده آغاز شد و به سراسر جهان گسترش یافت. «رکود بزرگ» در واقع طولانی ترین و عمیق ترین رکود در تاریخ ایالات متحده و اقتصاد صنعتی مدرن بود.
رکود بزرگ در اوت ۱۹۲۹ آغاز شد، زمانی که توسعه اقتصادی دهه بیست به پایان رسید. یک مجموعه از بحران های مالی باعث این رکود شده بود این بحران ها شامل سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، موج وحشت در بانک های منطقه ای در ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱ و مجموعه ای از بحران های مالی ملی و بین المللی از ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ می شد. رکود در مارس ۱۹۳۳ به بالاترین حد خود رسید، زمانی که سیستم بانکداری تجاری سقوط کرد و رئیس جمهور روزولت مجبور شد یک تعطیلات ملی برای بانک ها را اعلام کند.
اصلاحات گسترده ای در سیستم مالی ایجاد شد که با بهبود اقتصادی همراه بود اما این بهبود با رکود اقتصادی مضاعف در سال ۱۹۳۷ قطع شد. بازگشت به تولید و اشتغال کامل نیز تا دوران جنگ جهانی دوم طول کشید.
همگان معتقدند که کاهش اولیه تولید در ایالات متحده که از تابستان سال ۱۹۲۹ آغاز شد ناشی از سیاست های پولی انقباضی آمریکا بود که با هدف محدود نمودن سفته بازی بازار سهام اعمال شده بود. فدرال رزرو در ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹ نرخ های بهره را افزایش داد به امید آنکه سرعت رشد قیمت های سهام را آرام سازد. این نرخ های بهره بالاتر حساسیت بهره ای مخارج در بخش هایی مثل ساختمان و اتومبیل را کاهش داد و این خود سبب کاهش تولید شد. قیمت های سهام به حدی رسید که پیش بینی های منطقی از آینده ممکن نبود در نتیجه زمانی که در اکتبر ۱۹۲۹ حوادث متعدد جانبی منجر به کاهش قیمت ها شدند سرمایه گذاران اعتماد خود را از دست دادند و در نتیجه حباب بازار بورس ترکید.
پنجشنبه سیاه ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹ از فروش دستپاچه صاحبان سهام آغاز شد. بسیاری از سهام ها در قیمت نهایی، با استفاده از وام هایی که توسط بخشی از ارزش سهام تأمین می شد خریداری شدند. افت های مداوم قیمت سهام، برخی از سرمایه گذاران را مجبور به نگهداری ذخایر خود به صورت نقد کرد و بنابراین کاهش قیمت ها وخیم تر شد. میان بالاترین قیمت در سپتامبر و پایین ترین قیمت در نوامبر سال ۱۹۲۹ سهام ایالات متحده ۳۳درصد تفاوت بود.
افت بازار سهام شدیداً تقاضای کل را در آمریکا کاهش داد. بعد از افت این بازار، خرید مصرف کنندگان از کالاهای بادوام و سرمایه گذاری های تجاری به شدت کاهش یافت. اگرچه ثروت از دست رفته در نتیجه کاهش قیمت سهام نسبتاً کم بود، اما افت این بازار با ایجاد احساس فقیرتر شدن در میان افراد، مخارج را نیز کاهش داد. در نتیجه کاهش شدید مخارج مصرف کننده و شرکت ها، محصول واقعی در ایالات متحده در اواخر سال ۱۹۲۹ به سرعت کاهش یافت و این روند در سراسر سال ۱۹۳۰ ادامه یافت؛ بنابراین، درحالیکه افت شدید بازار سهام و رکود بزرگ دو حادثه کاملاً جداگانه هستند، کاهش قیمت سهام اولین دلیل کاهش تولید و استخدام نیروی کار در ایالت متحده آمریکا بود.
در مورد رکود بزرگ… ما باعث آن شدیم. خیلی متاسفیم. ما دوباره آن (اشتباه) را مرتکب نمی شویم.
بن برنانکه، ۸ نوامبر ۲۰۰۲ در مراسم بزرگداشت نودمین سالگرد تولد میلتون فریدمن
برای درک عمق گفته های برنانکه، باید بدانیم که منظور او از «ما»، «باعث آن شدیم» و «دوباره آن را مرتکب نمی شویم» چیست.
منظور برنانکه از «ما» رهبران سیستم فدرال رزرو بود. در آغاز رکود، ساختار تصمیم گیری فدرال رزرو غیرمتمرکز و غالبا غیرمؤثر بود. هر منطقه یک فرماندار (به روسای فدرال رزروهای منطقه ای نیز فرماندار یا گاورنر می گویند) داشت که سیاست هایی را برای منطقه خود تعیین می کرد. اگرچه برخی تصمیمات نیاز به تصویب در هیئت مدیره فدرال رزرو در واشنگتن داشت. اما این هیئت فاقد صلاحیت و ابزار لازم برای اقدام مستقل بود تا سیاست ها را در سرتاسر مناطق هماهنگ کند.
به مرور، فرمانداران و هیئت مدیره نیاز به هماهنگی را درک کردند. مرتبا در مورد موضوعات مهم مکاتبه می کردند و و رویه ها و برنامه هایی مانند کمیته سرمایه گذاری در بازار آزاد را برای نهادینه کردن این همکاری ایجاد کردند. وقتی این تلاش ها به توافق عمومی رسید، سیاست پولی (Monetary Policy) توانست سریع و اثرگذار باشد. اما وقتی فرمانداران با یکدیگر اختلاف نظر داشتند، بانک های هر منطقه می توانستند بعضا اقداماتی مستقل و گاها متناقض انجام دهند.
فرمانداران در بسیاری از موضوعات اختلاف نظر داشتند، چراکه در آن زمان و برای دهه های پس از آن، کارشناسان در مورد بهترین اقدام و حتی در مورد چارچوب مفهومی صحیح برای تعیین سیاست بهینه اختلاف نظر داشتند. اطلاعات مربوط به اقتصاد با تأخیرهای طولانی و متغیر در دسترس قرار می گرفت. کارشناسان فدرال رزرو، در دنیای تجارت و سیاستگذاران در واشنگتن دی سی برداشت های متفاوتی از وقایع داشتند و از راه حل های مختلف برای حل مشکلات سخن می گفتند. محققان دهه ها در مورد این موضوعات بحث می کردند. اجماع به تدریج پدیدار شد. نظرات این مقاله منعکس کننده نتایج بیان شده در نوشته های سه رئیس اخیر فد، پل واکر، آلن گرینسپن و بن برنانکه است.
منظور برنانکه از “باعث این کار شدیم” این بود که رهبران فدرال رزرو سیاست هایی را اجرا می کردند که فکر می کردند به نفع عموم است. اما برخی از تصمیمات آن ها ناخواسته به اقتصاد آسیب رساند و سیاست های دیگری که می توانست مفید باشند، هرگز اتخاذ نشدند.
به عنوان مثال، می توان به تصمیم بانک فدرال برای افزایش نرخ بهره (Interest Rate) در سال های ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹ اشاره کرد. بانک فدرال آمریکا این اقدام را در تلاش برای محدود کردن سفته بازی در بازارهای اوراق بهادار انجام داد. اما این کار باعث کندی فعالیت اقتصادی در ایالات متحده شد. از آنجا که استاندارد بین المللی طلا در حکم پل ارتباطی میان نرخ بهره و سیاست های پولی در کشورهای مختلف بود، اقدامات بانک فدرال باعث رکود اقتصادی در کشورهای دیگر جهان نیز شد. بانک فدرال یکبار دیگر در پاییز ۱۹۳۱ برای کمک به بهبود بحران مالی بین المللی، این اشتباه را تکرار کرد.
نمونه ای دیگر از این اشتباهات، شکست فدرال رزرو در ایفای نقش خود به عنوان آخرین وام دهنده در هنگام هراس بانکی بود که از پاییز ۱۹۳۰ آغاز شد و با تعطیلات بانکی در زمستان ۱۹۳۳ پایان یافت.
البته یکی از دلایلی که کنگره مبادرت به تاسیس فدرال رزرو کرد، این بود که به عنوان آخرین وام دهنده عمل کند. اما چرا فدرال رزرو در انجام این وظیفه اساسی شکست خورد؟ رهبران فدرال رزرو در مورد انتخاب بهترین واکنش نسبت به بحران های بانکی اختلاف نظر داشتند. برخی از فرمانداران دکترین مشابه دستورالعمل بگهات را پذیرفته بودند که می گفت در طی هراس مالی، بانک های مرکزی باید وجوهی را برای کمک به موسسات مالی آسیب دیده ارائه کنند. سایر فرمانداران دکترین دیگری را که به عنوان «لوایح واقعی» شناخته می شود، پذیرفته بودند.
این دکترین می گوید که بانکهای مرکزی باید در طول توسعه اقتصادی، یعنی زمانی که افراد و موسسات، اعتبار بیشتری را برای تأمین مالی تولید و تجارت تقاضا می کنند، وجوه بیشتری به بانک های تجاری ارائه کند و از طرف دیگر در هنگام انقباض اقتصادی، یعنی هنگامی که تقاضا برای اعتبار کاهش پیدا می کند، وجوه کمتری تزریق کند. دکترین لوایح واقعی به طور قطعی نگفته است که در طی هراس بانکی چه کاری باید انجام شود، اما بسیاری از طرفداران آن، هراس بانکی را از علائم انقباض دانسته و معتقد بودند بانک مرکزی باید وام دهی را کاهش دهد.
چند تن از فرمانداران فدرال رزرو دنباله رو دکترین افراطی ای بودند که به «نقدینگی گرایی» معروف بود. این دکترین به بانک مرکزی توصیه می کرد که در جریان هراس مالی کنار بمانند تا موسسات مالی آشفته از کار بیفتند. این هرسکردن موسسات ضعیف روند تکامل یک سیستم اقتصادی سالم را تسریع می کند. اندرو ملون، وزیر خزانه داری دولت هربرت هوور (که در هیئت مدیره فدرال رزرو خدمت می کرد) از این روش حمایت کرد. همین تنش های فکری و ساختار تصمیم گیری ناکارآمد فدرال رزرو، اقدام موثر ازسوی رهبران فدرال رزرو را دشوار و گاه غیرممکن می ساخت.
در میان رهبران فدرال رزرو، اختلاف نظرهایی وجود داشت در مورد اینکه آیا اساسا باید به موسسات مالی که متعلق به فدرال رزرو نیستند، کمک کرد و در صورت پاسخ مثبت، این کمک ها چه مقدار باید باشد؟ برخی از رهبران فکر می کردند که کمک فقط باید به بانک های تجاری که عضو سیستم فدرال رزرو هستند، اعطا شود. برخی دیگر فکر می کردند که بانک های عضو باید کمک های قابل توجهی دریافت کنند تا بتوانند به مشتریان خود کمک کنند؛ مشتریانی که شامل موسسات مالی که به بانک مرکزی تعلق نداشتند نیز می شد.
اما سودمندی و مشروعیت این کمک ها نیز محل بحث بود. فقط تعداد اندکی از رهبران تصور می کردند که فدرال رزرو (یا دولت فدرال) باید مستقیماً به بانک های تجاری (یا سایر موسسات مالی) که به فدرال رزرو تعلق ندارند، کمک کند. یوجین مایر، عضو عالی هیئت مدیره فدرال رزرو، یکی از طرفداران کمک مستقیم بود که در ایجاد «شرکت بازسازی مالی» نقش اساسی داشت.
این اختلاف نظرها منجر به جدی ترین غفلت فدرال رزرو شد: شکست در ممانعت از کاهش عرضه پول.
از پاییز ۱۹۳۰ تا زمستان ۱۹۳۳، حجم پول تقریباً ۳۰ درصد کاهش یافت. کاهش عرضه پول، متوسط قیمت ها را به مقدار معادل ۳۰ درصد کاهش داد. این تورم منفی باعث افزایش بار بدهی شد. اشتباه در تصمیم گیری اقتصادی باعث کاهش مصرف، افزایش بیکاری، و افزایش ورشکستگی بانک ها، شرکت ها و اشخاص شد.
ضربه بعدی به تقاضای کل در رکود ۱۹۳۰ زمانی وارد شد که ایالات متحده با بحران های بانکی دست و پنجه نرم می کرد. بحران بانکی زمانی تشدید شد، که سپرده گذاران اعتماد خود را به توانایی پرداخت بدهی توسط بانک ها از دست دادند و به طور همزمان تقاضای پرداخت سپرده هایشان را نیز داشتند، بانک ها که تنها نسبتی از سپرده ها را به عنوان ذخیره های نقدی نزد خود نگهداری می کنند، باید وام های خود را به منظور نیاز ملی همه جانبه به پول نقد تبدیل می کردند. این فرایند سریع نقد کردن پول حتی می تواند از قبل باعث شکست بانک هایی شود که توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند.
ایالات متحده در رکود ۱۹۳۰ بحران های بانکی گسترده ای را تجربه کرد. بهار سال ۱۹۳۱، سقوط سال ۱۹۳۱ و رکود سال ۱۹۳۲. موج آخر این بحران تا زمستان ۱۹۳۳ ادامه داشت و با تعطیلی بانک ملی که تعطیلی آن در ۶ مارس ۱۹۳۳ به وسیله روزولت اعلام شد، پایان یافت. تعطیلی این بانک موجبات تعطیلی همه بانک ها را فراهم آورد. اجازه بازگشایی مجدد بانک ها تنها بعد از تأیید قابلیت پرداخت بدهی آن ها توسط بازرسان دولتی صادر شد.
بحران خسارت شدیدی بر نظام بانکداری آمریکا وارد ساخت، در سال ۱۹۳۳ یک پنجم بانک های موجود در ابتدای دهه ۱۹۳۰ تعطیل شده بودند. در عین حال فدرال رزرو تلاش کمی برای جلوگیری از بحران های بانکی انجام داد. مطمئناً بحران با کاهش اعتماد و ایجاد بدبینی وخیم تر شد و ناکامی و ورشکستگی بانک ها از طریق کاهش پول نقد موجود برای سرمایه گذاری مالی، دریافت و پرداخت وام ها را نیز مختل کرد. با کاهش در عرضه پول، مصرف کنندگان و افراد تجار انتظار رکود در قیمت ها را داشتند همچنین انتظار کاهش دستمزدها و قیمت ها را در آینده داشتند. به عنوان یک نتیجه حتی اگر نرخ های بهره خیلی پایین بودند افراد نمی خواستند قرض بگیرند زیرا می ترسیدند دستمزدها و سودهای آینده برای پوشش های وام ناکافی باشد این دودلی منجر به کاهش در مخارج مصرف کننده و سرمایه گذاری تجاری شد.
فدرال رزرو می توانست با جلوگیری از فروپاشی سیستم بانکی یا جبران آن با بالابردن پایه پولی، از رکود جلوگیری کند، اما به چند دلیل موفق به انجام این کار نشد. سقوط اقتصادی پیش بینی نشده و بی سابقه بود. تصمیم گیران فاقد ساز و کارهای موثری برای تشخیص مشکلات بودند همچنین آن ها از اختیار برای انجام اقدامات کافی در جهت بهبود اقتصاد برخوردار نبودند. برخی از تصمیم گیران به دلیل پای بندی به فلسفه لوایح واقعی، سیگنال های مربوط به وضعیت اقتصاد مانند نرخ سود اسمی را بد تفسیر می کردند. برخی دیگر طرفدار استاندارد طلا (Gold Standard) بودند و خواستار اقداماتی نظیر افزایش نرخ بهره و کاهش عرضه پول و اعتبار به بانک های بیمار بودند.
در موارد متعددی، فدرال رزرو سیاست هایی را اجرا کرد که به اعتقاد محققان پولی مدرن می توانست جلوی انقباض را بگیرد. در بهار ۱۹۳۱ ، فدرال رزرو شروع به گسترش پایه پولی کرد، اما این اقدام برای جبران اثرات تورم منفی که توسط بحران های بانکی ایجاده شده بود، کافی نبود. در بهار سال ۱۹۳۲، پس از آنکه کنگره اختیارات لازم را در اختیار فدرال رزرو قرار داد، فدرال رزرو پایه پولی را به صورت تهاجمی گسترش داد. این سیاست در ابتدا موثر به نظر می رسید، اما پس از چند ماه فدرال رزرو تغییر رویه داد. یک سری شوک های سیاسی و بین المللی به اقتصاد ضربه زد و دوباره رکود شکل گرفت. به طور کلی، تلاش های بانک فدرال برای پایان دادن به تورم و احیای سیستم مالی، اگرچه با نیت خوب و بر اساس بهترین اطلاعات موجود انجام شده بود، اما به نظر می رسد این تلاش ها بسیار کم و خیلی دیر انجام گرفت.
نقص در ساختار فدرال رزرو در سال های اولیه رکود بزرگ آشکار شد. کنگره نیز با اصلاح فدرال رزرو و کل سیستم مالی به آن واکنش نشان داد. در دوره دولت هوور، اصلاحات کنگره با تصویب قانون شرکت بازسازی مالی و قانون بانکداری در سال ۱۹۳۲ به اوج خود رسید. در دولت روزولت، اصلاحات با قانون بانکداری اضطراری ۱۹۳۳، قانون بانکداری ۱۹۳۳ (که در اصطلاح عامیانه گلس-استیگال نامیده می شود)، قانون ذخیره طلای سال ۱۹۳۴ و قانون بانکداری سال ۱۹۳۵ ادامه پیدا کرد. این چرخش در قانونگذاری برخی از مسئولیت های فدرال رزرو را به وزارت خزانه داری و آژانس های جدید فدرال مانند شرکت بازسازی مالی و شرکت بیمه سپرده های فدرال منتقل کرد. این آژانس ها تا دهه ۱۹۵۰ بر سیاست پولی و بانکی تسلط داشتند.
اصلاحات دهه های ۱۹۳۰، ۴۰ و ۵۰، فدرال رزرو را به یک بانک مرکزی مدرن تبدیل کرد. با این حال، ایجاد چارچوب فکری مدرنی که زیربنای سیاست اقتصادی بود، زمان بیشتری می طلبید که تا امروز نیز ادامه یافت. ترکیب جدید فدرال رزرو درقالب یک بانک مرکزی خوش فرم در کنار یک چارچوب مفهومی کارآمد، به برنانکه آنقدر اعتماد به نفس بخشیده است که او توانست بگوید: «دیگر مرتکب چنین (اشتباهی) نخواهیم شد.»
شاید دوست داشته باشید
چالشهای تتر با قوانین MiCA و کاهش ۲ میلیارد دلاری ارزش بازار USDT
حجم معاملات صرافیهای غیرمتمرکز در ماه دسامبر به $۴۶۲ میلیارد دلار رسید
آدام بک: محاسبات کوانتومی در آینده بلاکچین بیت کوین را تقویت خواهند کرد
۵ تفاوت کلیدی در عادتهای کاری افراد ثروتمند و فقیر
۷۶٪ میم کوینهای تبلیغشده توسط اینفلوئنسرها بیارزش میشوند!
صندوق ETF چیست؟ راهنمای کامل استراتژی تخصیص دارایی ETF
بلاکتوپیا
چالشهای تتر با قوانین MiCA و کاهش ۲ میلیارد دلاری ارزش بازار USDT
چارچوب قوانین MiCA، صادرکنندگان استیبل کوین (Stablecoin) را ملزم به دریافت مجوزهای خاصی برای فعالیت در اتحادیه اروپا میکند. به نظر میرسد تتر موفق به رعایت الزامات سختگیرانه این مقررات نشده است و این موضوع میتواند آینده آن را در اروپا به خطر بیندازد.
منتشر شده
1 روز پیشدر
دی 12, 1403تتر (Tether)، بزرگترین استیبل کوین جهان، با توجه به چالشهایی که با مقررات بازار داراییهای دیجیتال (MiCA) اتحادیه اروپا پیدا کرده است، در ماه دسامبر (آذر)، ۲ میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داد. با توجه به اخبار منتشر شده، چارچوب مقررات MiCA اتحادیه اروپا، از تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴ (۱۰ دی) بهطور کامل اجرا خواهد شد.
حذف USDT از صرافیها پیش از اجرای MiCA
چارچوب قوانین MiCA، صادرکنندگان استیبل کوین (Stablecoin) را ملزم به دریافت مجوزهای خاصی برای فعالیت در اتحادیه اروپا میکند. به نظر میرسد تتر موفق به رعایت الزامات سختگیرانه این مقررات نشده است و این موضوع میتواند آینده آن را در اروپا به خطر بیندازد. درنتیجه، صرافیهای اروپایی پیش از اجرای این قانون، شروع به حذف USDT کردهاند تا از چالشهای قانونی پیشگیری کنند.
بر اساس دادههای کوین مارکت کپ (CoinMarketCap)، ارزش بازار USDT طی هفته گذشته از ۱۴۰.۵ میلیارد دلار به ۱۳۸ میلیارد دلار کاهش یافته است که بیشترین افت آن در یک سال اخیر محسوب میشود. استیبل کوین USDT که نسبت ۱:۱ با دلار آمریکا دارد، در زمان نگارش این مطلب با قیمت ۰.۹۹۸ دلار معامله میشود که پایینترین سطح آن در دو سال اخیر است.
چالشهای پیش روی USDT: آیا جای نگرانی وجود دارد؟
بهنظر میرسد در بازار، ترس، عدم قطعیت و تردید (FUD) زیادی در مورد قانونی بودن تتر در اروپا پس از اجرای قوانین MiCA وجود دارد. با این حال، باید توجه داشت که نگهداری USDT تحت قوانین جدید غیرقانونی نیست. USDT میتواند در کیفپولهای غیرامانی نگهداری شود و حتی در صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) معامله شود، اما معاملهگران نمیتوانند از این استیبل کوین در صرافیهای سازگار با MiCA استفاده کنند.
اکسل بیتبلیز (Axel Bitblaze)، تحلیلگر ارزهای دیجیتال، معتقد است حذف USDT در اروپا تأثیر زیادی بر آن نخواهد داشت. او اشاره کرد که ۸۰٪ حجم معاملات تتر از آسیا نشات میگیرد و این موضوع شدت ضربه اتحادیه اروپا را کاهش میدهد.
این موضوع با این واقعیت بیشتر تأیید میشود که تتر علیرغم FUD شدید تنها ۱.۴٪ از ارزش بازار خود را از دست داده است. همچنین، حجم معاملات USDT همچنان بیشتر از مجموع حجم معاملات ۱۰ رمز ارز برتر بازار است. علاوه بر این، تتر در حال آماده شدن برای مقابله با این سرکوبهای قانونی است و فعالیتهای خود را در اروپا کاهش داده و در استیبل کوینهای سازگار با MiCA سرمایهگذاری کرده است.
اظهارات تحلیلگران درباره FUD پیرامون تتر
تتر در گذشته نیز با FUD مواجه شده است. برای مثال، در سال ۲۰۲۲، فروپاشی صرافی FTX باعث شد که USDT پیوند خود را با دلار از دست بدهد و تا ۰.۹۳ دلار سقوط کند. این خبر همزمان با کاهش قیمت بیت کوین به زیر ۱۶,۰۰۰ دلار و فروش گسترده آلت کوینها توسط معاملهگران رخ داد. با این حال، دو سال بعد بیت کوین از مرز ۱۰۰,۰۰۰ دلار عبور کرد.
در ماه اکتبر (مهر)، والاستریت ژورنال گزارش داد که دولت ایالات متحده در حال تحقیق درباره تتر به اتهام نقض تحریمها و پولشویی است. این موضوع باعث ایجاد وحشت گسترده در بازار شد و قیمت بیت کوین (Bitcoin) بلافاصله ۲,۰۰۰ دلار کاهش یافت.
اما پس از آنکه مدیرعامل تتر این اتهامات را رد کرد، بازار شروع به بازیابی کرد. اکسل بیتبلیز معتقد است FUD پیرامون تتر باید بهعنوان فرصتی برای خرید تلقی شود.
او گفت:
“جالب است که این FUD ها یا در پایینترین نقطه بازار و یا در اوج چرخه صعودی ایجاد میشوند. میتوانید یک چیز را امتحان کنید: از قیمتهای فعلی اسکرینشات بگیرید و تا ماه فوریه یا مارس ۲۰۲۵ صبر کنید؛ خواهید دید که اکثر آنها با قیمتی بسیار بالاتر از سطح کنونی معامله میشوند.”
علاوه بر این، USDT همچنان استیبل کوین شماره ۱ خواهد بود و مردم به انتقاد از آن ادامه خواهند داد؛ همانطور که طی ۷ سال گذشته این کار را انجام دادهاند.
سمسون مو (Samson Mow)، یکی از فعالان شناختهشده حوزه بلاکچین نیز دیدگاه مشابهی داشت و گفت:
“زمان انتقاد از تتر احتمالاً زمانی بود که کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار دارایی تحت مدیریت (AUM) داشت. اکنون تتر با ۱۴۳ میلیارد دلار AUM، جزء ۲۰ هولدر برتر اوراق خزانهداری (BOND) ایالات متحده است، توسط بانک کانتور فیتزجرالد (Cantor Fitzgerald) پشتیبانی میشود، ۱۶ برابر بیشتر از نزدیکترین رقیب خود (USDC) حجم معاملات دارد و به چند صد میلیون کاربر در جهان خدمت میکند؛ شما یا اطلاعات کافی ندارید یا اهداف خاصی را دنبال میکنید.”
با این تفاسیر بهنظر نمیرسد حذف تتر از صرافیها بهصورت دفعی و بدون اطلاع قبلی به کاربران انجام پذیرد. قاعدتا هیچ صرافی معتبری چنین رویهای را در پیش نخواهد گرفت! همچنین، بایننس اروپا و صرافی کریپتو دات کام نیز هنوز تصمیمی برای حذف تتر نگرفتهاند. اما اگر کاربران خیلی نگران هستند میتوانند تتر خود را به USDC تبدیل کنند.
رشد استیبل کوین ریپل (RLUSD)، همزمان با چالشهای تتر (USDT)
حجم معاملات استیبل کوین RLUSD ریپل (Ripple) در ۲۴ ساعت گذشته بیش از ۲۳۰٪ افزایش یافته و ارزش بازار آن به ۵۳ میلیون دلار رسیده است. این رشد چشمگیر، همزمان با چالشهای USDT نسبت به مقررات MiCA اتحادیه اروپا رخ داده و ممکن است به حذف USDT از صرافیهای اروپایی منجر شود. این موضوع فرصت مناسبی برای RLUSD فراهم کرده تا بهعنوان جایگزینی پایدار و سازگار با قوانین مطرح شود.
افزایش حجم معاملات RLUSD به عوامل مختلفی از جمله چالشهای قانونی USDT در اروپا و پذیرش گسترده آن در پلتفرمهای مالی مرتبط است. این استیبل کوین که با نسبت ۱:۱ به دلار آمریکا متصل است، بهدلیل ثبات و کاربری گسترده در جفتارزهای معاملاتی نظیر RLUSD/USDC و ETH/RLUSD، به گزینهای جذاب برای سرمایهگذاران تبدیل شده است.
در همین حال، حدود ۴٪ کاهش قیمت ریپل (XRP) و رسیدن آن به سطح ۲.۰۸ دلار، همزمان با ۹۶٪ افزایش حجم معاملات آن به سطح ۴.۷۸ میلیارد دلار، نشان دهنده فعالیت بالای بازار است. تحلیلگران بر این باورند که همافزایی RLUSD با XRP Ledger میتواند نقدینگی و کاربرد XRP را افزایش دهد و در نهایت به رشد قیمت آن در ماههای آینده کمک کند.
بلاکتوپیا
حجم معاملات صرافیهای غیرمتمرکز در ماه دسامبر به $۴۶۲ میلیارد دلار رسید
یونی سواپ (Uniswap) با ثبت ۱۰۶ میلیارد دلار حجم معاملات در ۳۰ روز گذشته، همچنان پیشتاز بازار صرافیهای غیرمتمرکز باقی مانده است.
منتشر شده
1 روز پیشدر
دی 12, 1403بر اساس دادههای وبسایت دیفای لاما (DefiLlama)، در ماه دسامبر حجم معاملات صرافیهای غیرمتمرکز به ۴۶۲ میلیارد دلار رسیده و رکورد جدیدی را به ثبت رسانده است. این جهش از علاقه کاربران به استفاده از این پلتفرمها برای خرید و فروش رمز ارزها خبر میدهد. این دادهها نشان میدهد که حجم معاملات صرافیهای غیرمتمرکز در ماه دسامبر به سطوح بیسابقهای رسیده و روند صعودی ماه نوامبر را ادامه داده است.
در ماه نوامبر، حجم معاملات این دسته از صرافیها ۳۷۴ میلیارد دلار بود که به دید خوشبینانه سرمایهگذاران نسبت به تغییرات مثبت در قوانین آمریکا پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری نسبت داده شد.
برترین صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) بر اساس حجم معاملات
یونی سواپ (Uniswap) با ثبت ۱۰۶ میلیارد دلار حجم معاملات در ۳۰ روز گذشته، همچنان پیشتاز بازار صرافیهای غیرمتمرکز باقی مانده است. پس از یونی سواپ نیز پنکیک سواپ (PancakeSwap) با حجم معاملات ماهانه ۹۶.۴ میلیارد دلاری قرار گرفته است.
در این رتبهبندی، صرافی ریدیوم (Raydium)، بزرگترین صرافی غیرمتمرکز بلاکچین سولانا (Solana) نیز با حجم معاملاتی ۵۸ میلیارد دلار در جایگاه سوم قرار دارد. این جهش در حجم معاملاتی در حالی رخ داده که درآمد
اپلیکیشنهای غیرمتمرکز (DApps) شبکه سولانا در ماه نوامبر با رشد چشمگیری همراه شد و به ۳۶۵ میلیون دلار رسید. بخش عمدهای از این رشد درآمد، ناشی از افزایش معاملات میم کوینها در شبکه سولانا و پلتفرم پامپ فان (Pump.fun) بوده است.
دو صرافی غیرمتمرکز آئروودرووم (Aerodrome) و اورکا (Orca) نیز به ترتیب با حجم معاملات ۳۱ و ۲۲ میلیارد دلاری در جایگاههای چهارم و پنجم قرار گرفتهاند. لیفینیتی (Lifinity)، کرو فایننس (Curve Finance) و هایپرلیکوئید (Hyperliquid) نیز در این بازه در مجموع ۴۳.۶ میلیارد دلار حجم معاملات را ثبت کردند.
کاهش شدید مارکت کپ میم کوینها (Memecoins)
در حالی که فعالیت در اکوسیستم دیفای (DeFi) و حجم معاملات آن افزایش یافته، ماه دسامبر چندان برای میم کوینها خوش یمن نبود. بر اساس دادههای کوین مارکت کپ (CoinMarketCap)، ارزش بازار میم کوینها در ابتدای ماه دسامبر به شدت افزایش یافت اما سپس گارد نزولی به خود گرفت و سقوط کرد.
در تاریخ ۹ دسامبر، ارزش بازار میمکوینها به ۱۳۷ میلیارد دلار رسید اما در ۲۳ دسامبر، با کاهش ۴۵ میلیارد دلاری به ۹۲ میلیارد دلار رسید. در حال حاضر نیز مارکت کپ میم کوینها حدود ۹۵ میلیارد دلار است که ۲۰٪ پایینتر از اوج ۱ دسامبر خود قرار دارد.
برای ارسال نظر باید وارد شوید ورود